عذاب الیم کون علی

1392/12/01

سلام خاطره ای که میخوام واستون تعریف کنم مال زمانیه که من سوم راهنمایی بودم:
خرداد ماه بود و فصل امتحانات تخمی هماهنگ آموزش و پرورش امتحان زبان داشتم خلاصه امتحانو دادمو اومدم بیرون دوستم علی ام یه ذره بعد من اومد باهاش خیلی صمیمی بودم تاحالا چن بارم همدیگرو دسمالی کرده بودیم ولی اونروز خیلی فرق داشت دیشبش به خودم خیلی رسیدمو تر تمیز کرده بودم خلاصه رفتم پیششو گفتم علی میای بریم باهم بستنی آب آلبالویی چیزی به بدن بزنیم اونم گفت باشه راحی شدیمو تو راه بهش پیشنهاد گی رو دادمو اونم قبول کرد ولی چون خونه اونا تو اکباتان بود اومدیم سمت خونه خودم اما از شانسم خونه خالی نبود پس به ناچار به انباری رفتیم
علی خیلی میترسید که کسی مچمونو بگیره منم به زور دلداریش دادم بعد از اینکه در انباریو از تو قفل کردم یه زیرانداز پهن کردم کف انباریو به علی گفتم برو روش بعد من دولا شدم تا کفشامونو بزارم زیر زیرانداز که خودشو چسبوند به من برجستگی کیرشو از رو شلوار حس میکردم بلند شدمو بغلش کردم یه لب ازش گرفتمو خوابوندمش رو زیر انداز یه لب دیگه ازش گرفتم و آروم آروم پیرهنشو در آوردم هی به بدنش دست میکشیدم که خودش زیپ شلوارشو پایین کشیدو من شلوارشم در آوردم واسه این که کونش وا شه با انگشت کونشو بازی میدادم که یه دفعه برگشت و گفت بزار در کونم منم کرم ور داشتم بزنم به کونش که عوضی نذاشت گفت بدون کرم بزار و گرنه هیچ منم هی زور میزدم بکنم تو کونش ولی لامصب کونش از جرز دیوار تنگ تر بودو من دلم نمیومد اون درد بکشه و خودم از تف مالیدن و … خوشم نمیومد پس یه زنبوری زدم به کونش و برش گردوندم اونم قهر کردو با بغض لباسشو پوشیدو رفت هرچی ام تا آخر تابستن خواهشو التماس که بیا با تف میکنمت نیومد عوضییییی

نوشته: پوسایدن


👍 2
👎 0
48755 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

413268
2014-02-20 18:02:32 +0330 +0330

خیلی بامزه بود واقعا خیلی. دمت گرم

0 ❤️

413269
2014-02-21 03:41:07 +0330 +0330

عالی بود، بنویس . . . . . . . . . . . . . . . . .
واقعا در صنعت داستان نویسی کولاک کردی. چه کون کونکی کردید. واقعا جا داره که جوری کیر بخوری که از سوراخ کونت از پشت تا گردنت جر بخوری. شاشیدم تو کل پروتئین بدنت. البته از بس که خندیدم به این داستانت، شاشم گرفته بود که روت خالیش کردم.

در انباری به کونت کیر می‌رفت
ولی ایکاش که یک کفگیر می‌رفت
علی جر داد آن سوراخ تنگت
تو گویی لوله‌ی هفت‌تیر می‌رفت

0 ❤️