سلام بچه ها من امیرم
ی چنتایی داستان نوشتم تو شهوانی
من تو زندگیم خیلی زیاد سکس کردم از ۱۶ سالگی شروع کردم
اکثرا هم زن های متاهل بودن در واقع من ی خانوم بازم
میخام داستان همسایه دیوار ب دیوارمونو تعریف کنم
اول از همه بگم ک من رمانتیک اینا نیستم خیلی زود میرم سر اصل مطلبو همه چیو توضیح میدم
۲۳ سالم شده الان توی اصفهان زندگی میکنم
پارسال ی مغازه اجاره کردم توش ps4 گزاشته بودم بچه های میومدن بازی میکردن درواقع گیم نت داشتم
قضیه مربوط ب همسایه دیوار ب دیوارمونه ی پسره بود هف هشت ده سالش اینا بود اسمش امین بود هیچوقت نمیزاشتن تنها بیاد گیم نت همیشه باباش میاوردش اونجا میموند تا بازیش تموم بشه بعد میبردش این داستان همینجوری ادامه داشت هفته ای دو سه بار امین با باباش میومد گیم نت من برای اولین بار بود ک مامان امین اومد دم مغازه فک کنم کلیدرو داد ب بابای امین اونجا اولین بار بود ک نیلو میدیدم بعدن فهمیدم اسمش نسیمه ی زن خوشکل سی ساله اندام عالی بدون ی ذره چربی قد بلند مو مشکی ارایش غلیظ خیلی خوب بود همینجوری زندگی داشت ادامه پیدا میکرد و لذت میبردیم از ذیستن تا این ک چنبار امین اومد ازم کرایه کرد پی اس فور تو اولین بارش بهش گفتم ب خودت نمیدم باید بابات بیاد شمارمو گرفت رفت خونه مامانش ز زد بهم گف ک باباش نیس بده بهش خلاصه اینجا شمارم رفت دستش بعد هر وقت دستگاه میخاس ز میزد میگف بده من هیچوقت فک نمیکردم ک یروزی میتونم با نسیم سکس کنم
ی روز نسیم ساعت سه اینا بود اومد امینو گزاشت گف بازی کنه من ی ساعته میام باباش نفهمه چنبارم تاکید کرد گفتم باشه رفت بعد سه ساعت اومد دنبالش خیلیم هول بود مطمعنا ی غلطی کرده بود اونروز همه اینا گزشتو گزشت من بخاطر نصرفیدن مغازرو جم کردم اخرای برج ۱۲
بود ک گزاشتم رفتم شمال عشق و حال پیش دوستم اونجا بودم ک بهم ز زد دستگاه خاست ک گفتم جم کردم ولی دستگاه دارم هنوز راجب کار ی خورده حرف زدیم ک اره نمیصرفیدو از این چرتو پرتا اخرش گفتم ولی الان شمالم اومدم دستگاه رو بیاد بگیره اخر حرفش گف خوش بگزره عزیزم خدافظ پشمام ریخت
منم ی چن ساعتی دو دل بودم ک پیم بدم یا ندم اخرش گفتم سگ خورد همه عکسا پروفایلمو پاک کردم اسمم برداشتم ی پیم دادم بهش ک اطلاعات دستگاه با اسم بازی های روشو توش نوشته بودم و گفتم اینقدر قیمتشه ساعت یازده شب بود ک پیم داد ی چن دیقه حرف زدیم بعدش ک پرسید دوس دختر داری گفتم ن بعد گف پس من چیم 😂
خلاصه دو سه روز بعدش دگ شمالو پیچوندم برگشتم پیش نسیم تایمش محدود بود نسیم فقط تو دو هفته تونستیم در حد ده دیقه چنباری همو ببینیم تو همین حین ی مغازه جدید رو اجاره کرده بودم ک طبقه بالا ی اتاق بزرگ داشت ی شغل دگ راه انداختم توش
ی شب پسرشو گزاشت خونه رفیقش ساعت یازده بود ک رفتیم مغازه هنوز نچیده بودم مغازرو فقط دوتا مبل داشتم اونجا ن فرشی موکتی پتویی چیزی شوهرش حراست بود شبا خونه نبود
یکی از بهترین سکس های زندگیم بود
خیلی حرفه ای بود
نور ابی داشتیم تومغازه از این بلک لایتا تازه از حموماومده بود موهاش خیس بود بوی عطرش دیوونم کرده بود بدنش خیلییی داغ بود لباساش خیلی سکسی بود بغلش کردم لباش داشت اتیش میگرفت خودشو لوس میکرد خیلی خوب بود لعنتی کم کم چسبیدیم ب هم لخت شدیم چون کف مغازه خاکی بود کفشامونوپوشیدیم کف پاهامون کصیف نشه کفشای منم از این هم از این شب رنگا بود هم ی رنگ نارنجی داشت ک تو نوربلک لایت میدرخشید ن قرصی داشتم ن تاخیری ن چیزی لامصب اینقد خوب بود نمیتونستم ابمو نگه دارم هی مجبور میشدم وایسم چنبار ک این کارو کردم دگ ابم نمیومد میتونستم قشنگ تلمبه بزنم خیلی حرفه ای بود دیوس تو حالت داگی رو مبل میگف دستامو بگیر یجوری صداشو نازکمیگرد با اه میگف امیر خون تو مغزم جریان پیدا میکرد عین فیلمای برازرس بود اون سکس چنبار دگ هم سکس کردیم تو مغازه و بعدش دگ ن اون خبری گرف ن من الانم دگ باهم حرف نمیزنیم
نوشته: امیر
اول بذار کارت ملیت بیاد جنسیستت مشخص بشه توش بعد بیا بگو از ۱۶سالکی با زن متاهل سکس داشتی اوبی
به خود کصشعر اینو نشون بدی میگه این چه کصشعریه
اول اینکه ریدم سر در اون مدرسه ای که تو توش درس خوندی.
دوم اینکه پسر جون هیچ زن سن و سال داری بچه ۱۶ساله رو جدی نمیگیره ولی مردهای سن و سال دار خیلی جدی میگیرن.البته خودت تجربه اش رو داری میدونی چی میگم پسره خانم باز😘😘😘
۲ شب اخر برگشتی - بعد مغازه اجاره کردی زود - بعد اماده نبود مغازه ولی بلک لایت داشت - کفشات نارنجیه
چی زدی ناموشا حاجی🤤
یه کستان نوشتی که هرکی از راه رسید یه کیر حواله خودتو خار مادرت کرد
راحت شدی کونی؟
امیر جون از ۱۶ سالگی سکس را شروع کردی ولی نگفتی اولین نفر کی بود که سکس را بهت با حوصله و تدبیر اون هم عملی یاد داد عزیزم شمال اومدنی پیش ما هم بیا تا اینجا داشته باش
چاقال کونی تو مغازه رو جمع کردی اون دیوار به دیوار یارو بعد اون بهت زنگ زد دستکاه میخواد و گفت تو دوست پسر منی اسگل شوهرش شبا نگهبان بود بعد این خانم بچه هف هش ده ساله رو ظهر پیش تو میذاشت میرفت ددر جقی مفلوک
ولی شمال اومدنی پی اس بیار دسته با من عزیزم
اَلو اَلو کابل،خرمشهر آزاد شد،گفتی اسمت امیره،اصفهانم جزو همین مملکته،یا معنی خانم بازی رو نمیدونی یا تو شهرتون کسی درست بهت یاد نداده کلمه خانم بازی رو،آقای سیخ کس میخیان خانم بازی رو با دختر بازی اشتباه نگیری،خانم بازی مثل معتاد میمونه،وجههیه قشنگی نداره،معمولا کسی که خانم بازه سعی می کنه کسی نفهمه که آبروش حفظ بشه،بعد تو یه شیپور دستت گرفتی میگی من خانم بازم،خوب باریکلا میگم بچه ها تشویقت کنند،بعد تو سر جق معذرت می خوام سر جمع با پسره همسایه بقلیتون رو هم حساب کنی تازه شده 23 سالت،تو اصلا سنت به خانم بازی میخوره،حالا دو بار جق زدی مطمئن شدی اونی که از دولت امده بیرون اسمش آب کیره فکر کردی خیلی بزرگ شدی،(بچه ها در واقع من یه خانم بازم)ذارت،آفتابه سوراخه هواست باشه نرینی که برق ها اتصالی داره.
گزشت و گزشت؟
اول دیکته یادت بگیر بعد داستان بنویس. منقار لک لک هم تو کون ادم دروغگو. که البته شما راستگویی
یعنی ریدی با داستانت.
خانم باز بودنت مثل داستان نوشتنته؟
احتمالا تو اشغال دونی ها کس مریض و پیر میکنی
کلا ی جور سیس گنگارو گرفتی معلومه خیلی تو کفی
اصل داستان این بوده که این پسر از باباش ps4 میخواسته باباشم گفته با حقوق کارمندی نمیتونم برات بخرم همسایشون که از خارکسده های زمان بوده گفته بیا خونمون و بقیه ماجرا که دوستان میدونن
همین که اسمت امیره و گی نیستی،یعنی مایه ی ننگ ما امیرایی!!!
البته بعیده همچین کسشعری از ذهن یه امیر(یا یه آدم) بربیاد…
آخه انقدر غلط املایی و دستوری تو یک داستان؟؟
کسی زور نکرده افکارت رو با یک دست بر کیر بنویسی.
راحت جقت رو بزن و داستان رو بیخیال شو
کصشر خالص
در واقع من به خانوم بازم
ب قول پیشرو
تو کیر منم هستی؟؟
داداشم خیلی کیری نوشتی فکر کنم الان ده یا دوازده سالت باشه با این نگارش تخمی
وقتی از نور آبی مغازه و کفشای بلک لایت نارنجی تعریف کردی یاد سیروس تو سریال سه در چار افتادم که تازه گوشی گرفته بود هی از گوشیش میگفت
بچه کونی تورو سگ مریض هم ناه نمیکنه کون بچه😂😂😂😂
قطعا بابای بچه بد کونت گذاشته و تو در یک شب با کتونی های شب رنگ و صابون گلنار انتقام گرفتی 😂😂😂😂😂
امیر جان با ورزش خودتو سرگرم کن، اینقدر جغ نزن، کصخل که شدی، ادامه بدی کور هم میشی بدبخت
باید،10 سال هرشب جق زده باشی تا چنین کصشری به فکرت بیاد و بنویسی 😐