مصائب در کارگاه

1402/05/28

سلام وقت همه بخیر
دیدم خیلیا اینجا داستان مینویسن گفتم شاید تجربه واقعی من قابل خوندن باش اگر بد نوشتم یا ایرادی داشت بزارید پای بی تجربگی در نوشتن
چند سالی بود که بعد کلاس اول از شهرستان اومدیم تهران برای زندگی چون پدرم اینجا کار پیدا کرده بود وضع مالی چندان مناسب نبود و خانواده ما هم تقریبا پر جمعیت تو سن حدود 17 یا 18 سالگی توی یه کارگاه تولیدی یه کار بسته بندی ردیف شد که تنها مشکلش کمی دوری از خونمون بود که اونم با صحبت پدرم با صاحب کارگاه معلوم شد که یه اتاق دارن برای استراحت که میشد من و یه پسر دیگه که همسن بودیم شب همونجا بمونیم البته پسری که اون پسر هم گاهی شبها میرفت خونه و من تنها میموندم
از محیط کارگاه بگم که ۸ نفر مرد از میانسال تا جوون بودن و من و یه نفر که گفتم سنمون خیلی کم بود

سرتونو‌درد نیارم بهتره توی این ادمها یه مرد بود متاهل و سنش تقریبا ۴۰اسمش اقا شهرام بود خیلی سر سنگین و کم حرف بود موقع کار هم خیلی هوای منو داشت و یه جورایی مراقبم بود نمیزاشت کسی اذیتم کنه یا بهم زور بگه عصر که میشد همه دوش میگرفتن و میرفتن و منو دوست هم سنم کارگاه رو نظافت میکردیم و بعد حمام میرفتیم اتاق میخابیدیم یا تلوزیون میدیدیم خلاصه گذشت چند وقت و یه روز که همه رفتن دوست هم سنم هم اومدن دنبالش رفت خونه من هم بعد نظافت رفتم حموم که برم بخابم تو حموم بودم که در حمومو زدن و قلب من ریخت از ترس واقعا وحشت کردم نمیتونیتم حرف بزنم که اقا شهرام گفت نترس منم درو باز کن با شنیدن صداش ترسم ریخت و اروم شدم درو باز کردم در حالی که اونقدر ترسیده بودم که یادم رفته بود شورت تنم نیست و بلافاصله دستمو گرفتم جلوم اونم خندید گفت باید بره مهمونی برای همین اومده همینجا دوش بگیره و مستقیم بره چون بچه هاش رفتن زودتر بدون اینکه منتظر حرف من بشه اومد تو‌سریع لباسشو در اورد و رفت زیر دوش فقط یه شورت بلند تنش بود و من هیچی و کنار وایساده بودم تا اون دوش بگیره بهم گفت بیا زیر دوش تو هم با هم دوش بگیریم ناخوداگاه رفتم بدوپ حرفی با هم زیر دوش بودیم شامپو زد به سرش و بعد به سر من بدنمو با لیف شست حسابی و من تو این تایم به تنها چیزی که فکر نمیکردم این بود که تو تمام مدت منو میمالید به کیرش من هیچ تحربه و شناخت حتی در حد ساده ترین چیزها رو هم نداشتم ولی سفتی کیرشو که گاهی میخورد به بالای کمرم حس میکردم بهم گفت کمرشو لیف بکشم و نشست کف حموم و من شرو کردم کمرش که تموم شد دراز کشید کف حموم گفت سینه و شکمشو لیف بزنم و منم شرو کردم وقتی ناخوداگاه چشمم به شورتش میفتاد میدیدم که یه چیزی سیخ شده وقتی فهمید که من نگاه میکنم گفت دوست داری خودشو ببینی منم حرفی نزدم چون خجالت میکشیدم ولی اون بیخیال این حرفا شورتشو دراورد و با خنده گفت اینه چطوره ؟کیرش سفید بود با موهایی که چند روز بوداصلاح کرده بود اما کلفت و خوشفرم گفت کیرمو لیف بزن منم کمی با خجالت اما شرو کردم و حسابی با لیف و صابون شستم براش زمانی که من میشستم میشنیدم که اه میکشید و معلوم بود لذت میبره دستشو اورد کیر کوچیک منو گرفت همزمان که من میشستم اونم منو میمالید بعدش باسنمو ماساژ میداد واقعا بهم لذت میداد کاراش و خودش هم اینو فهمیده بود وقتی لگن آب ولرم رو ریخت رو کیر شق شدش گفت دوست داره کیرشو من بخورم منم که بلد نبودم خودش رو زانو نشست و گذاشت تو دهنم واقعا بزرگ بود راستش من زیاد کاری نمیکردم بیشتر خودش عقب جلو میکرد خودشو بعد چند دقیقه منو خوابوند کف حموم و کیر منو گذاشت تو دهنش و همزمان با انگشتش سوراخ کونمو میمالید دیگه واقعا حال میداد کاراش و کیر کوچیک من هم شق شده بود دیگه خودمم دوست داشتم با انگشتش میکرد تو اونم خیلی حرفه ای بود میدونست چجوری باید یه بچه رو رام کنه وقتی منو برگردوند و کیرشو که با وازلین چرب کرده بود رو گذاشت رو سوراخم با یه فشار جزئی رفت تو ولی خیلی دردم گرفت و داد زدم گفت الان درست میشه تکون نخور و چند لحظه بی حرکت موند یه کم اروم شد راست میگفت چند لحظه بعد کیرش لیز میخورد و بیشتر میومد داخل و من احساسش میکردم تو خودم نمیگم درد نداشت ولی وقتی اونقدر حرفه ای میکرد واقعا لذت میبردم و اونم که هنوز صداش موقع ارضا شدنش که برای اولین بار ابشو ریخت تو کونم هنوز تو گوشمه.

این ماجرا ها حدودا ۶ ماه که من اونجا کار کردم ادامه داشت حداقل هفته ای یه بار. الان ۴۵ سالمه و هنوزم گاهی وقتی یادش میفتم کیف میکنم اینم بگم که بعد اون ماجراها با هیچ کس گی نکردم این داستان نبود فقط واقعیت و خاطره من بود بد یا خوب شو نمیدونم ولی شاید کسی باشه که از خوندنش لذت ببره. موفق باشید ❤️❤️❤️❤️🙏🙏

نوشته: kian


👍 25
👎 4
19501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

943228
2023-08-20 01:05:12 +0330 +0330

کلیت داستان رو دوست داشتم،
تو نوشتن ایراد داشتی ولی اوکیه،

و اینکه اگه دوست داری بهم پیام بده با هم حرف بزنیم رفیق

1 ❤️

943258
2023-08-20 03:09:17 +0330 +0330

وقتی کم سنید بیاید بهم بدید که تا هروقت خواستید هی آرومتون کنم

1 ❤️

943299
2023-08-20 09:04:29 +0330 +0330

خیلی خوب بود

1 ❤️

943345
2023-08-20 15:13:09 +0330 +0330

خاطره خوب و یادگار اولین تجربه گی زیر دوش آبگرم باحالی داشتی🌹🌹🌹

0 ❤️

943385
2023-08-20 21:59:09 +0330 +0330

چکاریه بعداز ۳۰سال بیایی بگی کونی بودی ازطرز نگارشت مشخصه زیر۲۰سال هستی

1 ❤️

943732
2023-08-23 01:40:56 +0330 +0330

چقدر قشنگ بود
انقدر دوس دارم تو حموم یکی اینجوری بماله منو و با کف بماله دم سوراخم.

0 ❤️