میلاد و مریم

1393/07/25

با سلام…خاطره ای که میخوام تعریف کنم مال دو سال پیشه …اسم من میلاده و اون موقع 19 سالم بود وداشتم واسه کنکور میخوندم وراستش اصلا به فکر دختر نبودم و فقط واسه کنکور میخوندم…بابام یه دوستی داشت که چند سالی بود از زنش جدا شده بود و دوتا پسر داشت و یک دختر به اسم مریم که پیش مامانشون بودن و من هنوز ندیده بودمشون…تو آذر ماه بود که قرار شد مریم بیاد شهر ما پیش باباش منم دوس داشتم ببینم مریمو…راستی اینم بگم که مریم 20 سالش بود و اونم واسه کنکور میخوند…هر دومون تجربی…وقتی مریم اومد شهرمون بعد از چندروز بابام تصمیم گرفت دعوتشون کنه خونمون…شبی که اومند خونمون فکر نمیکردم مریم انقد خوشکل باشه ولی اصلا به فکر این نبودم که باهاش طرح دوستی بریزم و برم رو مخش…اونشب باهاش راجع به کنکور صحبت کردم…یک هفته ای که رد شد با خودم گفتم شماره اینو من باید بگیرم ایجوری نمیشه…یک شب که رفتیم خونشون به بهونه درس و کنکور شمارشو گرفتم تا چند روز بهش اسای درسی میدادم راجع به درس ولی فهمیدم که دختر درسخونی نیست…چند وقت که گذشت بهش یک اس عاشقانه دادم و اونم همینکارو کرد ولی نمیدونستم چجوری بگم که دوسش دارم و میخوام باهاش دوست بشم…بالاخره یکروز بهش اس دادم که مریم خانوم راستش من از دفه اولی که دیدمتون دوس داشتم که باهم باشیم و یهتون علاقه مند شدم…چیزی نگفت بعد گفتم نظر شما چیه آیا میشه با هم باشیم که گفت باید فکر کنم گفتم باشه یک روزی گذشت و منم همیجور رو مخش بودم که بالاخره راضی شد… باهاش قرار گذاشتم دوروز بعد که بریم کافی شاپ اومد و رفتیم و زیاد باهم صحبت کردیم و بعدش گفتم اگه میشه باهم یک پارکی هم بریم قبول کرد و رفتیم تو پارک و دستشو گرفته بودم بعضی وقتا هم با هم شوخیایی میکردیم…باخودم فکر کردم میشه با این دختر سکس کرد اگه بشه چی میشه چون خیلی بدن روفرمی داشت به خصوص کون گنده ای داشت…

چند وقتی گذشت که بابام یک کاری پیش اومد مجبور شد بره واسه کارش تهران به خاطر همین مامانمم باهاش رفت…سه روزخونه خالی در اختیار من بود و من باید کاری میکردم به مریم گفتم که آره مامان بابام نیستن رفتن تهران میخوام اگه میشه بیای خونمون که اولش قبول نکرد و هر چی میگفتم بهونه میاورد که دوباره رفتم رو مخش و هرجوری بود راضیش کردم فرداش اومد خونمون و نشستیم اول با هم صحبت کردن همیجور وقت داشت تلف میشد و من نمیدونستم باید چیکار کنم…رفتم لپ تاپمو آوردم وشروع کردم به گذاشتن آهنگای خارجی که زیاد لختی بودن دیدم عکس العملی نشون نمیده…همیجور وقتم تلف شد تا مریم گفت میخاد بره و اومد جلو یک بوس از لبام کرد و رفت منم همیجور موندم گفتم با خودم که من حسابتو میرسم وایسا…فرداش شد بهش گفتم دوباره بیاد ایدفه راحت گفت باشه و اومد ایندفه بحث رو بیشتر کشوندم راجع به مسائل جنسی و شوخیای جنسی که دیدم بدش نمیاد و استقبال میکنه و منم بهش گفتم مریم پاشو کارت دارم پاشد گفتم چشاتو ببند میخوام یه چیز بگم گفت باش منم شروع کردم به کسشر گفتن که آره دوست دارم و نمیخوام از پیشم بری و کم کم خودمو نزدیک کردم و لبمو گذاشتم رو لبش و اونم بدش نیومد باهام ادامه میداد دستم تو دستش بود که دستمو دراوردم و بردم رو سینه هاش گذاشتم شروع کردم به مالیدن که دیدم کم کم داره حشرش میزنه بالا…لبشو ول کردم و در حال مالیدن سینه هاش بودم که یهو رفت عقب گفت نه میلاد…فقط همینو گفت نه میلاد… منم که نمیخواستم فرصتو از دست بدم رفتم جلو گفتم عزیزم از چیزی نترس الان فقط من و تو ایم اینجا…دویاره دستامو گذاشتم رو سینه هاش گفتم مانتو رو اجازه میدی در بیارم گفت آره در بیار منم آروم دراوردم و یک تاپ سفید با آستین صورتی تنش بود از زیر تاپشو گرفتم آوردم بالا و دراوردم که سوتینشو دیدم آب از دهنم اومد…آبی اسمونی بود رنگش وقتی در اوردم تاپشو اونموقع بود که سینه های نازش جلوم بود…نه خیلی بزرگ و نه کوچیک زبونمو بردم جلو با نوک زبونم باهاش بازی میکردم که بهم گفت دراز بکش منم گفتم باشه نفسم…شلوارمو سریع کشید پایین گفت چرا شورتت همرنگ شورت منه گفتم جوونم که شورتمو کشید پایین گفت همینه میلاد کوشولو گفتم بله مال مریم خانومه…کیرم 17 سانتی میشه با دستش کیرمو میمالید و بازی میکرد گفتم میشه بخوریش گفت نه گفتم تو یه لیس بزن نخواستی نخور گفت باشه یه لیس زد سرشو و کم کم اومد پایین و شروع کرد به ساک زدن منم داشتم حال میکردم فقط…بهش گفتم حالا تو دراز بکش شلوارشو دراوردم پاشو باز کردم از رو شورتش کوسشو میبوسیدم…شورتشو دراوردم که دیدم بله خانوم تمیز کرده کوسشو…کوسش خیلی سفید بود گفتم باز که نیستی گفت نه بستس کوسم گفتم باشه زبونمو بردم سمت کوسش و چوچولشو تو دهنم کردم و براش لیس میزدم و میمالیدم قشنگ خیسش کردم و اونم یک ناله های سکسی میکرد که آره بخور سجادم مال خودته بیشتر بیشتر…گفتم پاشو میخوام بکنم تو کونت که گفت نه درد داره تورو خدا گفتم نه نمیشه تو پاشو دراز بکش بزور دراز کشید منم با سوراخش بازی میکردم و با انگشتم میکردم توش و درمیاوردم اول یک انگشت و اخر سه تا بعد حالت داگی کرد منم کیرمو رو سوراخش تنظیم کردم. سرشو فشار دادم توش که یه جیغ کوچولو کشید میخواست در بره از زبرم ولی نمیذاشتم محکم گرفتمش دوباره سرشو کردم تو و باهاش حرف میزدم و یواش یواش هول میدادم تو که گفت در بیار گفتم نه الان عادت میشه…کم کم عقب جلو میکردم که دیدم ناله هاش کمتر شد منم سرعتو بیشتر کردم و تلمبه میزدم خیلی کونش خوب بود بزرگ و سفید…پنج دقه تلمبه میزدم بعد دراوردم از تو کونش دیدم مریم برگشت گفتم دراز بکش کیرمو گذاشتم دم کوسش و باهاش بازی میکردم ولی جرات نداشتم بکنم تو اومدم بالا و دوباره شروع کردم سینه هاشو مکیدن… که ایدفه پاشد کیرمو گرفت فشار داد تو دستش و تند تند ساکش زد که یهو گفتم مریم آبم… اونم دستشو گذاشت رو کیرم آبم اومد همه ریخت رو دستش دستمال اورد تمیز کردیم…دوباره رفتم یه لب ازش گرفتم و لباسامونو پوشیدیم…الان تو یه شهر درس میخونیم با هم ولی یه دانشگاه نیستیم هر وقت پیش بیاد باهاش سکس میکنم… خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتین و خوندین…

نوشته: میلاد


👍 0
👎 0
34912 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

441049
2014-10-17 17:00:04 +0330 +0330
NA

نارسا بود نخوندم

0 ❤️

441050
2014-10-17 17:28:30 +0330 +0330

[quote=یه مجلوق]لپ تاپمو آوردم وشروع کردم به گذاشتن آهنگای خارجی که زیاد لختی بودن دیدم عکس العملی نشون نمیده[/quote]
بلللللللللللللللللللللللله؟؟؟!!اهنگا لختی بودن یا عکسا؟
جلل جالق بابا شماها دیگه از دماغتونم اسپرم ترش میشه
تا همینجا بیشتر نخوندم
ننوییییییییییییییییییییییس دیوث
خواستی کسشر بنویسی دستتو از تو شرتت دربیار
کیر هرچی کورو کچله بره تو دهنت
تورو باید سرتو بکنن تو کون سگ مرده و همونجا بدن نره خر بکنتت
الاغ آفریقایی تو کونت عرعر کنه ننویس
خرس گریزلی همچین بکنه تو کونت که قلبت از سینت بزنه بیرون
شاشیدم به تمام وجودت لاشی

دیووووووووووووووووووووووووووووووووووووووث.

1 ❤️

441051
2014-10-17 17:36:05 +0330 +0330
NA

گاییدی مارو با کنکورت اخرش اسمت میلاد بود یا سجاد اولش گفت نه گفتی کسی نیست گفت باشه.والا جنده ها اینجور ضایع نیستن.برو توبه کن

0 ❤️

441052
2014-10-17 17:55:56 +0330 +0330
NA

خودتو با جق گ…ییدی!!! احمق جون الان اون چیزی که از ت. خارج میشه سلولای مغزیه نداشتته و اب میان بافتیه مغز پوکت!!!
ننویس حالمون به هم خورد!

2 ❤️

441053
2014-10-17 19:05:50 +0330 +0330
NA

نفهمیدیم میلاد بودی یا سجاد کونی

2 ❤️

441054
2014-10-17 19:09:25 +0330 +0330

اسممو تونظرادیدم فکرکردم کسی کارم داره

fool

0 ❤️

441055
2014-10-18 00:59:11 +0330 +0330
NA

قول میدم بهت فقط یه جلسه با مریم خانم درس خوندی و این تصوراتت رو مکتوب کردی . اینطوری درس بخونی دانشگاه پیام نور جزیره ی ابو موسی هم قبول نمیشیا

0 ❤️

441056
2014-10-18 01:19:41 +0330 +0330
NA

خدا کنه داستان راست باشه…
aggressive

0 ❤️

441057
2014-10-18 05:31:03 +0330 +0330
NA

ناله های سکسی میکرد که آره بخور سجادم مال خودته بیشتر بیشتر!!! اول داستان که میلاد بودی جقو

0 ❤️

441060
2014-10-18 07:27:00 +0330 +0330

کست سگ بخوره dokhtare

0 ❤️

441062
2014-10-18 11:35:51 +0330 +0330
NA

شد اخه ما یه داستان بخونیم 10 تا اسم توش استفاده نشده
کس شعر نویسی هم واسه خودش یه قواعدی داره یه مدرکی داره واسه خودش

0 ❤️