نمیخواستم بکنم ولی کردم

1396/08/04

سلام من اسمم داریوشه
22 سالمه و قدم 186 و وزنم تقریبا 90 کیلو
چهره خوبی دارم ینی هرکی دیده اینو گفته
بذار از اینجا شروع کنم ک من خیلی تو کف بودم و هرکاری میکردم ک ی کیس مناسبی جور شه من بکنم تا ازین کفی در بیام
شب و روز همینطوری میگذشت ک من رفتم سر کار
این داستان مال 2سال پیشه
خلاصه من رفتم مانتو فروشی و مشغول ب کار شدم
اونجا فروشنده بودم
اوایل زیاد تو نخ اینجور چیزا نبودم تا کم کم دستم اومد ک تو این کار کص خیلی خوب ب تور ادم میخوره و باید استفاده کنم
چندباری چنتا کص اومدن تو مغازه و منو ب هوای دیدن مانتو یا بهانه های دیگه میکشوندن تو پرو تا من دید بزنم اندامشونو
چندباری میخواستم تو پرو بچسبم بهشون و ی حالی بکنم ولی دیوثا هم دست بهشون میزدی نرخ رو اعلام میکردن
و از اونجایی ک من پول مول نداشتم بیخیال میشدم و شب جق میزدم
خلاصه گذشت تا اینکه یکی از مشتریا ک اومده بود مغازه خیلی نخ میداد منم گفتم بذار شماره بدم شاید زنگ زد
خلاصه شماره رو دادم و دیدم فردا عصرش بهم زنگ زد
از کسشرایی ک بینمون رد و بدل شد بگذریم چون خیلی طولانیه
منو دعوت کرد بریم بیرون قلیون بکشیم
منم ماشین بابامو گرفتم و رفتم دنبالش ک بریم قلیون
رفتیم کافه و قلیون رو کشیدیم و زدیم بیرون
تو راه برگشت بودم ک برسونمش خونش
درضمن این سارایی ک من باهاش دوست شدم از من 5 سال بزرگتر بود و مجرد زندگی میکرد تنها
خلاصه تو راه برگشت بودیم ک گفت حالم خیلی بده سرگیجه دارم د ازین کسشرا
منم کلی کسشر بارش کردم ک چرا مث گاو قلیون کشیدی من ک گفتم سردرد میشی
خلاصه گفت منو زود برسون خونه ک حالم خرابه
سرراه ی داروخونه هم وایسادم رفت قرص خرید ک سردردش خوب بشه و اومد
رسیدیم دم در خونه گفت بیا بالا من حالم بهتر ک شد برو
تنهام میترسم اتفاقی بیوفته
من اعصاب کیری هی باباهه زنگ میزد ک ماشینو بیار ریده بود ب اعصابم
خلاصه با هزارتا داستان من پیچوندم بابامو ک میام تا 1ساعت دیگه
1 ساعت دیگه منم ینی 4…5 ساعت دیگه
رفتم بالا و کمکش کردم لباساشو در اورد و رفت دراز کشید رو کاناپه
چشمم ک ب اندامش افتاد کیرم کنترل مغزمو بدست گرفت
ی تاپ تنگ پوشیده بود ک قشنگ میشد تشخیص داد نوک سینه هاشو
پایین تنه هم ک ساپورت پوشیده بود
اصن داشتم دیوونه میشدم دیگه
با خودم گفتم الان بهترین موقعیته
اگه الان نکنیش دیگه نمیتونی بکنی
خلاصه رفتم جاش گفتم سرتو بردار بذار من بشینم تو سرتو بذار رو پای من

سرشو گذاشت رو پامو همینجوری داشتیم حرف میزدیم منم داغ شده بودم داشتم با موهاش بازی میکردم
کم کم دستمو بردم سمت گوشاش و گردنش همینجوری خیلی اروم میمالیدم
گفتم بذار دستمو بذارم رو سینش اگه چیزی نگفت دیگخ تمومه
دستمو گذاشتم رو سینش با دستش دستمو پس زد
اولش دلخور شدم ولی باز دوباره تکرار کردم
اخه واقعا شهوت عقلمو گرفته بود
بلاخره راضیش کردم ک بذاره سینه هاشو بخورم
تاپشو در اوردم هم زبونمو زدم ب نوک سینش دیدم داره چشاش سیاه تاریکی میره
سریع چسبید بهم ب لب گرفتن
منم هرکاری اون میکرد تکرار میکردم
ی 5 دقیقه ای خوردم لباشو تا بلاخره سرشو جدا کرد و بلند شد رفت سمت کیفش
دیدم ی کاندوم در اورد اومد سمت من
بهش گفتم دیوث اینو از کجا اوردی یهو مجهزی ها
گفت اون لحظه ای ک رفتم داروخونه خریدم چون میدونستم بیارمت بالا کار ب اینجا میکشه
خلاصه دست کرد شلوارمو در اورد و شرتمو در اورد شروع کرد ب ساک زدن
هنو 5 دقیقه نشده بود ک ابم اومد منم هیچی نگفتم با شدت ریخت تو دهنش ک یهو خودشو کشید عقب شروع کرد ب اوق زدن ابمم ریخت یکم رو فرش
بعداز اینکه حالش بهتر شد کلی بهم کسشر گفت بابت این کارم منم ازش کلی عذرخواهی کردم و گفتم ک دست خودم نبود و حالم خراب بود و…
خلاصه منم چشمم ب کص افتادخ بود انگار ن انگار ک همین 5 دقیقه پیش ابم اومده
دوباره کیرم بلند شد
کاندوم رو کشیدم روش و گفتم بخواب
ب پشت خوابید و پاهاشو باز کرد
من تا حالا کص نکرده بودم ولی هم کردم توش فهمیدم دربازه غاره
لامصب اصن احساس نمشد ک کصه
فقط چون خیلی دااغ بود 2…3 تا تلمب زدم ابم اومد
اینم اعصابش خورد بود ارضا نشده بود گیر داد ک بازم باید بکنی
دفعه بعدی ک کردم کلا 10 دقیقه نشد باز ابم اومد ولی دیگه رمق نداشتم
بلند شدم حاضر شدم رفتم
ولی ناموسا اصن نفهمیدم کص کردن ینی چی
اخه خیلی گشاد بود بی ناموس
فک کنم مث یک پیکان زرد تاکسی ازش کار کشیده بود
خلاصه نمیخواستم بکنم ولی کردم دیگخ

نوشته: A…in


👍 1
👎 14
19373 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

659706
2017-10-26 21:55:41 +0330 +0330

تا خط دوم خوندم 🙄 🤮

1 ❤️

659712
2017-10-26 22:06:15 +0330 +0330

هر سری که یه داستان میخونم.
میگم این حجم از کسشر بی سابقست

بعد دوباره یه جقی دیگه پیدا میشه،
رکورد کس گفتنو جا به جا میکنه 🙄


659727
2017-10-26 23:22:23 +0330 +0330
NA

ببشتر کمدی بود تا داستان سکسی خخخ

0 ❤️

659742
2017-10-27 03:53:08 +0330 +0330

آقا داستان کاملا واقعی بود شک هم نکنید
ملت صبح تا شب کف کوس تشریف دارند اینجا دختره می ره کاندوم هم می خره

1 ❤️

659745
2017-10-27 04:50:38 +0330 +0330

داداش 90 کیلویییی یا خدا خب یارو هیکلتو ببینه خایع میکنه دیگه

0 ❤️

659748
2017-10-27 05:06:12 +0330 +0330

چشاش تاریکی سیاهی رفت؟واااااای

1 ❤️

659757
2017-10-27 07:46:38 +0330 +0330

اصل اول در خوندن داستان سکسی: اگر نویسنده از قد و هیکل و وزن و قیافه و سایز معامله اش گفت اون داستان ارزش خوندن نداره. پس بنابراین دیسلایک

1 ❤️

659762
2017-10-27 08:29:36 +0330 +0330

دمتون گرم با این نظراتتون من که داستانو فقط برای نظراتشون میخونم عالی هستید همتون

1 ❤️

659772
2017-10-27 10:36:13 +0330 +0330

قسم ميخورم قسم ميخورم اين حجم از مزخرف و ياوه بي سابقه اس!!!

بي سابقه!!!

0 ❤️

659797
2017-10-27 16:15:18 +0330 +0330

فقط میتونم بگم دبیر ادبیاتتو گایییدم

0 ❤️

659842
2017-10-27 22:22:16 +0330 +0330

دلم برات سوخت این حجم کسشر فقط از یه مغز جقی عمل میاد بدین سوی اولین لایک

0 ❤️

659879
2017-10-28 08:23:18 +0330 +0330
NA

کون خوبی دارم هر که کرده همینو میگه.کسکش جقی. ابا الجق.کی میاد یه نره خری مثل تو رو بذاره تو مانتو فروشی؟ بگو کنار خیابون شورت ماماندوز میفروختم پیرمرده مخت رو زد برد کونت گذاشت.کم بزن همیشه بزن

0 ❤️

659970
2017-10-28 23:18:06 +0330 +0330

22 سالمه و قدوم 185 و وزنم تقریبا 90 کیلو
چهره خوبی دارم یعنی هرکی دیده این و گفته

ملت خداییش تصور کنید شما از صبح که بیدار میشید تا شب با هر جنبده ای برخورد میکنید بهتون بگه چهره خوبی دارید چهره خوبی دارید.مسخرست این نوشتنها

دیگه حالم از داستانهایی که با این دو موضوع قد بلند و وزن مناسب و چهره خوب شروع میشه بهم میخوره.پس اینهمه عنتر و منتر تو خیابون منم.همش منم.من گردن میگیرم.

0 ❤️

660034
2017-10-29 12:25:07 +0330 +0330

🙄 (dash) 🙄 (erection)

0 ❤️