همیشه این سوال رو از خودم میپرسم که من واقعا یه همجنسگرام یا یه همجنسباز…!
دوبار دو نفر رو دوست داشتم ولی نمیدونم عشق بود یا عادت یا هوس
یکیش همکلاسیم بود و یکیش امیر ۵۰ ساله که تو شهوانی باهاش آشنا شدم
داستاناشون (حماقت یا صدای پشت در و شکست سوم و اخر اینبار به لطف شهوانی و عشق ممنوعه) تو سایت هست
همیشه احساس علاقه به همجنس باهام بوده و دوست داشتم باهاشون رابطه عاشقانه و احساسی داشته باشم ولی بعد از یه مدت نمیدونم ترس از آبرو یا ترس از خانواده یا یا یا باعث میشد بعد از یه مدت زده بشم از طرفم و علاقه به ادامه نداشته باشم شایدم همکلاسی باعث شده بود که به همه چیز و همه کس بد بین باشم
.
.
.
بعد از امیر “البته امیر هنوز تموم نشده و هنوز باهاش در ارتباطم ولی دیگه رابطمون معنی قبل رو نداره و فقط گاهی تلفنی حال همو میپرسیم” با چندین نفر صحبت کردم دوست شدم قرار گذاشتم ولی همیشه یچیز جلوی رفتنمو سر قرار میگرفت تا یروز که با رضا آشنا شدم
رضا تموم چیزایی که من تو فانتزی هام میخواستم رو داشت
بدن پشمالو سیبیل جذاب راننده ماشین سنگین بود و از همه مهم تر پایه ی رابطه دو طرفه بود با رضا هم قرار گذاشتم اومد دودل بودم که برم یا نه که دلو زدم به دریا و رفتم ولی رابطه اونجوری که میخواستم نبود
وقتی لباشو میخوردم هیچ حسی نداشتم وقتی بغلش میکردم آرامشی نمیگرفتم و وقتی باهاش رابطه داشتم فقط درد پشت و حس عجیب بعد از ارضا رو فهمیدم
رضا مردی بود که همیشه رویای داشتنشو داشتم ولی الان که داشتمش هیچ حسی باهاش نبود
اگه هوس باز بودم رضا بهترین گزینه بود!
اگه عاشق بودم باید با مشکلات امیر میجنگیدم و هرجور شده با مشکلاتش قبولش میکردم!
اگه احساسم عادت بود الان بعد از ۲ سال نباید وقتی که همکلاسیمو میبینم کل هواسم پرت بشه و کل خاطراتم مرور!
شاید به قول یکی از بزرگای شهوانی یه بچم که سعی میکنم خودمو بزرگ نشون بدم
یه بچم که احساس میکنم مشکلاتم بزرگن ولی در واقع خودم کوچیکم
یه بچم که هنوز خودشو نمیشناسه و فکر میکنه این بچه بازیا عشق و عادت و هوس هستن
شایدم یه همجنسبازم که فکر میکنم همجنسگرام و هرکی ازم میپرسه بهش میگم من یه دوجنسگرام…!
نوشته: ساسی
زئوس من مانکنشون نیستم همسایشونم
باب لاور ادیت نداره شرمنده
شادو داداش زدم هخخخ یه مدت نبودم درگیر بودم خوشحالم که برگشتم
داداش خوش غیرت چیزی نمیزنم فقط از بس از خودم پرسیدم چی هستم کسخل شدم
مرسی اژدهای سفید
شاهزاده تو فکر تاپیک بودم ولی چون قبلا داستان داشتم ترجیح دادم ینویسم مرسی که درک میکنی
سودابل هدفم سبک شدن بود امتحان کن جواب میده
شادو مهم سبکی بود که شدم لایک چیه داداشی
رومسزار مرسی اره درگیریه دیگه ولی برگشتم به خونم
فدام بشی ^-^
خوشحالم برگشتی چس ناله هاتو دوس دارم :دی
مرسی شادو چس ناله هامم تورو و نظرات جالبتو دوست دارن
مهدی موس مرسی از نظرت بهش فکر میکنم بازم ممنون
سلام ساسی جان!
من دیر با این سایت اشنا شدم.وقتی اومدم شما اکانتتو پاک کرده بودی ولی داستاناتو خوندم…حماقت یا صدای پشت در عجیب منو برد به دوسال پیش خودم! زخمی که خنجر زهرالود خیانت رو تن ادم میندازه هیچوقت ترمیم نمیشه! امیدوارم تو فراموش کرده باشی!
درمورد داستانت والا نمیدونم چی باید بگم! مطمئنی همجنسگرایی? منظورم اینه دکتر اینا رفتی !?
چطور میشه ادم به پارتنرش حسی نداشته باشه?شاید اون کسی که میخوای نیست!
من به دلایلی محدودیتهایی دارم برای نزدیکی به پارتنرم , با اینحال با یه لمس کوتاه , حتی لمس هم نه, فقط در کنارش بودن , میرم به اوج!
ساسی جان…سعی کن طرفتو پیدا کنی!
اشکال نداره،
هر آدمی ی وقت هایی کوس میگه
فدای سرت، داداچ
ساسی، خوب و عالی حست رو نوشتی و تضاد و دوگانگي در خودت نشون دادی.
مشکلت اینه که توی خونواده درک نشدی، این حست پذیرفته نشده، و به بیرون از خونواده و مخفیانه پناه آوردی، [ترسی از طرد شدن] توسط خونواده و نگاه نفرت انگیز جامعه در تو وجود داره، که به مشکلاتت اضافه کرده.
روی دیگر مشکل خودتی، که اسیر دقت در معیارها شدی، با امیر که خییییییییلی دوسش داری، کات میکنی، چون فک میکنی به زندگی متاهلی اون و بچه هاش لطمه وارد میکنی.
با اون دوستت بهم میزنی و کات میکنی چون بهت نامردی کرده.
با اون یکی بخاطر تجاوز سخت و بی حسی که بهش داشتی،
من به حس درونت احترام میزارم و تنها ی راه جلوت میزارم، در ( انتخاب دوست یا پارتنر معیار و آیتم) داشته باش. مثلا 1_ سن بالا باشد2_ متاهل ممنوع 3_ با معرفت و درک متقابل باشد و… 4_ حرف دلخوری بهم دیگه بگید و…
بعد بگرد بدنبالش و اونو همیشه داشته باش،
آفرین 14
خوش برگشتی ساسی جان… فک کنم یکی دوتا از داستانهاتو خوندم…از این تیکه خوشم اومد من یه بچم که احساس میکنم مشکلاتم بزرگن ولی در واقع خودم کوچیکم
لایک۱۵ ? خوب بود…:)
روح بیمار عزیز لطف داری دکتر رفتم ولی درست به سوالاشون جواب ندادم گفت نمیتونم کمکت کنم خیلی گشتم پیدا نکردم فعلا
شیوا جانم اره درد و دل بود بیشتر احتمال داره که دلیلش اونا باشن مرسی از نظرت
سفید دوست مرسی
ایرانفایر الهی بمیرم اشکتو نبینم
رابینهود مرسی از نظر قشنگت همشو قبول دارم
خیلی گشتم و اون معیار ها دقیقا چیزایی بود که میخاستم ولی پیدا نشد یه چنتایی بودن ولی بکن در رو نه عشق!
آرش سالت مرسی که خوندی
من فکر میکنم تو به خودت تلقین کردی که همجنسگرایی و در واقع نیستی تو اداشو در میاری و احتمالا به علت محدودیتهایی که فبلا در مورد ارتباط با جنس مخالف داشتی این مشگل به وجود اومده به نظرم دیگه سعی کن از ذهنت دور کنی و عادی باش وبه ارتباط سالم با جنس مخالف فکر کن امتحان کن ضرر نداره موفق باشی
من دوس دارم سکس یه دیدار واضح و یکرنگ باشه چه پسر چه دختر دوتاش اوج لذته
من نمی دانم بین همجنگرا و همجنسباز چه تفاوتی است؟
دلم نمیخواد زندگیتو نقد کنم
امیدوارم از تجربیات بچه ها که با سخاوت و دلسوزی در اختیارت میذارن استفاده کنی…
در راه زندگی سربلند باشی…
ساسی جان شما باید بیخیال هرچیزی بشین
تو خلوت خودت بمون و عاشق هیچ شخصی نشو تا بیشتر ازین صدمه نبینی
شاید زمان که گذشت تو هم فرق کنی و بهتر خودتو بشناسی
ساسی زنده ای کصافت :|