همه چی از سینما شروع شد

1393/08/13

سلام من ١٩ سالمه … این داستان واقعیه واقعیه من قدم ١/۶٢ وزنم ۶٠ رنگ پوستم سبزه … این خاطره برمیگرده به ٢٧/١١/٩٢ … سه سال با یکی دوست بودم که فقط تلفنی با هم بودیم دیگه اخرای دوستی به اصرار من قبول کرد ولنتاین شهر ما باشه ما گرگان زندگی میکردیم اونا تهران … اما به دلایلی نتونس ولنتاین و گرگان باشه … بعد از دو روز تاخیر اومد گرگان …

اولین دیدارمون بود…من تا حالا با هیچکس سکس نداشتم و فقط تلفنی با اون و چند بارم در حد حال(لب و سینه) تو دوران راهنمایی با پسرخالم … به هرحال اون روز سعید اومد گرگان… از قبل خیلی اصرار داشت که سوییت بگیره منم برم پیشش اما من قبول نکردم تصمیم گرفتیم بریم سینما … به هرحال رفتیم سینما و بعد از یک ذره فیلم دیدن بهم گف بیا هم و ببوسیم. من از اینکه این همه راه اومده بود دلم سوخت و قبول کردم … شروع کردیم به لب گرفتن … لب گرفتیم و زبون هم و میخوردیم , با یه دستم گوشاش و لمس میکردم … کم کم اومد سمت گردنم و گردنم و مک زد … دیدم داره دستاش میاد سمت سینه هام … اون لحظه خیلی حس خوبی داشتم … از رو لباس با سینه هام ور میرفت و من خیلی با این حرکت حال میکردم با ی دستش رونم و لمس میکرد … تو همین لحظه هامسعول سینما که رد میشد من سریع متوجه شدم و خودمون و جمع و جور کردیم … اون روز تموم شد و بعد رفتیم رستوران و بعد من اومدم خونه و اون رفت سوییت … تو راه مخ مخه گرفتم برم سوییت پیشش اما با حسم جنگیدم و نرفتم … شب زنگ زد و خیلی اصرار کرد که بیا پیشم من این همه راه اومدم یکم بهم حال بده … منم ازش قول گرفتم از کمر به پایین کاری نداشته باشه … اونم یه چشمی گفت و فردا صب رفتم حموم بدنم و تمیز کردم و رفتم پیشش. حتی کسم و هم تیغ زدم که اگه یه درصد حریفش نشدم ابروم نره … به هرحال رفتم سوییت … با یه شورت بود با ترس و لرز رفتم بالا دیدم دوستش داره میره بیرون … سلام و خداحافظی کردیم و اون رفت … رفتم تو خونه با یه استقبال خیلی خوب اومد سمتم … من و سعید تو این سه سال خیلی وابسته هم شده بودیم و هم و دوست داشتیم… به هر حال بعد از کمی حرف زدن اومد کنارم نشست و من و بغل کرد … بعد ازم پرسید: خانومم نمیخواد من و ببوسه ؟ بدون هیچ حرفی اروم لبم و گزاشتم رو لباش … من خیلی لب پایین و دوس دارم فقط لب پایینش و مک میزدم و اروم گاز میگرفتم من رو دساش گرفت و برد انداخت رو تخت … یکی یکی لباسم و دراورد به شلوارم که رسید نزاشتم … چشاش و خمار کرد و نوک سینم و گرفت پیچوند و گفت یکار میکنم التماس کنی واسم درش بیار بعد لباش و گزاش رو لبم ک من چیزی نگم … بعد اومد سمت گردن و کتفم رو گردنم نفس داغی کشید و شروع کرد لیس زدن و مک زدن . اومد رو سینم نوک زبونش و دوره سینم میکشید ک من بیشتر حال میکردم همینطوری اومد پایین و اومد سمته نافم زبونش و گزاشت تو نافم و من از حشر شیکمم بالا پایین میشد . دستام و بردم تو موهاش و سرش و با دسام اروم چنگ میزدم . اون لحظه دوست داشتم داغی زبونش به چوچوله کسم بخوره بهش گفتم سعید شلوارم و دربیار … اونم بدون معطلی یه لبخند زد و شلوار و دراورد من و به پشت خوابوند از پشت کمرم و لیس میزد و نوک زبونش و رو ستون فقراتم میکشید خیلی حال میکردم با دندونش شورتم و پایین کشید و از پشت کیر داغشو به باسنم چسبوند و پشت گردنم و لیس میزد ازش خواستم من از پشت برم روش … جاهامون و عوض کردیم و من از پشت دوتا سینه هام و گزاشتم رو قلنجش و دستام و دوره کمرش حلقه کردم و کسم و گزاشتم رو باسنش و از پشت گردن و گوشش و میخوردم یه پنج دقیقه ای اینطوری گذشت که برعکسم کرد و گف پاهات و بزار رو شونم میدونستم میخواد بزاره تو کونم … بهش گفتم نه سعید دردم میاد گفت من کارم و بلدم . بهم اعتماد کن منم قبول کردم و اونم گزاشت دم سوراخم اما واقعا تنگ بود نمیشد بره واسه همین گف بیا خیسش کن منم گفتم شرط داره توام بخوری … درازم داد و نشست شروع کرد به خوردن کسم … خیس خیس بود … چوچولم و اروم گاز میگرفت و من داشتم از حال میرفتم… بدنم داشت میلرزید … اولین سکسم بود خیلی بهم حال داده بود اومد دم سوراخ کسم یه نفس داغ کشید و مشروب و خالی کرد رو کسم و شروع کرد مک زدن … اووووووف فکرشم ابم و میاره اون لحظه داشتم به ارگاسم میرسیدم که سریع پا شد و گفت تو بخور … منم یکم ناوارد و اماتور بودم اما خودش بهم یاد داد … وقتی که یاد گرفتم تا نصفه میکردم تو دهنم و ول میکردم… با نوک زبونم رو کلاهکش و زبون میزدم . حسابی خیس شده بود کیرش و یکم مالید لا کسم که لزجتر بشه بعد گف سگی بشین … کونم و قمبل کردم و اونم اروم کلاهک و گزاشت روش یکم هل داد تو دادم هوا رفت بالشت و گزاشت جلو دهنم و گفت گازش بگیر من اشک از چشام سرازیر شد خیلی درد داشت برگشتم با ناله گفتم… اااااای سعید بکش بیرون دارم از درد میمیرم وقتی دید خیلی بیحالم اروم اورد بیرون و اومد ازم لب گرفت و بعد دم گوشم گفت شیدا من که عاشقتم منکه دوست دارم منکه میخوام باهات ازدواج کنم بیا پارت کنم از هوس و حشر زیاد نمیدونستم باید چی بگم ؟ گفتم اگه نتونیم ازدواج کنیم چی؟! دستش و کشید لا کسم و گفت پولش و میدم بدوزش…منم خر شدم و چشام و بستم و لبخند زدم … پاهام و برد بالا دید یکم از کونم خون اومد گفت اوووووف پرده ی کونتم خودم زدم … بعد با دسمال تمیزش کرد خیلی درد داشت … اروم کیرش و گذاشت رو سوراخ کسم… یه لحظه پشبمون شدم که دیدم اروم هل داد تو … یه دفعه یه درد عجیبی تو بدنم حس کردم … اره من دختریم و از دست دادم . روحمم درد میکرد اما لبخند زدم تا سعید چیزی نفهمه … اروم شروع کرد تلمبه زدن … ازم خواست من روش بشینم. دراز کشید و من رفتم روش … میخواست بره تو درد داشت به سختی کردمش تو … ازش خواستم چشاش و وا کنه تو چشام زل بزنه … چشاش و باز کرد و تو چشام زل زد گفتم … عشق من کیه؟! با ناله گفت من… دوباره گفتم کیر کلفت من کیه ؟! یه ااااه کشید و نیم خیز شد دستش و گزاشت رو سینم و گفت منم من … بعد لب گرفتیم یکم به سختی بالا پایین کردم … ازم خواست دوباره سگی بشینم … فکر دوباره کون دادن اشکم و سرازیر کرد اما حرکتی که خواست و انجام دادم دیدم نه بحث کون نیست میخواد از پشت بزاره جلو … از پشت گذاشت جلو اما چون خیلی تنگ بود بازم خوب نتونس تلمبه بزنه … ازش خواستم لبه ی تخت بشینه منم رفتم رو پاش پاهام و دوره کمرش قفل کردم و دادم تو کسم و اونم بغلم میکرد و لب میگرفتیم و من بالا پایین میکردم … بعد از پنج مین درازم داد و پاهام و داد هوا و با شدت داد تو … جیغ بنفشی کشیدم که خیلی حال داد بهش و دوباره در اورد و با شدت بیشتر داد داخل دیگه داشتم بیهوش میشدم که تند تند تلمبه میزد … داشت ابش میومد که سریع نشت جلو صورتم و ازم خواست با دستام واسش تند تند جغ بزنم و ابش بپره رو صورتم … چون میدونس از اسپرم بدم میاد نمیخورم ریخت رو صورتم و ولو شد روم … سریع لباسام و پوشیدم و اژانس گرفتم اومدم خونه … خدا رو شکر هنوز مامان و بابام از سرکار نیومده بودن … اومدم خونه بهش زنگ زدم قرار بود شبش بره … منم بهش قول دادم غروب برم بهش بدم … الانم انتخاب رشته کردم تهران که برم پیشش … کسم در تب و تابه کیره سعیده … جز اون به هیچکسم ندادم …

نوشته: شیدا


👍 0
👎 0
49027 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

442981
2014-11-04 17:59:01 +0330 +0330
NA

mn nmdunm chera darde ajiiib daraaaan hmeeeeee eyyy khodaaaaaa a in darda b mam bd
in darde paregii ni darde ada tangii dar avordane

1 ❤️

442982
2014-11-04 21:08:14 +0330 +0330
NA

کل داستان به کنار .اون قسمتی که گفتی از اسپرم بدت میاد هم به کنار. یعنی چنان گفته مثلا تو قورمه سبزی از لوبیا بدش میاد. جیززززززززز نشی اوجلات.

1 ❤️

442983
2014-11-05 05:03:56 +0330 +0330

oskolt krde baw :-D

0 ❤️

442984
2014-11-05 13:07:14 +0330 +0330
NA

مگه چندبار اسپرم خورده بودی که بدت میومد. ولی خالص بگم جنده شدی رفت همون کونو میدادی جای امیدی بود که جنده نشی جنده خانم

0 ❤️

442986
2014-11-06 07:58:17 +0330 +0330

داستانت باحال بود تحریکم کردی واماآقاسعید تابتونه میکنتت وآخرشم میره دنبال ی دختر پاک.شک نکن سوراخ فوریش شدی رفت پی کارش.

0 ❤️

442987
2014-11-06 18:02:52 +0330 +0330
NA

چ جالب !!! دیدار بعد از سه ساله ؟ اصن داریم ؟؟!!! بعد بهتون میگن بیا همو ببوسیم ؟ سر بحثو باز می کنن یا اجازه میگیرن مثلا؟ رمز کار اونجا بود که گفت “من کارم و بلدم . بهم اعتماد کن!!!” عاورین بر تو ک اعتماد کردی !!!“بیا پارت کنم”؟؟؟ دقیقا همین ادبیاتو به کار برد ؟! خااااااااک “اسپرم بدم میاد نمیخورم” ی لحظه فکر کردم نوشیدنی جدیدی چیزی هست ما بی خبریم !

0 ❤️