دوستان من 29 سالمه.یه پسر لاغر خیلی معمولی.هفته ایی یه بارو جق میزنم و تحت تاثیر داستانهای خانوادگی.من یه برادر 32ساله دارم که زنش همسن خودمه و اسمش در اینجا ملیحه است.قدش 165،تو پر .کون گنده.یکمی پهلو و شکم هم داره.سینش 75.به شدت مهربون.اینا طیقه پایین خونه زندگی میکردند و زیاد خونه هم بودیم.ظاهرشم شلوار و پیراهن و سرلخت بود جلوم اما نه خیلی راحت. این مقدمات بود.
من یه مدتی خیلی حس وابستگی بهش میکردم و فکر معاشقه کردن باهاش و کردنش.تا جایی ک وقتی نبودن چون کلید خونشونو میذاشتن بالا، من میرفتم و لباسای زیرشو بو میکردم و بعدشم یه جق اساسی.و تمیز و مثل اولش میذاشتمش سرجاش ک نفهمه.حتی یه بار که مسافرت بودن و میدونستم جن روز نمیان شورتشو پوشیدم، از شق درد تو اون روز سه بار جقیدم.اما نمیخواستم عملی بشه که خیانت به داداشم بشه و هم فکر خیانت ارامش فکری ملیحه رو بگیره که برام خیلی عزیز بود.به هر حال گذشت تا گفتم هرچه باداباد.یه روز سوار ماشین کردم مثل همیشه ببرمش حالا یه جایی(در نبود داداش من اونو میبردم اینور اونور)،بعد که کارش تموم شد پیشنهاد دادم بریم یکم بگردیم اونم طفلی قبول کرد .رفتیم دور دور و در مسیر برگشت گفتم دوس دارم این رفتنمون بین خودمون بمونه.گفت چرا؟ گفتم اینطوری به صلاحه اونم گفت باشه .خلاصه از اونروز کما بیش چت باهاش شروع کردم هر چند چتامون خیلی کوتاه بود چون حرف چتی و خصوصی نداشتیم باهم و اصرار که چت ها رو پاک کن داداش یه وقتی نبینه.هر وقت تو خونه رو مبل بود منم یه جوری میشستم که پاهام به پاهاش بخوره.میدونید اولین برخوردها چقدر هیجان داره دیگه .و اونم زودی پاشو میکشید .بعد یکی دو هفته جسارتم بیشتر شد و وقتی پاشو میکشید دوباره پامو میذاشتم رو پاش.(اینو بگم من چون کار بیرون نداستم اکثر اوقات خونه بودم و به هوای پسر داداشم زیاد میرفتم خونشون.با ملیحه هم خوب بودیم و دوست های معمولی،اونم اصلا تو این وادی ها نبود)حلاصه ایندفعه اعتراض کرد به خنده که پاتو نچسبون به پام بدم میاد.منم پررو گفتم حالا مثلا چی میشه؟! اونم گفت بدش میاد .میگف پاهات کثیفه.منم گفتم دستام تمیزه بده ماساژش بدم.اونم طفلی داد یک دیقه ایی پاشو ک مالوندم فکر کنم با خودش گفت چرا پای من الان باید تو دستای علی باشه؟ پاشو جمع کرد سریع.گفتم چی شد اونم گفت که چت شده تو علی؟ من گفتم اخلاقم با تو عوض شده،این چتها،لمس پا،بیرون رفتنهای یواشکی…اینارو متوجه نشدی یعنی؟ گفت چرا…ولی چرا عوض شده…گفتم بگم حسمو بهت؟ گفت لازم نکرده و ب شدت بهم ریخت و ناراحت شد.منم گفتم ای بابا… عجب کاری شده ها…بهش گفتم الان برم از خونه بیرون بهتره؟ و یوقتی تنهایی بلایی سرت نیاد؟! گفت برو بیرون.منم خیلی ناراحت از اینکه ملیحه رو ناراحت کردم تا این حد اومدم بالا تو اتاقم.خیلی دلم گرفته بود تا فرداش پیامشو دیدم ک بابت رفتار دیروزش معذرتخواهی کرده.و اینه این مسآله رو باید حلش کنیم.منم گفتم مساله حل شدس.من پیشنهادی دادم و تو رد کردی.فارغ از نتیجه پیشنهاد تو برای من همون زنداداش عزیز و مهربونی و امیدوارم تو هم نگات عوض نشه به من.ولی در حواب بهم گفت که برای من حل نشدس…گفتم یعنی چی و اون شروع کرد از روابط سردی ک بین خودشو داداش اتفاق افتاده توضیح داد و انگاری یکیو میخواس برای دردودل.میگفت طلاق نمیگیره فقط برای بچشون و الا الان کلا جدا از هم زندگی میکنن با اینکه زیر یه سقف اند.اصلا نمیخورد که رابطشون تیره و تار باشه.منم شروع کردم به صحبت و همدلی و القا امیدواری که رابطشو با داداش میتونه اوکی کنه.فراموش کردم بگم که من دانشجوی روانشناسی ام در مقطع دکتری .به هر حال یه چن روزی رابطه من و ملیحه بیشتر شد از طریق چت و گفتگو مستقیم و تلفنی تا صنیمیتمون خیلی زیاد شد و شروع کردن کندوکاو مسائل جنسی شون که متوجه شدم بله…داداش من با توجه به اینکه معمولا سکس یه طرفه داشته با زنداداشم یعنی بدون امادگی نزدیکی میکرده بهش،و حس عزت نفسو ازش گرفته بود و لطماتی ک بابت رابطه کنترل نشدش به زنداداشم وارد کرده بود مثل بارداری و سقط و عفونت و همچنین عدم ارضا شدنش، کلا از سکس سرد شده و رفته رفته میرفت که ادم بی روح و به قولی خاکستری تبدیل شه و برادر منم چون زنش اینطوری شده بود رو اورده بود تا جایی ک برمیاد ازش،خانم بازی کردن و کم و بیش مخدر و در نتیجه عدم مسئولیت پذیری در زندگیش.منهم لازم دونستم که خودمو بعنوان یه مسکن وارد زندگی اونا کنم و تجویز شکستن تعهد بصورت موقت رو به زنداداشم پیشنهاد دادم که چون هدف ترمیم رابطه بود نه تولید هیجان و لذت، اسمشو خیانت نگذاشتم.ضمن اینکع رابطمون با یه حاشیع امن قوی همراه بود.خلاصع کنم ک اونم پذیرفت اما همچنان سرد .و فقط منو برای گفتگو و تامین نیاز عاطفی دوس داشت ولی اصلا نیاز جنسی نمیدید در خودش.ولی من نیاز جنسیمو به زنداداشم داشتم و گفتم ولی اون گفت دوس دارم کاری واست بتونم انجام بدم ولی بدم میاد.اگه میخوای میتونم از دوستام واست اوکی کنم.ولی من اونو میخواستم چون ارضا جنسی با اون هم ارضا فیزیکی بود که با خودارضایی هم اوکی میشد هم ارضا فکری روانی چون قلبا دوستش داشتم.از طرفی تلاش برای برقراری رابطه باهاش توسط من متجر به این میشد که سردیش درمان شه و رابطشون بازسازی شه.با خودش درحریان گذاشتم و اوکی داد.خلاصه این پروسه رو شروع کردم و از ماساژ پاهاش شروع کردم و کم کم عشق بازی و لب بازی تا مالوند آلت تناسلیش و ممه هاش و اونم از رو شلوار کیرمو میمالید ک ارضا شم (البته چند بار فقط) این پروسه ایی ک تو چن خط گفتم حدودا سه ماه طول کشید تا به اعتماد به یه سکس دوطرفه درش اوکی شه.تو این مدت هم چند باری با تشویق من سکس های با کیفیت تری با داداشم انجام داد که چون نتایح مثبتشو واضح تو زندگیش میدید اعتمادو دوستیش به من بیش از اندازه شده بود.البته از روز اول هشدار رو بهش داده بودم که اگر رابطه من با تو تاثیر منفی بخواد بذاره رو رابطت با داداشم اونموقع اسمش میشه خیانت .که من و اون مراقب این موضوع بودیم . خلاصه گذشت تا خودش احساس نیاز کرد که سکس داشته باشه با من.منم یه خونه مرتب امن اوکی کردم.شیو شده و کمر سفت شده اومده بودم فقط اونو ارضاش کنم.حلاصه ناز و نوازش و لب و عشق بازی و مالوندن و خوردن و لیسیدن و برای اولین بار دخول کیرم به کسش.یچه ها بعد چند ماه اولین باری بود ک کسشو دیدم.یه کس بی عیب و نقص .گرم و لذیذ.یه بوی خیلی ملایم تلخ ک سکسی ترش کرده بود .خلاصه یه سکس نسبتا حرفه ایی تا ابم میخواس بیاد ک دراوردم و باز سروع کردم به خوردن و مالوندن.دوباره گاییدم تا ابم اومد.ولی من کات نکردم،ادامه دادم.چچولشو میخوردمو میلیسیدم و با یه دستش دیواره بالای داخل کسشو میمالوندم تد نقطه جی هم تحریک بشه تا با تحریک شدن پروستاتش شانس یه ارضا با خروج پرفشار آب رو داشتع باشه که بحمدالله شد.یه ارضا حرفه ایی مث این فیلم پورنها.راستش باورم نمیشد که بتونم.و بعدش آغوش گرم و امن هم و کمک بهش برای دوش و حمام.چن باری سکس اینطوری حالا با یکم غلظت بیشتر و کمتر داشتیم تا لذت دوباره سکس و اعتماد و امن دونستنش درش زنده شدو یاد گرفت چیجوری هیچ وقت صحبت در موردشو با داداشم به حاشیه نرونه و بگه و بخواد تا بتونه اونم همزمان و مساوی کسب لذت و کامجویی داشته باشه.خوشبختانه روابطشون کاملا اوکی شد و من بعنوان یه دوست همراه،خوشحال از خوشحالیش باهم رابطه دوستانه داریم و نیازی به رابطه جنسی با هم نداریم جون یکی از دوستاشو با من لینک کرد و رابطه خوب و سکسی با دوستش دارم.
دوستان هدف داستان این بود اگر متاهلید نکات مطروحه در داستان رو جدی بگیرید.حتی نزدیک ترین اعضای خانوادتون از حضور بیش از اندازش اجتناب بشه البته بدون اینکه بخواد شمارو بدبین و شکاک کنه.و آخر دوستانی که تمایل به رابطه با محارم دارند بدونید که عواقب ذهنی سنگینی داره.حتی اگر خودتونو بتونید توجیه کنید معمولا خانومها نمیتونن.بنابراین شما از ناراحتی عزیزانتون حتما ناراحت خواهید شد.
داستان من یه مورد استثنایی بود که پشتش به هر حال مدیریتی از علم روانشناسی بود که اتفاقا مفید فایده واقع شد و به نوعی ناجی زندگی نباتی گونه یک زوج بود که این سبک زندگی اسیب جدی روحی بچه رو به همراه داره.
بنابراین توصیه من به این عمل فارغ از نگاه عرف و مذهب و قانون ،بدون اینکه بخوام قضاوتی از خوبیش یا بدیش کنم، اینکه که اجتناب کنید یا حداقل قبل از عملیاتی کردنش،عواقبش رو تحقیق و مطالعه و مشاوره کنید.موفق باشید و هیچ وقت خودتون رو باقضاوت کردن مورد سرزنش قرار ندید
نوشته: علی
یکی. پیدا شه این کص مغز رو ببره تیمارستان دِ آخه جاکش اینجا کلاس و دانشگاه نیس که شعر میبافی یه داستان نوشتی یکم رنگ و لعاب بهش بده شُل مغز جقی
شما دانشجوی روانشناسی در مقطع دکترا بودید ولی هیچوقت از خونه بیرون نمیرفتید . کلاس ها در کونتون برگزار میشد ایا؟؟ ?
لازم دونستی؟؟؟؟؟
الان فک کردی خیانت نکردی؟
چطوری خجسته خان
همین با علم روانشناسی زن دادشو گاییدی آقای دکتر جقو؟ تو این مملکت روانشناسا خودشون کسخولن
کسخول میرزا!آنقدر جقی زدی مخت خالی شده.الان به ما آموزش دادی؟اول برای گرم کردن کانون زندگی و سرد مزاجی سکسی باید زن طرف را بگایید. حتی اگر عمه خاله و زن داداش بود.با کلی توجیه و اراجیف تعریف شده در سایت شهوانی و نکات مطروحه! کارتون رو توجیه کنید.!دوم.زنها ناگهان صاحب پروستات شدند!و در اثر مالش زیاد نقطه می آبشان آبفشان شده و کلا سرد مزاجی به گرم مزاجی تبدیل میشود. و سومین نکته آموزنده. ما کردیم شما نکنید!؟دوست دخترتون رو بکنید که خلا جقی دیکر نداشته باشید.!!
کوسخول جقی
چرا میخوای ادای آدمای دارای اطلاعات رو در بیاری وقتی گوه بارت نیست
کدوم زن پروستات داده؟
بعد تو پروستاتش رو تحریک کردی که آبش با فشار بیاد بیرون
کیرم تو اون دانشگاهی که به تو دکترای روانشناسی داده
اونقدر سواد نداری که بدونی پروستات فقط مخصوص مرد هاست
جالب اینجاست که هیشکی هم غیر من نفهمیده
همه هم دکتر و مهندسن خخخ
منم دستشویی میرم تموم ک شد سوزش داره بجای منم دستشویی برو من اوکی شم پروفسور صمیعی
کسکش وقتی داری جق میزنی نیا داستان تخمی بنویس کیر پسر جومونگ تو کونت به ۳۶۰ روش ناممکن و ممکن گاییدمت
برو کسکش زن داداششو گاییده ادعا روانشناسی هم میکنه
ی سوال؟؟
زنها مگه پروستات دارن؟؟
ی دو روز رفتیم عید دیدنی چقد علم پیشرفت کرد و فهمیدن زنها پروستات دارن
یوقت فکر نکنی خیانت کردی پشمک فقط یکی از وظایف داداشت رو به عهده گرفتی با این تفاوت اینجا یکی زن دو نفز شده یکی مهر دیوثی به پیشونیش خورده یه کونی هم مثل تو میاد میگه روانشنایم و فقط هدفم خیرخواهی بود. دیوث ملت رو میخواهد با این کصشعرا خر کنه نمیدونه اصل خیانت همینه
بچه یه دکتر کونی تو سایت پیدا شده که رشتش جلقولوژی با مزه گلناره .
آخه گواد مگه مجبورت کردن؟
لطفا اینبار بجای صابون گلنار از مایع ظرفشویی دورتو استفاده کن که عمه خانم قهر نکنه
من نمیخوام بی احترامی کنم ولی کیرم تو داستانت کوسخول?
جاکش تو نوشتن رو بلد نیستی بعد دانشجویی کیرم تو پرچم روستاتون کونی نمی خواد با خیانت به برادرت به دیگران درس بدی فحش بلد نیستم کس کش
آخه کسخل کسمغز کستیوپ کسموتور کسکسو!
تو کدوم گورستونی درس خوندی که بهت یاد ندادن زنا پروستات ندارن؟
خو آخه جلبک مجبوری کسشعریجات تفت بدی؟ داستان ننویسی میگن نکرده؟ نه آقا کردی! فقط منو نکردی! ببندش دیگه ننویس.
ببین یه پسر پونزده ساله ی جقی ای که کصشعرات و فانتزیای عنتو اینجا نوشتی.
داداش با کاندوم کردی یا بدون کاندوم از کونم کردی؟ خیلی نکات مبهمی داشت داستانت . روانشناس کونی
گوزو گذاشتی توش خیس خورد حالشو بردی حالا واسه ما پند اخلاقی میدی و از مدیریت روانشناسی میگی؟ با احترام فراوان کیرم دهنت
بازم جای شکرش باقیه نرفت برات شربت بیاره قبلشم بگه بیا کمدو جابجا کن،شتر نجاست خار تو دکترا روانشناسیی اخه تو ک فرق فلافل و از پروستات درنمیاری ،فک کنم زولپیدوم زدی هپروتی،و در اخر جناب نیچه سبیلاشو تو کونت چربونده روانشناسسخنگوی سمند از پهنا تو ماتحتت
دانشجوی دکترا شاشایدم به کسی که به تو نمره دیکته و املا داد که الان یه دانشجوی جقی بیسواد بشی که از حدودا 2000 کلمه 500 تاش و غلط بنویسی. شرمنده جقی
سلام دوستان من کم نظر میدم ولی اینبار واقعا جالب بود که غده پروستات میمالیده ارضاش کنه با توجه به علمی که دارم پروستات فقط در مردان وجود داره و مایع منی رو تشکیل میده خخخ
کاری به راست و دروغ ندارم و من خیلی مودبم خررررررر اگه کسشعر روانشناسی داری چرا اینقد ح رو جای ج و ج رو جای خ و خ رو جای ح نوشتی چرا اینقد غلط غلوط چرا اینقد کوسشر حالا دوستان تو نظران مورد عنایت قرار دادنت،
دوستان لطفا مودب خخخ کیرم برا همیشه لالا کرد با این داستان کمتر بزن چشات نمیبینن شبیه اسمیگلز تو ارباب حلقهها هستی چیزی که از خودت گفتی اون اومد جلو چشمم خخخ
چطوری پلیسکر
چطوری نی قلیون
چطوری اسمیگلز
چطوری جلقو
چطوری انگل جامعه معتاد کیرم تو دهنت نهههههه حیف کیرم که بره دهن اسمیگلز
کصخول تو چجوری دانشجو در مقطع دکتری بودی ولی بیکار خونه چپیدی؟ پدر کصکشت ننداختت بیرون؟ مفت خوره جقی
کسکش ترین فرد سال 98 قطعا خودتی ناموستو گایدم یک کلام
دکتر روانشناس جقی
دیگه دیدم داره به دکترها عوض میشه
فکر کن،
متخصص جق و کف دستی
فوق تخصص جق شناسی
فوق تخصص خایه و خایه مالی
دکتر سوراخ شناسی
چقدر جقي زياد شده
بهتر نيست از خاطره جقاتون بنويسيد بيشتر باور ميكنيم
براي يه جق ارزشو داشت