کشتی با مامان

1400/12/08

سلام من سپهر هستم 22 سالمه و قدم 176 و از اندام و هیکلم راضی هستم و مادرم سهیلا 46 سالشه و قدش 170 و اندامش رو فرمه انصافا و جوون تر از سنشه میخوام خاطره خودم رو همین چند روز پیش از کشتی ای که با مامانم گرفتم براتون بگم از همین اول بگم این داستان سکس نداره فقط حسی بود که من به مادرم داشتم که هر بار میدمش دوست داشتم بچسبم بهش اما خب نمیشد تو حالت عادی اون کارارو کرد برای همین فکر کشتی اومد سرم بریم سراغ داستان

من همیشه کشتی رو از تلویزیون دنبال میکردم و علاقه داشتم بهش و مادرم هم گاهی اوقات مینشست و با من نگاه کرد یه روز عصر که پدرم رفته بود سر کار و همون روز کشتی هم داشت و من تماشای کشتی بودم که مادرم هم تو آشپزخونه داشت کار میکرد آخرای کارش بود وسطای کشتی بود که مادرم کارش تموم شد و اومد پیش من نشست و با هم مشغول به تماشای تلویزیون و مسابقه کشتی شدیم که من اون فکر زد به سرم که از این فرصت استفاده کنم و با مادرم سهیلا کشتی بگیرم که بتونم بچسبم بهش من واقعا عاشق این بودم که با مادرم کشتی بگیرم بدون سکس چون مادرم بود و نمیشد که باهاش سکس کنم البته راستش رو بگم چند بار به یاد مادرم خودم رو ارضا کرده بودم قبلا و الان بهترین موقعیت بود با استرس بهش گفتم مامان گفت جانم گفتم میای مثل این مسابقه که تو تلویزیون داره میده با هم کشتی بگیریم اولین بار بود همچین پیشنهادی بهش میدادم نمیدونستم عکس العملش چیه استرس داشت قلبم داست تند میزد خندید و گفت مگه من کشته گیرم که باهات کشتی بگیرم قبول نمیکرد ولی من اصرار کردم انقدر اصرار کردم تا قبول کرد چند دقیقه ای با هم سرشاخ بشیم من یه شلوارک پوشیدم و یه تاپ آبی مادرم هم یه شلوارک و تاپ قرمز مثل دوبنده قرمز و آبی و تشک پهن کردیم توی حال و قانون این شد توی 5 دقیقه هر کی بتونه پشت اون یکی رو خاک کنه و تو خاک خودش بنشونه برندست زمان زیادی نبود ولی خب اینم خودش خیلی بود دیگه چاره ای نداشتم قبول کردیم و زمان رو شروع شد اول به چشمای هم خیره شدیم و میخندیدیم هنوز یخمون آب نشده بود تا اینکه بالاخره بعد از گذشت چند ثانیه با هم سرشاخ شدیم باورم نمیشد بالاخره داشتم با مادرم کشتی میگرفتم خیلی حس خوبی بود همونطور که سرشاخ بودیم با هم پنجه تو پنجه شدیم مامانم زورش زیاد بود انتظارشو نداشتم انقدر قوی باشه یه لحظه پنجه هامو فشار داد و من یه دادی زدم و اون خندید و گفت خودت پیشنهاد کشتی رو دادی حالا باید پای لرزشم بشینی زمان داشت میگذشت و من باید مادرم رو خاک میکردم اگه میخواستم بچسبم بهش کیرم داغ شده بود داشت بلند میشد ولی خودمو کنترل کردم تو اون وضعیت خیلی سخت بود همونطور تو سرشاخ بودیم و همدیگرو هل میدادیم جلو و عقب من بازوهای مامان رو گرفتم و اونم بازوهای منو داشتیم زورآزمایی میکردیم تا اینکه من دیدم مامان پاهاش رو جلو گذاشته و گفتم حالا دیگه وقتشه یه لحظه رفتم و پای مامان رو گرفتم مامان داشت مقاومت میکرد ولی من اینجا زورم بیشتر بود و خاکش کردم باورم نمیشد مادرم رو تو خاک خودم نشونده بودم و خودم هم خوابیدم رو پشتش خیلی حس خوبی بود کیرم باز داشت بلند میشد اگه مامان میفهمید دیگه نمیشد جمع کرد قضیه رو منم خودمو کنترل میکردم یک دقیقه دیگه مونده بود و مامان زیر من بود و من روش بهش گفت حالا دیدی قدرت پسرتو گفت سنگینی از روم بلند شو که دارم له میشم ولی من گفتم هنوز از وقت مونده و مامان داشت زیر من اینور اونور میکرد خودشو که آزاد کنه خودشو ولی من قفلش کرده بودم پاهام رو تو پاهاش و دستم رو برده بودم زیر کتفش و سرم رو چسبونده بودم پشتش نمیتونست کاری بکنه تمام وزنم رو انداختم رو مامان سهیلا جونم و اون خبر نداشت من دارم حال میکنم از اینکه پشتش خوابیدم کیرم یه بار کیرم خورد به کونش ولی سریع جمعش کردم تا متوجه نشه داشت بلند میشد کیرم و منم داشتم داغ میشدم چه حسی بود وقتی پاهای لخت مامان چسبیده بود به پاهای لخت من و چند بار تو همون حالت که بودیم دستم به سینه های مامان خورده بود دیگه چند ثانیه مونده بود از وقت و کیرم حسابی راست شده بود و چون براس اولین بار بود این تجربه کشتی با یه زن رو داشتم دیگه نزدیک بود آبم بیاد بالاخره وقت تموم شد که اگه تموم نمشد آبم میومد و مامان گفت حواست کجاست من اصلا تو یه دنیای دیگه بودم تازه متوجه شدم وقت تموم شده و دلم نمیخواست از پشت مامان بلند شم خیمه زده بودم روش و سرم چسبونده بودم پشت مامان اما چاره ای نبود باید بلند میشدم و مامان هم دیگه گفت سپهر از روم پاشو دیگه بسه منم بلند شدم چون شک میکرد دیگه واقعا حیف بود خیلی زود تموم شد اما همون پنج دقیقه یکی از بهترین خاطرات زندگی من شد نمیدونم مادرم متوجه شد یا نه اما چیزی به روم نیاورد هر دومون خیس عرق شده بویم هم من هم مامان اول مامان رفت حموم و وقتی اومد بیرون من و همونجا تو حموم یه جق حسابی زدم به یاد مامان سهیلا ممنون که این داستان رو خوندید

نوشته: سپهر


👍 8
👎 38
256701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

861172
2022-02-27 01:01:58 +0330 +0330

یعنی چی که داستانت سکس نداره؟ کسخل اینجا سایت سکسیه، باید داستان سکسی بنویسی. دفترچه خاطرات که نیست بیای خاطره بنویسی. 👎👎


861180
2022-02-27 01:11:26 +0330 +0330

مامانتم خیلی حال کرده بود و قبل از تو ی جق حسابی زده بود تو حموم

2 ❤️

861188
2022-02-27 01:20:33 +0330 +0330

که کشتی گرفتی و نیم ساعت روش بودی و داور سرپا اعلام نکرد و تو نزدیک بود راست کنی و مادرت دو بنده پوشیده بود .
چه سمیه این دیگه ، تفکرات پورن هاب تو سر بک ملجوق کثیف شل پدر
نگفتی پدرت کم میکنه مادرتو تو قرار جبران کنی
از اندامت بگو برامون چوتچن راضی هستی

4 ❤️

861204
2022-02-27 01:46:29 +0330 +0330

بنظرم ناظر سایت دیوار بیشتر فعاله تا ناظر شهوانی .یکم بفکر باشی بد نیست این کسشعر ها رو اپلود میکنی تو سایت

2 ❤️

861206
2022-02-27 01:49:41 +0330 +0330

بلاخره دوبنده قرمز رو خاک کردی تو زمین خودت 😂😜کیرم دهنت

0 ❤️

861213
2022-02-27 01:57:00 +0330 +0330

منم سپهرم 22 سالمه قدمم 176ه به مامانتم نظر دارم ولی خداروشکر به کشتی علاقه ندارم که کسخل خانواده خودم بشم

0 ❤️

861231
2022-02-27 02:51:21 +0330 +0330

عزیزم این تنها تو نبودی که مامانت رو اینجوری خاک کردی! خیلی ها قبل از تو مامان جونت رو بردن تو خاک!

2 ❤️

861359
2022-02-27 22:43:51 +0330 +0330

خسته نباشی دلاور… خدا قوت پهلوان… ننتو حسابی مالیدی 😂

0 ❤️

861363
2022-02-27 23:13:54 +0330 +0330

تف

0 ❤️

861491
2022-02-28 17:36:39 +0330 +0330

بی غیرتی
افتخارم میکنی جالبه

0 ❤️

861523
2022-03-01 00:34:19 +0330 +0330

خب الان ما چکار باید بکنیم دقیقا

0 ❤️

861588
2022-03-01 07:09:06 +0330 +0330

من خیلی ساله داستان و خاطره میخونم بنظر من که خوب بود اصلا لازم نیست سعی کنی سکسی تر از اونی که هست بکنی چون اون حسش مهمه که تو داستان شما این حس وجود داشت

0 ❤️

861648
2022-03-01 20:29:39 +0330 +0330

مامانت گفت وقت تمام شد بلند شو ببخشید مسابقه پای فینال بوده احتمالا آره مامانت تیلور بوده خودت هم حسن یزدانی خسته نباشی دلاور خدا قوت پهلوان شیر مادر نان پدر حلالت حیف نون بری چرا نرفتی واسه سگک دوبل یا بارانداز تازه میتونستی اشکل گربه یا سنجاب پرنده راهم انجام بدی البته اکه من بودم همه این فنون را میریختم کنار از فن و روش خر در قفس استفاده میکردم یهو مثل خر اصل کاری را رها میکردی در قفس مامی جان و تمام ضربه فنی اعلام میشد

0 ❤️

861740
2022-03-02 07:39:13 +0330 +0330

ملتِ همیشه در صحنه، میان اینجا که داستان سکسی بخونن. نه خاطراتِ جق زدنِ تورو. بچه کونی…

1 ❤️

874520
2022-05-17 10:59:05 +0430 +0430

حس زیبایی بود عالی بود

0 ❤️

899668
2022-10-21 01:10:40 +0330 +0330

خسته نباشی دلاور خدا قوت پهلوان کیرم تو پدرت

0 ❤️

902603
2022-11-13 00:44:16 +0330 +0330

اوکی ممکنه چنین کاری

0 ❤️