...قسمت قبل

بسم الله الرحمن الرحیم به نستعین

دوستانی سوالاتی داشتن از قسمت قبلی که قبل از شروع صلاح دونستم جواب بدم. جریان قفل کردن سگ ها در زمان جفتگیری ربطی به کس سگ ماده نداره. سگ های نر وقتی کیرشون از پوست در میاد بسیار نازک. وقتی شروع به دخول میکنن و کیر وارد واژن سگ ماده میشه، فشار خون بسیار زیادی در کیر سگ های نر به جریان میفته و باعث میشه کیر هاشون به شدت باد کنه و بزرگ بشه. به این دلیل که قفل میکنن. برای همین آب سرد میریزن رو کیرشون که کوچیک بشه و بیرون بیاد.

یکی پرسیده بود چطور با مار دخول کردن. اون مار پیتونی که من دیدم بیشتر از دو متر طولش بود و بسیار کلفت و بزرگ بود. واقعا یارو چه خایه هایی داشت که اون و میکرد. در ضمن ویدیو آنلاین موجود، دلیلی نداره در مورد چیزی که دیدم دروغ بگم. ویدیو های دیگه ای دیدم که برام بسیار ناراحت کننده بود، چون به نظرم حیوان آزاری میومد و به شدت ناراحتم کرد و اون ها رو نگفتم. ولی این دفعه میگم چون اگه وی پی ان خوب داشته باشید و سرچ کنید، حتما این ویدیو ها موجود هست و میتونید ببینید که دروغ نیست.

مثلا مردی بود که داشت یک مرغ رو می گایید. بله درست دیدید، یک مرغ که زنده هم بود. مشخص بود که اون مرغ بدبخت داره اذیت میشه و احتمال زیاد هم میمیره. یا مردی بود که کیرش رو داخل دهن یک ماهی می کرد در حالی که اون ماهی هنوز زنده بود. تو دلم میگفتم کاش دندون داشت کیر طرف و میکند، ولی متاسفانه حتما اون یک ماهی بی دندان بوده و اون مرد میدونسته و بعد از این ویدیو اون ماهی مرده. من به شدت با حیوان آزاری مخالف هستم و همونطور که گفتم قبلا خیلی سرچ و جستجو کردم که ببینم دخول به سگ چه ریسک هایی داره و آیا باعث اذیت اون حیوان میشه یا نه و غیره.

این و میدونستم که داشتن سگ مسئولیت بزرگیه. اون مثل عضوی از خانواده خواهد شد. بجز غذا و درمان باید روزی چند بار بیرون بره برای بازی و دویدن. اگر اون بیرون رفتن ها مرتب یک زمان در طول روز انجام بشه اون سگ میتونه عادت کنه به ادرار و مدفوع کردن در خیابان و اینجوری حیاط تمیزتر میمونه. در ضمن مدفوع ها رو همیشه باید با نایلون جمع کرد و گره زد و داخل سطل انداخت. سگ ها از بدو تولد تا شش، هفت ماهگی واکسن هایی دارن که باید دامپزشک بهشون بزنه و معاینه بشن. در اون زمان اگه سگ بیماری داشته باشه معلوم میشه، در غیر این صورت سالم تایید میشه.

سگ ها سالی دو بار پریود میشن. که اون دو بار زمان جفت گیری شون هست. زمان پریود بین دو هفته تا چهار هفته ادامه پیدا میکنه و کس سگ به شدت باد میکنه و قرمز میشه. بین پنج تا هفت روز اول خونریزی جزئی دارن، بعد از اون خون ریزی قطع میشه و سگ آماده جفتگیری هست. سگ ها در این مدت بویی هم از خودشون ترشح میکنن که باعث جذب سگ های نر میشن، که البته اون بو به مشام ما نمیاد. اصولا سگ ها بعد از پریود اول آماده دخول هستن ولی میگن برای بچه آوری شاید آماده نباشن چون تخمک هاشون هنوز کامل نشده.

من خیلی دنبال خریدن یک سگی بودم که از نظر ظاهری برام جذاب باشه و بتونم تا زنده هست باهاش باشم. طول زندگی سگ ها به صورت نرمال بین ده تا سیزده سال هست. من کلا آدمی هستم که از پشم و پیلی خوشم نمیاد. خودم هم همیشه شش تیغ هستم و موهای زائد بدم و شیو میکنم. سگ پیت بول به نظرم خیلی جذاب میومد، چون هم ماهیچه ای هست. خیلی بزرگ یا خیلی کوچیک نیست. موهای خیلی کوتاهی داره و از پشت کس و کونش خیلی قمبل.

البته پیت بول ها هم با هم مختلف هستن. خود سگ پیت بول چهار یا پنج نژاد مختلف. خیلی هاشون با نژاد های سگ های دیگه قاطی شدن و اون سگی که من در نظر داشتم نبودن. تا اینکه اینقدر در این فوروم ها گشتم و گشتم تا در یکی از شهرستانی بسیار دور به ما، به من پیغام داد سگش میخواد تا دو سه هفته دیگه بزا. ازش پرسیدم نژادش چیه و نژاد اون سگ نر چی بوده؟ گفت سگ خودش آمریکن پیت بول که ماده هست، و سگ نر هم از نژاد پیت بول بوده از عراق. هرچی اسرار کردم ازش عکس و ویدیو نداشت یا نخواست برام بفرسته.

خیلی دو شک بودم. اول معلوم نبود اگه توله ماده به دنیا بیاد یا نه، بعد هم میترسیدم بخرم بعد بزرگ بشه اون چیزی که من میخوام نباشه. بهش گفتم در تماس باشیم، تا توله ها به دنیا بیان. بعدش برام عکس بفرست تا تصمیم بگیرم. قبول کرد، ولی میگفت اگه زود نیای میدم میره. منم گفتم باشه. حدود بیست روزی گذشته بود که توله ها به دنیا اومده بودن. هشت تا توله به دنیا آورده بود. پنج تاش پسر بود، سه تا دختر. چون میدونست من دنبال ماده هستم عکس های ماده ها رو فرستاد همون اول.

ولی توله ها خیلی کوچیک بودن، هنوز رنگ نگرفته بودن، معلوم نبود چی به چیه. خودش هم گفت الان زود، باید وایسم تا از شیر بیفتن بعد. گفتم پس اون موقع عکس بفرست تا تصمیم بگیرم. کلا هفت هفته طول کشید تا برم سگ و ازش بگیرم. تو این مدت برام هفتگی از بزرگ شدن سگ ها عکس می فرستاد تا هم ببینم و هم تصمیم بگیرم. از همون هفته سوم چهارم یکی از سگ ها چشم و گرفت که رنگ طوسی داشت، از زیر گردنش به پایین سفید بود. خیلی خوشگل میزد و دست و پای چغری داشت. سر شش هفته که شد براش یه مقداری کارت به کارت کردم و گفتم اون و برام نگه داره تا بیام بگیرم و اون هم قبول کرد.

یک هفته بعد ساعت ها رانندگی کردم تا برم سگ و ازش بگیرم. تا اون موقع خیلی به اسم فکر کرده بودم ولی اسمی به ذهنم نرسیده بود. باور نمی کنید، تا سگ رو دیدم خودش هی اومد رو زانو های من بالا پایین پریدن. دورم میچرخید. انگار یه رابطه ای بین ما هست. همون موقع تصمیم گرفتم اسمش و بزارم هولو. خیلی خوشحال بودم. هولو رو خریدم و طرف بهم یک پتو داد که گفت بوی مادر و خواهر و برادرش ها میده. گفتم چه دلیلی داره؟ گفت این نباشه گریه میکنه و گوشه گیری میکنه تو جای غریب. بهتر که رو همین بخواب چند روز اول تا عادت کنه به خونه و آدم های جدید. یه مقداری هم غذا گرفتم و راه افتادیم به طرف شهر مون.

البته دیگه توضیح نمیدم چه خرابکاری هایی که هولو خانوم تا ماشین نکرد! دهن من سرویس شد. بچه ها لطفا با لایک حمایت کنید تا قسمت بعدی رو باهاتون در میون بذارم. مرسی که من و همراهی میکنید.

نوشته: محمد