از یواشکیاتون بگید🤌🥲

1403/02/16

بیاید تعریف کنین ببینم کیا سکس خانواده، فامیل، دوست، اشنا یا هر کسیو دیدن؟
اگر هیچکدوم اینا رو ندیدید تالا شده توی جاهای عمومی، یا جاهای خلوت بی مکانای عزیزمونو ببینین؟؟
ری اکشنتون چی بود اون لحظه؟؟؟ چند سالتون بود؟؟؟

10 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2024-06-03 10:45:31 +0330 +0330

تقریبا ده دوازده ساله پیش خونه ما با خواهرزنم دو تا آپارتمان فاصله داشت کلید خونه مون رو یدکی داده بودیم بهش منم اون روز بیکار بودم نرفتم سر کار ساعت دوازده ظهر اینا بود یهو دیدم در باز شد خواهر زنم سریع اومد تو خونه به یکی هم گفت وایسا صدات میکنم،اومد تو منو دید کلا رنگش سفید شد با لکنت سلام علیک کرد گفت یه گوهی خوردم الانه که آبروم بره منم اصلا شاخ درآورده بودم گفت بایکی دوست شدم که اتفاقا بچه محله حمیدِ(اسم همینجوریه بجای اسم باجناقم) این بنده خدا اومده خونه رو ببینه واسه رنگ کاری حالا یهو حمید از سرکار برگشته اینو ببینه میشناستش بعد اینو یارو از پله ها اومده بودن پایین حمید با آسانسور رفته بود بالا ولی انگار از پنجره راه پله اینارو دیده بود بماند سریع یارو رو آورد تو چپوندش تو اتاق رفت دستشویی که آرایشش رو پاک کنه باجناقم در رو زد،در و باز کردم اصلا کوره آتیش بود هی میگفت مهسا کو مهسا(مثلا اسم خواهرزنم) کجاست گفتم از در اومد رفت دستشویی چی شده چرا عصبانی؟ یهو گفت زنه تو کو گفتم سرکارِ چطور به توچه اصلا، یخورده جو خوابید یه سه ساعتی یارو تو اتاق بود و اینا تو حال انقدر موندن که من رفتم خرید کردم خواهرزنم ناهار درست کرد،اینا رفتن منم ۱۵ دقیقه بعدش یارو رو صدا کردم که بیا برو،بعد این اتفاق قسم و آیه که نه این واسه نقاشی اومده بود خونمون،تا اینکه عید ما زفتیم سفر شمال سیل و طوفان شد بجای ۶ روز ۲ روزه برگشتیم ، ساعت ۳ و ۴ ظهر بود رسیدیم در خونه رو باز کردیم رفتیم تو دیدم اینا واسه خودشون رفتن تو اتاق ضبط و از تو حال بردن تو اتاق معلوم بود از دیشب اونجا بودن از تو حال مهسا رو صدا کردم اومد بیرون دیدم یه ساپورت سفید یه شورت لامبادا قرمز تنش با یه تاپ آبی سوتینم نداشت یه نگاه از کنار در کردم تو اتاق دیدم آره همون مثلا نقاشه به تیکه گفتم آقا خیلی ممنون خونه مارم رنگ کردید کارتون که تموم شد شماره کارتتونو بفرستید که ما بدهیمونو بدیم دیگه ریخت عنتو نبینیم با التماسای زنم یک ساعت اومدیم بیرون رفتیم ناهار تا اینا برن،من هیچوقت به روش نیاوردم با اینکه خیلی جاها پشت سر من و خانواده ام بد گفت،ته این قضیه قیافه پوریای ولی به خودم میگیرمو از ته دل به خودم فحش میدم که ای کاش حداقل یارورو میزدم

1 ❤️

2024-06-03 10:58:45 +0330 +0330

↩ chibedamtobedimarzi
شما ها احتمالا کارمندای وزارت امور خارجه هستید
زمانی که چت یاهو برقرار بود با زنی اشنا شدم که شوهرش کارمند وزارت امور خارجه بود
تعریف می کرد که وقتایی که سفارتخانه ه ای خارح از ایران مقیم بودند همه مدل سکسی را تجربه کرده بودند
شوهراشون وقتی ماموریتند که هر چی کص و کون تو خارج هست را می کنند
و نکته جالبش این بود که می گفت وقتی شوهرمون ماموریت خارجه کارمندایی که تو ایران هستند همه اشون دنبالمون هستند و بکن بکن ردیفه
خلاصه وزارت امور خارجه خودش یک پورن هاب تمام و کمال هست

2 ❤️

2024-06-03 22:12:13 +0330 +0330

من یبار سکس عمو و زن عمو کامل دیرم

1 ❤️

2024-06-04 01:42:20 +0330 +0330

چت زنمو با دوست پسرش دیدم… لذتش غیر قابل توصیفه

2 ❤️

2024-06-04 01:52:11 +0330 +0330

↩ Azaleya780
اونوقت شما تو این سایت مطالب علمی میبینید یا پورن؟

1 ❤️

2024-06-04 01:53:36 +0330 +0330

↩ Glass.diamond
چه دل بزرگی داری تو

2 ❤️

2024-06-04 10:44:47 +0330 +0330

↩ Milladiii
میگن دهنم پر خونه نه میشه تف کنم نه میش قورت بدم حساب کار منه مجبورم

1 ❤️

2024-06-05 11:21:15 +0330 +0330

↩ Rayan74
دنبال فضول میگردم

1 ❤️

2024-06-05 20:17:17 +0330 +0330

↩ Azaleya780
خوبه حداقل بیکار نیستی

1 ❤️

2024-06-06 00:02:35 +0330 +0330

↩ Asal_4082
وایی 😂 قیافه ت اون لحظه دیدنی بود 😂

1 ❤️

2024-06-08 02:42:51 +0330 +0330

من بیاد ینفر یواشکی میزنم خیلی تو نخشمم

0 ❤️

2024-06-16 03:56:52 +0330 +0330

تو عروسی یکی از فامیلامون یه پرس غذا بهم دادن ک ببرم بدم به یکی از فامیلا ک نیومده بودن عروسی

حیاطشون بزرگ بود رفتم داخل ب لب پنجره ک رسیدم دیدم تلویزیون فیلم سوپر نشون میده از لای پنجره نگاه کردم یکی از خوشگل ترین زنای فامیلمون بود هنوزم روش کراشم بعد حدود ۱۵ سال اینا

نشستم سکسشون رو کامل تماشا کردم آخرشم غذا رو خودم خوردم😅😅😅

3 ❤️

2024-06-20 07:41:41 +0330 +0330

من پنجم ابتدایی بودم صب‌ رفتم تو ااتاق دیدم بابا مامانم لخت لختن مامام زود پتو کشید روش داشت میکرد مامانمو چون صداشونم،شنیدم.
و یبارم چند سال پیش مامانمو لخت لخت تو حموم دیدم در باز بود دولا شده بود کامل کون بزرگشو قمبل کرده بود و کوسش زده بود بیرون.

1 ❤️

2024-06-20 23:40:54 +0330 +0330

↩ mattam
🥲😂 میگن وقتی غذا قسمت نباشه به دست طرفش نمیرسه ها😔🤣

1 ❤️

2024-06-20 23:43:27 +0330 +0330

↩ Amiiiiir25
کلا به نظر من ربطی ب فرهنگ و دین و اینا نداره توی هر کشوری باید هر پدر مادری توی هر سنی مواظب باشن که بچشون سکسشونو نبینه چون اسیب زیادی میزنه به کودک… شاید باید درو قفل کنن یا مثلا اگر میتونن برن یه طبقه ی دیگه ی خونه🤌🥲

0 ❤️

2024-06-20 23:50:49 +0330 +0330

من ندیدم خودم انجام دادم تو پارک وکوچه وخونه خرابه😛😛🙈🙈🙈

1 ❤️

2024-06-21 00:24:30 +0330 +0330

↩ Amir 2vers
چقدر دل و جرات داشتی😂

0 ❤️

2024-06-21 01:30:25 +0330 +0330

↩ Asal_4082
اخه ترس دلهره داره که ولی همینشم باحاله🙈

0 ❤️

2024-06-21 04:31:37 +0330 +0330

↩ Asal_4082
بله دقیقا باید اینجوری باشه

0 ❤️

2024-06-21 05:22:16 +0330 +0330

15سالم بود سفید سکسی ورزشکار وبدن واندامم الحق زنونه خونه عمم بودم دکتره شوهرش اومد خونه من نیمه خواب توچرت بودم گفت این لندهورچرااینجاس منم چون خیلی اون عمم ودوست داشتم واون خیلی هواموداشت وهرچی می خواستم مهیا می کرد خیلی میرفتم اونجا عمم گفت چی کارتوداره بچه اینجوری نگوخوب دوستن داره گفت چی کارمن داره دوسال عروسی کردیم همش این بچه اینجاست شاید من بخام تولخت بگردی بکنمت عمم گفت هیس شاید بیدارباشه مرتیکه حشری دیر اومدی با زبادوستات بودی مست کردی زده بالا گفت زده باشه مگه خلاف شرع کردم استرس این بچه نمیزاره عمم با عشوه بهش گفت این بامن توچی کارداره برودوش بگیر اتاق من یکمه دیگه میام بعد چند دقیقه من پاشدم چشمامو مالیدم خمیازه کشیدم ونگاه عمم کردم مثلاازهمه جابی خبرم گفتم عمونیومد گفت چراعزیزم اومد رفته دوش بگیره تودلم گفتم که توبری زیرش اوهوممممممممممم عمه برام ماکارونی که عاشقشم بودم درست کرده بودخوردم گفت یه آمپول تقویتی می زنم فردا باشگاه داری تورشدی بدنت حال بیاد گفتم باشه زد ونیم ساعت بعد خوابم برد دوساعت خوابیدم بیدار شدم حس می کردم آبم اومده وپشتمم کمی خیس بودصدا میومد بزن بکن پارش کن یواشکی رفتم دراتاقشون باز بود ازگوشه نگاه کردن بدنای لخت قشنگشون دیدم هردو سفید باپستونای سفید درشت ونوک صورتی عمم وباسن قدگاوش که شوهرعمه داشت کون عمم رو می کرد وقربون صدقش می رفت وسطاش گفتم این بچه لاشی هم عجب چیزی بودچه کونی داشت عمم هم گفت آره هم از سن کم داده چون چند بار براش آمپول زدم دیدم سوراخش قشنگ بازه هم قشنگه من که زن سکسی هستم رو تحریک میکنه مثل زناس انقدربابا مامانش موقع بارداریش هی تزریق دارو دوا کردن بچه جنسیتش عوض شه بدنش قشنگ نشون میده قراربوده دختربشه منو تحریک وحشری میکنه هربار که لختش و می بینم مخصوصا کونش مثل خودم اصن بخود رفته جرم بده لاشی توهم قزوینی همین طور که سرپابودم ازباسنم ترشح میومد ومیریخت توی شرتم چون قبلن سکس زیاد داشتم فهمیدم چی شده عمم گفت شب مستش میکنم برات بجای خواب باچشمای باز بکنش بارضایت خودش اونم بااین حرفا هی محکم ترکونش میزاشت ومن تحریک شده بود چون کیرش هم کج بود هم گنده وسکسی مثل مال بعضی دوستام وسینه های عمم هم بد درشت بود آب شوهر عمم اومد عمم وسط کارپاشدازروش گرفت دهنش تا ته خورد باورم نمیشد عمه وسواسی سفید دکترم آب کیرم شوهری رو بقول خودش تا قطره آخرش بمکه گفت حول خوبه تازه کردیش اسم کون سفیدش میاد کمرت خالی میکنه من رفتم دستشویی وقتی رفتم دستشویی شرتم خیس خیس بود وقتی اومدم بیرون عمم تو آشپزخونه بود تامنو دید گفت عزیزم خوش گذشت منم گفتم خوش گفت یعنی خوابتو می گم حوروپری دیدی تودلم گفتم توی حوری رو دیدم واقعاسکسی بود وکشش بالایی داشت هنوزم داره اومممممممممممممممم برام یه ساندویچ گرفت ووایساد آشپزی یه قرص جوشان برام زد وقتی گازش پرید ازجلوی تلوزیون اومدم که آشپزخونه که قرصم جوشانمو بعد ساندویچ بخورم ومثلاتقویت شم یه مزه ای میداد خوردم وحدس زدم یه چیزایی توش هست یکم دیگه حشری ومست شدم عمم اومدجلوگفت چته عزیزم سرت گیچ میره شاید مال بدخوابی توکه باید شارژباشی گفتم چرا رفتیم رو تخت خواب اتاقشون همونجایی که نیم ساعت قبل بدنای لخت جندشونو حول وخشری دیده بودم گفت بخواب ماساژت بدم بهترمیشی ضعف کردی گفتم چراگفت نوجوونیهو شیطونیو تودلم گفتم آره کون کردنونکیدن اب ومست کردن چیزخورکردن خوابیدم از سروکمر شروع کرد تاباسن بعد گفت قشنگ لباستو بکن باروغن ماساژت بدم من هم ازبچگی خیلی باهاش راحت بود جزشرت باکمک خودش لباسام کند موقع درکردن لباسا چند بار سینه های سفتش به آرنج ودستام خورد وگفت ای بلا ای شیطون واسپلنک زد درباسنم که کیرموبلند کرد نمی دونم چرا ولی مطمئن بود اثر اون قرص مثلاجوشان ومحتویاتش ودادن ازکون هست چون همیشه تابه دوستام میدادم وآب توکونم میریختن کیرم شق می کردوسفت میشد دلم می خواست کون بدم چون تجربشولامصب داشتم وباسنم هی می جونبوندم عمم قشنگ ماساژ وباروغن زیتون دادکه شوهرش ازتوحموم گفت حوله جنده پستون طلا کون کلفت که … آگر استقبال وبدگویی وچرند گویی نبود بقیشو میگم …

0 ❤️

2024-06-21 16:13:00 +0330 +0330

سکس فامیلی یواشکی زیاد داشتم ولی یکیشونو بخوام بگم وسط عروسی بود به یکی از فامیل های دور شوهرمم دادم خیلی استرسی بود

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «