با اتمام جنگ جهانی آخر که حیات وحش زمین را تا مرز نابودی کشاند راهی جز مهاجرت به دیگر سیارات برای بشر باقی نماند. در این هنگام بود که تولید آدم مصنوعیها نیز به شدت رونق پیدا کرد. هر انسانی برای تحمل سختیها و غربت مهاجرنشینها یک آدم مصنوعی میخرید. آدم مصنوعیها که حالتی برده مانند دارند روز به روز پیشرفتهتر و باهوشتر میشوند و برخی از آنها برای رسیدن به زندگی بهتر و آزادی اربابان خود را کشته و به زمین فرار میکنند. شناسایی آنها از انسانها و بازنشست کردنشان وظیفه جایزه بگیرها است. جدیدترین نوع آدم مصنوعیها را تنها با کمک آزمونی که به بررسی میزان حس همدردی در فرد مورد آزمایش قرار گرفته میپردازد، میتوان بازشناخت. خط اصلی داستان به حوادثی که در حین بازنشست کردن چند آدم مصنوعی برای دکارد پیش میآید میپردازد.
از جمله مشخصههای جامعهای که فیلیپ کی. دیک ترسیم کرده، میتوان به دستگاه روحیه ساز∗ اشاره کرد. دستگاهی که با دادن هر کد خاص به آن روحیه انسان را تنظیم میکند. به عنوان مثال کدهایی برای اشتیاق به تماشای تلویزیون فارغ از اینکه چه برنامهای در حال پخش است! یا احساس احترام رضایت بخش نسبت به برتری درک و فهم شوهر در همه زمینهها! را میتوان نام برد.
در این کتاب حیوانات نقشی مهم در جامعه تنها مانده زمینی دارند. هر انسانی خود را موظف به نگهداری از حیوانی، از بین معدود حیوانات زنده مانده، میداند. و در صورتی که پول یا امکان خرید حیوانی واقعی را نداشته باشد، نمونه مصنوعی آن را که تفاوتی با نسخه اصلی ندارد نگه میدارد.
یکی دیگر از مشخصههای مهم این جامعه اعتقاد به مکتبی به نام مرسریسم ∗ است. مکتبی فلسفی- مذهبی که حس همدلی انسانها را تقویت کرده و حس تنهایی عمیق را از آنها دور میکند. اساس این مکتب بر پایه داستان وجود مردی به نام ویلبور مرسر ∗ است که در زمان قبل از جنگ میزیسته. او توانایی به عقب برگرداندن زمان و دوباره زنده کردن حیوانات را دارد. ولی دشمنانش که زنده کردن مردگان را ممنوع میدانند او را گرفته و غدهای در مغزش را که منبع این قدرت او بود، با تشعشعات کبالت رادیو اکتیو بمباران کردند. در اثر این کار او به دنیای مردگان، جایی در زیر زمین پرتاب شد. او در تلاشی همیشگی برای بازگشت به زمین و در صعودی دائمی است. او همواره در حال بالا رفتن از تپهای بی انتهاست، صعودی که روزها طول میکشد و پس از آنکه با بالای تپه رسید صعود دوباره از نو آغاز میشود. هر انسانی با در دست گرفتن دستههای دستگاهی معروف به همدلی به همجوشی با مرسر میرسد. او وارد دنیای زیر زمین شده و خود را در نقش مرسر میبیند و در همین حال حضور تمام انسانهای دیگر که در آن لحظه در حال همجوشی با مرسر هستند را در خود احساس میکند.
اقتباسها :
از روی این کتاب در سال ۱۹۸۲ فیلم بلید رانر (Blade Runner)، که آن را شاخصترین فیلم ژانر سایبرپانک میدانند، به کارگردانی ریدلی اسکات ساخته شد. در سال ۲۰۱۷ ادامهای بر این فیلم به نام بلید رانر ۲۰۴۹ (Blade Runner 2049) به کارگردانی دنی ویلنوو ساخته شد.
فیلم جالبی ساخته شد .و در زمان خودش مورد نقدهای منفی قرار گرفت … بعد از جند دهه گویا با پیشرفت غلم روباتیک مورد توجه دوباره و تمجید ناقدان قرار گرفت و باعث شد نگارش دوم فیلم ساخته بشه که کاندید جایزه اسکار هم بود
نکته بسیار مهم در مورد داستان اشاره فیلم به بایوتها را بیولوژیک روباته که دیکه از آهن و فلز ساخته نمیشوند و حتی ممکنه حامله بشوند
↩ _observer
دقیقا . و نسخه جدید و ادامه فیلم از قبلیش موفق تر بوده . ساختار کتاب قوی بوده در کل .
↩ dark_man00
افسوس که بجای این کتابها ، روانشناسی های زرد و کتابهای موفقیت آبکی چاپ میشن
↩ ایکاروس
همهمون دنبال موفقیت سریع هستیم . دوست داریم مثل ایلان ماسک توی جوانی میلیاردر بشیم و این کتاب ها توهم یک شبه پولدار شدن یا یک شبه مرد ایدآل شدن رو به مردم میدن . کتاب های فلسفی حوصله بسیار میخاد خواندنش و در آخر هم طرف رو با سوالات بسیار در ذهنش تنها میگذاره .
البته این نظر شخصی این جانب هست و ممکنه از اساس غلط عن در غلط باشه 😁
↩ dark_man00
البته که درسته ای صحابی ! کتابهای موفقیت همه در مهد جهان سرمایه داری یعنی آمریکا ( مرگ بر آمریکا ) تولید میشوند و سوپاپ اطمینانی است بر سیستم سرمایه داری تا مردم عادی نگویند و نپرسند چرا آسانسور اجتماعی و جایگاه طبقاتی ما سالیان ساله تغییری نمیکنه …
تو خود حدیث کامل بخوان ازین مجمل
↩ دختر عصبانی
احتمالا باشه . من نسخه صوتی رو پیدا کردم .