احکام احمقانه یهود (در کتاب تلمود) جواب کسایی که به احکام اسلام میگن احمقانه

1393/09/17

براى اینکه بیشتر به خودپرستى و آرمان هاى ضدّ انسانى یهود پى ببریم خوب است چند جمله اى از این کتاب را به دقّت مطالعه کنیم:

روز دوازده ساعت است:
در سه ساعت اوّل آن خداوند شریعت را مطالعه مى کند.
و در سه ساعت دوّم احکام صادر مى نماید.
در سه ساعت سوّم هم جهان را روزى مى دهد.
در سه ساعت آخر روز هم با حوت دریا که پادشاه ماهی ها است، به بازى مى پردازد.

هرگز خداوند از کارهاى ابلهانه و غضب و دروغ برکنار نیست.

نطفه ی غیر یهودى، مثل نطفه ی بقیه ی حیوانات است!

براى یهودى مانعى ندارد تسلیم امیال و شهوات خویش شود.

هرگاه یهودى در نزد زن خود با زنى زنا کند، زن او حقّ ندارد مانع او شده یا آنکه بر علیه او شکایت کند.

قسم خوردن جایز است، خصوصا در معاملات با غیر یهود.

اصولاً قسم خوردن براى قطع نزاع تشریع شده است امّا نه براى کفّار، زیرا آنها انسان نیستند.

جایز است انسان شهادت زور بدهد، چنانچه لازم است اگر مى توانید بیست قسم دروغ بخورید، ولى برادر یهودى خویش را در معرض خطر قرار ندهید.

بر یهود واجب است روزى سه مرتبه مسیحیان را لعن کنند و دعا کنند تا خداوند آنها را نابود سازد.

بر ما لازم است که با نصارى، مانند حیوانات معامله کنیم.

باز هم احکامی عجیب از تلمود!

تلمود به عنوان يكي از منابع مهم، تفسيري از تعاليم، عقايد، آداب و احكام يهوديت است كه همواره مرجع يهوديان در تمام اعصار بوده و هست. اين كتاب از دو بخش ميشناه(متن اصلي) وگمارا(شرح متن اصلي)تشكيل شده است. ميشناه بين سال هاي 190 تا 200 پس از ميلاد، يعني حدود يك قرن پس از ويران شدن هيكل توسط تيتوس رومي، بوسيله ی يهودا هاناسي جمع آوري شد. گمارا نيز دو نوع است گماراي اورشليم كه در سال 400 و گماراي بابل كه در سال 500 جمع آوري و تدوين شد. (51)

صرف نظر از مباحثي كه مربوط به شكل تلمود مي شود و اتفاقاً اطلاع از آن هم ضروري است، در اين مقال مي خواهيم به محتواي تلمود به عنوان منبعي كه عامل بسياري از كينه توزي ها و نفرت ها شده، نظري هر چند مختصر بيافكنيم تا شايد ريشه ی مهم و اساسي يهودستيزي در بُعد اعتقادي آن را دريابيم.

در سال 1888 ميلادي مطبوعات(مجله) مينروه (52)روايت جالبي را از يك مطلب مربوط به نتايج حاصل از فعاليت هاي يك كميته ی تحقيق كه در سال 1240 ميلادي به دستور سن لويي پادشاه فرانسه تشكيل شده بود، چاپ كرد كه هرگز مورد ابطال قرار نگرفت.
پادشاه وقت فرانسه خواسته بود بداند كه چرا يهوديان تا آن حد در فرانسه منفور هستند؟ بدين منظور وي يك دادگاه سلطنتي به رياست شخص خويش افتتاح كرد. كتاب تلمود، توسط يك نفر يهودي مسيحي شده كه زبان عبري را خوب سخن مي گفت، در معرض قضاوت دادگاه قرار گرفت. براي روشن شدن اصالت و اعتبار متون ديني تلمود، دادگاه از جچيل، خاخام پاريس به همراه دو خاخام ديگر به نام هاي يهودا سموئيل، و ژاكوب كه دومي از خطباي مشهور فرانسه واسپانيا بود، دعوت به عمل آورد تا در جلسات شركت كنند. پادشاه منصف فرانسه سعي كرد تا بيشترين تمهيدات را تدارك ببيند كه خاخام هاي نام برده بتوانند به راحتي از تلمود دفاع كنند و اصالت و اعتبار متون تلمودي را در محضر جلسه اثبات نمايند.
علي رغم همه ی اينها، دادگاه اجباراً به اين نتيجه رسيد كه قوانين تلمودي مخالف و بلكه منافي و ناسازگار با هرگونه نظم اجتماعي است، و اين مطلب منحصر به جوامع مسيحي نبود، بلكه در مورد هر اجتماع غيريهودي مصداق داشت. در اثر همين تحقيقات بود كه آن دادگاه بدين نتيجه رسيد كه تلمود نه تنها مكرراً مريم مقدس را مورد اهانت قرار مي داد، بلكه حتي شك به وجود مي آورد كه حضرت عيسي عليه السلام از يك مادر باكره به دنيا آمده است و جسارت را تا جايي پيش مي برد كه مي گفت عيسي عليه السلام فرزند سربازي به نام پاندارا و زني بدكاره بود. مسيحيان وقتي شنيدند كه خاخام هاي دعوت شده، رأي بر صحت اين سخنان ترجمه شده از روي تلمود مي دهند، شگفت زده شدند.
سن لويي، پادشاه فرانسه، در اثر رأي نهايي اين دادگاه تحقيق و تفحص، فرمان داد كه كتاب تلمود را به كلي بسوزانند. (53)

با شنيدن اين روايت يقيناً، كنجكاوي براي اطلاع از محتواي تلمود بيشتر خواهد شد و اينكه چطور ممكن است از متون ديني يك قوم همچون يهوديت، نفرت برون تراود و اقوام و امم ديگر را از خود براند. مسلماً در ابتدا بايد بدانيم كه ديدگاه يهوديان در خصوص اقوام و ملل ديگر چيست و چطور شده است كه غير يهوديان نسبت به يهوديان داراي اين تنفر شديد هستند.

جنتيل (54)يا گوئيم (55)واژگاني هستند كه مي توان معناي غيريهودي و يا بيگانه را بدان اطلاق نمود و اين واژه از لغات محوري در ايجاد اين تنفر است. يهوديان در فرهنگ و عقيده ی منحرف از شريعت حضرت موسي عليه السلام، بجاي اينكه خود را معتقد به دين موسوي بدانند، خود را از نژاد و خون يهودي مي دانند. مقدم بودن نژاد بر دين و مذهب در اين قوم باعث شده است كه آنان هيچ كس را به دين خود دعوت نكنند، و كسي را يهودي بدانند كه مادري يهودي داشته باشد. از همين رو «در موارد متعددي واژه هاي كلي از قبيل «همانند تو»، «بيگانه»، يا حتي «انسان» به معنايي انحصارطلبانه و قوم گرايانه گرفته شده اند. »(56)

در اين دايره هر كسي كه داراي نژادي غير يهودي باشد، به وي جنتيل يا گوئيم گفته مي شود و همين واژه كافي است تا كوهي از تبعيضات نژادي ناروا، در لفافه اي از احكام مذهبي عليه غير يهوديان به عنوان حيوانات انسان نما بار شود. كه در اين فرصت كوتاه فهرست وار بدان نظري مجمل خواهيم داشت.

1-اسرائيل شاهاك مي گويد:
مقامات هلاخايي بر سر اين ملاحظه كه واژه ی «بيگانگان»(GENTILS) در اين ديدگاه به همگي غيريهوديان اشاره دارد، به توافق رسيده اند. (57)

2-به نوشته كتاب هاتانيا، كتاب مقدس جنبش هابادي از شاخه هاي قوي هاسيديسم، غير يهوديان مخلوقات شيطان هستند كه مطلقاً هيچ چيز نيكويي نزد آنان يافت نمي شود. تفاوت كيفي ميان يهوديان و غير يهوديان از مرحله ی جنيني وجود دارد. (58)

3- بنابر حكم تلمود، نجات يك غير يهودي افتاده در چاه جايز نمي باشد. و اما نيز او را در چاه بيشتر فرو بردن نيز نبايد. (59)

4-در جنگ زماني كه لشكريان ما به يك يورش نهايي دست مي زنند، «هلاخا به آنها اجازه و فرمان مي دهد كه حتي از غير نظاميان خوب كشتار كنند، يعني غير نظامياني كه خود را چنين جلوه مي دهند».(60)

5- «يك يهودي تعبدگرا از همان اوان جواني در چهارچوب مطالعات مقدس خويش مي آموزد كه بيگانگان با سگان قابل مقايسه هستند، كه از آنها به نيكي ياد كردن گناه است.»(61)

6- «نكته ی پذيرفته شده اين است كه در فريب بيگانگان به جاي مداواي آنان هيچ چيز قابل سرزنش نيست، اگر اين كار خصومتي را برنمي انگيزد».(62)

7- دكتر مجاز نيست كه يك روز سبت (63) [براي نجات يك بيگانه ] با درشكه جابجا شود. مگر اينكه آوردن عذر و بهانه غيرممكن گردد.»(64)

8- «حتي در برابر دستمزد نبايد به يك زن غيريهودي كه روز سبت در حال زايمان است، ياري رساند. از خصومت نيز نبايد بيمي به دل راه داد. حتي زماني كه با چنين كمكي بي حرمتي به سبت در كار نباشد. »(65)

9- «اگر ديده شود كه يك كشتي كه يهودياني را حمل مي كند، در خطر است، وظيفه ی هر كسي است كه سبت را بخاطر نجات او نقض نمايد. با اين وجود بنابر تفسيري از خاخام عاكيوا ايگر (متوفي به سال 1873)، اين قاعده فقط زماني اعتبار دارد كه بدانند كه يهوديان در عرشه ی كشتي هستند. اما اگر از هويت مسافران چيزي دانسته نباشد، [سبت ] نبايد نقض گردد؛ زيرا كه بيشتر آدمهاي دنيا از زمره ی بيگانگان و غير يهوديان هستند. بدين ترتيب از آنجا كه احتمال بسيار كمي وجود دارد كه كسي از مسافران يهودي باشد، بايد گذاشت كه غرق شوند. »(66)

10-يك طبيب يهودي نبايد يك بيمار غيريهودي را مداوا نمايد. ابن ميمون كه خود يك طبيب مشهور بود، در اين زمينه بسيار صراحت دارد و مي گويد: «پس بدانيد و آگاه باشيد كه مداواي يك بيگانه حتي در برابر دستمزد ممنوع است. [. . . ] با اين وجود اگر از او هراس داريد، يا اينكه از خصومت او مي ترسيد، او را در برابر دستمزد مداوا كنيد. (67) اما ممنوع است كه اين كار بي اجرت انجام گيرد»(68)

11-يك يهودي نبايد از شرابي بنوشد كه يك بيگانه – سهمي - هرچه باشد - در ساختن آن داشته است. از آن مهم تر، شراب در يك بطري باز، حتي اگر كاملاً توسط يهوديان ساخته شده باشد، به محض آنكه بيگانه اي بطري را لمس كند يا دستش را از فراز سر آن بگذراند، به يكي از محرمات بدل مي گردد.»(69)

12- «همچنين مجموعه اي از قواعد وجود دارند كه ستايش بيگانگان (70) و اعمالشان را به هر نحو ممنوع مي سازند.»(71)

13- «يهودي مؤمن كه از برابر گورستاني مي گذرد، بايد ورد لعنت بر زبان آورد اگر مردگان بيگانه اند. و ورد رحمت اگر گورستان يهوديان در ميان است».(72)

14- «تلموذ، بر يهودي اي كه از نزديك مسكني كه غيريهوديان در آن سكونت دارند مي گذرد، مقرر مي دارد كه از خداوند ويراني آن خانه را طلب نمايد و اگر اين خانه ويران است، خداوند را به خاطر انتقام جويي اش شكرگزاري كند. »(73)

15- «تلموذ و تمامي مقامات خاخامي قديمي نه تنها صاحب شي ء گمشده ی يك بيگانه را مجاز مي شمارند، بلكه قاطعانه باز گرداندن آن را ممنوع مي نمايند»(74).

16- «بنابر دانشنامه ی تلموذي، آن كس كه با زن يك بيگانه روابط جسماني دارد، مستوجب مجازات مرگ نيست.»(75)

17- «نمي توان روابط جنسي ميان يك مرد يهودي و يك زن غير يهودي را زنا توصيف كرد. بنا بر تلموذ، چنين روابطي از گناه حيوانيت ناشي مي گردند. (به همين دليل، در كل فرض مي شودكه بيگانگان پدرشان معلوم نيست»(76)

18-«بيگانگان كه (طبق هلاخا) دروغگويان مادرزاد هستند، گواهي شان در برابر يك دادگاه خاخامي هيچ ارزشي ندارد. در اين زمينه موقعيت آنان همانند زنان، بردگان و صغيران يهودي است؛ در عمل حتي بدتر است.»(77)

19- «تلموذ هر نوع هبه اي را به يك بيگانه اكيداً ممنوع مي نمايد.»(78)

20- «شولهان عاروخ به صراحت بسيار مي گويد دزدي كيفي(همراه با خشونت) اكيداً ممنوع است اگر قرباني يهودي باشد. اما همان عمل چون به دست يك يهودي، به زيان بيگانه اي انجام گردد، به راستي ممنوع نيست. مگر در اوضاع و احوال خاصي، مثلاً زماني كه بيگانگان تحت فرمانروايي ما نيستند»؛ اما مجاز است «وقتي كه آنان تحت فرمانروايي ما هستند». (79)

با رويت 20 بند مذكور كه بنا بر نظر افرادي همچون پوپر، به يك تجديدنظر صادقانه در فكر يهودي نسبت به غير يهودي نياز است، (80) تصويري از چهره ی يهود در ذهن متبادر مي شود كه ممكن است در بعضي از موارد با واقعيات تطابق نداشته باشد. اسرائيل شاهاك يهودي در كتاب خود به اين استثنائات نيز توجه مي دهد و خاطرنشان مي سازد كه رعايت همين استثناء در بسياري از موارد ضامن بقاي يهوديت در تمام اعصار بوده است و آن هم به دو دليل:

1- احكام سخت عليه غيريهوديان تنها در صورتي معلق مي ماند كه سودي بيشتر از اعمال احكام، نصيب يهوديان شود. اين اصل را مي توان در كتاب «تاريخ يهود، مذهب يهود» به عينه مشاهده كرد.

لوئيس مارشالكو در تأييد نظر مذكور در كتاب «فاتحين جهاني» مي گويد:
يكي ديگر از حربه هاي بي نهايت مؤثر يك نفر يهودي، توانمندي وي، مانند يك فرد دمدمي مزاج و متلوّن، در پذيرش رنگ محيط پيرامون خويش است. نام برده در فرانسه، مجارستان، انگلستان و يا هر جاي ديگري كه باشد، در زمينه ی محيط بومي آنجا ادغام مي شود. اما عليرغم اينكه وي در انگلستان همانند يك جنتلمن(آقاي) انگليسي و در آمريكا نيز مانند يك يانكي واقعي به نظر مي آيد، اين مطلب صرفاً نقاب دروغيني بيش نيست و كاري حساب شده براي دفاع از منافع خويش و همچنين كسب پيروزي است. (81)

2-در صورتي كه خطري متوجه يهوديان شود و خصومت غير يهوديان را عليه يهوديان برانگيزد، حكم تلمودي معلق مي ماند.
و به همين دلايل و با رعايت همين استثنائات است كه مثلاً در آمريكا شاهد حمايت عده اي يهودي سرشناس همچون آبراهام هشل از نهضت مارتين لوتر كينگ هستيم. در حالي كه چگونه مي توان با حمايت از سياهان، از حقوق فلسطينيان حتي حقوق فردي اوليه شان به اين سادگي گذشت. (82) در واقع «منافع خاص يهوديان [به عنوان تنها انگيزه ] به همان گونه كه براي كمونيست هايي كه همين سياهان را حمايت مي كردند، هدف يك «بهره برداري» سياسي از جماعت آفريقايي- آمريكايي بود، در مورد يهوديان، بنابر اين بود كه حمايت كور از اصل سياست اسرائيل در خاورميانه به دست آورند.»(83)

7005 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2014-12-09 07:17:40 +0330 +0330

[quote=یاور یهودی ها][quote=عطا مُرَوج]خوب که چی پاشودی اومدی احکام یهود رو مسخره کردی یهود چه ربطی به ما داره ما اگه زرنگیم یک فکری به حال دین کیری اسلام بکنیم که ایران رو ۱۰۰۰سال انداخته عقب[/quote]

ایول عطا خیلی خوب جوابشو دادی/ انگار ما یهودی هستیم که مردک اومده اینارو به ما میگه[/quote]
این تاپیک برای اطلاع رسانی بود که یهودیایی که هستن ببینن شما هم اگه یهودی نیستی نباید بهت بر بخوره و اگر هم هستی که واقعیت تلخه و باید قبولش کنی

0 ❤️

2014-12-09 07:21:02 +0330 +0330

[quote=شاه ابادان631][quote=یاور یهودی ها][quote=عطا مُرَوج]خوب که چی پاشودی اومدی احکام یهود رو مسخره کردی یهود چه ربطی به ما داره ما اگه زرنگیم یک فکری به حال دین کیری اسلام بکنیم که ایران رو ۱۰۰۰سال انداخته عقب[/quote]

ایول عطا خیلی خوب جوابشو دادی/ انگار ما یهودی هستیم که مردک اومده اینارو به ما میگه[/quote]
حالاخوبه یاوریهودی اسمته بعد میگی یهودنیستم?ازلینک های خصوصی فرستادی معلوم ه کی هستی بعدش جواب خوبی دادم بهت که سریع بلاکم کردی بایدریدبه یهودبه قول دوستمون[/quote]
ok

0 ❤️

2014-12-09 08:48:40 +0330 +0330

[quote=mahdifboy][quote=یاور یهودی ها][quote=عطا مُرَوج]خوب که چی پاشودی اومدی احکام یهود رو مسخره کردی یهود چه ربطی به ما داره ما اگه زرنگیم یک فکری به حال دین کیری اسلام بکنیم که ایران رو ۱۰۰۰سال انداخته عقب[/quote]

ایول عطا خیلی خوب جوابشو دادی/ انگار ما یهودی هستیم که مردک اومده اینارو به ما میگه[/quote]
این تاپیک برای اطلاع رسانی بود که یهودیایی که هستن ببینن شما هم اگه یهودی نیستی نباید بهت بر بخوره و اگر هم هستی که واقعیت تلخه و باید قبولش کنی[/quote]
شما میتونی به یهود فوحش بدی و مطمعن باش نه کسی ناراحت میشه نه واسه کسی مهمه چیزی که واسه ما مهمه دین کیری اسلامه که تِر زده به ایران

0 ❤️

2014-12-09 09:12:05 +0330 +0330

باید رید به یهود

0 ❤️

2014-12-09 09:17:29 +0330 +0330

ای بابا ای بابا . یهودا میان مسلمانارو تحریک میکنن بعد مسلمانا میان یهودارو تحریک میکنن

بعد یهودا ب مسلمونا فش میدم . مسلمونا ب یهودا .

بعد یهودا میگن مسلمونا ب ما توهین میکنن . و مسلمونا میگن اینا ب ما توهین میکنن :|

خو کیونتون نخواره . ب هم کار نداشته باشید کی ب کی کار داره :|

واقعن چ وضع کز و شری

0 ❤️

2014-12-09 09:24:09 +0330 +0330

[quote=Gangsta Rap]ای بابا ای بابا . یهودا میان مسلمانارو تحریک میکنن بعد مسلمانا میان یهودارو تحریک میکنن

بعد یهودا ب مسلمونا فش میدم . مسلمونا ب یهودا .

بعد یهودا میگن مسلمونا ب ما توهین میکنن . و مسلمونا میگن اینا ب ما توهین میکنن :|

خو کیونتون نخواره . ب هم کار نداشته باشید کی ب کی کار داره :|

واقعن چ وضع کز و شری[/quote]
داش گلم من اگه توهین نمیشنیدم مریض نبودم که اینارو بگم
از این بحث بگذریم فروم چس ناله های مغز پریودیت خیلی باحاله ادامه بده :-)

0 ❤️

2014-12-09 09:25:52 +0330 +0330

[quote=hosein-mast]باید رید به یهود[/quote]
?

0 ❤️

2014-12-09 09:31:20 +0330 +0330

[quote=mahdifboy]
داش گلم من اگه توهین نمیشنیدم مریض نبودم که اینارو بگم
از این بحث بگذریم فروم چس ناله های مغز پریودیت خیلی باحاله ادامه بده :-)[/quote]

درسته داداچ

ولی اگه شما محل نزاری . هرکی هرچی بگه . بالاخره خسته میشه . فردا یکی دیگه میاد بخاطره تاپیکه شما . کز و شر میگه

فدات . مرسی . بیا پیشه ما

0 ❤️

2014-12-09 09:39:15 +0330 +0330

[quote=Gangsta Rap][quote=mahdifboy]
داش گلم من اگه توهین نمیشنیدم مریض نبودم که اینارو بگم
از این بحث بگذریم فروم چس ناله های مغز پریودیت خیلی باحاله ادامه بده :-)[/quote]
درسته داداچ

ولی اگه شما محل نزاری . هرکی هرچی بگه . بالاخره خسته میشه . فردا یکی دیگه میاد بخاطره تاپیکه شما . کز و شر میگه

فدات . مرسی . بیا پیشه ما[/quote]
من که دیگه بیخیال فروم دین میشم هر وقت پست گذاشتم اکانتم پکیده این اکانتم هم مطمین باش میپکه میام پیش خودت تو کار طنز

0 ❤️

2014-12-09 09:45:20 +0330 +0330

[quote=Gangsta Rap]ای بابا ای بابا . یهودا میان مسلمانارو تحریک میکنن بعد مسلمانا میان یهودارو تحریک میکنن

هم کار نداشته باشید کی ب کی کار داره :|

واقعن چ وضع کز و شری[/quote]

به هر حال اینجا درکنار کسشعر تف دادن روشنگری هم لازمه!

0 ❤️

2014-12-09 09:45:55 +0330 +0330

[quote=mahdifboy]
من که دیگه بیخیال فروم دین میشم هر وقت پست گذاشتم اکانتم پکیده این اکانتم هم مطمین باش میپکه میام پیش خودت تو کار طنز[/quote]
خوبع داداچ . بیا

0 ❤️

2014-12-09 09:49:12 +0330 +0330

[quote=پسر تهران]

به هر حال اینجا درکنار کسشعر تف دادن روشنگری هم لازمه![/quote]

روش عن فکریه اینا . ن روشن فکری :|

0 ❤️

2014-12-09 09:53:24 +0330 +0330

[quote=Gangsta Rap][quote=پسر تهران]

به هر حال اینجا درکنار کسشعر تف دادن روشنگری هم لازمه![/quote]

روش عن فکریه اینا . ن روشن فکری :|[/quote]

نگفتم روشنفکری، گفتم روشنگری
خودمم ادعای روشنفکری ندارم ولی از انصاف نگذریم بین این جدل ها حقایقی هم رو میشه دوست عزیز.
گاهی لازمه هرکسی درمورد باورهاش بازنگری کنه

0 ❤️

2014-12-09 09:56:45 +0330 +0330

[quote=پسر تهران]

نگفتم روشنفکری، گفتم روشنگری
خودمم ادعای روشنفکری ندارم ولی از انصاف نگذریم بین این جدل ها حقایقی هم رو میشه دوست عزیز.
گاهی لازمه هرکسی درمورد باورهاش بازنگری کنه[/quote]

اوا . خاکع عالم :| راس میگی . نوشدی روشنگری ک :D

آره . اما توهین خوب نیس . هرکی نظرشه بگه . ن با توهین

0 ❤️

2014-12-09 10:02:45 +0330 +0330

[quote=Gangsta Rap][quote=پسر تهران]

نگفتم روشنفکری، گفتم روشنگری
خودمم ادعای روشنفکری ندارم ولی از انصاف نگذریم بین این جدل ها حقایقی هم رو میشه دوست عزیز.
گاهی لازمه هرکسی درمورد باورهاش بازنگری کنه[/quote]

اوا . خاکع عالم :| راس میگی . نوشدی روشنگری ک :D

آره . اما توهین خوب نیس . هرکی نظرشه بگه . ن با توهین[/quote]

کاملا درست میفرمائید، ok
گرچه من از لابه لای همین توهینها هم البته مطالب و اسنادی رو دیدم که مفید بود.
ولی بازم اگه فرهنگشو داشتیم که زود از کوره درنریم و بدون توهین حرفمونو بزنیم خیلی عالی بود.
ولی افسوس… fool

0 ❤️

2014-12-09 10:04:58 +0330 +0330

[quote=Gangsta Rap][quote=پسر تهران]

نگفتم روشنفکری، گفتم روشنگری
خودمم ادعای روشنفکری ندارم ولی از انصاف نگذریم بین این جدل ها حقایقی هم رو میشه دوست عزیز.
گاهی لازمه هرکسی درمورد باورهاش بازنگری کنه[/quote]

اوا . خاکع عالم :| راس میگی . نوشدی روشنگری ک :D

آره . اما توهین خوب نیس . هرکی نظرشه بگه . ن با توهین[/quote]
تف تو کیونت گنگستا بحث داشت فلسفی میشدا… :-) :-)

0 ❤️

2014-12-09 10:07:36 +0330 +0330

[quote=پسر تهران][quote=Gangsta Rap][quote=پسر تهران]

نگفتم روشنفکری، گفتم روشنگری
خودمم ادعای روشنفکری ندارم ولی از انصاف نگذریم بین این جدل ها حقایقی هم رو میشه دوست عزیز.
گاهی لازمه هرکسی درمورد باورهاش بازنگری کنه[/quote]

اوا . خاکع عالم :| راس میگی . نوشدی روشنگری ک :D

آره . اما توهین خوب نیس . هرکی نظرشه بگه . ن با توهین[/quote]

کاملا درست میفرمائید، ok
گرچه من از لابه لای همین توهینها هم البته مطالب و اسنادی رو دیدم که مفید بود.
ولی بازم اگه فرهنگشو داشتیم که زود از کوره درنریم و بدون توهین حرفمونو بزنیم خیلی عالی بود.
ولی افسوس… fool[/quote]
ببخشید منظورت از توهین متن من بود?

0 ❤️

2014-12-09 10:44:05 +0330 +0330

[quote=mahdifboy]
ببخشید منظورت از توهین متن من بود?[/quote]

نه . منظورم کلی بود

0 ❤️

2014-12-09 10:44:23 +0330 +0330

[quote=پسر تهران]

کاملا درست میفرمائید، ok
گرچه من از لابه لای همین توهینها هم البته مطالب و اسنادی رو دیدم که مفید بود.
ولی بازم اگه فرهنگشو داشتیم که زود از کوره درنریم و بدون توهین حرفمونو بزنیم خیلی عالی بود.
ولی افسوس… fool[/quote]

بلع

0 ❤️

2014-12-09 10:46:02 +0330 +0330

[quote=mahdifboy]
تف تو کیونت گنگستا بحث داشت فلسفی میشدا… :-) :-)[/quote]
بی ادبی چقد :|

من از این بحثای کزوشر بلد نیستم :|

0 ❤️

2014-12-09 10:50:55 +0330 +0330

[quote=Gangsta Rap][quote=mahdifboy]
تف تو کیونت گنگستا بحث داشت فلسفی میشدا… :-) :-)[/quote]
بی ادبی چقد :|

من از این بحثای کزوشر بلد نیستم :|[/quote]
به دل نگیر ما که یه کوسمغز اعظم بیشتر نداریم ?

0 ❤️

2014-12-09 10:58:57 +0330 +0330

[quote=mahdifboy]
به دل نگیر ما که یه کوسمغز اعظم بیشتر نداریم ?[/quote]
چشم

0 ❤️

2014-12-10 07:05:24 +0330 +0330
  1. صلح بین المللی
  2. مبارزه با توهمات برتری جویانه ادیان دیگر
  3. تعاون در مسائل بین المللی
    پاسخ تفصیلی
    «هم زیستی مسالمت آمیز مذهبی» یک فکر اصیل اسلامی است و آیات متعددی از قرآن کریم، به صورت های گوناگون، با صراحت کامل، بدان سفارش نموده اند؛ در حالی که در چهارده قرن قبل، مفهوم «هم زیستی» مذهبی برای بشر کاملاً شناخته شده نبود.
    از نظر قرآن کریم، جنگ مذهبی و ستیز به خاطر اختلافات عقیده به صورتی که در برخی از مذاهب دیگر دیده می شود – مانند جنگ های صلیبی مسیحیت – معنا ندارد. کینه توزی و دشمنی نسبت به پیروان ادیان دیگر ممنوع، و در پیش گرفتن روش های اهانت آمیز نسبت به دیگران، یک روش غیر دینی است.
    قرآن کریم گروهی از مسیحیان و یهودیان را یاد می کند که راه تمسخر و تکفیر را نسبت به هم دیگر در پیش گرفته، با تحقیر، اهانت و پای مال نمودن حقوق انسانی یکدیگر، همواره آتش جنگ و اختلاف را شعله ور می سازند:
    یهود گفتند: نصرانی ها بر حق نیستند و نصرانی ها گفتند: یهود بر حق نیستند؛ حال آن که اینان کتاب را تلاوت می کردند؛ کسانی هم که از حق چیزی نمی دانند، سخنی همانند سخن ایشان گفتند. سرانجام خداوند در روز قیامت در آنچه در اختلاف داشتند بین آنها داوری خواهد کرد. [1]
    قرآن کریم برای تأمین هم زیستی مسالمت آمیز راه های گوناگونی را سفارش نموده است که مهم ترین آنها عبارتند از:
  4. آزادی عقیده و فکر
    در بعضی از آیات قرآن کریم، بر اصل «آزادی عقیده» تأکید شده است؛ یعنی اساساً طبیعت اعتقادات قلبی و مسائل وجدانی به گونه ای است که در آنها اکراه و اجبار جایی ندارد.
    «در کار دین اکراه روا نیست، چرا که راه از بی راهه به روشنی آشکار شده است.» [2]
    «اگرچه پروردگارت می خواست، تمامی اهل زمین – بدون این که اختیاری داشته باشند – ایمان می آوردند، پس آیا تو مردم را به اکراه وا می داری که مؤمن شوند؟»[3]
    پیامبر مأمور به ابلاغ دستورهای الهی است، خواه مخالفان ایمان بیاورند یا نه: «و بگو: این حق از سوی پروردگارتان است، پس هر کس می خواهد ایمان بیاورد و هر کس می خواهد کفر ورزد.» [4]
    «و اگر خداوند می خواست، شرک نمی ورزیدند، ولی تو را نگهبان آنان نگماشته ایم و تو کارساز آنان نیستی.» [5]
    ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچ گاه نمی تواند تحمیلی باشد، بلکه تنها راه نفوذ آن در فکر و روح، منطق و استدلال است. مهم این است که حقایق و دستورهای الهی بیان شود تا مردم آن را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.
    بعد دیگر آزادی، «آزادی فکر و اندیشه» است. قرآن کریم در آیات متعددی انسان را به تعقل و تدبر و اندیشه در جهان هستی فرا می خواند و از او می خواهد که با نیروی عقل، منافع و مضار خویش را بشناسد و در جهت کمال و آزادی از هرگونه اسارت، پلیدی و گمراهی قدم بردارد.
    «زود است که ما آیات خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان هویدا گردانیم، تا آشکار شود که آن حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟»[6]
    «و در زمین، نشانه هایی برای اهل یقین و نیز در وجود شما است؛ آیا به چشم بصیرت نمی نگرید؟»[7]
  5. توجه به اصول مشترک
    اسلام آیینی است که از زمان پیدایش خود با شعار هم زیستی مسالمت آمیز دعوت خویش را به جهانیان عرضه نموده است و این آیین خطاب به «اهل کتاب» چنین می گوید:
    «بگو ای اهل کتاب بیایید تا بر سخنی که بین ما و شما یکسان است بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و برای او هیچ گونه شریکی نیاوریم و هیچ کس از ما دیگری را به جای خداوند به خدایی برنگیرد؛ و اگر رویگردان شدند، بگویید: شاهد باشید که ما فرمانبرداریم.» [8]
    این آیه از آیات مهمی است که اهل کتاب را به سوی وحدت دعوت می نماید. استدلال این آیه شریفه با استدلال در آیات سابق تفاوت دارد. آیات سابق بر این آیه، به طور مستقیم به سوی اسلام دعوت کرده اند، ولی در این آیه به نقطه های مشترک بین «اسلام» و «اهل کتاب» توجه شده است.
    قرآن به مسلمانان می آموزد که اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدستان با شما همکاری کنند، از پا ننشینید و بکوشید حداقل در قسمتی که با شما اهداف مشترک دارند همکاری آنها را جلب کنید و آن را پایه پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید.[9]
  6. نفی نژاد پرستی
    قرآن کریم، هرگونه تفکر نژادپرستانه را محکوم نموده است و همه انسان ها را فرزند یک پدر و مادر و قهراً فاقد برتری نژادی، قومی و مذهبی می داند.
    «های ای مردم! همانا شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و به هیأت اقوام و قبایلی درآوردیم تا با یکدیگر انس و آشنایی یابید؛ بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست؛ خداوند دانای آگاه است.» [10]
    یکی از اصول مهم هم زیستی مسالمت آمیز، تساوی و برابری انسان ها است؛ زیرا نژادپرستی، خود برتربینی و تحقیر ملت ها و مذاهب دیگر، موجب مشکلات فراوانی برای جامعه بشری شده است. جنگ جهانی اول و دوم نمونه بارز این مشکلات است.
    تفاوت در رنگ، نژاد و ملیت، مایه فضیلت کسی بر دیگری نیست. از نظر قرآن، اختلاف زبان ها و رنگ ها از آیات و نشانه های الهی و وسیله ای برای شناخت افراد و اشخاص از یکدیگر است؛ اگر همه انسان ها یک شکل، یک رنگ و دارای قد و قواره یکسان باشند، زندگی دچار مشکل و هرج و مرج می گردد.
    از نظر قرآن کریم، انسان ها نسبت به یکدیگر فضیلتی جز به تقوا و پرهیزگاری ندارند و مجموعه انسان ها، «خانواده بشری» و «امت واحد» را تشکیل می دهند:
    «در آغاز مردم امت یگانه ای بودند، آن گاه خداوند پیامبران را مژده آور و هشدار دهنده برانگیخت، و با آنان، به حق، کتاب آسمانی فرستاد، تا در میان مردم در آن چه اختلاف می ورزند داوری کند …» [11]
    بسیاری از آیات قرآن کریم خطاب به جمیع بشر است؛ مانند «یا بنی آدم»[12] و «یا ایها الانسان»[13]. این خطاب ها و تعبیرها به این اشاره دارد که انسانیت یک معنای مشترک بین تمام ساکنین زمین است. افراد مناطق مختلف از حیث انسانیت هیچ فرقی با یک دیگر ندارند. بشر در طول تاریخ از حیث زبان، رنگ،‌ نژاد و … مختلف بوده است، ولی از نظر اسلام، همه فرزندان یک پدر و مادر (آدم و حوا) هستند و این تفاوت ها در انسانیت انسان خدشه ای وارد نمی سازد.[14]
  7. گفت و گوی مسالمت آمیز
    قرآن کریم به مسلمانان دستور اکید می دهد که با «جدل احسن» و «گفت و گوی مسالمت آمیز» با اهل کتاب سخن بگویند و روابط خود را بر اساس «اصول مشترک» قرار دهند.
    «و با اهل کتاب، جز به شیوه ای که نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنها که مرکتب ظلم و ستم شده اند؛ و بگویید به آنچه بر ما و ـ به آن چه ـ بر شما نازل شده ایمان آورده ایم و خدای ما و شما یکی است و ما همه فرمان بردار اوییم.» [15]
    در آیات پیش تر سخن از نحوه برخورد با «بت پرستان» لجوج و جاهل بود، که به مقتضای حال با آنها سخن می گفت، ولی در این آیه سخن از مجادله و گفت و گوی ملایم تر با «اهل کتاب» است؛ زیرا آنها حداقل، بخشی از دستورهای انبیا و کتب آسمانی را شنیده بودند و آمادگی بیش تری برای شنیدن آیات الهی داشتند.
    قرآن مجید به مسلمانان دستور می دهد که از دشنام دادن به کافران و بت پرستان پرهیز نمایند؛ زیرا آنها هم در مقابل، به همین روش متوسل خواهند شد:
    «شما مؤمنان، به کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید،‌تا مبادا آنها نیز از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین عمل هر امتی را زینت دادیم، پس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آن چه عمل می کردند آگاه می سازد (و پاداش و کیفر می دهد).» [16]
    از آن جا که بیان دستورات اسلام، همراه با منطق، استدلال و شیوه های مسالمت آمیز است،‌ به برخی از مؤمنان که از روی ناراحتی شدید نسبت به «مسئله بت پرستی» به بت های مشرکان دشنام می دادند، سفارش اکید می کند که از ناسزا گفتن پرهیز نمایند؛ اسلام رعایت اصول ادب، عفت و نزاکت در بیان را، حتی در برابر خرافی ترین و بدترین ادیان، لازم می شمارد؛ زیرا هر گروه و ملتی، نسبت به عقاید و اعمال خویش تعصب دارد. ناسزا گفتن و برخورد خشن موجب می شود که آنها در عقاید خود سخت تر شوند.
  8. استقبال از پیشنهاد صلح
    «… پس هر گاه از جنگ با شما کناره گرفتند و تسلم شدند، در این صورت،‌ خداوند راهی برای شما بر علیه آنها نگشوده است.» [17]
    دو قبیله در میان قبایل عرب به نام «بنی ضمره» و «اشجع» وجود داشت؛ قبیله بنی ضمره با مسلمانان پیمان ترک تعرض بسته بودند و طایفه اشجع نیز با بنی ضمره هم پیمان بودند…
    پس از مدتی مسلمانان با خبر شدند که طایفه اشجع که هفتصد نفر بودند، به سرکردگی مسعود بن رجیله به نزدیکی مدینه آمده اند. پیامبر اکرم (ص) نمایندگانی نزد آنها فرستاد تا از هدف مسافرت شان مطلع گردد، آنها اظهار داشتند: آمده ایم «قرار داد ترک مخاصمه» با محمد (ص) ببندیم. پیامبر اکرم (ص) وقتی چنین دید، دستور داد مقدار زیادی خرما به عنوان هدیه برای آنها ببرند؛ سپس با آنها تماس گرفت و آنها اظهار داشتند که ما نه توانایی مبارزه با دشمنان شما را داریم،‌ چون تعداد ما کم است؛ و نه قدرت و تمایل به مبارزه با شما را داریم، زیرا محل ما به شما نزدیک است؛ لذا آمده ایم با شما «پیمان ترک تعرض» ببندیم. در این هنگام، آیات فوق نازل شد و دستور لازم در این زمینه را به مسلمانان داد.[18]
  9. پذیرش حقوق اقلیت ها
    هیچ دینی همانند دین اسلام، ضامن آزادی و حافظ شرف و حقوق ملی اقلیت ها نیست. اسلام عدالت اجتماعی کامل را در کشور اسلامی، نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای تمام ساکنان سرزمین خود ـ با وجود اختلاف مذهب،‌ نژاد، زبان و رنگ ـ تأمین می کند و این یکی از مزایای بزرگ عالم انسانیت است که هیچ مذهب و قانونی، غیر از اسلام نمی تواند به این آرمان تحقق بخشد.
    اقلیت های مذهبی با انعقاد «پیمان ذمه» و اکتساب تابعیت می توانند در کشور آزادانه زندگی کنند و همانند مسلمانان از حقوق اجتماعی و امنیت داخلی و خارجی بهره مند گردند.
    قرآن کریم با صراحت، سیاست کلی اسلام را درباره مراعات حقوق ملل و سایر مذاهب بیگانه چنین بیان می کند:
    «خداوند شما را از کسانی که با شما در کار دین کارزار نکرده اند، و شما را از خانه و کاشانه تان آواره نکرده اند، از این که در حقشان نیکی کنید و با آنان دادگرانه رفتار کنید، نهی نمی کند؛ بی گمان خداوند دادگران را دوست دارد.» [19]
    پس اسلام اجازه می دهد که اقلیت های مذهبی و مخالفان اسلام در جامعه اسلامی زندگی کنند و از حقوق انسانی برخوردار گردند؛ مشروط به این که مزاحمتی برای اسلام و مسلمانان نداشته باشند. و بر ضد آنها کاری صورت ندهند.
    در آیه دیگر می فرماید:
    «خداوند فقط شما را از دوست داشتن کسانی که با شما در کار دین کارزار کرده اند، و از خانه و کاشانه تان آواره کرده اند و برای راندنتان ـ با دیگران ـ هم دستی کرده اند، نهی می کند و هر کس دوستشان بدارد از ستمکاران ـ مشرکان ـ است.» [20]
    با توجه به این دو آیه، سیاست کلی اسلام درباره اقلیت مذهبی و مخالفان اسلام چنین است: مادامی که اقلیت ها به حقوق مسلمانان تجاوز نکنند و بر ضد اسلام و مسلمانان توطئه ننمایند، در کشور اسلامی کاملاً آزادند و مسلمانان وظیفه دارند با آنها به عدالت و نیکی رفتار کنند؛ ولی اگر بر ضد اسلام و مسلمانان، با کشورهای دیگر هم کاری داشته باشند، مسلمانان موظف اند مانع فعالیت آنها شوند و هرگز آنها را دوست خود ندانند.
    در اسلام، آزادی و احترام اقلیت های مذهبی به مقداری است که اگر کسی از «اهل ذمّه» کاری که در دین آنها جایز است ولی در شرع اسلام حرام است ـ مانند شراب خواری ـ انجام دهد، کسی متعرض آنها نمی شود؛ البته تا زمانی که به آن عمل تظاهر ننماید. اگر به آن عمل تظاهر نماید، به عنوان نقض «قانون تحت الحمایه» مورد بازخواست قرار می گیرد و اگر عملی انجام دهد که در دین آنها نیز حرام محسوب می شود، مانند: زنا، لواط و … از نظر حقوق با مسلمانان هیچ تفاوتی ندارد و قاضی حق دارد که «حدّ» را بر آنها جاری سازد؛ اگر چه می تواند آنها را به ملت خود تحویل دهد تا طبق قوانین مذهبی خودشان مجازات شوند.[21]
    طبق فقه اسلامی اگر دو نفر از اهل ذمّه مرافعه خود را پیش قاضی مسلمانان ببرند، قاضی مخیر است که طبق حکم اسلام قضاوت نماید و یا این که از آنها اعراض نماید. قرآن کریم در این باره می فرماید:
    «اگر از اهل کتاب برای رفع مرافعه به تو مراجعه کنند، پس میان آنان حکم کن، یا از آنان اعراض نما.» [22]
    البته منظور این نیست که پیامبر (ص) تمایلات شخصی را در انتخاب یکی از این دو راه دخالت دهد، بلکه منظور این است که شرایط و اوضاع را در نظر بگیرد، چنانچه مصلحت بود دخالت و حکم کند و گرنه صرف نظر نماید.[23] در این میان می توان یکی از مصالح را رعایت تعاملات و روابط اهل کتاب با مسلمانان دانست. از این آیه استفاده می شود که هم زیستی مسلمانان یا اهل کتاب، تا حدی بود که آنان برای قضاوت نزد پیامبر اسلام (ع) می آمدند. عدالت همیشه و با هر گروه، یک ارزش است. اگر حاکم یا دولت اسلامی برای داوری و میانجی گری انتخاب شد، باید عدالت را رعایت کند و نباید مسائل نژادی منطقه ای، تعصب های گروهی، تمایلات شخصی و تهدید ها در قضاوت ها تأثیر بگذارد.
  10. به رسمیت شناختن انبیا و کتب آسمانی
    اساساً تمام کتاب های آسمانی در اصول مسائل با یک دیگر هماهنگی دارند و هدف واحدی را (تربیت و تکامل انسان) دنبال می کنند؛ اگر چه در مسائلی فرعی، به مقتضای قانون تکامل تدریجی با هم تفاوت هایی دارند و هر آیین تازه مرحله بالاتری را می پیماید و برنامه جامع تری دارد. قرآن کریم ضمن تکریم و احترام به پیامبران و کتب آسمانی سابق، آنها را تصدیق می نماید.
    «و کتاب آسمانی (قرآن) را به راستی و درستی بر تو نازل کردیم که همخوان (مصدق) با کتاب های آسمانی پیشین و حاکم بر آنهاست، پس در میان آنان بر وفق آن چه خداوند نازل کرده است،‌ داوری کن …» [24]
    حدود بیست آیه دیگر نیز در تصدیق و تأیید تورات و انجیل آمده است. [25] اساساً این سنت الهی است که هر پیامبری، پیامبر پیشین را تأیید، و هر کتاب آسمانی ای، کتاب آسمانی سابق را تصدیق می نماید. خداوند در تأیید موسی (ع) و تورات، به وسیله پیامبر و کتاب آسمانی بعدی، یعنی حضرت مسیح (ع) و انجیل چنین می فرماید:
    «و به دنبال ایشان، (تورات و موسی (ع) ) عیسی بن مریم را فرستادیم که گواهی دهنده بر ـ حقانیت ـ تورات بوده، که پیشاپیش او بود، و به او انجیل دادیم که در آن نوری هست و همخوان ـ تصدیق کننده ـ با تورات است که پیشاپیش آن ـ نازل شده ـ و راه نما و پند آموز پارسایان است.» [26]
  11. صلح بین المللی
    اسلام از ابتدا، اصول صلح را پی ریزی نموده و از این طریق،‌ راه را برای پیمودن صلح بین المللی و هم زیستی مسالمت آمیز همواره ساخته است. در این مورد کافی است که بدانیم صلح، روح اسلام است. همان طور که گفته شد، واژه­ی اسلام از ماده «سلم» گرفته شده است و بدین جهت، متضمن معنای سلامت و آرامش است؛ لذا قرآن دستور می دهد که همگی در حوزه «سلم و صلح» وارد شوند:
    «ای افراد با ایمان، همگی در حوزه مسالمت وارد شوید…» [27]
    «سلم» خیلی عالی تر و با دوام تر از «صلح» است؛ زیرا به معنای سلامت و امنیت است و صورت یک صلح موقت ظاهری را ندارد.
    خداوند به پیامبر (ص) دستور می دهد که اگر دشمنان تو از در مسالمت وارد شدند و به آن میل کردند، ‌تو نیز از فرصت استفاده کن و با آنان موافقت نما:
    «و اگر دشمنان به صلح تمایل داشتند تو نیز مایه به صلح باش.» [28]
    علاقه اسلام به صلح میان انسان ها، به حدی است که به افراد با ایمان نوید می دهد که شاید بر اثر نحوه رفتار مسالمت آمیز مسلمانان، میان آنها و دشمنان پیوند دوستی پدید آید:
    «چه امید است که خداوند در میان شما و کسانی از آنان که با هم دشمنی داشتید، مهربانی پدید آورد و خداوند بر هر کار قادر (به خلق) آمرزنده و مهربان است.» [29]
    افراد غیر مسلمان به دو گروه تقسیم می شوند: گروهی که در مقابل مسلمین ایستادند، شمشیر به روی آنها کشیدند، آنها را از خانه و کاشانه شان به اجبار بیرون کردند و ، خلاصه عداوت و دشمنی را با اسلام و مسلمین در گفتار و عمل، آشکارا نشان دادند. تکلیف مسلمانان با این گروه این است که از هر گونه مراوده و پیوند محبت و دوستی با این گروه خودداری نمایند. مصداق روشن آن،‌ مشرکان مکه،‌ مخصوصاً سران قریش بودند؛ گروهی رسماً دست به این کار زدند و گروهی دیگر نیز آنها را یاری کردند.
    اما گروه دوم، در عین کفر و شرک، کاری به مسلمانان نداشتند. نه عداوت می ورزیدند، نه با آنها پیکار می کردند و نه اقدام به بیرون راندنشان از شهر و دیارشان می نمودند؛ حتی گروهی از آنها پیمان ترک مخاصمه با مسلمانان بسته بودند. باید به این گروه وفا کنند و در اجرای عدالت بکوشند. مصداق این گروه طایفه خزاعه بودند که با مسلمین پیمان ترک مخاصمه داشتند. [30]
    خلاصه این که، طرفداری از صلح و هم زیستی مسالمت آمیز در سیاست خارجی، از خردمندانه ترین و مترقی ترین برنامه هاست و اسلام نیز این برنامه را اتخاذ کرده و تقویت نیرو را برای دفاع در مواقع اضطراری خواسته است.
    اسلام برای صلح و زندگی مسالمت آمیز چنان اهمیت قایل است که حتی در اجتماعات کوچک و در اختلاف خانوادگی نیز دستور به صلح و سازش می دهد. «و الصلح خیر».
  12. مبارزه با توهمات برتری جویانه ادیان دیگر
    برخی از آیات قرآن کریم در مورد مبارزه با عقاید تند و تعصب آمیز دیگر ادیان است. عقاید ناصوابی که منشأ بسیاری از کنیه ورزی ها و دشمنی ها نسبت به پیروان مذاهب دیگر شده است. کتاب آسمانی ما پس از آن که پیروان خود را به هم زیستی مذهبی و مدارا با پیروان مذاهب دیگر دعوت می کند، پایه اوهام و افکار غلط ادیان دیگر را نیز در هم می کوبد.
    یهودی ها و مسیحی ها معتقد بودند که آنها ملت برگزیده خداوندند؛ فقط آنان با مقام الهی روابط زوال ناپذیر بر قرار کرده اند؛ بهشت الهی مخصوص آنهاست و پیروان هیچ آیین دیگری لیاقت بهره مندی از آن را ندارند؛ فقط یهود و نصاری هستند که به هر عنوان، برتر و بالاتر از همه و شایسته هر نوع تکریم و احترام اند و همه باید در برابر این دو ملت برگزیده، سر تعظیم و احترام فرود آوردند.[31]
    «یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستیم، بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات می کند؟ بلکه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی که آفریده است. هر کس را بخواهد و شایسته بداند می بخشد و هر کس را بخواهد و مستحق بداند مجازات می کند و حکومت آسمان ها و زمین و آنچه در میان آنهاست از آن او و بازگشت همه موجودات به سوی اوست.» [32]
    و در آیه دیگر می فرماید:
    «آنها گفتند: هیچ کس، جز یهود و نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ این آرزوی آنهاست. بگو: اگر راست می گویید دلیل خود را بیاورید؛ آری کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند؛»[33] بنابراین، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.
    بدین ترتیب، قرآن کریم با افکار غرور آمیز و تعصبات غلط، خطرناک و جنگ آفرین این دو ملت مبارزه می کند،
0 ❤️

2014-12-10 14:29:43 +0330 +0330

مشکل شما اینه که در مورد هر دو دین گزینشی برخورد می کنی.محض اطلاع شما کتاب تلمود کتاب مرجع و معتبر حداکثر 5 تا 10 درصد از یهودی های افراطیست .بقیه یهودی ها اکثر مفاد آن را قبول ندارند.مثل اینکه الان داعش یک کتاب اصول اسلامی جدید چاپ کند و یک نفر دین اسلام را به جای قرآن از روی این کتاب نقد کند.
مشکل برادران یهودی و به قول شما نصرانی ( اگر به همبن سه دین محدود باشیم ) دقیقا مثل شما برادر مسلمان است .
یعنی گزینشی برخورد کردن چه با دین خود وچه با ادیان دیگر .
برای همین است که کلمه روشنفکر دینی از پای بست غلط و وجود آن ملتزم تضاد در درون است.
یک روشنفکر هیچگاه دینی نمیشود و یک فرد دینی نمی تواند یک روشنفکر واقعی باشد.
علت هم کاملا واضح است چون یک روشنفکر متون را براساس خرد به سنجش می کشد حال آنکه یک فرد دینی آن را با پیشزمینه های فکری غیرقابل تغییر می سنجد.
شما به عنوان یک مسلمان وقتی می توانید روشنفکر باشید که کتاب قرآن را به عنوان یک کتاب نه مقدس و کلام وحی تحلیل کنید .
اگر شما سواد عربیتان در آن سطحیست که کاملا متن را بدون هیچ اشکالی می فهمید همان قرآن عربی کافیست ولی اگر آن سواد مثل اکثریت مسلمانان حتی عرب زبان ندارید با یک قرآن ترجمه فارسی شروع به خواندن کنید :

سوره لقمان :
آیه 18
وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
و از مردم [به نخوت] رخ برمتاب و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لافزن را دوست نمیدارد

بلند بگو چه حرف زیبا و متینی . روی تخم چشمم خدای من . من هم انسان خود پسند مغرور لافزن را نمی پسندم .
حتی می تونی به شیوه فیس بوک بگی لایک لایک لایک !!! air_kiss

برو بعدی :
سوره لقمان :
آیه 19 :

وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ
و در راه ‏رفتن خود ميانه ‏رو باش و صدايت را آهسته ساز كه بدترين آوازها بانگ خران است

چه قدر دلنشین و آموزنده .
هیچگاه دیده اید یک استاد دانشگاه مثلا موقع تدریس فیزیک و ریاضی از چه الفاظ گزیده ای استفاده می کند و بالحنی آمیخته به شعور و فرهیختگی سختترین تئوری ها را درغالب لغات می ریزد و به آنها جان می بخشد.
اما حیف که از این حرف قرآن مداحان و آخوندهای دین اسلام بهر ه ای نبرد ه اند.
بازم لایک لایک لایک خداجونم !!! kiss2

اما بدون ذوق زدگی و گذاشتن معیار عقل و حکمتی که خودت می فرمایی به من عطا کرده ای تا مرا از فرشتگان نیز بالاتر قرار دهی به خواندن کلامت ادامه میدهم .

بریم بعدی :
سوره الاعراف
آیه 54 :

إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ

پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد؛ سپس به تدبير جهان هستى پرداخت؛ با شب، روز را مى پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حركت است؛ و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد، كه مسخر فرمان او هستند. آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير، از آن او ست! پر بركت (و زوال ‏ناپذير) است خداوندى كه پروردگار جهانيان است!

خدا جان ببخشید ها فضولی نشه ولی منظورت از این شش روز چیه ؟
شش روز روی کره زمین ؟ شش روز روی سیاره خورشید ؟ یا شش روز در یک سیاره ناشناخته بزرگ روی کهکشانی غیر از کهکشان شیری که هنوز هیچکدام را خلق نکرد ه ای ؟ چطور مظروف که زمان باشد را زودتر از ظرف یعنی مکان تعریف می کنی ؟ قبل از بوجود آمدن مکان که زمان معنی ندارد ؟ حتی اگر تئوری در هم تنیدگی مدرن زمان و مکان را قبول کنیم شش روز دیگر معنایی ندارد ؟ حال از این مسئله بگذریم چرا شش روز خداجان ؟ مگه نمی تونستی یه باره و در یک لحظه آن را خلق کنی ؟ مگر قادر متعال نیستی ؟ پس اگر در شش روز خلق کرده باشی حتما توان آفریدن یکباره آن را نداشته ای .

سوره السجدة
آیه 4 :

اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ
خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت براى شما غير از او سرپرست و شفاعت گرى نيست. آيا باز هم پند نمی گيريد.

والا خب پند که می گیریم ولی شماحرف حساب بزن خداجان رو چشم پند بگیرم اصلا بذارم بالای سرم حرفاتو ولی دیگه دلیل نشد چون خدایی هر چی بلغور کنی بریزی بیرون ما هم بگیم چشم !
به علاوه خدا جان یه سوتی بزرگ دیگه دادی چون الان ثابت شده جهان هستی همچنان در حال زایش و آفرینش و انبساط است .تو چطور می گویی آفرینش زمین و آسمانها و هر آنچه میان آنهاست را درشش روز تکمیل کرده ای ؟

برو جلو :

سوره مومنون
آیات 1 تا 6

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿1﴾
به راستى كه مؤمنان رستگار شدند (1)

الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿2﴾
همانان كه در نمازشان فروتنند (2)

وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿3﴾
و آنان كه از بيهوده روي گردانند (3)

وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿4﴾
و آنان كه زكات می پردازند (4)

وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿5﴾
و كسانى كه پاكدامنند (5)

إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿6﴾
مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده ‏اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست (6)

اااااا . اینو که دیگه اصلا حرفشم نزن خدا جان . با پنج آیه اولت کاری ندارم ولی تو داری تو آیه ششم رسما کنیزداری و برده داری رو رواج میدی وبه رسمیت می شناسی ؟ به چه حقی آخه ؟ مگه نمیگی همه موجودات رو خودت آفریدی ؟ پس چرا باید یکی به صرف رنگ پوستش که سیاهتر آفریدیش یا اینکه در یک جنگ به اسارت یک عده دیگه ای درومده مجبور به تحمل هر گونه آزار واذیت جنسی باشه و تو هم اونو به رسمیت بشناسی ؟ این یعنی گناه نیست از نظر تو ؟؟؟
اصلا خعیلی کلامون تو هم رفت آآآ . اگه از عرشت قدم رنجه کنی پایین و این حرفو تو یک کشور اروپایی یا آمریکایی بزنی حتی بهش عمل هم نکنی مستقیم میری زندان . اینو میدونستی ؟ تو که آگاهی به همه چیز .

اگه دوستان دیگر دینی مانند یهود و نصارا هم متون مذهبیشان را به همین طریق بخوانند یعنی با دید تفکرگرایانه انتقادی آنها هم به راه اندیشه گرایی انتقادی می توانند وارد بشنوند و خود را یک روشنفکر واقعی بدانند.عملی که بعید می دانم از سوی آنها یا یک مسلمان متعصب رخ دهد .

0 ❤️

2014-12-10 14:49:33 +0330 +0330

[quote=Rsnger-sonixx]بینم احکام اسلام احمقانه تره؟ یا غیر از اسلام؟ ها؟[/quote]

دختر کاپیتانم.خانم مهماندار عزیز دلم . فک کنم یه خوده شما MS گرفتی هاااا. نظراتی رو که تا حال دادی همشو یه جا بخون می فهمی چی میگم اونوق .

0 ❤️

2014-12-11 02:32:23 +0330 +0330

[quote=مرد حاضر جواب]مشکل شما اینه که در مورد هر دو دین گزینشی برخورد می کنی.محض اطلاع شما کتاب تلمود کتاب مرجع و معتبر حداکثر 5 تا 10 درصد از یهودی های افراطیست .بقیه یهودی ها اکثر مفاد آن را قبول ندارند.مثل اینکه الان داعش یک کتاب اصول اسلامی جدید چاپ کند و یک نفر دین اسلام را به جای قرآن از روی این کتاب نقد کند.
مشکل برادران یهودی و به قول شما نصرانی ( اگر به همبن سه دین محدود باشیم ) دقیقا مثل شما برادر مسلمان است .
یعنی گزینشی برخورد کردن چه با دین خود وچه با ادیان دیگر .
برای همین است که کلمه روشنفکر دینی از پای بست غلط و وجود آن ملتزم تضاد در درون است.
یک روشنفکر هیچگاه دینی نمیشود و یک فرد دینی نمی تواند یک روشنفکر واقعی باشد.
علت هم کاملا واضح است چون یک روشنفکر متون را براساس خرد به سنجش می کشد حال آنکه یک فرد دینی آن را با پیشزمینه های فکری غیرقابل تغییر می سنجد.
شما به عنوان یک مسلمان وقتی می توانید روشنفکر باشید که کتاب قرآن را به عنوان یک کتاب نه مقدس و کلام وحی تحلیل کنید .
اگر شما سواد عربیتان در آن سطحیست که کاملا متن را بدون هیچ اشکالی می فهمید همان قرآن عربی کافیست ولی اگر آن سواد مثل اکثریت مسلمانان حتی عرب زبان ندارید با یک قرآن ترجمه فارسی شروع به خواندن کنید :

سوره لقمان :
آیه 18
وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
و از مردم [به نخوت] رخ برمتاب و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لافزن را دوست نمیدارد

بلند بگو چه حرف زیبا و متینی . روی تخم چشمم خدای من . من هم انسان خود پسند مغرور لافزن را نمی پسندم .
حتی می تونی به شیوه فیس بوک بگی لایک لایک لایک !!! air_kiss

برو بعدی :
سوره لقمان :
آیه 19 :

وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ
و در راه ‏رفتن خود ميانه ‏رو باش و صدايت را آهسته ساز كه بدترين آوازها بانگ خران است

چه قدر دلنشین و آموزنده .
هیچگاه دیده اید یک استاد دانشگاه مثلا موقع تدریس فیزیک و ریاضی از چه الفاظ گزیده ای استفاده می کند و بالحنی آمیخته به شعور و فرهیختگی سختترین تئوری ها را درغالب لغات می ریزد و به آنها جان می بخشد.
اما حیف که از این حرف قرآن مداحان و آخوندهای دین اسلام بهر ه ای نبرد ه اند.
بازم لایک لایک لایک خداجونم !!! kiss2

اما بدون ذوق زدگی و گذاشتن معیار عقل و حکمتی که خودت می فرمایی به من عطا کرده ای تا مرا از فرشتگان نیز بالاتر قرار دهی به خواندن کلامت ادامه میدهم .

بریم بعدی :
سوره الاعراف
آیه 54 :

إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ

پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد؛ سپس به تدبير جهان هستى پرداخت؛ با شب، روز را مى پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حركت است؛ و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد، كه مسخر فرمان او هستند. آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير، از آن او ست! پر بركت (و زوال ‏ناپذير) است خداوندى كه پروردگار جهانيان است!

خدا جان ببخشید ها فضولی نشه ولی منظورت از این شش روز چیه ؟
شش روز روی کره زمین ؟ شش روز روی سیاره خورشید ؟ یا شش روز در یک سیاره ناشناخته بزرگ روی کهکشانی غیر از کهکشان شیری که هنوز هیچکدام را خلق نکرد ه ای ؟ چطور مظروف که زمان باشد را زودتر از ظرف یعنی مکان تعریف می کنی ؟ قبل از بوجود آمدن مکان که زمان معنی ندارد ؟ حتی اگر تئوری در هم تنیدگی مدرن زمان و مکان را قبول کنیم شش روز دیگر معنایی ندارد ؟ حال از این مسئله بگذریم چرا شش روز خداجان ؟ مگه نمی تونستی یه باره و در یک لحظه آن را خلق کنی ؟ مگر قادر متعال نیستی ؟ پس اگر در شش روز خلق کرده باشی حتما توان آفریدن یکباره آن را نداشته ای .

سوره السجدة
آیه 4 :

اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ
خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت براى شما غير از او سرپرست و شفاعت گرى نيست. آيا باز هم پند نمی گيريد.

والا خب پند که می گیریم ولی شماحرف حساب بزن خداجان رو چشم پند بگیرم اصلا بذارم بالای سرم حرفاتو ولی دیگه دلیل نشد چون خدایی هر چی بلغور کنی بریزی بیرون ما هم بگیم چشم !
به علاوه خدا جان یه سوتی بزرگ دیگه دادی چون الان ثابت شده جهان هستی همچنان در حال زایش و آفرینش و انبساط است .تو چطور می گویی آفرینش زمین و آسمانها و هر آنچه میان آنهاست را درشش روز تکمیل کرده ای ؟

برو جلو :

سوره مومنون
آیات 1 تا 6

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿1﴾
به راستى كه مؤمنان رستگار شدند (1)

الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿2﴾
همانان كه در نمازشان فروتنند (2)

وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿3﴾
و آنان كه از بيهوده روي گردانند (3)

وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿4﴾
و آنان كه زكات می پردازند (4)

وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿5﴾
و كسانى كه پاكدامنند (5)

إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿6﴾
مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده ‏اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست (6)

اااااا . اینو که دیگه اصلا حرفشم نزن خدا جان . با پنج آیه اولت کاری ندارم ولی تو داری تو آیه ششم رسما کنیزداری و برده داری رو رواج میدی وبه رسمیت می شناسی ؟ به چه حقی آخه ؟ مگه نمیگی همه موجودات رو خودت آفریدی ؟ پس چرا باید یکی به صرف رنگ پوستش که سیاهتر آفریدیش یا اینکه در یک جنگ به اسارت یک عده دیگه ای درومده مجبور به تحمل هر گونه آزار واذیت جنسی باشه و تو هم اونو به رسمیت بشناسی ؟ این یعنی گناه نیست از نظر تو ؟؟؟
اصلا خعیلی کلامون تو هم رفت آآآ . اگه از عرشت قدم رنجه کنی پایین و این حرفو تو یک کشور اروپایی یا آمریکایی بزنی حتی بهش عمل هم نکنی مستقیم میری زندان . اینو میدونستی ؟ تو که آگاهی به همه چیز .

اگه دوستان دیگر دینی مانند یهود و نصارا هم متون مذهبیشان را به همین طریق بخوانند یعنی با دید تفکرگرایانه انتقادی آنها هم به راه اندیشه گرایی انتقادی می توانند وارد بشنوند و خود را یک روشنفکر واقعی بدانند.عملی که بعید می دانم از سوی آنها یا یک مسلمان متعصب رخ دهد .[/quote]
برای روشن شدن پاسخ لازم است اندکی به بحث بردگى در اسلام پرداخته شود.

گر چه مساله برده‏گیرى و برده‏دارى به عنوان یک دستور حتمى در مورد اسیران جنگى، در قرآن مجید نیامده است ولى انکار نمى‏توان کرد مطالبی که در قرآن براى بردگان ذکر شده است، اصل وجود بردگى را حتى در زمان پیامبر (ص) و صدر اسلام اثبات مى‏کند [1] ، مانند جواز اسیر گرفتن در جنگها و از آنان به عنوان برده استفاده کردن، احکام ازدواج با بردگان، احکام محرمیت با بردگان یا مساله مکاتبه ( قرارداد براى آزادى بردگان ) که در آیات متعددى از قرآن در سوره نساء - نحل - مؤمنون - نور - روم و احزاب آمده است .

اینجا است که بعضى بر اسلام خرده مى‏گیرند که چرا این آئین الهى با آن همه محتوا و ارزشهاى والاى انسانى مساله بردگى را به کلى الغاء نکرده، و طى یک حکم قطعى و عمومى آزادى همه بردگان را اعلام ننموده است ؟ !

درست است که اسلام سفارش زیادى در مورد بردگان کرده، اما آنچه مهم است آزادى بى‏قید و شرط آنها است، چرا انسانى مملوک انسان دیگرى باشد و آزادى را که بزرگترین عطیه الهى است از دست دهد؟ !

پاسخ : در یک جمله کوتاه باید گفت که اسلام برنامه دقیق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان دارد که بالمال همه آنها تدریجا آزاد مى‏شوند، بى‏آنکه این آزادى عکس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد .

ولى پیش از آنکه به توضیح این طرح دقیق اسلامى بپردازیم ذکر چند نکته را مقدمتا لازم مى‏دانیم:

1 - اسلام هرگز ابداع کننده بردگى نبوده است، بلکه در حالى ظهور کرد که مساله بردگى سراسر جهان را فرا گرفته و با تار و پود جوامع بشرى آمیخته بود.

2 – بردگان در طول تاریخ سرنوشت بسیار دردناکى داشته‏اند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را که به اصطلاح قومى متمدن بودند در نظر مى‏گیریم ، به قول نویسنده روح القوانین غلامان اسپارتى به قدرى بدبخت بودند که تنها غلام یک نفر نبودند، بلکه غلام تمام جامعه محسوب مى‏شدند، و هر کس بدون ترس از قانون مى‏توانست هر قدر بخواهد غلام خود یا دیگرى را آزار و شکنجه دهد، و در حقیقت زندگانى آنها از حیوانات نیز بدتر بود .

از زمانى که بردگان را از کشورهاى عقب‏افتاده صید مى‏کردند تا هنگامى که در بازارهاى فروش عرضه مى‏شد بسیارى از آنها مى‏مردند، و باقیمانده وسیله‏اى بودند براى بهره‏گیرى برده‏فروشان طماع و اندک غذائى که به آنها مى‏دادند براى زنده ماندن و کار کردن بود، و به هنگام پیرى و بیماریهاى صعب العلاج آنها را به حال خود رها مى‏کردند تا به شکل دردناکى جان دهند! لذا نام بردگى در طول تاریخ با انبوهى از جنایات هولناک همراه است . اسلام به عنوان دینی که برای آزادی و سعادت همه بشریت آمده بود همواره از سرنوشت دردناک بردگان در گذشته به عنوان یک معضل بزرگ اجتماعی رنج می برده است. به همین دلیل هرگز در برابر این مسأله مهم سکوت نکرده است و راه حلی بسیار حکیمانه و دقیق برای ریشه کن کردن این معضل ارائه نموده است.
3 - طرح اسلام براى آزادى بردگان
آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى‏گیرد این است که اگر نظام غلطى در بافت جامعه‏اى وارد شود ریشه‏کن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده نتیجه معکوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى که به یک بیمارى خطرناک مبتلا شده و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى که دهها سال به اعتیاد زشت خود خو گرفته، در اینگونه موارد حتما باید از برنامه‏هاى زمان بندى شده استفاده کرد .

صریحتر بگوئیم : اگر اسلام طبق یک فرمان عمومى دستور مى‏داد همه بردگان موجود در آن را آزاد کنند ، چه بسا بیشتر آنها تلف مى‏شدند، زیرا گاه نیمى از جامعه را بردگان تشکیل مى‏دادند، آنها نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسیله‏اى براى ادامه زندگى .

اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد مى‏شدند یک جمعیت عظیم بیکار ظاهر مى‏گشت که هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامى که محرومیت به او فشار مى‏آورد به همه جا حمله‏ور شود و درگیرى و خونریزى به راه افتد .

اینجا است که باید تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند ، نه جان خودشان به خطر بیفتد ، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد .

این برنامه مواد زیادى دارد که رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست‏وار در اینجا مطرح مى‏شود:
ماده اول - بستن سرچشمه‏هاى بردگى
بردگى در طول تاریخ اسباب فراوانى داشته ، نه تنها اسیران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى‏آمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و برده‏دارى بود اما اسلام جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یک مورد اجازه برده‏گیرى داد و آن در مورد اسیران جنگى بود . این مسلم است که در میدان جنگ و بعد از غلبه بر دشمن یا باید تمام افراد باقی مانده از دشمن را کشت و یا بجاى کشتن آنها را اسیر کرد چرا که اگر دشمن رها شود باز ممکن است نیروهاى خود را تجدید سازمان کرده و حمله مجددى را آغاز نماید. اسلام راه حل دوم را بر گزیده است اما فرموده است که بعد از اسارت صحنه دگرگون مى‏شود، و اسیر با تمام جنایاتى که مرتکب شده است به صورت یک امانت الهى در دست مسلمین در مى‏آید که باید حقوق بسیارى را در باره او رعایت کرد [2] .

اما حکم اسیر بعد از خاتمه جنگ یکى از سه چیز است : آزاد کردن بى‏قید و شرط ، آزاد کردن مشروط به پرداخت فدیه ( غرامت ) و برده ساختن او ، و البته انتخاب یکى از این سه امر منوط به نظر امام و پیشواى مسلمین است و او هم با در نظر گرفتن شرائط اسیران و مصالح اسلام و مسلمین از نظر داخل و خارج آنچه را شایسته‏تر باشد برمى‏گزیند و دستور اجرا مى‏دهد .

اما در شرایطی که نظر امام و پیشواى مسلمین بر این قرار می گرفت که اسیران آزاد نشوند از آنجا در آن روز امکانات و زندانهائى نبود که بتوان اسیران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگه داشت ، راهى جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده‏ها و نگهدارى به صورت برده نداشت .

بدیهى است هنگامى که چنین شرائطى تغییر یابد هیچ دلیلى ندارد که امام مسلمین حکم بردگى را در باره اسیران بپذیرد مى‏تواند آنها را از طریق پرداخت غرامت آزاد سازد ، زیرا اسلام پیشواى مسلمین را در این امر مخیر ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام کند ، و به این ترتیب تقریبا سرچشمه‏هاى بردگى جدید در اسلام بسته شده است .

ماده دوم - گشودن دریچه آزادى

اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است که اگر مسلمانان آن را عمل مى‏کردند در مدتى نه چندان زیاد همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى‏شدند .
رؤوس این برنامه چنین است :
الف - یکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است [3] و به این ترتیب یک بودجه دائمى و مستمر براى این امر در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان ادامه خواهد داشت .

ب - مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادى که با مالک خود مى‏بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند ( در فقه اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان مکاتبه آمده است ) .

ج - آزاد کردن بردگان یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است ، و پیشوایان اسلام در این مساله پیشقدم بودند ، تا آنچه که در حالات على (ع) نوشته‏اند: هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند! [4]

د - پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه‏اى آزاد مى‏کردند تا سرمشقى براى دیگران باشد ، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر (ع) کار نیکى انجام داد امام (ع) فرمود: برو تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم . [5]

در حالات امام سجاد على بن الحسین (ع) آمده است : خدمتکارش آب بر سر حضرت مى‏ریخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح کرد ، امام (ع) سر را بلند کرد ، خدمتکار گفت : و الکاظمین الغیظ حضرت فرمود : خشمم را فرو بردم عرض کرد : و العافین عن الناس فرمود : خدا تو را ببخشد عرض کرد : و الله یحب المحسنین فرمود : برو براى خدا آزادى .

ه- در بعضى از روایات اسلامى آمده است : بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى‏شوند ، چنانکه از امام صادق (ع) مى‏خوانیم: کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى‏شود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نیست . [6]

در همین باب حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (ص) نقل شده که فرمود: پیوسته جبرئیل سفارش بردگان را به من مى‏کرد تا آنجا که گمان کردم به زودى ضرب الاجلى براى آنها مى‏شود که به هنگام رسیدن آن آزاد شوند . [7]

و - کسى که برده مشترکى را نسبت به سهم خود آزاد کند موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند .

ز- هر گاه بخشى از برده‏اى را که مالک تمام آن است آزاد کند این آزادى سرایت کرده و خود بخود همه آزاد خواهد شد !

ح - هر گاه کسى پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا عمو یا عمه یا دائى یا خاله ، یا برادر یا خواهر و یا برادرزاده و یا خواهرزاده خود را مالک شود فورا آزاد مى‏شوند .

ط - هر گاه مالک از کنیز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن کنیز جائز نیست و باید بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود .

این امر وسیله آزادى بسیارى از بردگان مى‏شد ، زیرا بسیارى از کنیزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند .

ی - کفاره بسیارى از تخلفات در اسلام آزاد کردن بردگان قرار داده شده ( کفاره قتل خطا - کفاره ترک عمدى روزه - و کفاره قسم را به عنوان نمونه در اینجا مى‏توان نام برد ) .

ک - آزادی برده بواسطه پاره‏اى از مجازاتهاى سخت که صاحب برده‏نسبت به او انجام می داد.

قبل از اسلام صاحبان بردگان خود را به انجام هر گونه تنبیه و مجازات شکنجه ای در مورد بردگان مجاز می دانستند و بدون هیچ مانعی هر گونه جنایتی را آزادانه در حق آنان روا می داشتند. اما اسلام پاره ای از مجازات ها (مثل بریدن گوش، زبان ،بینی و…)را ممنوع کرد، و اعلام نمود برده ای که چنین جنایتی از طرف صاحب او در حق او صورت گیرد آزاد خواهد شد. [8]
ماده سوم - احیاى شخصیت بردگان
در دورانی که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مى‏پیمایند اسلام براى احیاى حقوق آنها اقدامات وسیعى کرده است ، و شخصیت انسانى آنان را احیاء نموده ، تا آنجا که از نظر شخصیت انسانى هیچ تفاوتى میان بردگان و افراد آزاد نمى‏گذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار مى‏دهد ، لذا به بردگان اجازه مى‏دهد همه گونه پستهاى مهم اجتماعى را عهده‏دار شوند ، تا آنجا که بردگان مى‏توانند مقام مهم قضاوت را عهده‏دار شوند . در عصر پیامبر (ص) نیز مقامات برجسته‏اى از فرماندهى لشکر گرفته تا پستهاى حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد .

بسیارى از یاران بزرگ پیامبر (ص) بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده ، و در حقیقت بسیارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه مى‏کردند. سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر را در این گروه مى‏توان نام برد ، بعد از غزوه بنى المصطلق پیامبر (ص) با یکى از کنیزان آزاد شده این قبیله ازدواج کرد و همین امر بهانه‏اى آزادى تمام اسراى قبیله شد .
ماده چهارم - رفتار انسانى با بردگان
در اسلام دستورات زیادى در باره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا که آنها را در زندگى صاحبان خود شریک و سهیم کرده است .

پیغمبر اسلام (ص) مى‏فرمود : کسى که برادرش زیر دست او است باید ، از آنچه مى‏خورد به او بخوراند و از آنچه مى‏پوشد به او بپوشاند ، و زیادتر از توانائى به او تکلیف نکند .

على (ع) به غلام خود قنبر مى‏فرمود : من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از تو بپوشم ، زیرا رسول خدا (ص)

0 ❤️

2014-12-11 02:34:28 +0330 +0330

[quote=مرد حاضر جواب]مشکل شما اینه که در مورد هر دو دین گزینشی برخورد می کنی.محض اطلاع شما کتاب تلمود کتاب مرجع و معتبر حداکثر 5 تا 10 درصد از یهودی های افراطیست .بقیه یهودی ها اکثر مفاد آن را قبول ندارند.مثل اینکه الان داعش یک کتاب اصول اسلامی جدید چاپ کند و یک نفر دین اسلام را به جای قرآن از روی این کتاب نقد کند.
مشکل برادران یهودی و به قول شما نصرانی ( اگر به همبن سه دین محدود باشیم ) دقیقا مثل شما برادر مسلمان است .
یعنی گزینشی برخورد کردن چه با دین خود وچه با ادیان دیگر .
برای همین است که کلمه روشنفکر دینی از پای بست غلط و وجود آن ملتزم تضاد در درون است.
یک روشنفکر هیچگاه دینی نمیشود و یک فرد دینی نمی تواند یک روشنفکر واقعی باشد.
علت هم کاملا واضح است چون یک روشنفکر متون را براساس خرد به سنجش می کشد حال آنکه یک فرد دینی آن را با پیشزمینه های فکری غیرقابل تغییر می سنجد.
شما به عنوان یک مسلمان وقتی می توانید روشنفکر باشید که کتاب قرآن را به عنوان یک کتاب نه مقدس و کلام وحی تحلیل کنید .
اگر شما سواد عربیتان در آن سطحیست که کاملا متن را بدون هیچ اشکالی می فهمید همان قرآن عربی کافیست ولی اگر آن سواد مثل اکثریت مسلمانان حتی عرب زبان ندارید با یک قرآن ترجمه فارسی شروع به خواندن کنید :

سوره لقمان :
آیه 18
وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
و از مردم [به نخوت] رخ برمتاب و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لافزن را دوست نمیدارد

بلند بگو چه حرف زیبا و متینی . روی تخم چشمم خدای من . من هم انسان خود پسند مغرور لافزن را نمی پسندم .
حتی می تونی به شیوه فیس بوک بگی لایک لایک لایک !!! air_kiss

برو بعدی :
سوره لقمان :
آیه 19 :

وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ
و در راه ‏رفتن خود ميانه ‏رو باش و صدايت را آهسته ساز كه بدترين آوازها بانگ خران است

چه قدر دلنشین و آموزنده .
هیچگاه دیده اید یک استاد دانشگاه مثلا موقع تدریس فیزیک و ریاضی از چه الفاظ گزیده ای استفاده می کند و بالحنی آمیخته به شعور و فرهیختگی سختترین تئوری ها را درغالب لغات می ریزد و به آنها جان می بخشد.
اما حیف که از این حرف قرآن مداحان و آخوندهای دین اسلام بهر ه ای نبرد ه اند.
بازم لایک لایک لایک خداجونم !!! kiss2

اما بدون ذوق زدگی و گذاشتن معیار عقل و حکمتی که خودت می فرمایی به من عطا کرده ای تا مرا از فرشتگان نیز بالاتر قرار دهی به خواندن کلامت ادامه میدهم .

بریم بعدی :
سوره الاعراف
آیه 54 :

إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ

پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد؛ سپس به تدبير جهان هستى پرداخت؛ با شب، روز را مى پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حركت است؛ و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد، كه مسخر فرمان او هستند. آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير، از آن او ست! پر بركت (و زوال ‏ناپذير) است خداوندى كه پروردگار جهانيان است!

خدا جان ببخشید ها فضولی نشه ولی منظورت از این شش روز چیه ؟
شش روز روی کره زمین ؟ شش روز روی سیاره خورشید ؟ یا شش روز در یک سیاره ناشناخته بزرگ روی کهکشانی غیر از کهکشان شیری که هنوز هیچکدام را خلق نکرد ه ای ؟ چطور مظروف که زمان باشد را زودتر از ظرف یعنی مکان تعریف می کنی ؟ قبل از بوجود آمدن مکان که زمان معنی ندارد ؟ حتی اگر تئوری در هم تنیدگی مدرن زمان و مکان را قبول کنیم شش روز دیگر معنایی ندارد ؟ حال از این مسئله بگذریم چرا شش روز خداجان ؟ مگه نمی تونستی یه باره و در یک لحظه آن را خلق کنی ؟ مگر قادر متعال نیستی ؟ پس اگر در شش روز خلق کرده باشی حتما توان آفریدن یکباره آن را نداشته ای .

سوره السجدة
آیه 4 :

اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ
خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت براى شما غير از او سرپرست و شفاعت گرى نيست. آيا باز هم پند نمی گيريد.

والا خب پند که می گیریم ولی شماحرف حساب بزن خداجان رو چشم پند بگیرم اصلا بذارم بالای سرم حرفاتو ولی دیگه دلیل نشد چون خدایی هر چی بلغور کنی بریزی بیرون ما هم بگیم چشم !
به علاوه خدا جان یه سوتی بزرگ دیگه دادی چون الان ثابت شده جهان هستی همچنان در حال زایش و آفرینش و انبساط است .تو چطور می گویی آفرینش زمین و آسمانها و هر آنچه میان آنهاست را درشش روز تکمیل کرده ای ؟

برو جلو :

سوره مومنون
آیات 1 تا 6

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿1﴾
به راستى كه مؤمنان رستگار شدند (1)

الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿2﴾
همانان كه در نمازشان فروتنند (2)

وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿3﴾
و آنان كه از بيهوده روي گردانند (3)

وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿4﴾
و آنان كه زكات می پردازند (4)

وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿5﴾
و كسانى كه پاكدامنند (5)

إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿6﴾
مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده ‏اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست (6)

اااااا . اینو که دیگه اصلا حرفشم نزن خدا جان . با پنج آیه اولت کاری ندارم ولی تو داری تو آیه ششم رسما کنیزداری و برده داری رو رواج میدی وبه رسمیت می شناسی ؟ به چه حقی آخه ؟ مگه نمیگی همه موجودات رو خودت آفریدی ؟ پس چرا باید یکی به صرف رنگ پوستش که سیاهتر آفریدیش یا اینکه در یک جنگ به اسارت یک عده دیگه ای درومده مجبور به تحمل هر گونه آزار واذیت جنسی باشه و تو هم اونو به رسمیت بشناسی ؟ این یعنی گناه نیست از نظر تو ؟؟؟
اصلا خعیلی کلامون تو هم رفت آآآ . اگه از عرشت قدم رنجه کنی پایین و این حرفو تو یک کشور اروپایی یا آمریکایی بزنی حتی بهش عمل هم نکنی مستقیم میری زندان . اینو میدونستی ؟ تو که آگاهی به همه چیز .

اگه دوستان دیگر دینی مانند یهود و نصارا هم متون مذهبیشان را به همین طریق بخوانند یعنی با دید تفکرگرایانه انتقادی آنها هم به راه اندیشه گرایی انتقادی می توانند وارد بشنوند و خود را یک روشنفکر واقعی بدانند.عملی که بعید می دانم از سوی آنها یا یک مسلمان متعصب رخ دهد .[/quote]
برای پاسخ به سۆال، ابتدا باید بدانیم كه منظور از آفرینش جهان در شش روز در آیات قرآن كریم چیست؟ بحث از آفرینش، در هفت مورد از آیات قرآن مجید آمده است، ولی در سه مورد، علاوه بر آسمان و زمین «ما بینهما» (آنچه در میان زمین و آسمان قرار دارد) نیز بر آن اضافه شده است كه در حقیقت توضیحی برای جمله قبل است، زیرا همه اینها در معنی آسمانها و زمین جمع است، چون آسمان شامل تمام چیزهایی می‌شود كه در جهت بالا قرار دارد و زمین نقطه مقابل آن است.
وانگهی، پیدایش مجموعه جهان در شش روز، یعنی كمتر از یك هفته چیزی است برخلاف دستاوردهای علمی، زیرا علم ثابت كرده كه میلیاردها سال طول كشیده تا زمین و آسمان به وضع كنونی درآمده است؟!
با توجه به مفهوم وسیع كلمه «یوم» (روز) و معادل آن در زبانهای دیگر، پاسخ این پرسش روشن است، زیرا بسیار می‌شود كه این كلمه به معنی «یك دوران» به كار می‌رود، خواه این دوران یك سال باشد یا صد سال یا یك میلیون سال و یا میلیاردها سال. در قرآن كریم نیز شاهدی كه این حقیقت را ثابت می‌كند، وجود دارد.
در قرآن صدها بار كلمه «یوم» و «ایام» به كار رفته است و در بسیاری از موارد به معنی شبانه‌روز معمول نیست، مثلاً تعبیر از عالم رستاخیز به «یوم القیامه» نشان می‌دهد كه مجموعه رستاخیز كه دورانی است بسیار طولانی به عنوان «روز قیامت» شمرده شده است، از پاره‌ای از آیات قرآن استفاده می‌شود كه روز رستاخیز و محاسبة اعمال مردم پنجاه هزار سال طول می‌كشد. در لغت نیز گاهی منظور از «یوم» مقدار زمان میان طلوع و غروب خورشید است و گاهی نیز به مدتی از زمان، هر مقدار كه باشد، گفته می‌شود.
بنابراین، خداوند مجموعه زمین و ‌آسمان را در شش دوران متوالی آفریده است، هر چند این دورانها میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامد.
با توجه به آیات: «فصلت، 8 ـ 11» این دورانهای ششگانه به ترتیب زیر است:

  1. روزی كه همه جهان به صورت توده گازی شكل بود كه با گردش به دور خود از هم جدا شد و كرات را تشكیل داد.
  2. این كرات تدریجاً به صورت تودة مذاب و نورانی و یا سرد و قابل سكونت درآمدند.
  3. روز دیگر منظومه شمسی تشكیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.
  4. روز دیگر زمین سرد و آماده حیات شد.
  5. سپس گیاهان و درختان در زمین آشكار شدند.
  6. سرانجام حیوانات و انسان در روی زمین ظاهر شد.
0 ❤️

2014-12-11 06:11:52 +0330 +0330

این دقیقا انتظاریست که من از شما داشتم و تفاوتی که بین یک فرد اسکپتیسیست و یک فرد دین گرا وجود دارد . یعنی تفاوت بین خرد و تقلید.تفکر و تفکر گریزی . استدلال و سفسطه .استنتاج و مغلطه .
یک فرد دین گرا نیازی به تفکر و اندیشیدن احساس نمی کند چرا که فکر می کند همه جوابها در دین او نهفته است .برای هر سئوالی جوابی در آستین دارد بی اندیشه . همچون مار ساحران قدیمی .
و چه کاری بهتر از کپی پیست کردن سایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم یا سایت اسلام کوئست .

جواب سئوال اول کپی پیست بدون خواندن و اقلا غلط گیری املایی و انشایی که در این سایتها بی داد می کند از این منبع :
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=321&t=qa
و جواب سئوال دوم از این منبع :
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa558/tmpl/component/printme/1
بسیار ساده بگویم کار یک اندیشمند واقعی اندیشیدن بی هیچ پیشزمینه فکری و تولید ساختار اندیشه است .
و کار یک فرد دینی ( مسلمان مسیحی یا یهودی …) برعکس تخریب پایه های اندیشه و بنیان گذاری اساس مغلطه وسفسطه برای پوشاندن حقیقت .
دقیقا بر اساس همین روش شما یک فرد یهودی می تواند بر اساس منطق غلط تمامی اشکالاتی را که شما از دین او گرفته اید را رد کند و دینش را کاملا تبرئه نماید . البته در دادگاه دروغین سفسطه و مغلطه .

0 ❤️

2014-12-28 04:39:34 +0330 +0330

به چپم

0 ❤️

2014-12-29 06:26:30 +0330 +0330

اسلامم کپی از یهود و مسیح هست.پس هرسه دین به درد نخور هستن.این چیزی رو عوض نمیکنه.چون یهود بده اسلام خوبه؟
کسی نگفت هود خوبه.یا باید جای اسلام در ایران یهود بیاد.باید جای حکومت دینی یک حکومت ازاد بیاد.همین و بس

0 ❤️

2015-01-09 13:51:51 +0330 +0330

خسته نباشی برادر ضد یهود من ، حرفهای تو چیز جدیدی نیست و کلا ادیان ابراهیمی کیری ان و به غیر از خودشون هیچ دینی را قبول ندارن ! البته بحث دین خارکسه یهود از همه جداست که البته در طول تاریخ هم زیاد کیر خوردن حالا چه در زمان پادشاه بابل و یا در زمان المان نازی یا در همین زمان از ایرانی ها !

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «