مدتیه که بحث براندازی داغ تر از همیشه شده بخصوص بعد انتخابات امسال که میزان رای دهندگان کم اون نشان دهنده ی بی اعتمادی مردم به نظام است و انگار مردم دیگه دارن خودشونو برای تغییر آماده می کنن حال من به عنوان یک نفر از اون ۵۲ درصد مردم سوالات زیادی برام پیش اومده که این راهی که ما می خوایم درش قدم بزاریم قراره چگونه باشه ؟؟؟ اگر دوست داشتید و توانستید به عنوان یک طرفدار براندازی لطفا به این سوالات پاسخ بدهید
۱-در صورت تغییر حکومت آیا شاهزاده رضا پهلوی بر خواهد گشت و خواهان حکومت میشود؟؟ این سوال به این دلیله که ما بعد این همه عقب افتادگی دیگر وقت آزمون و خطا نداریم سال ۵۷ مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی (طرفداران شاه قبل هجوم بردن به سمت بنده یادشان باشد که شاه حتی اگر بهترین پادشاه ۲۰۰ سال گذشته و محبوب ایرانیان باشد نوع حکومتش تضاد کاملی با دموکراسی داشت)انقلاب کردند آیا اینکه بعد اینهمه تلاش دوباره راه گذشتگان رو بریم درسته؟؟
۲-الان بخش اعظمی از مردم طرفدار تغییر هستند که شامل همه ی طیف ها میشوند و همون طور که میدانیم رهبران این تغییر خود را بسیار وطن پرست و طرفدار اسطوره های ایرانی میدانند آیا ممکن است این ملی پرستی مثل دوران رضا شاه موجب نژاد پرستی شود؟؟ بالاخره الان خیلی از مردم ایران با عرب ها و ترک ها و کورد ها مشکلاتی دارند و ممکنه با این جریان همراهی کنند که قطعا در آینده موجب پشیمانی میشود
۳-همین طیف های مختلفی که طرفدار تغییر هستند را میشود از نظر مذهب هم طبقه بندی کرد باید قبول کنیم که بخشی از این افراد مسلمان هستند آیا ممکن است همین اتفاقی که توسط گشت ارشاد برای مردم میفته در آینده برعکسش برای طرفداران حجاب بیفته؟؟ و این بار مردم همیشه در صحنه هشتگ نه به کشف حجاب اجباری راه بندازن؟؟ بالاخره هر فردی اعتقاداتی دارد که جدای از درست و غلط بودن باید بهش احترام بزاریم
۴-شاید ۵ درصد مردم ایران رو افرادی تشکیل میدن که به شدت طرفدار نظام هستند و درعمل هم جیره خور و… نیستند آیا مول ۵۸ خلخالی دیگری ظهور نخواهد کرد که مردم عادی را قتل عام کند ؟؟؟
۵- با توجه به همه ی این ها آیا تضمینی وجود دارد که ۴۰ سال دیگر فرزندان مان ما را برای انقلاب نکوهش نکنند؟؟؟
↩ Eccentric
شما اون پیش نویس قانون اساسی که براتون فرستاده بودم خوندین؟
↩ Arrow11
به هر حال نادیده گرفتن یکهویی بحثی که داشتیم، جالب نیست. سوالاتی کردید و جوابشون رو گرفتید. بهتر بود جای اینکه این سوال رو بپرسید، هدفتون از پرسشهایی که مطرح میکنید رو میگفتین و در راستای بحث صحبت میکردین.
با این وجود جواب میدم به سوالتون.
بله خوندم. ولی فعلا فقط فرصت کردم که 11 صفحهاش رو بخونم. و تا اینجا ایراداتی هم بهش وارده! با فرض اینکه ایرادی هم نداشت، قبلا دلیل آوردم براتون که آگاهی در جایگاهی به مراتب بالاتر از قانون قرار داره و اول باید به آگاهی لازم برسیم. وگرنه قانون بدون آگاهی، با احتمال بسیار کمی ممکنه یک جامعه صحیح رو در خروجی تحویل بده.
به هر حال نادیده گرفتن یکهویی بحثی که داشتیم، جالب نیست. سوالاتی کردید و جوابشون رو گرفتید. بهتر بود جای اینکه این سوال رو بپرسید، هدفتون از پرسشهایی که مطرح میکنید رو میگفتین و در راستای بحث صحبت میکردین.با این وجود جواب میدم به سوالتون.
بله خوندم. ولی فعلا فقط فرصت کردم که 11 صفحهاش رو بخونم. و تا اینجا ایراداتی هم بهش وارده! با فرض اینکه ایرادی هم نداشت، قبلا دلیل آوردم براتون که آگاهی در جایگاهی به مراتب بالاتر از قانون قرار داره و اول باید به آگاهی لازم برسیم. وگرنه قانون بدون آگاهی، با احتمال بسیار کمی ممکنه یک جامعه صحیح رو در خروجی تحویل بده.
معالفارغ هست چون هیچ شباهتی بین من و شمایی که تو باتلاق هستیم، و یک ساختار اجتماعی وجود نداره!
شما نمیتونی با استدلال به اینکه، چون توی باتلاق مرگ حتمیست، پس باید به هر طریقی شده نجات پیدا کنیم. نتیجهگیری کنید که، پس باید از وضع موجود توی جامعه به هر طریقی شده پناه ببریم به یک ناکجاآبادی دیگر.خواهشا یه بار خودت برگرد این متن رو بخون ببین خندت نمیگیره؟ یعنی واقعا شما تو شرایط مرگ حتمی برای نجات جانت هر کاری از دستت برمیاد نمیکنی؟؟؟؟؟
ب
ه هر حال همین مطلق حرف زدن شما خودش نوعی دیکتاتوری هست!!! چیزی که من اصلا حرفش رو هم نمیزنم بهم دیکته میکنید (حالا میفهمید من چرا ترس از انقلاب این شکلی دارم؟،
و بعید میبینم که انقلاب آینده ایران، انقلاب قانون اساسی باشه؟!). اولن که تا الان حرفی از ۱۲ انقلاب فرانسه که شما میگین زده نشده، از این قسمت متنتون چیری متوجه نشدم
و دوم اینکه من کی گفتم که ما شروع نکرده باید از فرانسه جلو بزنیم؟! استنباط شما از حرف من این بوده، در حالی که به راههای مختلف و به دفعات زیاد تاکید کردم که بحث من آگاهی هست. وقتی میگین آزادیهای بهتر و بیشتر از اونی که اونا دارن هم وجود داره و ما باید به اون برسیم چه معنی دیگه ای میتونه داشته باشه؟
شما میتونی با اون مار کنار بیای! اینو دیگه همه میدونن. ولی این هم قیاس معالفارغ هست، چون با جا نمیشه کنار اومد و فساد خیلی ریشه داره توش، اما با مار چرا! اگر اون علم و آگاهی لازم برای مقابله با یک مار رو داشته باشین، کنار اومدن با اون مار خیلی کار سادهایست، اما توی یک شرایط ناشناخته قرار گرفتن، به هیچوجه توصیه نمیشه. حتی تو کارهای مهندسی و ساخت و تولید قطعه هم این کار غیر منطقی هست (اول اطلاعات کامل در مورد مسئله یا محیط و ... باید به دست بیاریم)، چه برسه در تعاملات انسانیببخشید مبشه به ما یاد بدین چجوری میشه ته چاه همزمان با چنتا مار سمی کنار اومد؟ شما چرا اینقد دوس دارین با کلمات و جمله ها بازی کنین؟
اولویت شما رهایی از دیکتاتوری نیست و رهایی از حکومته! عقیدتون هم این نباشه، طبق گفتتون عملتون این هست. اصلا عقیدم، هدفم، آرزوم، سعیم، ... همه چیزم همینه. مگه جایی حاشا کردم اینو؟ بعدشم یعنی چی دیکتاتور و حکومت رو از هم جدا میکنین؟ دیکتاتور کیه حکومت کیه؟
چون اون ۳ تا سوال رو با منظور پرسیده بودم دیگه کپی پیست نکردم و از متن و سوالها و جواب شما یه جا اسکرین شات گرفتم.
دوست عزیز یادته با اولین پستی که تو تاپیک گول نخورید … من گذاشتین چی بهتون گفتم؟
گفتم شما مخالف حکومت نیستین و طرفدار اصلاح طلبها هستین و فقط از این ناراحتین که چرا اصولگراها برنده شدن.
ولی شما قویا انکار کردین
منم به خودم شک کردم و گفتم نکنه زود قضاوت کردم.
ولی الان یه ایول به اون حدس اولم میگم و با یقین ادعا میکنم شما نه تنها مخالف حکومت نیستین بلکه طرفدار حکومت ولی از نوع استمرار طلب هستین و تو تمام پستهایی که ازتون (حداقل تو بحث با خودم) دیدم تمام سعی و تلاشتون بر این بوده که با بازی با کلمات، مغلطه، سفسطه، … بقیه رو از وضعیت بعد از جمهوری اسلامی بترسونین و اینجوری القاء کنین که بهترین کار اینه که فعلا صبر کنیم تا آگاهی همه مردم بالا بره و اینم معنیش فقط و فقط زمان خریدن برای حکومتی هست که در ضعیفترین شرایط خودش در طول ۴ دهه قرار داره.
شرط گذاشتین که اول همه برن فلسفه، حقیقت وجودی انسان، اقتصاد، سیاست، جامعهشناسی، رمان حتی (رمانها باعث میشن از تجربیات دیگران بسیار سریعتر و بدون اینکه سر خودمون بیاد، بهره ببریم)، حتی روانشناسی،، انگیزشی بخونن بعد بیان انقلاب کنن.
میدونی تو زبان عامیانه به این چی میگن؟
میگن فرستادن دنبال نخود سیاه
بعد ۴۲ سال تازه بریم ۴۰ سال هم بشینیم کتاب رمان بخونیم تا بتونیم انقلاب بهتری داشته باشیم
البته اگه تا اون موقع تو جغرافیای جهان کشوری به اسم ایران وجود داشته باشه.
دیگه فایده ای در ادامه بحث نمیبینم و فقط ازتون ممنونم که ادب رو رعایت کردین و تنها خواهشی که ازتون دارم اینه که خودخواهی و زیاده خواهی رو بذارین کنار و یه ذره هم دلتون برای این کشور و این مردم بدبخت بسوزه.
والسلام
چون وقتی یه نفر که تمام دغدغه اش عدم مطالعه و نا آگاهی هست نمیشه مهمترین چیزی که میتونه تمام نگرانیهاشو برطرف کنه رو حتی بعد از ۴۸ ساعت هم نخونده باشه
مطمئنم که این چند صفحه رو هم که گفتین خوندین بعد از دیدن پست آخر و سوال من رفتین خوندین (میتونم اثبات هم بکنم)مگه من گفتم قبلا خوندم؟! من مطمئن نبودم که اونقدرا که میگین بتونه نگرانی من رو برطرف کنه! پس نخوندم. در پی تاکید الانتون رفتم مطالعه کردم! ولی خب ایراد بهش وارده، حتی اگه نبود هم، مطمئن باشین آگاهی در اولویته!
دقیقا به هم شباهت دارن
چون شما نمیخوای قبول کنی دلیل بر نادرست بودن چیزی نمیشه
خواهشا یه بار خودت برگرد این متن رو بخون ببین خندت نمیگیره؟ یعنی واقعا شما تو شرایط مرگ حتمی برای نجات جانت هر کاری از دستت برمیاد نمیکنی؟؟؟؟؟نه به هیجوجه خندم نمیگیره! نمیدونم چرا دوست دارید که حرفهای من رو با مغلطه برعکس جلوه بدید. اگر درست خونده باشید، حرفم این بوده که آدم تو باتلاق برای نجات جونش هر کاری میکنه!!!!!!! اما این اصلا شباهت به ساختار جامعه نداره!!!!!!! و واقعیت هم اینه که نداره! نه اینکه من نخوام بپذیرم. واقعیته که شباهتی بینشون نیست.
اولا متنها هنوز موجوده و لطف کن به من نشون بده کجا مطلق حرف زدم یا چیزی رو بهت دیکته کردم دوما دوست عزیز شما ترس ندارید بلکه تمام سعی و هدفتون اینه که ترس ایجاد کنید.همین اطمینانتون از قسمت دوم حرفتون خودش گویای مطلق صحبت کردنتونه! بازم دوست داشته باشید مثالهاش رو ببینید، برگردید به عقب و بخونید و ببینید.
. وقتی میگین آزادیهای بهتر و بیشتر از اونی که اونا دارن هم وجود داره و ما باید به اون برسیم چه معنی دیگه ای میتونه داشته باشه؟واقعا دوس ندارم باور کنم، ولی این حجم از تحریف حرفایی که میزنم به هیچوجه منطقی نیست.
ببخشید مبشه به ما یاد بدین چجوری میشه ته چاه همزمان با چنتا مار سمی کنار اومد؟ شما چرا اینقد دوس دارین با کلمات و جمله ها بازی کنین؟باید معرفیتون کنم به افرادی که روزی با کلی مار سر و کار دارن. همه کسایی که بحث رو مطالعه کردن متوجه هستن که کی داره با کلمات بازی میکنه. پس نه تهمت میزنم و نه جوابی دارم براتون. قضاوت با همه.
اصلا عقیدم، هدفم، آرزوم، سعیم، ... همه چیزم همینه. مگه جایی حاشا کردم اینو؟ بعدشم یعنی چی دیکتاتور و حکومت رو از هم جدا میکنین؟ دیکتاتور کیه حکومت کیه؟نمیدونم واقعا چرا همچین سوالاتی میپرسین! خب دوست عزیز دیکتاتوری یک مکتب هست و ممکنه سالیان سال دوام داشته باشه و حتی اگه تو کل دنیا ریشه کن هم بشه باز هم مکتبش پا برجاست و ممکنه دوباره ریشه بده. اما حکومت اگر ساقط بشه، به احتمال بسیار بسیار زیاد برای همیشه از بین رفته!!! پس دیکتاتوری و حکومت دو تا مسئله جدان! و همین باعث میشه که یکسری حکومتها با شدت بیشتر دیکتاتوری باشن و یکسری با شدت کمتر!!! خیلی سادس درکش واقعاااااا!!!!!
ولی الان یه ایول به اون حدس اولم میگم و با یقین ادعا میکنم شما نه تنها مخالف حکومت نیستین بلکه طرفدار حکومت ولی از نوع استمرار طلب هستین و تو تمام پستهایی که ازتون (حداقل تو بحث با خودم) دیدم تمام سعی و تلاشتون بر این بوده که با بازی با کلمات، مغلطه، سفسطه، … بقیه رو از وضعیت بعد از جمهوری اسلامی بترسونین و اینجوری القاء کنین که بهترین کار اینه که فعلا صبر کنیم تا آگاهی همه مردم بالا بره و اینم معنیش فقط و فقط زمان خریدن برای حکومتی هست که در ضعیفترین شرایط خودش در طول ۴ دهه قرار داره.این هم نوع دیگری از مطلقگویی شما! حداقل به چند جملهای که قبلتر گفته بودین اعتنا میکردین و اینطور تهمت نمیزدین و قضاوت نمیکردین. به هر حال متاسفم که اینقدر ساده قضاوت میکنید. و این قضاوتهای شما من رو به حرفم که آگاهی مهمتر از هر چیزی هست، مصممتر میکنه.شرط گذاشتین که اول همه برن فلسفه، حقیقت وجودی انسان، اقتصاد، سیاست، جامعهشناسی، رمان حتی (رمانها باعث میشن از تجربیات دیگران بسیار سریعتر و بدون اینکه سر خودمون بیاد، بهره ببریم)، حتی روانشناسی،، انگیزشی بخونن بعد بیان انقلاب کنن.
میدونی تو زبان عامیانه به این چی میگن؟
میگن فرستادن دنبال نخود سیاه
بعد ۴۲ سال تازه بریم ۴۰ سال هم بشینیم کتاب رمان بخونیم تا بتونیم انقلاب بهتری داشته باشیم
البته اگه تا اون موقع تو جغرافیای جهان کشوری به اسم ایران وجود داشته باشه.
دیگه فایده ای در ادامه بحث نمیبینم و فقط ازتون ممنونم که ادب رو رعایت کردین و تنها خواهشی که ازتون دارم اینه که خودخواهی و زیاده خواهی رو بذارین کنار و یه ذره هم دلتون برای این کشور و این مردم بدبخت بسوزه.اگر من طرفدار حکومت بودم؛
۱- هیچوقت فرصت اینکه تو تاپیک شما با شما بحث کنم رو از دست نمیدادم!، اینبار باهاتون بحث کردم، چون؛ ۱-این بحث رو ارزش بیشتری براش قائل بودم. و ۲- حس میکردم درست نیست وقتی یکبار نخواستم بحث کنم، اینبار هم اینکار رو بکنم.
۲- من قبلا با اکانت دیگهای تو شهوانی بودم. مطالب علمی با دلیل در مورد نقد دین آورده بودم. و حتی زیر تاپیکام با کسایی بحث کردیم و اونقدر با دلیل و مدرک باهاشون حرف زدم که تهش جوابم رو ندادن. (اثباتش هم تا حدودی ممکنه، چون فقط متن تاپیکم مونده! نه کامنتها)
۳- این دو تا دلیل رو گفتم که کسایی که مطالعه میکنن، بفهمن که کسی سفسطه کرد.
حتی با وجود عدم رغبتم عکس کتابهارو هم میذارم تا بیشتر مطمئن شن که حداقل حرفایی که میزنم بهش باور دارم.
نکته:امیدوارم دلسوزی شما برای مردم، دوستی خاله خرسه نباشه.
پ.ن: واقعا خوشحالم که بحث رو تموم کردید. حتی پشیمونم که باهاتون این بحث رو شروع کردم. چون شدیدا از تهمتهایی که میزنید، متنفرم.
↩ Eccentric
اگه هدف از بحث تفهیم کردن همدیگه باشه که تا الان هم من فهمیدم شما چی میخواین هم شما فهمیدین من چی میخوام.
اگرم هدف قانع کردن بقیه کاربرها باشه که هر کسی موضوع بحث براش مهم باشه و از اول بحث رو پیگیری کنه به راحتی متوجه میشه که نیت باطنی کی نحات مردم و کشور هست و نیت باطنی کی زمان خریدن برای حکومت در احتزار
بنابراین دیگه نه لزومی به ادامه بحث میبینم و نه حتی لزومی به جواب دادن جزء به جزء به پست آخریتون.
شرمنده که نمیتونم براتون آرزوی موفقیت بکنم، چون نتیجه موفقیت شما رو رنج و عذاب بیشتر مردم میدونم.
فقط میتونم بگم از ته دل امیدوارم اون چیزی که به نفع ایران و مردمش هست اتفاق بیفته.
این عکسها بخاطر اثبات خودم به کسی نیست! فقط دوس ندارم کسی از اینچنین حرفهایی به گمراهی کشیده بشه. و اینکه اون کتابهایی که تو لیست هستن ولی تو عکس نیستن رو قرض دادم به فامیل.
تهمت زدن به طرف مقابل، پیروزی نیست. یک شخص وقتی در یک بحث موفق هست، که خودش رو در جایگاهی نبینه که به طرف مقابل تهمت بزنه (کاری که افراد حکومتی میکنن، شما به عتوان مخالف حکومت باید عاری از این رفتار باشید.) و بعد به خودش ایول هم بگه.
این بحث باعث شد واقعا و بسیار شدید و بیشتر از قبل از آینده همچین انقلابی که شما ازش حرف میزنید، بترسم. (آزادید که این حرفم رو هم هر طور دوست دارید برداشت کنید. کسی که حرفم رو بفهمه، متوجه خواهد شد که من طرفدار چی هستم!).
↩ Arrow11
خوبه خود شما بودین که هی سوال پرسیدین و ازم جواب خواستین😊
به هر حال من قبلا هم عدم رغبتم به همچین بحثایی رو نشون دادم. و اگر از اول میدونستم خروجی بحث این خواهد بود که شما شروع کنید به تهمت زدن، قطعا وارد هیچ بحثی نمیشدم!
این هم آخرین پیامم به شماست. و ازتون خواهش میکنم قضاوت کردن رو بذارید کنار. و لطفا طبق حرفی که زدید بحث رو تموم کنید دیگه. دلیلی برای این ریپلایتونم نبود اگر فکر میکنید حق داشتید.
ولی من از صمیم قلبم برای شما در مواردی که فقط زندگی شخصی شمارو تحت تاثیر قرار میده، آرزوی موفقیت میکنم.
موفق و موید باشید.
خدانگهدار.
↩ Eccentric
مطمئنن شما فرد آگاهی هستید و با بعضی از حرفاتون هم موافقم اما مشکل منی که چند تا پست آخرتون رو خوندم مخالفت ضمنی با انقلاب کردن بود هدف من از تاپیک این بود آگاهانه تر وارد بشیم نه این که از ترس آینده ی مبهم تو لجن زاری که هستیم بمونیم بنظر من ما باید این انقلاب رو انجام بدیم حتی اگر معنیش از چاله به چاه افتادن باشه چون چنین کاری فایده ی زیادی داره ۱- ما مردم به این باور میرسیم که وقتی تونستیم ج.ا با این همه ادعا رو شکست بدیم پس می تونیم در آینده هم اگر مشکلی پیش اومد به راحتی مقابل حکومت بایستیم نه مثل پدرانمون که الان ( البته از سر دلسوزی ) دهانمون رو می بویند مبادا حرفی سیاسیی زده باشیم حداقل چنین ترسی که جامعه از دستگاه های امنیتی ج.ا دارند از بین میره ۲- حداقل در آینده افسوس نخواهیم خورد که وقتی میتوانستیم چرا کاری نکردیم
وقتی موندن این حکومت نه تنها برایمان دموکراسی به همراه نمیاره بلکه حتی اجازه آماده سازی مردم برای دموکراسی رو نمیده پس موندنش چه فایده ای داره ولی بحث اینه با آذوقه ی بهتر آماده ی دوران مبهممون بشیم تا بتونیم سر بزنگاه ها تصمیم درستتری بگیریم
↩ Eccentric
از پست آخر من کاملا مشخصه که واقعا قصد داشتم این بحث بی نتیجه تموم بشه ولی وقتی طرف مقابل میاد توهین میکنه، تهمت میزنه، با فرافکنی میخواد جای حق و ناحق رو عوض کنه دیگه نمیشه جواب نداد.
اولا داشتن کتاب زیاد تو خونه دلیل بر حقانیت کسی نمیشه
خیلیا هستن که خیلی بیشتر از شما تو خونه شون کتاب دارن ولی تو زندگی غیر از آداب موال و جماع چیزی بلد نیستن.
دوما من و شما کلا تو دوتا تاپیک بحث و گفتگو داشتیم
اولیش تو تاپیک خود من بود که شما اومدی پست گذاشتی و من رو متهم به استناد به موضوعی کردی در حالی که اصلا معنی لغوی استناد رو بلد نبودی و به نوعی از آمار دروغ حکومت در مورد مشارکت دفاع کردی و منکر اتحاد مردم در رای ندادن شدی و خیلی واضح بود که عصبانیتت از این بود که چرا تعداد آرای باطله از آرای کاندیدای اصلاح طلب بیشتر شده و بعدشم شروع به کلی گویی و مغلطه کردی و وقتی که بهت پیشنهاد دادم که برای به ثمربخش بودن بحث موارد رو جزء به جزء در موردشون بحث کنیم فرمودی رغبتی به ادامه بحث نداری.
یکیشم تو همین تاپیک بود که باز شما اومدی رو پست من ریپلای زدی و در طول بحث تمام هدفت ترساندن بقیه از بعد از براندازی بود و هر نوع دلیل و مدرکی که من برای قانع کردنتون آوردم بازم با مغلطه و کلی گویی ازشون رد شدی.
خلاصه کل مطالبت هم این بود که الان به جای براندازی، کل جمعیت ایران تا مدت نامعلومی باید برن کتاب فلسفه و رمان و … بخونن و بعد از اینکه کل جامعه علامه شدن بیان انقلاب کنن که معانی این فرمایش شما میشه خواستن فعل غیرممکن از مردم، فرستادن دنبال نخود سیاه، زمان خریدن و تنفس مصنوعی دادن به حکومتی که داره نفسهای آخرش رو میکشه.
تناقض در گفتارتون هم که بیداد میکنه
خودتون رو خیلی آپدیت و به روز در مسائل اجتماعی و سیاسی میدونین در حالی که اصلا خبر ندارین برای آینده کشورتون چندین نوع مختلف پیش نویس قانون اساسی نوشته شده.
از یه طرف ادعا میکنین که دغدغه آینده ایران رو دارین و اصرار میکنین که همه فقط باید بخونن و بخونن ولی وقتی برای خودتون پیش نویس یکی از همین قانون اساسی ها رو که اگه واقعا نگران ایران باشین میتونه نگرانیتون رو رفع کنه میفرستم تا ۴۸ ساعت بعدش اصلا بازش نمیکنی تا ببینی چی نوشته و جالبتر اینکه نخونده هم ردش میکنی (هم قصه ناگفته دانی و هم نامه نانوشته خوانی).
با اصرار من رو متهم به ندانستن معنی عبارتی میکنین که خودتون هنوز املای صحیحش رو بلد نیستین.
اعتقاد دارین که میشه با جمهوری اسلامی کنار اومد و این کنار اومدن رو اصلح تر از براندازی میدونین
…
عزیز دل برادر این عقاید و نظراتی که شما داری تماما عقاید یه اصلاح طلب مورد علاقه جمهوری اسلامی هست و تعجب میکنم با اینکه ملت چند ساله شعار میدن “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” و در انتخابات هم اینو ثابت میکنن و از طرفی هم حکومت با رد صلاحیتها میخ آخر تابوت اصلاح طلبی رو میزنه، به طوری که تئوریسین اعظمتون (حجاریان) هم اعتراف میکنه که دیگه اصلاح طلبی مُرد، شماها چرا ول کن قضیه نیستین؟
الان شاید بخوای ادعا کنی که اصلاح طلب نیستی و مخالف حکومت هستی ولی این جایگاهها با ادعا مشخص نمیشن و مجموعه رفتارها و گفتارها تعیین میکنن کی کدوم طرفی هست.
در نهایت دوست عزیز وقتی به کسی هیچ بی احترامی بهت نکرده میگی بابت وقتی که برای بحث با تو گذاشتم پشیمونم توهین بزرگیه، مخصوصا وقتی در طول بحث مدام به طرف مقابلت انگ داشتن خوی دیکتاتوری زده باشی و خودت رو مدنی ترین و دموکرات ترین آدم روی زمین تصور کنی.
امیدوارم که دیگه نیاز به توضیح من نباشه
پاینده ایران
درود
براندازی قطعا اتفاق خواهد افتاد همانطور که اگه همه دنیا تلاشش رو میکرد که شاه نره نمیشد باید میرفت والان زمان رفتن حکومت اخوندیه ولی اینکه در اینده چه خواهد شد بسته به دانش وافکار خود مردم هست وقتی قراره سیل بیاد حتما میاد ولی کسی نمیدونه طلفات سیل چند نفر خواهد بود بستگی به خود مردم داره
در نظر شاهزاده نظر بنده اینه که اصلا صلاح نیست شاهزاده اگه خاستاره افکار پدر بزرگشون بود باز جای فکر داشت ولی متاسفانه دنباله رو راه پدرش هست و حتی اعلام کرد دیگه وقت چکمه پوشی نیست ایشون اعلام کردن که جدایی دین از سیاست که از نظر من این یعنی مردم رو بدوشیم بیتالمال رو بدزدیم ولی سیاسیون جدا میخورن ادیان جدا میخورند
اگه قراره کسی بیاد روی کار قبل از امدن باید قانون اساسی اینده کشور رو کاملا بیان کنه و بزاره مردم تصمیم بگیرن و انتخاب کنن نه اینکه وعده وعید بده که من میام و درستش میکنم اقا اعلام کن بگو چجوری درستش میکنی قانون اساسی شما چیه در اینده
تجزیه طلبی هرگز اتفاق نخواهد افتاد چون ما اجازه نخواهیم داد هرگز(مردم فهیم ایران)و هرکس فکر تجزیه طلبیه باید بدونه که هیچ غلطی نمیتونه بکنه چون خر خودمونه
بهترین قانون اساسی برای اینده کشور ایران حکومت تصوف هستش اریستو کراسی حکومت دانایان همون امپراطوریه کوروش
مردم باید حق و حقوق خود رو بدونن در اریستو کراسی تمام ادیان ازادن و محترم ولی هرگز کاری بهم و به حکومت ندارن دین کارش چیز دیگست تمام احزاب زیر نظر حکومت هستند و کارشون رو میکنن در حکومت اریستو کراسی دیکتاتوری حتما وجود داره دموکراسی وجود داره و… تمام اینها جزوی از اریستو کراسیه که به تنهایی همه ناقص و دارای مشکله وقتی معنی میگیره که در سلسله اریستو کراسی در جای خود قرار بگیره و به عنوان یه عضو کمک کنه که این چرخ بزرگ بچرخه
مردم باید بدونن که مسیولین خدمه مردم هستن و باید برای مردم کار کنن و وقتی به این باور برسن مسیول خودش میفهمه که باید برای خدمت بیاد در حکومت امپراطوری کوروش زندان شلاق تنبیه برای مسولینه نه مردم(برای مثال در حکومت تصوف اگه کسی دزدی کنه و ثابت بشه درامد نداشته وبرای امرار معاش زندگی دچار مشکل بوده حتما وقطعا حاکم اون شهر باید جوابگو باشه و اگر زندان وشلاقی هست برای حاکم اون شهره نه شخص خطا کار) تبلیغ دین تا سن بلوغ غیر قانونیه حتی برای پدر مادرها بچه در سن بلوغ با اموزش و تحقیق راجب تمام ادیان خودش انتخاب میکنه دینش چه باشد و لازم نیست کسی بدونه یعنی کسی حق نداره از شما بپرسه دینت چیه
از حقوق خانمهای خانه دار و حقوق مسیولین و جشنهای موجود در کشور ونداشتن عذاداری ازادیه بیان ازادیه اصلحه(قدرت باید بین مردم و حکومت مساوی باشد که دیکتاتوری بوجود نیاد)همین الان امریکا تا ۳۰ درصد قانون اساسی خودش رو بر پایه تصوف نوشته که حتما وقطعا در کشور ما اجرا خواهد شد
واقعا کودتایی در راه است؟؟؟
قدرت کردگارمیبیند حالت روزگار میبیند
حکم امسال صورتی دگر است نه چو پیرارو پار میبیند
ازنجوم این سخن نمیگوید بلکه از کردگار میبیند
…
چو زمستان پنجمین بگذشت ششمین خوشبهار میبیند
صوفیه بزرگ مرد تاریخ شاه .شاه.شاه.نعمت الله ولی
حتما یکبار شعر رو بخونید از نت سرچ کنید هرچند تحریف شده وابیات کاملا جابجا شده
انشالا با اگاهیه مردم و فهمیدن موضوع(فهمیدن نه دانستن)بعد از برپاییه حکومت دانایان نه تنها تجزیه ای در کار نیست بلکه تمام شهر های از دست رفته بر خواهد گشت اصلا از نگاه عرفان و تصوف مرز وجود نداره
بنی ادم اعضای یک پیکرند که در افرینش زیک گوهرند
جسارتا اسم خوزه که اسپنیش را چرا ژوزه زدی
تا بحال نشنیدم کسی ژوزه گفته باشه
خوزه با حرف j نوشته میشه ولی تلفظش در اسپنیش خ هستش
اگر امار باطله را به این ۵۲درصد اضافه کنی حدود ۶۰درصد میشه که رقمی که خودشون میگن در حالیکه هیچ کمیته حقیقت یابی نیست که اون را تایید کنه.
ضمنا قدرتهای بزرگ در زمان جابجایی قبلش با هم هماهنگی میکنن مثل انقلاب ایران و رفتن شاه که در گوادلوپ به توافق رسیدن. و مهره خودشون را سر کار گذاشتن.
↩ ژوزه ساراماگارسیا مارکز
ببینید دوست عزیز، شما تو این تاپیک سوالاتی مطرح کردید، و مورد عنایت یکسری دوستان قرار گرفتید! تو اولین کامنتم زیر تامیک شما، من از شما و سوالاتی که دارید دفاع کردم، گفتم که وقتی سوال میپرسید مخالفت با شما معنی نداره، و اگر کسی ادعاش میشه باید جواب سوالاتتون رو اون هم منطقی بده.
اما دوست عزیز من شمارو مجبور کردم به پذیرش انقلاب نکردن؟!!! یا از شما خواستم که به براندازی فکر نکنید؟! واقعا حرف من انقدر ناواضح بود؟! من به شما به عنوان کسی که فکر میکنم ظرفیت ذهنی پذیرش واقعیتهارو دارید و بخاطر شخصیت مودبتون یکبار هم توضیح میدم.
ببینید شما فرض کنید ما بهترین قانون رو داریم، اصلا همونی که اون دوست فرمودن و میگفتن مطالعه کن. توی اون نوشته که هر استان یک نماینده ناظر در انتخابات خواهد داشت که مستقیما توسط فرماندار اون استان انتخاب میشه، خب سوال من از شما اینه که چه تضمینی هست که اون فرماندار روابط رو به ضوابط ترجیح ندهد؟!!! جواب این سوال غیر از انسانیت و فرهنگ و آگاهیه؟! پس در نتیجه اول باید فرهنگ و آگاهی داشت، تا به آینده امیدوار بود.
اما کجای این حرف من میگه که باید صبر کنیم؟! شما به عنوان یک آدم عاقل همچین برداشتی میکنید؟!
اما دوست عزیز، همیشه شرایط مطالعه فراهم هست. و در حین فعالیت سیاسی در جهت حتی سرنگونی حکومت، کل مردم میتونن مطالعه کنن و آگاه بشن و فرهنگ جامعه رو بالاتر ببرن! هیچ کجای حرفم نگفتم که بایستید. اما گفتم که از مطالعه غافل نشید!
ببینید من با کسی وارد بحث شدم که با وجود اینکه کلی سوال پرسیدن و من جوابشون رو دادم، تهش بهم گفتن که خب چرا بحث رو ادامه میدی؟!
هر چی دلیل آوردم براشون نپذیرفتن و بحث رو به حاشیه بردن. و گفتن که من دلایل ایشون رو کلیگویی گردم! در حالی که خودش قبلا گفته بود که من جزء به جزء ج میدم.
میگفتن تهمت نمیزنم، اما دم به دیقه تهمت و مطلقگویی ورد زبونشون بود.
گفتن بحث رو تموم میکنم و من حقم اما ریپلای میزنن هی که با مغلطه خودشون رو حق نشون بدن!
رو حرفهای خودشون نموندن و هی زیر پا گذاشتن.
اون همه دلیل و منطق آوردم با مثالها و قیاس معالفارغ رو به رو شدم.
و تهش خودشون رو بر حق دونستن و تهمت و توهین رو شروع کردن! و بعدش میگن که من تهمت زدم؟!
امیدوارم شما رو تونسته باشم در مسیر درست قرار بدم. علاوه بر فعالیتهای مدنی، مطالعه اولویت اول افرادی هست که واقعا دلسوز مردم هستن.
واقعا و واقعا من میترسم از آینده این انقلاب اگر به این صورت پیش بره. چون کسایی مردم رو به عدم مطالعه دعوت میکنن. واقعا بترسین از کسایی که آگاهی رو در سطح پایینتری برای شما قرار میدن.
و به راحتی تهمت میزنن و قضاوت میکنن.
وقتی یک حکم در اولویت باشه، دلیل بر این نمیشه که حکمهای دیگه رو نادیده بگیریم و فقط در راستای اون فعالیت کنیم. میشه همزمان هم فعالیت کرد. پس استنباط یک شخص دیگه راجب حرفهای یک نفر رو مرجع قرار ندید برای نتیجهگیری از حرفهای یک نفر دیگه، رجوع کنید به ذهن خودتون. واقعا برای من آیندهای روشن مهمه و این بدون آگاهی به دست نمیاد. نمیترسونم شما رو از آینده، چون راه فرار از این ناامنی خیلی سادس، فقط مطالعه. و همزمان با اون فعالیتهای مدنی و هر نوع فعالیت که فکر میکنید برای رهایی از دیکتاتوری مفید هست. پس مغالطه کردن دیگران رو ملاک قرار ندید.
برای شما کلی آرزوی موفقیت دارم.🌹🤞
↩ Golnar_p_n_n
راستش احساس می کنم شما به شدت طرفدار حکومت پهلوی هستید وگرنه نمی تونم بفهمم این همه کوبیدن مصدق و فاطمی رو . اولا اینکه مصدق سعی کرد قدرت شاه رو محدود کنه همون چیزی بود که مشروطه خواهان و طرفداران دموکراسی می خواستند نمی دونم چگونه شما مصدق رو دموکراسی خواه(حداقل در ظاهر ) نمیدونید شما می فرمایید که مصدق و فاطمی چه ربطی به پهلوی داشتند خب عزیز من مگه چه کسی فاطمی را تیرباران کرد و مصدق را تبعید. من مخالف صریح شاه نیستم حتی اینکه در عمل فرصت بسیار زیادی به مصدق داد قابل تامل بود اما چه دوست داشته باشیم چه نه در اون زمان آزادی سیاسی وجود نداشت و مردم هم چنین چیزی می خواستند اون ها نمی خواستند که از زبونشون انقدر بترسند
پهلوی کارهای بزرگی برای این مملکت کرد ولی مردم بیشتر می خواستن آزادتر باشند بنظرم حرفشون هم غلط نبود ولی راهشون چرا هرچی خمینی گفت اینا گفتن چشم .
در مورد بازرگان هم نظر ما و شما خیلی متفاوته راستش من فکر می کنم بازرگان و نهضت آزادی از قضیه ی مصدق درس گرفتند( همون دعوای کاشانی و مصدق که باعث شد کاشانی به ملتش خیانت کنه (یعنی شما ببینید چقدر آخوند کثیفه که یه روز در کنار آمریکا قرار میگیره یه روز میگه مرگ بر آمریکا. یه روز میگه نه شرقی نه غربی بعد الان شدیم مستعمره ی چین))
ولی از اون ور بوم افتادند و مارو هم بدبخت کردند من بازرگان رو فرد بدی نمی دونم و فقط فکر می کنم نتونست راهی برای کنار گذاشتن آخوند ها پیدا کنه که با نظر شما انگار خیلی متفاوته
راستش شما رو فرد باسوادی می دونم با توجه به تاپیک و عقایدی که اونجا بحث کردید و انتظار نداشتم شما من رو حامی قدرت گرفتن طیف خاصی بدونید اگه رضا پهلوی بتونه با رای گیریی عادلانه به ریاست برسه و راه دموکراسی رو پیش بره من هم از ایشون حمایت می کنم ولی یادتون نره اگر چنین کاریم کرد ازش بت نسازید و بدونید که فقط وظیفشو انجام داده
با حرفای شما تو تاپیکتون کاملا موافقم ولی اینکه شما باید بدونی تو این راه خطراتی وجود داره و باید تا حد توان با تجهیزات وارد بشیم ( این حرف به معنای صبر کردن نیست)
↩ Golnar_p_n_n
نه اتفاقا باید پیش بریم و اگر دیکتاتوریی هم شکل گرفت باید بتونیم زیر سایه ی اون خودمون رو برای دموکراسی آماده کنیم
↩ rrahmog
راستش اسم ژوزه رو از ژوزه ساراماگو آوردم و همین جوری هم روی جلد کتاباش نوشته بود و وقت توی نت هم سرچ کردم ژوزه نوشته شده بود نه خوزه
↩ Eccentric
راستش من سعی کردم تا الان نظراتمو کاملا بدون جانبداری بگم و هرجا هم اشتباه کردم پا فشاری نکردم و الان نمی دونم چرا شما اینگونه می فرمایید
ولی در کل نظر من اینه این حکومت هیچ راهی برامون باقی نگذاشته و بنظر من درنگ کردن بی فایده ست ولی باید عاقلانه پیش بریم همین آیا این حرف بدیه؟؟ باید خودمون رو برای شرایط آماده کنیم هرچقدر که در اسن فرصت باقی مانده توانستیم من با آگاهی موافقم ولی نباید باعث بشه این فرصت از دستمون در بره شاید ما می توانیم در مسیر تغییر حکومت به یک آگاهی نسبی هم برسیم و این تاپیک هم در این راستاست
قرار نیست که همه ی ما افراد در همه ی موارد نظرمون مثل هم باشه الان استنباطی که از جدل شما با اون یکی دوست عزیزمون داشتم این بود که شاید شما در برخی نکات اشتباه می کنید و ایشون هم همین طور ( این هم نظر منه و الزامی نیست که درست باشه)و اصلا باید هم این طور باشه قرار نیست که همه ی مردم تمام نظراتشان درست باشه مگه میشه اصلا چنین چیزی
↩ Golnar_p_n_n
وای برمن اگر بخوام تخم نا امیدی بکارم .
راهکار همونیه که استادامون گفتن :
نسل آینده رو بهتر پرورش بدیم نه اونطور که نسل قبل ما پرورش دادن . نسلی که مذهب زده نباشه ، متعصب نباشه ، نژادپرست نباشه ، کوته فکر نباشه ، زور نگیم بهشون تا دیکتاتور پذیر نباشه .
اما در مورد حکومت بعدی که گفتم آن هم ممکنه دیکتاتور باشه بخاطر این گفتم که چند نسل طول میکشه تا آموزش و رفاه پیش زمینه ی دموکراسی بشه . قطعا حکومت بعد از اون دیکتاتور نخواهد بود اما قبل از اون ممکنه باشه .
↩ ژوزه ساراماگارسیا مارکز
پرتغالی ها میگن ژوزه و لاتین ها و اسپانیایی ها میگن خوزه .
ژوزه ساراماگو نویسنده ی بزرگ پرتغالی هست و توصیه می کنم کتابهاش رو مطالعه کنید .
کوری
بیداری
همه ی نام ها
دخمه
کتاب بیداری درباره ی رای ندادن مردم یک شهر هست ، خوندنش خیلی مفیده
↩ Golnar_p_n_n
منظور از میتونند یعنی امکانش هست اینکا رو کنند نه اینکه قطع به یقین اینکار رو کنند .
چیزی که جای بحث داره جانشین بعداز وی هست .
مثال : بعد از شکست ناپلئون سوم و فتح فرانسه توسط آلمان ، دولت انگلیس که بازمانده ی خاندان بربن ها رو از دو نسل قبل پیش خودش نگه داشته بود آورد و حاکم فرانسه کرد .
مشکل جانشینان بعد از رهبر هستند و اطرافیان که مدیر میانی دولت هستند که چطور مدیریت کنند.
↩ داریوشم
ایشون توهم توطئه ندارن، شما خیلی ساده دل و خوشبین هستین
↩ ایکاروس
ممنون ازتون
راستش از کتاب هاش کوری رو خوندم و واقعا جالب و نکته دار بود ازون کتاب هاست که باید چندین بار خوند
↩ ایکاروس
من که نتونستم این رو برسونم، و دقیقا با همچین اتهامی رو به رو شدم!
امیدوارم شما موفق باشین در رسوندن این موضوع.🤞
ولی در کل نظر من اینه این حکومت هیچ راهی برامون باقی نگذاشته و بنظر من درنگ کردن بی فایده ست ولی باید عاقلانه پیش بریم
نسل آینده رو بهتر پرورش بدیم نه اونطور که نسل قبل ما پرورش دادن . نسلی که مذهب زده نباشه ، متعصب نباشه ، نژادپرست نباشه ، کوته فکر نباشه ، زور نگیم بهشون تا دیکتاتور پذیر نباشه . اما در مورد حکومت بعدی که گفتم آن هم ممکنه دیکتاتور باشه بخاطر این گفتم که چند نسل طول میکشه تا آموزش و رفاه پیش زمینه ی دموکراسی بشه .
فقط یک نظام سکولار دموکرات
یک دولت سکولار یا کشور سکولار (به انگلیسی: Secular state) دولتی است که نه باورهای مذهبی را پشتیبانی میکند و نه با آنها مخالفت میکند. یک دولت سکولار با تمامی شهروندان فارغ از دینداری یا بیدینیشان، یکسان رفتار میکند. در بیشتر حالات چنین دولتی دین رسمی یا چیز مشابهی ندارد.
دولت سکولار برپایه دفاع از آزادی ادیان که هدف سکولاریسم است بنا شدهاست. از دیگر ویژگیهای این دولت عدم دخالت دین در سیاست و قانون است. قانون همگی شهروندان را بهطور یکسان بدون دخالت دین، تحت پوشش قرار میدهد؛ و از این لحاظ تبعیضی قائل نیست. شهروندان یک دولت سکولار مجبور نیستند بیخدا باشند. در برخی کشورهای سکولار مانند هند، آمریکا یا تایلند اکثریت دیندار هم وجود دارند.
سکولاریسم معمولاً در پرتو عصر روشنگری در اروپا مطرح میشود که تأثیر اصلی را بر جوامع غربی داشتهاست. جدایی دین از سیاست در آمریکا و لائیسیته در فرانسه بهطور گستردهای بر پایه سکولاریسم رخ دادهاست ولی کشورهایی مانند ایران و عربستان با جدایی دین از سیاست مخالف هستند.
در یک کشور سکولار، دولت و قوانین دربارهٔ دین و مذهب بیطرف عمل میکنند، و هیچ فرقه یا مسلکی را رسماً ترجیح نمیدهد. در یک کشور سکولار، بهطور رسمی فرقی ندارد که شهروندانش از چه دین و مذهبی باشند، و به افراد خاصی بخاطر داشتن دین و مذهب خاصی بهایی داده نمیشود. در یک کشور سکولار، اغلب بهطور رسمی دین و مذهبی وجود ندارد، چرا که در کشور سکولار دین و مذهب یک امر شخصی محسوب میگردد.
کشور سکولار لزوماً «سیاست بیخدایی» ندارد، بلکه (همانند متمم اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا) مانع ورود مذهب در قلمرو قوانین حکومتی کشور و مانع از چیرگی و مستولی مذهبی در قیاس با مذهبی دیگر (و در نتیجه باعث حفظ توازن و حقوق همه ادیان) است. هدف از کشور سکولار، تشکیل پلورالیسم سیاسی در جامعه است.
↩ Golnar_p_n_n
من و شما بسیار از نظر دیدگاه سیاسی تفاوت داریم ولی الان هدفمون یکسانه و اونم نابودی حکومته اما درباره ی بعد اون هم حتی اگر پهلوی جان شما حکومت رو بدست گرفت و اگر در راه دموکراسی قدم برداشت من با جون و دل ازش حمایت می کنم چون هدف اصلی همه ی ما رسیدن به دموکراسی است
راستش انقدر اختلافات سیاسی ما عمیقه که فکر نکنم بتونیم هیچکدوممون به سمت هم قدمی برداریم برای همین انگار بحث بی فایده ست( چون شما هم طرفدار مطلق پهلوی هستید هم طرفدار مطلق حکومت پادشاهی پارلمانی)
پ.ن: یک قرن پیش ما حکومت پادشاهی پارلمانی را برگزیدیم که نتیجش شد قتل وقیحانه ی نوابغمون اشتباه رو نباید دوباره تکرار کرد
پ.ن۲: از نظر من مصدق دموکرات ترین سیاستمدار معاصر در ایران بوده
↩ NicCage
نه عزیز،شما حرفای منو ساده انگارانه “خوندین” و اصلا به شرط اصلی حرفام هیچ توجهی نکردین،مثل بعضی دیگه از دوستان.