داستان: قهرمانان (با حضور افتخاری جمعی از اعضای سایت)

1397/05/17

مقدمه: باز هم ادمین عزیز طبق معمول به من کیر زد. البته عزیز و اینا که میگم صرفا برای رعایت موازین اخلاقی هست. بگذریم. ادمین جان فرمودن داستان شما فاقد تم سکسیه! منم گفتم وات د فاک؟ البته دقیقا که اینو نگفتم… در جواب پیامش گفتم ادمین جان این جا و این جا و این جا کیون هم گذاشتن… ایشون هم پیام بنده رو به تخم مبارک گرفت و پاسخی نداد. شاید خوندن این سطور باعث بشه تلنگری به ادمین بخوره.
ادمین جان اگه اینو میبینی بدون که دیگه کات. بای فور اور… و اما داستان چند قسمتی قهرمانان:

تابستون بود. 4 صبح از شدت گرما مهنا رو تو اتاق ول کردم و اومدم تو تراس دراز کشیدم. ایزد، پیرمرد کسخل همسایه هم تو تراس بغلی خوابیده بود. با صدای وحشتناکی از خواب پریدم. پیرمرد کسخل گوزیده بود. به ساعت گوشیم نگاه کردم، 6 صبح بود. از شانس کیریم، یه نسیم ملایمم شروع به وزیدن کرد و اون بوی نامبارک رو تو حلق من فرو! خودمو جمع کردم و رفتم تو خونه. به خودم که اومدم، دیدم که بـــــله، حاج آقا کما فی السابق و به رسم سنوات گذشته، زودتر از ما بیدار شدن. یه نگاه به حاج آقا و یه نگاه به مهنا، دیدم چاره ای نیست. اول رفتم کامپیوتر رو وارسی کردم و عیب و ایرادش رو رفع و رجوع، بعدم شربت درس کردم برای مهنا. بعدم بیدارش کردم. بهش گفتم مهنایم… گرمه ها… راحت باش. اونم گفت: کسخل کسلیس کس کش، اولا کولر روشنه ثانیا من تاپ و شلوارک تنمه، ثالثا پتو هم که روم نیس به نظرت گرممه؟ علی ای حال بعد از یک دقیقه که به شما هیچ ربطی نداره چی کار کردیم، لخت و عور نشستم رو مبل و مهنا هم رفت حموم. تازه خروسم خودتونید.
به عقب تکیه داده بودم و در حالی که اون بزرگوارو این ور و اون ور مینداختم و گاهی هم با خاروندن خایه هام لذتی وصف نشدنی رو تجربه میکردم، به این فک میکردم که چرا از مقعد (سر واژه سازمان قهرمانیمونه: مرکز قهرمانان عالم دوست. واقعا نمیدونم چرا مسئولین کسخل سازمان این اسمو انتخاب کردن! ) بهمون زنگ نزدن. ینی هیچ مادر به خطایی هیچ گهی نخورده تو این مملکت؟ و الله دو تا از این اختلاسا رو هم میدادن دستمون برا پیگیری راضی بودیم، خب نهایتش چن باری کیونشون میزاشتیم. یه آنال سکس ساده که از این حرفا نداره. چن باریم با حضرات صحبت کرده بودیم، گفته بودن سازمان شما فوق سریه کسی نباید از وجودش باخبر بشه. من موندم مقعد کجاش سریه، تو کون همه هست دیگه… تو همین فکرا بودم که یهو یادم اومد اینا همش حبابه. علی ای حال ما صبر میکردیم و اونام زنگ نمیزدن. داشتم به همین چیزا فکر میکردم که تلفن زنگ زد. علی رغم گشادیسم حاد و مقطعی بعد از سکس، بلند شدم و رفتم تا تلفنو بردارم. الو گفتن من همانا و شنیدن صدای بی روحی که پشت سر هم با لهجه شمالی میگفت “هشدار، در مقعد به شما نیاز داریم” همانا. سایه بود که زنگ زده بود. بدو بدو رفتم طرف حموم و مثل خر در رو باز کردم. مهنا که از دیدن من اونم لخت تو حموم شکه شده بود یه لگد حواله تخمم کرد. از شدت درد تموم تنم مچاله شد، نعرم کوچه رو لرزوند.
گفتم: گاییدی بابا، منم…(من تخم تیپا خورده ای مغموم_مترجم!) شروع کردم به مالش تخمم که بهم گفت: نکنه دوباره حشرت آمپر چسبونده، ما که صبح… پریدم وسط حرفش: بکن بکن کیلویی چنده؟ سایه زنگ زد و هشدار داد، منم اومدم این بی صاحابو بشورم بریم. تا اینو گفتم انگار که گذاشته باشنش رو دور تند در عرض 30 ثانیه، بالا تا پایین خودشو شست. منم به شستن کیر لامصبم قناعت کردم. یه مرد هرچی میکشه از کیرش میکشه.
نمیدونم تا حالا آبتون اومده یا نه. شستن آب کیر با آب شیر یکی از سخت ترین کارای دنیاس. چون به محض اینکه آب کیر با آب شیر برخورد کنه، یه حالت چسبناکی به خودش میگیره، این رو به لیز بودنشم اضافه کنید تا ببینید چه قدر شستنش سخته. به شخصه آب رو در دما های مختلف و حتی با درجه سختی های مختلف امتحان کردم. همش بی فایده بود. کیرم تو این زندگی کیری که آب کیرمونم پاک کردنش دردسره، به هر فلاکتی بود کیرمو شستم و یه آبیم به تن و بدنم زدم.
سیم سوت ثانیه لباس پوشیدیم. از خونه بدو بدو رفتیم بیرون به طرف باجه تلفن اونطرف خیابون. تو کل ایران سه تا از این باجه های اتاقک دار هست که هر سه تاشم مال مقعده. با اینا میریم طرف ساختمون مقعد، یه تکنولوژی کوانتومی طوری داره که از شما چه پنهون، 1000 بار بهمون گفتن ولی من چیزی دسگیرم نشده. اون رئیس کون پدر جدید رو که فرستادن، باهامون این کارو کرد. خارکسده عاشق هری پاتره. برای امنیتشم از یه سیستم قفل مرکزی پراید طوری استفاده میکردن؛ به این صورت که از مقعد، ممد یه کلیدو فشار میداد، در همه اتاقکا باز و بسته میشد. منو مهنا به زور خودمونو تو اتاقک چپوندیم. رمز رو که 10 تا یک بود وارد کردم. آخه این چه رمزکس شعریه؟ بچه دو ساله هم میتونه خکش کنه. به هر حال در کمتر از یک ثانیه وارد مقعد شدیم (!) توی ساختمون مرکزی و داخل اتاق انتظار ظاهر شدیم. مثل همیشه یه صدای زنونه گفت: ورودتان را به مقعد خوشامد میگوییم. همیشه با شنیدین این جمله حس کیر بودن بهم دست میداد.
اول باید از اتاق کنترل رد میشدیم. اونجا جایی بود که دوتا ممدا حضور داشتن. سایه که زنگ زده بود ممدی بود که ریزه تر بود، بین بچه ها شایعه شده بود به اون یکی ممد میده. آخه اون یکی ممد که به خاطر اینکه کون همه هم اتاقیاشو گذاشته، بهش میگفتن اوس ممد. همه هم اتاقیای قبلیش فرار کرده بودن، الا این یکی. به خاطر همین کونی بازیش و اداهای دخترونش بهش میگفتیم سایه. ( سایه ترجمه فارسی شدو میباشد. مدیونید فکر کنید شخص خاصی مد نظرمه_نویسنده )
وارد راهرو شدیم. اونجا خشایار و نیلا رو دیدیم. گویا منتظر ما بودن که باهم بریم به اتاق فرماندهی. به خشایار گفتم: به خشی جون… میبینم که بازم داری گشاد، گشاد راه میری… نیلا دوباره کیونت گذاشته؟
+خفه شو دیوث
++کیرمم نمیتونی بخوری
+گفتم خفه شو
++چیه؟ جاش هنوز درد میکنه
جوابمو نداد و راهشو گرفت و رفت. نیلا هم در حالی که به کیون خشایار خیره شده بود پوزخند زنون پشت سرش راه افتاد. باهم وارد دفتر فرماندهی مقعد شدیم. اونجا شادی رو دیدم که کنار ملیح نشسته بود. از شادی پرسیدم سانیا و مائده کجان؟ گفت: سانیا دستشوییه. مائده هم گفت پریوده نمیاد. گفتم:مائده که حدود یه ماهه همش پریوده. فک کنم کزش سرما خورده و حالت تهوع گرفته. این سانیا هم ما رو کسخل فرض کرده؟همش تو دستشوییه… الکی مثلا ما هم نمیدونیم داره چی کار میکنه.
بعد از اون مصی رو دیدم که پشت در دستشویی نشسته بود و قربون صدقه سانیا میرفت. ای بسوزه پدر کسلیسی. امیر و رفیق ریشوش رو هم دیدم. مرد ریشو همیشه چسبیده بود به امیر. میدونستیم گی هستن و عاشق هم. مرد ریشو اما کم حرف بود. بارها از امیر پرسیده بودم که کیه…
جوابش فقط یک کلمه بود…
مملی!
تو بی کانتینیود

10 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2018-08-08 05:59:17 +0430 +0430

حس کیر بودن؟؟! کیری دیگه 🙄

خوبی داستان گذاشتن اینجا اینه که دیسلایک نداره وگرنه کیونتو پاره میکردم :/ من کزلیسم کزکش؟؟ ://

3 ❤️

2018-08-08 06:01:32 +0430 +0430
نقل از: Holy_man حس کیر بودن؟؟! کیری دیگه 🙄

خوبی داستان گذاشتن اینجا اینه که دیسلایک نداره وگرنه کیونتو پاره میکردم :/ من کزلیسم کزکش؟؟ ://

چیزی فراتر از کز لیس؛ تو کز خواری. کز رو میجوی. :)

1 ❤️

2018-08-08 06:49:05 +0430 +0430

منظورت این یکی مصطفی بود؟میگم چرا هنگ کردم!حاژ مصطفی و اینکارا؟

ضمنا!سر به سر من نذاریا!من همینجوریشم در یک پریود مردانه داىمی سر میکنم!

(بیشتر از واکنش حسین منتظر حرفی از مصطفی عسد،پکی عمیقتر میزند و به این فکر میکند که در فلسفه پیشوند اوس که برای ممد قزوینی گذاشته ریده اند!:()

4 ❤️

2018-08-08 07:44:23 +0430 +0430

پس من چی؟

2 ❤️

2018-08-08 07:47:33 +0430 +0430

و اینگونه بود ک کیر کیر شد

2 ❤️

2018-08-08 07:50:14 +0430 +0430
نقل از: Deadlover4 منظورت این یکی مصطفی بود؟میگم چرا هنگ کردم!حاژ مصطفی و اینکارا؟

ضمنا!سر به سر من نذاریا!من همینجوریشم در یک پریود مردانه داىمی سر میکنم!

(بیشتر از واکنش حسین منتظر حرفی از مصطفی عسد،پکی عمیقتر میزند و به این فکر میکند که در فلسفه پیشوند اوس که برای ممد قزوینی گذاشته ریده اند!:()

هنوز از برنامم برای ممد با خبر نیستی. میخوام نابودش کنم.جوری که دیلیت اکانت کنه بازم با اکانت ماندانا بیاد ملتو بتیغه. :)

2 ❤️

2018-08-08 07:50:59 +0430 +0430

وای منو این همه خوشبختی محال
نگاه کنید لایکام شده 85

0 ❤️

2018-08-08 07:51:07 +0430 +0430
نقل از: Sassanid-Knight یه بار گفتم بازم میگم این نشد همتون دارین ایزد و مسخره میکنینا این از تو اونم از آلوچه حشری

تو اون یکی داستان که برترین شوالیه زیر فرمانم بودی…

1 ❤️

2018-08-08 07:51:47 +0430 +0430
نقل از: moraba پس من چی؟

در قسمتها بعدی شمامرو اضافه میکنیم مربا جان… غصه خوردی؟

1 ❤️

2018-08-08 07:53:16 +0430 +0430
نقل از: Mr_Meeehdi وای منو این همه خوشبختی محال نگاه کنید لایکام شده 85

ینی تنها علتی که لایکت نکردم همین عدد مبارک بود. (wanking) (wanking) (wanking) (wanking)

0 ❤️

2018-08-08 07:54:33 +0430 +0430
نقل از: Mr_Meeehdi و اینگونه بود ک کیر کیر شد

کیر است که جان فدایش.

0 ❤️

2018-08-08 08:16:38 +0430 +0430

الحقُ مع الادمین و الادمینُ مع الانا (نتیجه اخلاقی: انا الحق ) ? اعتراضی داری؟ بنویس بنداز سلط آغشال :-D
راس می گه دیگه کیری یه بارم سکس تو متنت نبود ! آخه کون کردن سکسیه؟ آخه سکسیه؟ کون کردن که جزو کارای روزمره ملته :-D و ایضا کون دادن خخخخخخ
تو کلا کیری بعد بازم حسش بهت دس داد؟ :-O
جدا از شوخی داستانت خوب بود ولی سعی کن سکسی باشه فهمیــــــــــــــــــــــــــــــدی یا یه جور دیگه بفهمونمت؟ ?

2 ❤️

2018-08-08 09:08:41 +0430 +0430

الان چطور تونستی من این طور تصور کنی که کوچیکم ظریفم :|
عجب

2 ❤️

2018-08-08 09:23:54 +0430 +0430
نقل از: کیر ابن آدم
نقل از: Holy_man حس کیر بودن؟؟! کیری دیگه 🙄

خوبی داستان گذاشتن اینجا اینه که دیسلایک نداره وگرنه کیونتو پاره میکردم :/ من کزلیسم کزکش؟؟ ://

چیزی فراتر از کز لیس؛ تو کز خواری. کز رو میجوی. :)

کزکش شوخی شوخی مردم باور میکنن :/ من کزلیسم یا بگم برای لیسش زیدت چجوری برا ادمین مالیدی؟؟!

بگم کیری؟؟ بگم؟؟ بگممممممم؟؟!

1 ❤️

2018-08-08 09:25:08 +0430 +0430
نقل از: Deadlover4 منظورت این یکی مصطفی بود؟میگم چرا هنگ کردم!حاژ مصطفی و اینکارا؟

ضمنا!سر به سر من نذاریا!من همینجوریشم در یک پریود مردانه داىمی سر میکنم!

(بیشتر از واکنش حسین منتظر حرفی از مصطفی عسد،پکی عمیقتر میزند و به این فکر میکند که در فلسفه پیشوند اوس که برای ممد قزوینی گذاشته ریده اند!:()

حاژ مهدی، عشخ من ( :( ) منظورش از مصطفی منم نه دارک وب :)

1 ❤️

2018-08-08 10:13:46 +0430 +0430
نقل از: shadow69 الان چطور تونستی من این طور تصور کنی که کوچیکم ظریفم :| عجب

ممد یه کار میکنی از بانک اطلاعاتیم استفاده کنم…

0 ❤️

2018-08-08 10:15:05 +0430 +0430
نقل از: Holy_man
نقل از: کیر ابن آدم
نقل از: Holy_man حس کیر بودن؟؟! کیری دیگه 🙄

خوبی داستان گذاشتن اینجا اینه که دیسلایک نداره وگرنه کیونتو پاره میکردم :/ من کزلیسم کزکش؟؟ ://

چیزی فراتر از کز لیس؛ تو کز خواری. کز رو میجوی. :)

کزکش شوخی شوخی مردم باور میکنن :/ من کزلیسم یا بگم برای لیسش زیدت چجوری برا ادمین مالیدی؟؟!

بگم کیری؟؟ بگم؟؟ بگممممممم؟؟!

خب من خایه مالم تو هم کزلیسی… ? بر عیکسشم صادقه. من کز مالم تو خایه لیسی. ? ? ? ? آقا شوخی مینمایم. ناراحت نشی یه وقت.

1 ❤️

2018-08-08 10:17:05 +0430 +0430
نقل از: freedo.boy جالبه

اندکی… متاسفانه عموم اعضای خیلی از شوخیا رو درک نمیکنن. مثلا قضیه مملی. اندک افرادی هستن که قضیه رو میفهمن.

0 ❤️

2018-08-08 10:17:32 +0430 +0430
نقل از: شــادلــین خوبه منو وارد این بازی کثیف نکن ?

تو برو نیزه ایزدو در بیار. با اون نوار پولادینت.

2 ❤️

2018-08-08 10:18:16 +0430 +0430
نقل از: Sousha جالب بود

ممنون سوشا جان.

0 ❤️

2018-08-08 10:24:54 +0430 +0430

خب سکسیش میکردی میاوردیش تو بخش داستانا دیگه!
بنویس ببینیم چ شود هرچند ک کمی آشفته بود ب نظرم ?

2 ❤️

2018-08-08 10:46:32 +0430 +0430
نقل از: کیر ابن آدم
نقل از: Deadlover4 منظورت این یکی مصطفی بود؟میگم چرا هنگ کردم!حاژ مصطفی و اینکارا؟

ضمنا!سر به سر من نذاریا!من همینجوریشم در یک پریود مردانه داىمی سر میکنم!

(بیشتر از واکنش حسین منتظر حرفی از مصطفی عسد،پکی عمیقتر میزند و به این فکر میکند که در فلسفه پیشوند اوس که برای ممد قزوینی گذاشته ریده اند!:()

هنوز از برنامم برای ممد با خبر نیستی. میخوام نابودش کنم.جوری که دیلیت اکانت کنه بازم با اکانت ماندانا بیاد ملتو بتیغه. :)

اینکارو با اوس ممد نکن!:(

1 ❤️

2018-08-08 10:47:53 +0430 +0430
نقل از: Holy_man
نقل از: Deadlover4 منظورت این یکی مصطفی بود؟میگم چرا هنگ کردم!حاژ مصطفی و اینکارا؟

ضمنا!سر به سر من نذاریا!من همینجوریشم در یک پریود مردانه داىمی سر میکنم!

(بیشتر از واکنش حسین منتظر حرفی از مصطفی عسد،پکی عمیقتر میزند و به این فکر میکند که در فلسفه پیشوند اوس که برای ممد قزوینی گذاشته ریده اند!:()

حاژ مهدی، عشخ من ( :( ) منظورش از مصطفی منم نه دارک وب :)

تو هنو نمیخوای از من بکشی بیرون!:(:(

دومبه!

1 ❤️

2018-08-08 11:00:10 +0430 +0430
نقل از: sami_sh خب سکسیش میکردی میاوردیش تو بخش داستانا دیگه! بنویس ببینیم چ شود هرچند ک کمی آشفته بود ب نظرم ?

داستان به هم میریخت.

0 ❤️

2018-08-08 11:06:32 +0430 +0430
نقل از: کیر ابن آدم
نقل از: moraba پس من چی؟

در قسمتها بعدی شمامرو اضافه میکنیم مربا جان… غصه خوردی؟

تشکر اولش غصه خوردم خب

1 ❤️

2018-08-08 11:12:54 +0430 +0430
نقل از: Deadlover4
نقل از: کیر ابن آدم
نقل از: Deadlover4 منظورت این یکی مصطفی بود؟میگم چرا هنگ کردم!حاژ مصطفی و اینکارا؟

ضمنا!سر به سر من نذاریا!من همینجوریشم در یک پریود مردانه داىمی سر میکنم!

(بیشتر از واکنش حسین منتظر حرفی از مصطفی عسد،پکی عمیقتر میزند و به این فکر میکند که در فلسفه پیشوند اوس که برای ممد قزوینی گذاشته ریده اند!:()

هنوز از برنامم برای ممد با خبر نیستی. میخوام نابودش کنم.جوری که دیلیت اکانت کنه بازم با اکانت ماندانا بیاد ملتو بتیغه. :)

اینکارو با اوس ممد نکن!:(

من که کاری نمیکنم. اوس ممده که میکنه. ?

0 ❤️

2018-08-08 11:18:43 +0430 +0430
نقل از: moraba
نقل از: کیر ابن آدم
نقل از: moraba پس من چی؟

در قسمتها بعدی شمامرو اضافه میکنیم مربا جان… غصه خوردی؟

تشکر اولش غصه خوردم خب

این قسمت فی الواقع مقدمه ای بود بر سایر قسمت ها…

1 ❤️

2018-08-08 11:19:34 +0430 +0430
نقل از: ghognos جالب بود

جات خالی اون ور هم یک سری کز شعر نوشتیم. جا داره بخونیش.

1 ❤️

2018-08-08 11:20:41 +0430 +0430
نقل از: Deadlover4
نقل از: Holy_man
نقل از: Deadlover4 منظورت این یکی مصطفی بود؟میگم چرا هنگ کردم!حاژ مصطفی و اینکارا؟

ضمنا!سر به سر من نذاریا!من همینجوریشم در یک پریود مردانه داىمی سر میکنم!

(بیشتر از واکنش حسین منتظر حرفی از مصطفی عسد،پکی عمیقتر میزند و به این فکر میکند که در فلسفه پیشوند اوس که برای ممد قزوینی گذاشته ریده اند!:()

حاژ مهدی، عشخ من ( :( ) منظورش از مصطفی منم نه دارک وب :)

تو هنو نمیخوای از من بکشی بیرون!:(:(

دومبه!

?

2 ❤️

2018-08-08 11:31:59 +0430 +0430
نقل از: کیر ابن آدم
نقل از: Holy_man
نقل از: کیر ابن آدم
نقل از: Holy_man حس کیر بودن؟؟! کیری دیگه 🙄

خوبی داستان گذاشتن اینجا اینه که دیسلایک نداره وگرنه کیونتو پاره میکردم :/ من کزلیسم کزکش؟؟ ://

چیزی فراتر از کز لیس؛ تو کز خواری. کز رو میجوی. :)

کزکش شوخی شوخی مردم باور میکنن :/ من کزلیسم یا بگم برای لیسش زیدت چجوری برا ادمین مالیدی؟؟!

بگم کیری؟؟ بگم؟؟ بگممممممم؟؟!

خب من خایه مالم تو هم کزلیسی… ? بر عیکسشم صادقه. من کز مالم تو خایه لیسی. ? ? ? ? آقا شوخی مینمایم. ناراحت نشی یه وقت.

نه حاجی حرفات به کیرمم نیس ?

1 ❤️

2018-08-08 11:45:01 +0430 +0430
نقل از: کیر ابن آدم
نقل از: Deadlover4
نقل از: کیر ابن آدم
نقل از: Deadlover4 منظورت این یکی مصطفی بود؟میگم چرا هنگ کردم!حاژ مصطفی و اینکارا؟

ضمنا!سر به سر من نذاریا!من همینجوریشم در یک پریود مردانه داىمی سر میکنم!

(بیشتر از واکنش حسین منتظر حرفی از مصطفی عسد،پکی عمیقتر میزند و به این فکر میکند که در فلسفه پیشوند اوس که برای ممد قزوینی گذاشته ریده اند!:()

هنوز از برنامم برای ممد با خبر نیستی. میخوام نابودش کنم.جوری که دیلیت اکانت کنه بازم با اکانت ماندانا بیاد ملتو بتیغه. :)

اینکارو با اوس ممد نکن!:(

من که کاری نمیکنم. اوس ممده که میکنه. ?

بهش میگم که نکنه!:(

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «