همیشه، در من صبحی باش،
که خوب می داند
در کدام چشم بپاید و در کدام خواب بگشاید
طلوع کوچک آزادیِ مرا،
کتاب نقرهایِ شادی مرا حکایتی است،
که در آینده از تو می خوانند…
امروز ۲۱ اردیبهشت، سالگرد مرگ شاعر، مترجم، نویسنده، منتقد، روزنامه نگار، استاد دانشگاه و یکی دیگر از اعضای کانون نویسندگان این کشور میباشد.
در ۲۹ آبان سال ۱۳۱۹ در تهران، زاده شد.
به واسطه ی پدری عاشق شعر و ادبیات، در کودکی با شاهنامه، گلستان، بوستان و …، آشنا و دلبسته گردید و به این شکل در دوران مدرسه، در خوشنویسی و انشا، زبانزد دوستان شد.
در دبیرستان، زبان فرانسه را به خوبی فرا گرفت و عاشق کتب نویسندگان بزرگ فرانسه شد. در این دوران در دبیرستان دارالفنون با بزرگانی مانند بهرام بیضایی، نادر ابراهیمی و احمدرضا احمدی، هم کلاس و همراه بود و در مسابقه کشوری ادبیات، اول شد و یک دیوان حافظ از دست شاه، جایزه گرفت.
پس از اخذ دیپلم، در رشته حقوق دانشگاه تهران، قبول و فارغ التحصیل گردید.
با دوستان دوران دبیرستان و جمعی دیگر از یاران، گروه ادبی طرفه را، با هدف چاپ و نشر آثارشان، بنیان نهاد و همچنین در دوران سربازی، در اصفهان، با هوشنگ گلشیری، آشنا و در جمع و به کمک وی، اولین مجموعه شعر خود، با نام “آه بیابان” را چاپ نمود.
مدتی را در رادیو و مجله فردوسی گذرانید، که مصاحبه اش با آگاتا کریستی در سفرش به تهران، از دستاوردهای این کار، برای وی بود.
عاشق و دلباخته شهر تهران بود و کلید واژه تهران در تمامی اشعار و نوشته هایش، بسیار مشهود است.
او به بازیگری نیز علاقه داشت و قبل از انقلاب در فیلم های “آرامش در حضور دیگران” بهرام خان بیضایی و “ستارخان” زنده یاد حاتمی و پس از انقلاب در فیلم “رخساره” امیر قویدل، به ایفای نقش پرداخت.
از مسافرین اتوبوس معروف ارمنستان و یکی از محکومین کنفرانس برلین همراه محمود دولت آبادی و جمیله کدیور، در دوران خاتمی بود.
دخترش، “شهرزاد” که حاصل زندگی مشترک وی با همسرش، پرتو نوری علا، میباشد، یکی از خوانندگان پاپ خارج از ایران است.
با بیش از ۵۰ جلد کتاب در زمینه های شعر مانند: ( آه بیابان، رگبارها، پیادهروها، سندباد غایب، نبض وطنم را میگیرم، خانم زمان، خیابانها، بیابانها، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، تبعید در وطن، قایقسواری در تهران و …) و تالیفات بسیار، که ماندگارترین آن، “نویسندگان پیشرو ایران” میباشد، که یکی از منابع اصلی رشته ادبیات در دانشگاه های کشور است.
ترجمه های ناب وی، بر کتب نامدار ادبیات جهان و بالاخص فرانسه، تا همیشه در اذهان علاقه مندان ادبیات، ماندگار است. از آن جمله میتوان به: “عادلها، در محاصره و افسانه سیزیف”، آلبر کامو، “مقلدها”، نوشته گراهام گرین و “کودکی یک رئیس”، نوشته ژان پل سارتر، اشاره کرد.
وی، یکی از نام آورترین و شناخته ترین نویسندگان معاصر ایرانی در جهان میباشد و برنده نشان شوالیه نخل، از آکادمی فرانسه و جایزه معتبر ماکس ژاکوب شده است.
در چنین روزی از سال ۱۳۹۴، در ۷۵ سالگی و پس از چند سال تحمل سرطان ریه، در شهر مورد علاقه اش، تهران، دیده از جهان فرو بست.
با این متن کوتاه، شما رفقای عزیز را به خواندن آثار یکی دیگر از بزرگان ادبیات سرزمین پارس، “محمدعلی سپانلو” دعوت میکنم.
روحش شاد و یادش جاودان…
ما باختیم،
اما باید قبول کرد،
شکست ما انکار عشق نیست…
↩ hansmi
هستند…
هستند…
چون انسان بودند…
مرد باشی یا زن،
مرگ تمامت می کند،
انسان باش تا جاودانه زندگی کنی…
↩ Esn~nzr
کلی نوشتم پاک کردم
چیز در خور که بشه فراتر از جاودانگی این عزیزارو توصیف کنه پیدا نکردم
جز این ک رسیدم ب جمله ی خودت
جاودانه اند چون انسان بودند
↩ hansmi
کسی که سزاوار نام انسان باشد،
همیشه احساس ندامت میکند
و
این خود محکی برای شناختن انسانهاست…
شاد باشی
↩ arashkarimi44
وجودت رو عشقه، رفیق جان.
از قول حمیدخان مصدق و از دل من، برای شما:
ما دو تن مغرور
هر دو از هم دور
وای در من،
تاب دوری نیست!
ای خیالت،
خاطر من را نوازش بار
بیش از این در من صبوری نیست
بی تو من تنهای تنهایم