با سلام خدمت رفقای عزیزتر از جان.
در این تاپیک، به اختصار به شرح حال چهار نفر از بزرگان ادبیات جهان از فرانسه پرداخته شده است…!
"غم حواس آدمی را صیقل میدهد و پس از آنکه اشک لکههای ابهام را شست، آنگاه نگاه آدمی شفافتر میشود!"
به تاریخ 26 ژانویه 1866، از خانوادهای بورژوا و مرفه، در کلامسی فرانسه، دیده به جهان گشود.
در نوجوانی به همراه خانواده راهی پاریس شد و با افکار اسپینوزا و نوشتههای تولستوی آشنا شد.
برای ادامه تحصیل و اخذ رشتهی دکترای هنر به رم رفت و پس از تدریس در دانشگاه سوربن پاریس به نوشتن روی آورد.
وی سابقه دیدار و آشنایی با گورکی، استالین و گاندی را نیز دارد.
او برندهی جایزه نوبل ادبیات، جایزه آکادمی فرانسه و بالاترین نشان افتخار فرانسه، لژیون دونور، برای خلق آثار بینظیر ادبیات جهان میباشد.
با چندین نوشته در قالب نمایشنامه، زندگینامه، تاریخ موسیقی و رمان که بدون شک، ژان کریستف و جانشیفته از بهترین و ماندگارترین آنان در عرصهی ادبیات جهان است.
در 30 دسامبر 1944 در وزلی فرانسه، دیده از جهان فرو بست.
به ضیافت کتابخوانی با مضمون صلحجویی و صلحدوستی، به میزبانی نویسنده و نمایشنامهنویس بزرگ جهان از فرانسه، رومن رولان، خوش آمدید.
در 23 ژانویه 1783، نویسندهای رئالیست با تحلیل عمیق و ژرف روانشناسی از شخصیتهای داستانش، در فرانسه دیده به جهان گشود.
در نوشتهها و مکاتبات خود از نامهای مستعار بسیار زیادی استفاده میکرد که تعداد آن به بیش از ۱۰۰ اسم میرسد. دوستانش اذعان نمودند که وی، هرگز نامهای را بدون نام جعلی ننوشت.
وی در زمرهی 4 نویسندهی برتر ادبیات فرانسه در قرن نوزدهم میباشد و از زیباترین آثار وی که به فارسی ترجمه شده است میتوان به سرخوسیاه و صومعه پارم اشاره کرد.
در 23 مارس 1842 دیده از جهان فرو بست.
این شما و این یکی از بزرگترین نویسندگان جهان از فرانسه، استاندال چندنام!
در 28 ژوئن 1712 در یک خانواده متوسط و با اصلیت فرانسوی در ژنو، دیده به جهان گشود.
پس از گذراندن دوران سخت و پر از فشار کودکی و نوجوانی که وی را دارای تمایلات جنسی مازوخیستی نمود، راهی فرانسه شد و در آنجا با معشوقهی خود که سیزده سال از او بزرگتر بود، آشنا شد. وی در کتاب زیبای اعترافات خود، از این زن با نام مامان یاد میکند.!
پس از زندگی در پاریس و تدریس موسیقی، ازدواج کرد و دارای 5 فرزند شد که همه را به یتیمخانه سپرد. این مهم بعدها در نگارش جاودانهی وی، امیل که مانیفست ادبیات تربیتی کودکان میباشد، توسط منتقدینش از جمله ولتر، مورد طعن و لعن قرار گرفت.
با انتشار دو شاهکار ادبیاش، قرارداد اجتماعی و امیل، که موجب خشم عموم، پارلمان و کلیسا گردید، مجبور به فرار و کوچ به پروس و انگلیس گردید. در انگلیس به دیوید هیوم افسانهای پناهنده شد. این انزوا، آوارگی و زندگی پر فشار، روح و روانش را چنان پریشان کرد که وی را تا مرز جنون پیش برد.
وی سالهای پایانی زندگی خود را در دهکدهای نزدیک پاریس در آرامش گذرانید و موفق به نگارش چند کتاب و بسط فلسفهی خود در زمینههای طبیعت، تربیت، مالکیت، عشق، دین و آزادی شد.
گفتار دوم، هلوئیز جدید در کنار سه شاهکار هنری و ادبیاش، قرارداد اجتماعی، امیل و اعترافات، از زیباترین و تاثیرگذارترین آثار وی به شمار میآید.
در دوم ژوئیه 1778 به علت سکته مغزی در پاریس، چشم از جهان فرو بست.
معرفی میکنم: فیلسوف، نویسنده و آهنگساز بزرگ فرانسوی، ژان ژاک روسو فقید!
در هشتم فوریه 1828 در خانوادهای مرفه و فرهیخته در نانت، زاده شد.
پس از سفری پنج ساله با کشتی به هند که زمینهساز و ایده برای کتابهایش شد، به زادگاهش برگشت و به آموختن سخنوری و فلسفه پرداخت.
در بیست سالگی جهت آموختن حقوق به پاریس رفت و به نگارش نمایشنامه و اجرای آنها پرداخت که زمینهساز آشنایی با الکساندر دوما و شهرت وی گشت.
به پیشنهاد یکی از مشهورترین ناشرین پاریس و استعداد ذاتی در نویسندگی، شروع به نگارش جاودانههایی در ادبیات جهان نمود که در ابتدا تنها در میان کودکان و نوجوانان طرفدار داشت ولی به مرور زمان مورد عنایت و توجه منتقدین و بزرگان قرار گرفت، بطوریکه آثارش بعد از آگاتا کریستی، بیشترین ترجمه را به زبانهای گوناگون جهان داشته است.
وی با پیشبینیهای ارزنده و روشن بینانهی خود در آثارش، چراغ راهنمای نوآوران و دانشمندان در نیم و حتی یک سده پس از خود گردید.
از شاهکارهای وی در دنیای ادبیات میتوان به پنج هفته پرواز با بالون، سفر به اعماق زمین، سفر به ماه، بیست هزار فرسنگ زیر دریا، شهر شناور، دور دنیا در هشتاد روز، جزیره اسرارآمیز، میشل استروگف، جنگلهای تاریک آمازون، اسرار قطب جنوب، برادران ماجراجو و …، اشاره کرد که زمینهساز انیمیشنها و فیلمهای سینمایی زیادی در دنیای خیال گردید.
در 24 مارس 1905، در حالیکه به آب مروارید دچار شده بود، بر اثر دیابت در آمیان فرانسه، دیده از جهان فرو بست.
به احترام بزرگترین نویسندهی داستانهای علمی-تخیلی و ماجراجویانه جهان از فرانسه و خاطرهساز کودکی بسیاری از همنسلان خود، ژول ورن افسانهای، کلاه از سر برمیدارم. یادش و نامش جاویدان!
"این ریتم زندگی است که ما را به رقص وادار میکند، اما هیچگاه نباید فراموش کنیم که انتخاب نوع رقص با ماست…!"
سپاس بیکران رفیق؛ بسیار عالی بود. و من که چقدر شیفتهی تاریخ هنر هستم ❤❤💚💚
بینظیر بود🌹🌹🌹
غم حواس آدمی را صیقل میدهد و پس از آنکه اشک لکههای ابهام را شست، آنگاه نگاه آدمی شفافتر میشوداخ که این جمله چه میکنه با روح و روان آدم
دارای 5 فرزند شد که همه را به یتیمخانه سپردفقط مراحل فرزندآوری رو دوست داشته😐😐
خاطرهساز کودکی بسیاری از همنسلان خود، ژول ورن افسانهایده یازده ساله بودم که کتاب بیست هزار فرسنگ زیر دریا من رو با کتاب و کتابخونی آشنا کرد
مرسی احسان جان از این تاپیک زیبا و پربار👏👏👏🌸💖
و معرفی تیم قدرتمند دیگه 😍
↩ Saraaajooon
به به…
سپاس بابت این حسن توجه…
چقدر دوست دارم به این شکل دوستان همچین تاپیک هایی را بخونن…
در مورد اون جمله…
یکی از بهترین و ناب ترین و … جملاتی که باش خیلی حال میکنم…
اما اون بچه ها…
دقیقا وضعیت فرانسه در زمان روسو بسیار اسفناک و خاص بوده و نه تنها اون، بلکه بسیاری از خانواده های دیگه هم همین طور بودن و کتاب امیل روسو، بابی شد برای تربیت صحیح کودکان از قبل از تولد تا نوجوانی و جوانی…
این کتاب انقلابی بود در کتب تربیتی که سرلوحه بسیاری از کتب روانشناسی و تربیتی کودکان شد…
و ژول ورن بزرگ… مگه داریم اهل کتاب و کتابخوانی که از این اعجوبه، کتابی نخونده باشه… تا ۱۰ سالگی کل کتاباش را خوندم و چقدر هم لذت بردم و استفاده کردم در زندگی…
اما تیم،… مجبوریم به خدا… طرف هامون به هم بپیچن بهتره تا با ما گیر بدن…
ما نمیتونیم … پشت و رو هم نداره 😂
بازم ازت ممنونم که دقیق خوندی، رفیق و همراه همیشگی…
دلت دریایی و شاد
↩ استادعقلکل
سپاس از نظری که کاملا باش موافقم…
این تاپیک در خصوص زور و بازو نبود البته و بزرگداشت نام این چهار نفر بود که از بهترین های ادبیات جهان هستن…
در خصوص بالزاک، در تاپیکی جداگانه و خاص و تنها، بش اشاره کردم…
کمدی انسانی…
↩ Esn~nzr
تاپیکهای تو ارزش با دقت خوندن و حتی چندبار خوندن رو داره 🤩🤩
واقعا هم جمله نابی بود✌️
چه وضعیت اسفناکی داشتند بچهها، درسته میگی شرایط اون موقع همین طور بوده ولی خیلی دردناکه
ژول ورن محشره تخیل با ژول ورن برام معنا پیدا کرد
خواستن توانستن است😁😁 نمی تونم و نمیشه و اینا نداریم 😂😈
↩ Esn~nzr
زن سی ساله بالزاک رو خوندم از این مجموعه عالی بود😍
↩ Saraaajooon
سپاس سارا جان…
لطف داری خانم جان…
وجودت دلگرم کننده و انرژی بخشه…
نمیشه به خدا… نمیتونیم ، خواستیم و نشد…
هنوز اون ۶تا، هر وقت حوصله شون سر میره، میان یه تق به ما میزنن، میخندن و میرن و این داستان ادامه داره…
ما هم فقط میخندیم و میگیم… آخ! آی! نه … 😂
و میریم و این داستان ادامه داره…
تو هم که پشتی و … 😂
↩ Saraaajooon
بالزاک،…
چقدر این نویسنده را دوست دارم…
باباگوریو، زنبق دره، چرم ساغری، آرزوهای برباد رفته و …
و یکی از شاهکارهای ادبیات جهان، اوژنی گرانده…
شاهکاره این کتاب، شاهکار…
هر وقت تونستی این کتاب را بخون…
لطفا…
↩ Saraaajooon
رومن رولان هم با دو کتاب افسانه ای… به نظرم سفیر صلح برازنده نام این انسانه…
استاندال… استاد شخصیت پردازی روانشناختی… از بس نام عوض میکرده، کمتر کتابی در ایران به اسمش ترجمه شده…
روسو … فلسفه، تربیت، ادبیات، هنر، موسیقی و …
ولی جز اولین افرادی بوده که در رابطه، عاشق برده شدن بوده… مازوخیستی…
ژول ورن و تخیّلاتش که خیلیاش به واقعیّت پیوست. چه روزگاری داشتیم با خوندن کتاباش.
این سلسله تاپیکات، یه کلاس درسه. با بهترین نوع آموزش.
کاش قدر بدونن.
↩ لاکغلطگیر
سپاس ویژه و خاص نوید جان…
ژول ورن افسانه ای… خیلی خاص بود این مرد با کلی کتاب فوق العاده…
دم شما گرم…
امیدوارم زیر سایه و حمایت رفیقی مثل تو، ادامه بدم…
سرت سلامت…
↩ Esn~nzr
😂😂😂
بعد از اون شش تا نوبت این چهارتاست
دیگه تو و نوید عادت کنید
نمیشه و اخ و آی نداره
منم از پشت حواسم بهتون هست 😂😂😂😈
↩ Esn~nzr
پیشنهاد شگفت انگیز تو رو نمیشه رد کرد
در اولین فرصت می خونم🤩
↩ Saraaajooon
اتفاقا من این ۴تا را گذاشتم که با اون ۶تا صحبت کنن…
از پشت سر حواست هست!!!
میتونی بیا وسط…
شاید با دیدن تو، ما بریم استراحت… 😂
↩ نفس بودم
سپاس از لطف شما…
هیچوقت برای خوندن، دیر نیست و وقت کم…
امیدوارم بتونید با فراغ خاطر بخونید… که هیچ لذتی بهتر از اون نیست