قسمت سوم :ازدواج اشتباه (بخش ۱)

1402/04/22

دوستان این قسمت مربوط به اشتباه ترین دوره زندگی منه و در دو یا سه بخشه.

سلام به اجبارپدرم تو سن ۱۹ سالگی با پسر یکی از دوستاش ازدواج کردم و زود رفتیم سر خونه زندگیمون کلا یک ماه نامزد بودیم و بعدم عروسی ما بعد عروسیمون اومدیم برا زندگی به تهران چون سعید (همسرم)و خانوادش تهران زندگی میکردن . ما تو یه آپارتمان یه خونه خریدیم و اونجا زندگیمون رو شروع کردیم . پدر سعید کارخونه رنگ سازی داشت و سعید هم پیش پدرش کار میکرد .سعید به نظر پسر خیلی خوبی بود و ۵سال از من بزرگتر بود ولی یه مشکل داشت که برای منی که حالا دیگه دختر هم نبودم خیلی بزرگ بود و اونم این بود که شوهرم ناتوانی جنسی داشت و کیرش چیزی نبود که چنگی به دل بزنه وقتی راست میشد کلا ۱۰سانت نبود زود انزالی بود وسط سکس بهو کیرش می‌خوابید و راست نمیشد و نه خودش ارضا میشد نه من و همیشه قبل یا بعد سکس سعی میکرد منو با انگشت ارضا کنه ولی فقط دل درد برا من داشت و سکس کردناش شاید ماهی یک یا دوبار بود و برا من که خیلی حشری بودم خیلی کم و بد بود چند بار به فکرم زد با مردای دیگه خودمو ارضا کنم ولی نمی‌دونستم به کی اعتماد کنم تا اینکه نفره خودمو پیدا کردم .

بخش ۱ : برگشت به آغوش علیرضا

یه روز تو خونه نشسته بودم لخت رو تختمو داشتم باخیار به کوس و کونم حال میدادم و برقم رفته بود و خونه هم گرم منم حسابی داغ کرده بودم که در واحدمون به صدا در اومد اول اهمیت ندادم ولی هرکی بود ول کن نبود تا دیدم گوشیم زنگ میخوره دیدم علیرضا بود خیلی وقت بود ندیده بودمشو آخرین بار با مادرمو محمد بعد ازدواجم اومده بودن خونمون گوشیرو برداشتم بعد سلام گفت کجایی گفتم خونه چطور گفت پس چرا درو باز نمیکنی گفتم تو پشت دری گفت آره گفتم کی باهاته گفت خودمم کسی نیست گفتم الان میام گوشیرو قطع کردم اینگار خدا برام رسونده بود همون جوری لخت رفتم و درو باز کردم و خودمم پشت در موندم وقتی کامل اومد تو و درو بستم تازه منو لخت دید سریع بقلش کردمو لب تو لب شدیم اونم انگار مثل من تشنه سکس بود با ولع لبامو میخورد همون‌جوری دکمه های پیرهنشو باز کردمو از تنش در آوردم بعد از سینش شروع کردم بوسیدمو همونجور که پایین میومدم کمربندو شلوارشو باز کردم با شرتش کشیدم پایین و یه راست رفتم سراغ کیرش میخواستم بکنمش دهنم که صدام کرد مهتاب شوهرت نیاد یه وقت گفتم نترس تا شب نمیاد گفت میخوای بریم یه جا امن گفتم علیرضا ول کن خیالت راحت و دیگه نزاشتم ادامه بده و شروع کردم ساک زدن یه کم که ساک زدم دستشو رو سرم گذاشتو نگهش داشت خودش تو دهنم تلمبه میزد بعد کیرشو در آورد خم شد لباشو رو لبام گذاشتو منو بلند کرد گفت تختتون کجاست بردمش تو اتاقمون و درو بستم وقتی برگشتم سمتش دیدم خیاری که باهاش داشتم کوسمو حال میدادم دستشه گفت همیشه تو کوس یه زن حشری یه خیاره بعد دوباره موهامو گرفت و منو نشوند رو زمین جلو کیرش و خیارو شروع کرد مالیدن روی لبام خیار بوی آب کوسمو میداد لبامو باز کردم خیارو کرد تو دهنمو عقب جلو میکرد بعد در آورد گفت تخمامو بخور منم شروع کردم لیسیدن تخماش اونم گفت بهت نگفتم لیسشون بزن که بکن تو دهنتو میکشون بزن منم یکی یکی میکردمشون دهنمو میمکیدمشون بعد کیرشو تو دهنم کرد و حسابی تلمبه زد بعد دقایقی منو بلند کرد ازم لب گرفت بعد سینه هامو میخورد با دستش میمالیدشون دیگه آروم نداشتم و نمی‌تونستم رو پاهام واستم برا همین انداختم رو تخت و خودش نشست وسط پاهام گفت مهتاب یادته اولین بار بهم گفتی علیرضا مراقب باش دخترم گفتم آره گفت حالا کوست جلومه و میخوام بکنمش گفتم جون کوسم ماله تو هستش یه بالش زیرم گذاشت تا کونم بالاتر بیاد بعد خیارو فرو کرد تو کونم کمی عقب جلو کرد و منم ناله میکردم بعد شروع به لیسیدن و خوردن همه جای کوسم کرد و دو تا از انگشتاشو تو کوسم فرو کرد با اینکه میدونستم دل درد می‌گیرم ولی اولین بار این کارو دوست داشتم سرعته انگشتاشو و خیارو زیاد کرده بود و چوچولمو میلیسید رو تخت آروم نداشتم و از لذت به خودم میپیچیدم وبهش میگفتم بس کنه ولی ول کن نبود دیگه به اوج لذت رسیدمو تنم لرزید و ارضا شدم علیرضا روم دراز کشیدو با لباش که از آب کوسم خیس بود شروع کرد ازم لب گرفتن لبامو از لباش گرفتمو بهش گفتم علیرضا کیرتو میخوام گفت چشم خانمی کاندوم داری گفتم آره و از کشو بقل تخت یکی بهش دادم گفت خودت برام بنداز منم بسته بندی شو باز کردمو گذاشتم روی کیرش از یه فیلم یاد گرفته بودم لبامو گذاشتم روی کاندوم و با لبام کشیدمش روی کیرش چند بارم لبامو عقب جلو کردم تا کاندوم قشنگ رو کیرش بشینه.

بهم گفت مهتاب اول کوس یا کون گفتم هر کدوم خودت میخوای گفت پس داگی شو منم سریع پوزیشن داگی گرفتم اومد از پشت کمی با سوراخ کوسم ور رفت و بعدم کیرشو گذاشت در سوراخ کوسمو کیرشو کرد تو کوسم از شهوت یه آه کشیدم بعد شروع کرد تلمبه زدن و منم هی ناله هام بلند تر بیشتر میشد دیگه بالا تنم رو تخت خم شده و که علیرضا موهامو گرفت کشید تا بالا تنم و بالا بیارم بعد با دسته دیگر چند تا سیلی رو کونم زد که از درد داد زدم و گفتم چته وحشی گفت تو با این کوسه داغت وحشیم کردی گفتم جون اونم خیاروکه هنوز تو کونم بود گرفت و شروع کرد عقب جلو کردن دیگه تو اوج بودم داشتم از دو طرف گاییده میشدم علیرضا گفت حال میکنی اینگار منو شوهرت باهم داریم میکنیمت گفتم خیلی دیوونه ای ای کاش شوهرم در حد اون خیار به دردم میخورد علیرضا تعجب کرد گفت یعنی چی همه چیزو براش توضیح دادم گفت خوب اگه اذیت میشی ازش جدا شو گفتم اتفاقا خیلی وقته به فکرشم ولی از پدرم میترسم گفت مهتاب گور بالای شوهرت بیا حالمونو بکنیم گفتم باشه بعد کیرشو از کوسم کشید بیرون گفت اوه اینجا و ببین گفتم چی شده برگشتم دیدم کاندوم رو کیرش پاره شده خودش گفت خوب شد ارضا نشدم یه کاندوم دیگه بهم بده گفتم اون آخرین کاندوم بود ول کن بدون کاندوم بکن ولی حواصت باشه تو کوسم نریزی گفت باشه و خیار رو از کونم کشید بیرون بعد تف انداخت رو سوراخ کونمو کیرشو گذاشت دره کونم و گفت آماده ای گفتم آره و کیرشو کرد تو کونم تا نصفه که رفت گفتم واستا کمی گفت چشم خانومی بعد دو باره موهامو گرفت و کشید سمت خودش به اینکار عادت داشتم زمان مجردیمم این کارو همیشه میکرد نصفه بقیه کیرشو با یه فشار یهو تو کونم کرد که از درد یه فریاد زدم و افتادم رو تخت علیرضا هم خودشو روم انداخت تا کیرش در نیاد و سریع دهنمو گرفت ولی من از درد اینهو مار گزیده ها به خودم میپیچیدم و گریه میکردم کونم حسابی میسوخت علیرضا بهم گفت آروم باش الان همه میفهمم و تا آروم بشم همون‌جوری دهنمو نگه داشتن آروم شروع کرد تو کونم تلمبه زدن با هر تلمبه درد تو کونم می‌پیچید یاد اولین کون دادنم افتادم اون موقع هم همین درد رو داشتم و از کونم خون اومد بعد همون‌جوری که دراز کشیده بودیم به پهلو شدیم یکی از پاهامو بلند کرد و گذاشت روی پاش که خم کرده بود بعد خیارو برداشت و کرد تو کوسم کمی از دو طرف تلمبه زد دهنمو ول کرد و با دستش شروع کرد مالیدن سینم دیگه درد کونم یادم رفته بود دوباره داشتم آه و ناله میکردم . خیارو از دستش گرفتمو خودم تو کوسم عقب جلوش میکردمعلیرضا هم با دستش صورتمو به سمت خودش برگرداند صورتم با اشکام خیس بود صورت و چشامو بوسید شروع کرد ازم لب گرفتن بعد کمی کیرشو در آورد میدونستم میخواد چیکار کنه هم محوری به پهلو موندم و پاهامو باز کردم اومدپشتم نشستم یکی از پاهاشو بای پاهام گذاشت خیارو از کوسم در آورد و کردش توی کونم و کیرشو کرد تو کوسم شروع کرد تلمبه زدن همون‌جوری روم خم شد ازم لب گرفتن با دستش سینمو میمالید گرما و حرارت سکس بعلاوه نبود برق و خاموشی کولر حسابی عرقمون رو در آورده بود خیس عرق بودیم و از علیرضا عرق می‌چکید حسابی به نفس نفس افتاده بود دیگه نتونست ادامه بده و ولو شد رو تخت و گفت مهتاب حالا نوبت تواه دیگه وقت پوزیشنی بود که جفتمون دوسش داشتیم و حسابی برامون لذت داشت وقتی دختر بودم کیر علیرضا رو شکمش میزاشتم و با کوس مینشستم روش و کوسمو رو کیرش میمالیدم اینقدر بهم حال میداد که حسابی آب کوسم راه می‌افتاد و کیر علیرضا رو خیس میکرد بعد کیرشو با همون خیسی میکردم تو کونم حالا دیگه زن بودم کیرشو کمی زبون کشیدم تا با آب دهنم خیس شه و گذاشتمش جلو سوراخ کوسمو آروم آروم نشستم روش ولی اینکار علیرضا عجله داشت دستشو رو شونه هام گذاشت رو به پایین فشارم داد و یهو نشستم رو کیرشو تا ته فرو رفت تو کوسم کی به عقب خم شدمو دستامو روی رومانی پاش گذاشتم و بعد خودمو رو کیرش بالا پایین میکردم تو همین حالت بودیم که یهو برق اومد و کولر هم روشن شد و برخورد باد سرد با بدنمون باعث شد لرز بگیریم علیرضا سریع من تو بقلش گرفتو پتو رو کشید رومون و تو اون حالت خودش شروع کرد تون تلمبه زدن کیرشو میکشید بیرون با فشار تا ته میکوبید تو کوسم منم با هر کوبیدن یه آی میگفتم و بهش التماس میکردم نکنه ولی محکم منو گرفته بود و کارشون میکرد که من دوباره لرزیدمو برای بار دوم ارضا شدم و بدنم بی حس شد و رو علیرضا ولو شدم پنج دقیقه تو همون حالت موندیم علیرضا گفت مهتاب حالت جاش اومد سرمو بلند کردم گفتم آره گفت میخوای بریم دوش بگیریم گفتم تو هنوز ارضا نشدی گفت بریم حموم دوست دارم به یاد آخرین سکسمون زیر دوش کونت بزارمو آبمو توش بریزم گفتم باشه بعد لباشو بوسیدمو از رو کیرش بلند شدم بهش گفتم علیرضا خیارو از کونم در بیار گفت عجله نکن تو حموم درش میارم گفتم چجوری راه برم خوب سخنه گفت راست میگی خیارو از کونم در آورد منم دستشو گرفتمو به سمت حموم رفتیم.
آب رو باز کردیم زیر دوش آب مشغول لب گرفتن شدیم بعد جلوش زانو زدم و شروع کردم براش ساک زدن عاشق این بود که زیر دوش براش ساک بزنم صدا آه و نالش تو حموم پیچیده بود و سرمو نوازش میکرد یه دستم به کیرش بود با دسته دیگم انگشت تو کوسم میکردم کیرشو از دهنم گرفت لباشو رو لبام گذاشت از زمین بلندم کرد چرخوندم رو به دیوار و گفت خم شو دستاتو بزار رو دیوار منتظر بودم تو کونم بکنه ولی کیرشو تو کوسم فرو کرد و وحشیانه تلمبه میزد ناله هام بلند شده بود کیرش تو کوسم بود و خودمم چوچولمو میمالیدم اونم انگشت شصتشو تو کونم کرده بود داشتم باز ارگاسم میشدم بدنم به لرزه افتاد علیرضا فهمیدو کیرشو بیرون کشید و من ارضا شدم پاهام سست شد و نتونستم رو پاهام واستم و نشستم کف حموم علیرضا جلوم نشست گفت دوست داشتی گفتم علیرضا دیگه نمیتونم تو رو خدا بزار آبت بیاد گفت چشم و بعد کف حموم زیر دوش درازم کرد قطره های آب روی کوسم می‌ریخت و حسه خوبی داشت پاهامو تو شکمم جمع کرد و بهم گفت نگرشون دار منم پاهامو نگه داشتم سر کیرشو تو کونم گذاشت ایندفعه آروم آروم تو کونم کردش و شروع به تلمبه زدن کرد چشامو بسته بودم داشتم از کیری تو کونم بود لذت می‌بردم و علیرضا همزمان با کردن کونم داشت سینه هامو میخورد نمی‌دونم چند دقیقه طول کشید یهو نفساش تند تر شد و تلمبه هاش سریع تر گفت مهتاب دارم میام و کیرشو تا ته تو کونم کرد و نگه داشت و تمام آبشو تو کونم خالی کرد بعد بلند شدیم و دوش گرفتیم و اومدیم بیرون علیرضا خودشو خشک کرد لباساشو پوشید منم با همون حوله قدیم رفتم تو آپز خونه تا دو تا شیر موز درست کنم که علیرضا اومد پیشم گفت مهتاب اومدم تو رو لخت دیدم کلا یادم رفت برا چی اومده بودم منم گفتم خوب مگه برا چی اومده بودی که یه پاکت گرفت جلوم گفتم این چیه گفت دعوت نامه. گفتم دعوت نامه چی گفت جمعه هفته دیگه جشن شیرینی خورونه منو خانوممه از تعجب خشکم زد علیرضا داشت متاهل میشد سمتم اومد گفت خوبی مهتاب بقلش کردمو بهش تبریک گفتم و گفتم ایشالله خوشبخت بشید ازم تشکر کرد بابت همه چیز بهش گفتم علیرضا بعد ازدواج بازم پیشم میای گفت با خانمم حتما برا دیدنت میام گفتم یعنی فقط برا دیدنم میای ولی من به تو نیاز دارم لبامو بوسید و بهم گفت نمیتونم بهت قول بدم بازم این کارو کنیم گفتم حداقل قبل جشنت یه بار دیگه پیشم بیا گفت باشه هفته دیگه یه روز هماهنگ میکنم شوهرت نباشه میام خوبه منم گفتم عالیه و لباشو بوسیدمو و لب تو لب شدیم بعد دوتایی شیر موزارو درست کردیم و خوردیم بعد خوردن شیر موز علیرضا رفت و منم لباسامو پوشیدم و مشغول درست کردم شام شدم.

علیرضا الان صاحب یه دختر و پسر دوقلو هستش و آخرین رابطمون همون سه شنبه قبل جشنش بود.

ببخشید خیلی طولانی شد ولی داستان سکسی با جزئیاتش قشنگه .

14 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2023-07-14 00:06:08 +0330 +0330

بعد از خوندن ۳ قسمت فکر میکنم زندگی نامه قشنگی بشه
ادامه بده دوست دارم ادامشو بخونم

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «