نع با دو دوتا چهارتا هیچ جوره در نمیاد
خارج از کنترل…
ضربان قلبی که دست تو نیست.
انتظار انتظار
و چیزی فراتر از چیزی که انتظار داشتی…
وجودی که فقط برای توست
آرامش چیزی که کنارش بیشتر از همیشه نصیبت میشه
وه که چه بی رحم زمان
انگار عجله داره تو این وانفسای نفس کشیدن
یک نفس عمیق، یک جرعه ناب، میخوای تا ابد توی این حس قفل بشی و بمونی…
زل میزنی
ساعت ها میتونی بدون هیچ خواسته ای زل بزنی و منتظر بمونی
قشنگیش به همینه
فقط غصه میخوری چرا بیشتر نداریش…
لعنت به زمان و فاصله و…
آرام بگیر قلبم
ذره ذره ذخیره کن آن عاشقانه ها را تا دیدار دوباره
قناعت کن که دل دلتنگی رو نمیشناسه
کاش هرشب دیشب بود 🫂
چقدر خوب ام با بودنت💙🤍
هر چقدر دور باشی بهتر است
کاش امروز فردا بود
تو قانع نبودی و مغزت همه چیز رو میخواست
ولی زمان بی رحم نیست، منطق هم نیست
بی رحم ، وجودیت نانیستی هست
با دودوتا چار تا هم میشه ، توافق کرد
↩ Miss hale
متن شعرتو برعکس بخون ، از پایین به بالا ، منم برعکسشون گفتم ، فقط خلاصه شوده ،
↩ Miss hale
اهان ، منم حرف دل زیاد دارم ، ولی خب گشنم میشه میخورمشون ،
فکر کردم شعره برعکسش کردم
انتظار خیلی داستان پیچیده ایه،
هم عذابه هم لذت.
حتی ادیان هم از همین پیچیدگیش استفاده کردن