سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
ما را ز سر بریده می ترسانی؟
ما گر ز سر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
در محفل عاشقان خوشا رقصیدن
دامن ز بساط عافیت برچیدن
در دست، سر بریدهٔ خود بردن
در یک یک کوچه کوچهها گردیدن…
هرجا که نگاه می کنم، خونین است
از خون پرنده ای، گلی رنگین است
در ماتم گل، پرنده می موید و گل
از داغ دل پرنده، داغ آجین است…
فانوس هزار شعله، اما… در باد
می سوزد و سرخوش است و چین واچین است
یعنی که به اشک و مویه خود گم نکنی
از عشـق هر آنچه می رسد شیرین است…
در آتش و خون، پرنده پر خواهد زد
بر بام بلند خانه پر خواهد زد
امشب که دوباره ماه بالا آمد
می آید و باد پشت در خواهد زد…
یک ساقهٔ سـبـز در دلم خواهد کاشت
مهتاب بر آن شبنم تر خواهد زد
صد جنگل صبح در هوا می شکفد
خورشید به شاخهها شرر خواهد زد…
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
ما را ز سر بریده می ترسانی؟
ما گر ز سر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم…
💚🤍❤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
↩ rrahmog
احمق!
تصویر مال فیلم قلاده های طلاست
چی میزنی؟
ز من آن پری گر نرنجیده باشد
نباید ز من روی پوشیده باشد
نمیبیند از کبریا زیرپا را
به غفلت مگر سوی ما دیده باشد
نیامد به لب جانِ درمانده امشب
گمانم که چندان نکوشیده باشد
مرنج از من ار ماه گفتم رخت را
سخنهای عاشق نسنجیده باشد
به تن بارِ بیهوده باشد آن سر
که گردن ز تیغِ تو دزدیده باشد
نیاید فرو سر به هفت آسمانش
به راه تو پایی که لغزیده باشد
سر آن سر که افتاده باشد به پایت
دل آن دل که مهرِ تو ورزیده باشد
به بوی تو از خویش رفتن مرا بس
نگاهی که از غیر پوشیده باشد
یوسفعلی_میرشکاک
تو که باشی غزلِ چشم قشنگت کافیست
طعم شهد عسلِ چشم قشنگت کافیست
همه ارکان غزل با تو نفس میگیرند
مثل ضربالمثل چشم قشنگت کافیست
سر چشمان تو با آینه دعوا داریم
با تو حتی جدل چشم قشنگت کافیست
ما نوشتیم غزلهای پر از عاطفه را
بانگ خیرالعمل چشم قشنگت کافیست
ما در آغوش پریشان تو جاری شدهایم
شرح بیتالغزل چشم قشنگت کافیست
تا “پرستش” نکنی عشق غزل کافی نیست
بعد باران اجل چشم قشنگت کافیست
↩ miilaaadg
احمق اونیه که بهت نون مزدوری میده
تصویر مال هرچی میخواد باشه
اگه به قول تو مال فیلمه! من در واقعیت این صحنه رو تو اتوبان تهران_کرج دیدم
هر چی بزنم! مثل تو نون توی خون مردم نمیزنم