༺ مَزِه مَزِه های مَردونهِ ༻ (۳۰)

1402/01/28

༺(۲۹)༻
+مممم… سمانه خب دست خودم نیست… همیشه این حسو داشتم، از مردای خشن و بداخلاق خوشم می اومد… دوست داشتم کتک بخورم و بهم توهین بشه تا بتونم درست حال بدم… مثلن دوس داشتم بدون توجه بهم، هلم بده و حسابی کتکم بزنه، بعدش لباساشو خودم در بیارم، کلی قربون صدقش برم و کلی تشکر کنم که میخواد منو بگاد… خوب که تحقیرم کرد با بی میلی بکنه توم… دقیقا همین کارارو سپهر باهام می کرد… دنیام بود…
البته فقط طوری کتکم می زد که نه جاش بمونه و نه آسیبی بهم برسه… منم جر می دادم خودمو توی سکس براش…
-از ساک زدن بگو… چطوری براش می خوردی که راضی می شد حسابی…
“خوردن کیر و مالیدن تخم ها”
+مممم… اغلب رو تخت دراز می شد، جولوش زانو می زدم، بین پاهاش می رفتم… آروم براش کیر سیاهشو موک می زدم… آخه می دونی، سپهر عاشق صدا و لحن و رفتارهای منه… شاید خیلی دخترا براش ساک بزنن منتهی وقتی من نیستم، فکر نکنم زیاد حال کنه باهاشون… فکر نکنم فایده ای داشته باشه؟!.. نه؟!..
-یعنی برات مهم‌ نیست براش ساک بزنن یا کص بکنه… وقتی نیستی؟!
“خوردن کیر و مالیدن تخم ها و مالیدن سوراخ کون”
+نه… خرس من، باید همه رو بکنه… هر دختری دلش خواست… حق طبیعیشه… اصلا خودم براش دختر می برم… یکی از فانتزی هام اینه… براش دختر ببرم، از کون بکنه، با دستای خودم کیر کلفت سیاهشو بذارم توی کون دختره… آخخخ… دلم غنج رفت برای این حس…
-نسیم نمی ترسی بُر بزنن، عشقتو؟!..
+نه چرا بترسم؟!.. کسی که اونقد راحت بُر بخوره، خب پس بهتر، که زودم شرش کنده شه… مممم… از خوردن بگم؟!..
“سمانه که تا حدودی گیج و منگ بود از حرفای نسیم و کیرمو تند تند ساک می زد… ادامه داد: از هر چیزی دوست داری بگو…”
+عزیزم من خیلی چیزا دوست دارم تو چی دوست داری که زنگ زدی؟!.. “خنده های بلند و ملیح”
-بیشتر براش ساک می زدی یا کون می دادی؟!..
+مممم… می دونی اینا توی رابطه مهم نیست، مهم اینه من خودمو وقفش می کردم، وقتی یکی بفهمه صاحبته و هر بلایی بخواد سرت میاره، و تو هیچی نمیگی و فقط میگی چشم، اون بیشتر عاشقت میشه… حتی نتونه باهات سکس کنه هم مهم‌ نیست… اونقد توی فکر و خیالت درگیر می شه که دیگه بحث جنسی وسط نمیاد… همین الانشم می دونم، جون میده برام…
“خنده های بلند و ملیح”
-آخه نسیم هرکار می کنم این قسمت از حرفاتو نمی فهمم، چطوری میشه برای شوهرت یه دختر ببری و خودت با دستای خودت کیرشو بذاری توی کون دختره؟!.. تو دیگه خیلی اعتماد به سقفی، دختر!..
+عِه… سمانه… عزیزم… من خرسمو می شناختم خب… ندید پدید نبود که!.. وقتی حشری می شد چنان از کون می کرد منو، زمینو چنگ می نداختم، اونطوری می خواستم ادامه بدم، سوراخ برام نمی موند… خب مجبورم یکی رو ببرمش براش… حسابی بکنش، ملایم تر شد خودم بخوابم زیرش… “خنده های بلند و ملیح” سوراخامو بیشتر دوست دارما، نباشن سپهرم نیست… آخه سپهر روی سالم بودن سوراخ ها خیلی حساسه… “خند های بلند”
-خب تو شوهر کردی دیگه، یعنی الان مثل سابق تنگی؟!..
+اوففف… دختر، شوهر من، فقط اسمش ترسناک بود… یه بی عرضه به تمام معنا بود… باورت میشه بکارتمو با انگشت دست برداشت؟!..
-شوخی نکن؟!..
“خوردن کیر و مالیدن تخم ها”
+باورم کن، توی مدت کوتاهی که متاهل بودم، چند بار بیشتر باهام سکس نکرد، اونم با کاندوم، میگفت زوده بچه دار شی… بدنت از ریخت میوفته…
“حقیقتِ ماجرا، اون بخش از صحبتهای نسیم خیلی روی دیدگاهم نسبت بهش تاثیر گذاشت منتهی علاقه به شنیدن اون حرفا نداشتم، با اشاره دست به سمانه فهموندم بحثو به سمت و سوی دیگه ای ببره…‌”
-بعد خوردن کیرش چیکار می کردی؟!..
“خوردن کیر و مالیدن تخم ها و آروم زدن زبون به سوراخ کون”
+مممم… هردفعه یه مدل… آخه من دوست دارم توی سکس حسابی تحقیر شم و از ریخت بیفتم… قبل شروع همیشه کلی به خودم می رسیدم آخر سکس تمام صورت و بدنم، از ریخت میوفتاد… سپهر بیشتر حالت داگی دوست داشت، کیر کلفتشو میذاشت رو سوراخ کونم، اونقد التماس می کردم تا یکم خیسش می کرد، بعد دستشو می کرد توی دهنم براش می خوردم، اونم تمام وزنشو می نداخت روم، تا به گوه خوردن نمی افتادم آبش نمی اومد… آخخخ دلم خواست… سمانه…
“از رو تخت بلند شدم، کیرمو یکم توی دهن سمانه فرو کردم، چشای ریزش داشت بال بال می زد… نسیم داشت می گفت:“الو… الو… خانمی چی شد؟!..”
دستم بی اختیار رفت، رو گوشی که تماسو قطع کنم، سمانه گوشی رو قاپید، نذاشت قطع کنم، قمبل کرد رو تخت، سوراخ کص و کونش افتاد بیرون… آروم با لحنی حشری گفت:“دارم خودمو می‌مالم… بیشتر برام بگو از کون دادنت…”
رفتم روی سمانه… کیرمو بدون اینکه خیس کنم روی سوراخ کونش گذاشتم… اونقد حشرم زده بود بالا، به کل یادم رفت کاندوم بذارم… صدای نسیم داشت دیونم می کرد… توی خیال نسیمو فرض کردم و فشار دادم…
-آیی ی… دارم سوراخ کونمو انگشت می کنم‌ نسیم…
+اوففف… چقد هار شدی تو دختر… زنگ بزن حسام خب…
-نه… از سپهر بگو چطوری از کون می کردت…
+خشک خشک میذاشت رو سوراخم، دست و پا می زدم و بلند می گفتم: گوه خوردم کیر کلفت من… شاید دلش می سوخت یکم ژل می مالید…
-آخخخ…حسشو دوست دارم…
+یه گاز بزرگ از شونم می گرفت، دستای پهنش میومد رو شونه های کوچولوم… آروم کیرش می رفت توم… پاهام از درد جمع می شد، خودمو شل می‌کردم و می گفتم:“کیرت دهنم پشمالوی من…”
-وای ی ی… چه گاز دردناکی… آی ی ی…
+یکم توی کونم کیرشو بازی بازی می داد، دستاش دور گردنم حلقه می شد و اونقد فشار می داد به سرفه میوفتادم…
-وای ی ی… دارم خفه می شم نسیم…“سرفه های ممتد”
+دوست داشتم توی اون حالت عشقمو نگاه کنم توی چشای خشن و بی رحمش خیره شم و بگم هرکاری دلت می خواد باهام بکن… من بردتم… ولی محکم توی کونم، کیرشو فرو می کرد و تمام‌ تنم از درد جمع‌ می شد… طوری از کشیدن درد لذت می بردم که برام مهم نبود کی قراره تموم شه… همون اول، موقع خوردن کیرش و کشیده هایی که می خورد توی صورتم، خیس می شدم، حالا وقت لذت بردن اربابم بود… توی کونم که می ذاشت تا یه حدی می تونستم تحمل کنم، اما دنبال یه سری دیالوگ توی ذهنم بودم که بتونم از زیرش خلاص شم چون ممکن بود پاره شم…
-آخخخ… دارم‌ جر می خورم نسیم… کمکم کن دیالوگ بگم نسیم… پاره شدم… آی ی ی…
+مممم… عاشقتم کیر کلفتم… جون می دم برات سپهر، من بدون تو هیچم… من مادرجنده زاییده شدم برای دادن به تو… فقط تو… گوه خوردم ازدواج کردم… عشقم با چه زبونی بگم؟!.. گوه خوردم م م م… گوهتو خوردم… دارم له له می زنم برای کیرت… لحظه شماری می کنم اون کیر سیاه کلفتتو توی تمام سوراخای بدنم فرو کنی… اونقد بکنیم پاره شم… من جندتم… جنده همیشگی تو… گوه می خورم‌ گلایه‌ کنم… آب داغتو بریز توی جندت… آب دلم می خواد… میخوای بزنم زیر گریه تا دلت رحم بیاد؟!.. عاشق آب داغتم… فقطِ فقط آب داغ تو… سپهرم؟!.. آقاییم… بریز توم… اونقد بهت می دم از جات بلند نشی… من کصده توام… کیرخورتممممممممممم…
“نتونستم خودمو نگه دارم، اونقد با شنیدن صدای نسیم و لحنش حس عالی بهم دست داد، کنترلمو از دست دادم و با فشار توی کون نسیم آبم پاشید… صدای آه و ناله هام بلند شد…”
+قربون اون آه ناله هات… کیر کلفت من…
“هنوز کیرم داشت توی کون نسیم نبض می زد با بی حالی گفتم: از کجا فهمیدی نسیم اینجام؟!..”
+عشقم!.. میشه حس نکنمت؟!.. میشه اون کیر کلفت سیات بیرون باشه من جنده حسش نکنم؟!.. از همون اول که سمانه تماس گرفت حس کردم، جونم کنارش نشسته… “خنده های بلند و ملیح”
-خیلی دیوثی تو پدسگ… “قهقهه”
+دیوث بودم که شوهرم بودی الان… یه بی عرضه به تمام‌‌‌ معنام عشقم… فدات شم من… آبتو بخورم من…
“به سختی از روی سمانه پا شدم… کیرم حسابی باد کرده بود، هنوزم نبض می زد، تمام دست و پاش داشت می لرزید… به رعشه افتاده بود… گوشی رو برداشتم، آروم گفتم:” باید خودمو بشورم… بدون کاندوم کردم…” “قهقهه”
+اِوا… خاک عالم… باشه… برو… مراقب خودت باش… ماچ…
سمانه با بی حالی گفت:“وای چقدر حال داد سپهر… وای تا حالا اینطوری حال نداده بودم… وای ی… خیلی خوب بود…  فاکککک… واقعا عالی بود…
سمانه موهاشو مرتب کرد و با بی حالی ادامه داد: " دیونه تمیزم… چرا ترسیدی تو؟!.. من فقط با حسام رابطه دارم… بخواب روم یکم…از کص بکن‌ سپهر…”
-خفه جنده…
فی الفور رفتم سمت حموم… آبو با فشار باز‌کردم… می دونستم سمانه، مشکلی نداره، منتهی هیچ وقت یادم نمی رفت کاندوم بذارم، صدا و لحن نسیم یه جنون آنی بود… کیرمو صابون مالی کردم، زیر آب موندم… مغزم کار نمی کرد… اعصابم بهم می ریخت که چرا نسیم همیشه یه گام جلوتر بود!..
خدایا نسیم از کجا فهمید؟!.. کیرم دهنت نسیم…
تو آخر جنده ای… مادرجنده بازیاتو ببین… همین کارارو می کنی می ترسم ازت، سمتت نمیام دیگه…
یه دوش نسبتا طولانی گرفتم، سمانه یه حوله برام آورد، رفتم سمت اتاق… حسام‌ معلوم‌ نبود کودوم گوری بود…
روی تخت دراز کشیدم… سمانه با ناراحتی گفت: منم یه دوش بگیرم… اونقد شل و سست بودم، خواستم زنگ بزنم تینا… چشام بی اختیار گرم شد… پلکام سنگین و خوابم برد…
─┅━━━━✦━━━━┅─
نویسنده: مَستِر سِپِهر
تاریخ: ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
ادامه دارد … “علی برکت الله”
༺(۳۱)༻

8 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2023-04-17 23:03:47 +0330 +0330

“دوستان شهوانی،از طریق جیمیل داستان رو برای باران ارسال می کنم،وصل میشه اکانتم براتون می ذاره.به هیچ عنوان وی پی ان کار نمی کنه،تنها رفیق این روزهای من،جنگل، دریا و جیمیله🤙😆…خیلی سعی کردم وصل شم نشد…حتمن نظر و کامنت بذارید،برگشتم می خونم…فدای همگی…قول دادم این داستان رو تموم کنم،حتی توی سفر😁🫵بیخیال نخواهم شد…جاوید سپهر😄💪”

1 ❤️

2023-04-18 00:56:16 +0330 +0330
1 ❤️

2023-05-02 12:32:57 +0330 +0330

مثل همیشه عالی
تو نوع گاییدن چقد بهم نزدیکیم
دمت گرم 😎

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «