🦋 وِنُوم 🫧 ۴

1402/03/11

قبلی
وِنوم،اِمشب راس ساعتِ مقرّر قرار بود،پیشم باشی!.ولی طبقِ عادت هایِ کودکانَ ت،گاهی پیش میاد که سربه هوا میشی.مثِ همین الان.ساعتو نگاه کن.یکم دیر کردی،حشره…
+چقدر دیر شد مگه خانم؟.
هیش،هیشش…گمشو توی زیرزمین منتظر باش.
+خانم،زیرزمین سوسک داره،تُ روخدا.
اخمام تابید بهم،حتّی نگاش نکردم.راشو کشید،رفت.آخهِ یکم بهش توجّه کنی،هوا وَرِش میداره،توی اوج میبرش.
فرض کن برهِ توی اوج،با اون بدن مستطیلِ بدونِ فُرم؛با اون چشای بیمارگونه و بی احساسش؛با اون غوزِ روی پشتش؛با اون سینه های کوچولو که از بختِ بدِ من،هیچ زیبایی ندارن.با اون چهره آگلی؛حتّی دنده هاشم مشخصهِ عن خانم.
در نظربگیر،یهو از اوج بخوره رو زمین.‘هه’
آممم…حتّی زمینو کثیف میکنه.حتّی زمین دلگیر میشه از وجودِ نحسش.اونوقت کی باید از رو زمین جمعش کنه؟.هوم؟.گِس هوو!.
پاسخ خوبی بود.‘من’
خودم یه دستکش دَست میکنم،جنازه شو میبرم اطراف بهشت زهرا یه گوشهِ میندازم.‘هه’
بعد اینکه توی کافهِ دُرسا دیدمش،اونقدر گیر داد و لای پَرو پام،خودشو جا کرد که آخرسَر گفتم:قَبولِت میکنم سمجِ لعنتی.جواب مثبت نمیدادم ممکن بود کار دستِ خودش بده موشِ بی خاصیّت.
آممم…حائزِ اهمیّت نیست.بخوام جدی بگم:هیچکودومشون نیستن،آخهِ طبیعتِ من همینه.
دستهِ دستهِ میان،که بهم عادت کنن ولی بعدِ مدّت کوتاهی،خونه رو عوض میکنم،حتّی اتفاق افتاده ماشینو هم چینج کردم،نه بابتِ کالِر یا مُدلش،فقط به خاطرِ فراموشی…گاهاً آدمِ فراموش کاریم.گاهاً پیش اومده حتّی اسم کَندیِ مورد علاقمو یادم بره.
آممم…بزا فک کنم،خوشبختانه ویشکا اسمش بود.
آره،هنوز یادمه.آممم…هنوز تویِ یادمی خوشگلم.هنوز نگاهِ ت،تویِ تصویرِ چشام،سو سو میکنه ویشکایِ من.
لختِ کاملِ،جلوی آینه وایسادم،دستام میرن روی پوستِ صورتم،گونه هامو نگه میدارم و کمی به پوستم کِش میارم.تویِ چشام گرگ لونه کرده.دوسش دارم.
وای کهِ باران،اگه روزی این چهره به پیری و چروکی نزدیک شه،چیکار میکنی؟.هوممم؟.
آتیش پاره،به اون روزهای کِسل کننده فکر میکنی آیا؟.
راستش نه.‘هه’ من توی لحظهِ زندگی میکنم.فقط لحظات هستن که مهمن.
ستِ سوتین و شورتِ چرمی رو تنم میکنم.علاقه ای به پوشیدن این لباسها ندارم ولی اگه نپوشم وِنوم،خیال میکنه رابطهِ حالتِ خودشو از دست داده،شایدم فکرکنه تا حدی میخوام سافت رفتار کنم.
احمقِ دراز،شعور نداره که اون فیلمهایی که دیده فقط یه پرابگیشنِ سادن نه بیشتر.
اون فضای دارک که کنارش وحشت؛قرمزی نور؛وسایل شکنجه؛محیط دلهره آوره،فقط بخش کوچولوی موضوعه.
آممم…نمیشه به یه خر یاد داد،تانگو برقصه.‘هه’ وِنومهِ منم کمی از خر،نداره.
مقابلِ آینه قدی نگاهی به رونام میندازم که توی لگِ چَرمی فرو میرن،وای ی ی،پیش اومده به خودم نگاه کنم و هوس بازیم گُل کنه.شده ها،جدّی بگیر چون جّدی گفتم‌.‘هه’
کُتِ نیم‌تنه چرمی رو تنم میکنم.قسمت هورنی ماجرا،بوت های بلندِ چرمین که تا بالای زانوهام میان.
آممم…یکم جلوی آینه تاب و دور میخورم.موهامو پریشون میکنم.
نِگا…نِگا چقدر پریشون بهم میاد،ولی مجبورم دُم ببندم.
چون ممکنه وقتی عصبی میشم جلوی چشامو بگیرن،خوشم نمیاد هیچ تصویری از زجر کشیدنِ وِنومُ از دست بدم.‘هه’
راهی زیرزمین میشم،صدای برخورد پاشنه هام با زمین زیباترین قسمتِ ماجرا بوده و هست.
تَ ق
تَ ق
تَق تَق تَق تَق
وقتی انگشتِ دستم روی دیوار کشیده میشه و زیرِ لب میگم:
وِنوم
وِنومم
وِنومممم،جنده کوچولوی باران؟.
دیونه م میشه.
میدونم الان دوزانو روی زمین نشسته و دستاشو تویِ دلِ هم فرو کرده و از خداش طلبِ بخشش داره.‘هه’
خدات داره میاد وِنومممم…درگاه اشتباه رو انتخاب نکن اِسکینی.‘هه’
پشتش به منه و شبیه خرگوش داره میلرزه.
آممم…سفیدِ شیربرنجِ بی عرضه.
آیا من بارانِ همین چندلحظه پیشم؟.
خیر…بِ بدی من شک نکن.
از پشت،پیرهنِ سادهِ شو جِر میدم.توی تاریکی و نور شمع و صدای چِکه کردن شیرآب،تنها آرامش من،شلاقم رو برمیدارم.
نگفته،بدون رعایت کردن لیمیت،بدون لحظه ای درنگ،بدون مهلتِ آمادگی،بدون هرچیزی که حتی لحظه ای بهش فکر کنه،با تمامهِ وجودم،شلاقو توی آسمون میگردونم و روی تنِ سفیدش،معنای خشونت رو معنی میکنم.
+آه ه ه ه ه سوختم م م م م م
حتّی نشنیدم‌چی گفت!.فقط صدای ویشکاست که تویِ سَرم میپیچه.
دوّمی و سومی.
+آی ی ی ی توروخدا بسهِ،پشتم ترکید.
چهارمی و پنجمی به صورت ضرب دری.
+وای ی ی ی ی ی توروخداااااا آتیش گرفتم.
صدای نفسهام بلند شد،لذّت توی بدنم داره ویبره میشه.شبیه یه شهربازی بزرگم که کلی آدم توش دارن داد و فریاد میکنن،آرامشِ من با صدای گریه های تو،به وجود میان اِسکینی.
لبمو گاز میگیرم،تنم داغ و سوزان شده،شونهَ م کمی درد گرفته ولی باید ادامه بدم.
شیشمی و هفتمی با نهایت قدرت.
+آ ی ی ی ی ی ی توروخدااااااا
روی زمین شبیه یه کرمِ کوچولو،گریه کنان در حاله فراره که با کفِ پام هُلش میدم یه گوشهِ.
نوکِ پامو روی سرش فشار میدم،اونقد جیغ میکشه که رفته رفته صداش شبیه به صدای ریلکس کننده پیانو میشه.
بالهامو باز میکنم،بالهای سفید و نورانی من.میخوام پرواز کنم،میخوام به ابرها نگاه کنم و اسممو روی صورتم حِس کنم.من دخترهِ زیبای ابرها هستم.مادرم باد و پدرم طوفانهِ.
من زیباترین و خنک ترینِ دوستِ زمینم،من بارانم م م؛ترانه ی تاریکی و سیاهی ی ی…
منو به خاطر بسپار،وِنوممممم،من سیاهیهِ مطلقم.


بعدی

1700 👀
6 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2023-06-01 18:17:13 +0330 +0330

جالیب بید

1 ❤️

2023-06-01 20:12:49 +0330 +0330

ونوم یعنی چی ؟

1 ❤️

2023-06-01 21:13:41 +0330 +0330

↩ zibajoon2020
💕وقت میذاشتی از اول یه بار سریع مرور میکردی متوجه میشدی.
💕وِنوم یه خانمیه که علاقه داره باهاش رابطه برقرار کنم ولی یه مقداری داره ناز میکنه برام.😻

1 ❤️

2023-06-01 23:20:33 +0330 +0330

↩ zibajoon2020
داستان کلی اینه که برات میگم‌.باران داشت داستان نویسی میکرد بعد بچه ها فقط میخوندن نه لایک میکردن نه کامنت میزاشتن فقط فقط بعضیا میگفتن ادامه شو بزار‌.بارانم عصبانی شد گفت نمیزارم.البته حساب کاربری خود باران نبود،مال یه آقا بود که دوستش بود مریض شده بود نمیتونست بیاد باران جاش داشت زحمت میکشید.بعد یه خانم که اکانت اصلیش به اسم ساب هست یه اکانت فیک ساخت اومد زیر داستانا شروع کرد گاز گاز کردن باران.که چتونه آخه.لایک به چه دردی میخوره.کامنت چیه.داستانو بزارید.چرا متوقف کردید اینحرفا.
بارانم گفت زنیکه بیشعور این داستان سه نفر روش دارن زحمت میکشن لااقل میخونید اونقدر بیشعور نباشید بدون لایک رد بشید.بعد اون خانمه برداشت حمله کرد به باران و اسم چندتا نویسنده قدیمی سایتو کشید وسط که گولشون بزنه.ردشو گم کنه مثلا.بعدا نتونست خودشو کنترل کنه سوتی داد و فهمیدیم شخصیت اصلیش چیه.حالا باران داره در وصف اون خانم که برده جنسی رایگان هست داستان مینویسه.من زیاد بلد نیستم بی دی اسم چیه یا چطوریه.ولی اون خانمو میشناسم.یه بارم گورش گم شده بود کلن دوباره اومد.کلن یه برده رایگانه.🤔یعنی هرکسی میتونه صاحبش بشه.حالا باران میخاد مال خودش کنش.😏نمیدونم چطوری😁😁بیشتر داره آزارش میده فک کنم.
چون حسشو بلد نیستم نمیتونم بگم برات حسش چطوریه.
ولی به نظرم اون خانمه خوشش اومده🤔چون داره چراغ سبز میده به باران

1 ❤️

2023-06-02 19:16:49 +0330 +0330



جدال احمق بزرگ و احمق زیردست🤣🤣🤣🤣

0 ❤️

2023-06-04 02:12:04 +0330 +0330

ونوم-ساب؟علی دزده؟فاکسی؟
فشار میخوری ی ی ی ی ی ی ی ی؟🧨بکنید توی باسنتون
😁😁😁😁😁😁

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «