امروز تو جاده بودم و تنها. نه که تنها! تو ماشین چند نفر همرام بودن ولی کاری به کارشون نداشتم. از یه مراسم خاکسپاری که تو شهرستان بود بر میگشتم. داشتم با خودم فکر میکردم چقدر این دنیا مزخرفه و آدمی به گوز بنده! همینطور که فرمون ماشین تو دستم بود پدال گاز رو بیشتر فشار دادم . کیلومتر رفت بالاتر. 130…140…160… با خودم گفتم ببین زندگی چقدر مسخره است که اگه همین الان یکی از لاستیکا بترکه و ماشین چپ بشه به احتمال خیلی زیاد هممون درجا به گا میریم! خواستم حالم رو عوض کرده باشم که شروع کردم از خاطرات بچگی تعریف کردن واسه جمع و کلی با هم خندیدیم. همینجوری که داشتم دنبال خاطره ها میگشتم یهو رسیدم به خاطرهء اولین جق زدنم!!! همچین یه لبخند ملیح نشست رو لبام. همون موقع با خودم گفتم تا رسیدم خونه باید یه تاپیک با همین نام تو شهوانی بزنم… حالا هم میتونه در مورد اولین جق باشه، هم باحالترین جق و کلاً سوژهء خنده. فقط یه لطفی کنید و اگر خاطره ای دارید فقط حال به هم زن و بی غیرتی و از این حرفا نباشه! مخلص همتون، به زندگی بخندین که اگه نخندین کونتون پاره اس!!!