مطالب زیر توسط کاربرmahshid t
تهیه شده است.
در دنیای نویسندگی علاوه بر احترام به خواننده و انتخاب متن قوی و خالی از اغراق، رعایت اصول نگارش یکی از کلیدیترین و مهمترین مواردی است که هر نویسنده مستلزم به رعایت آن است. اگر اصول نگارش را رعایت نکنید متن هرچقدر قوی باشد، جذابیت خود را از دست میدهد زیرا بدون رعایت علائم نگارشی خواننده درکی از متن نداشته و به نظرش نامفهوم میآید و با مشکلاتی مواجه میشویم:
• منظورمان درست بیان نشده و جمله صحیح خوانده نشود.
• جمله از نظر خودمان درست باشد ولی دیگران جور دیگری بخوانند. اصطلاحا خواننده دچار کژتابی شود.
• به مرور توانایی خواندن متن های خوب را نداریم.
• متن شلخته نوشته شود در این صورت کسی حوصله خواندن آن را ندارد و اگر هم بخواند چیز زیادی دستگیرش نخواهد شد.
خوشبختانه ترفندهای زیادی برای یادگیری اصول نگارش فارسی وجود دارد. با کمی تمرین میتوانید مهارتتان را در این زمینه تقویت کنید. برای نوشتن یک متن خوب و رعایت اصول نگارش فارسی رعایت موارد زیر خیلی به شما کمک خواهد کرد:
• کتاب بخوانیم
• نوشتن را تمرین کنیم
• املای درست کلمات را تمرین کنیم
• اصول را یاد بگیریم
• غلط ننویسیم
• رسم الخط را رعایت کنیم
در ادامه بخشی از اصول و قواعد استفاده از علائم نگارشی رو با هم مرور میکنیم
نقطه (.)
- نشانه آن است که جمله به پایان رسیده است.
بعد از حروف اختصاری و مخففها میآید. مانند: پ. م. (=پیش از میلاد)
پس از آوردن شمارهها نیز میتوان از نقطه بهره برد. مثل: ۱. و ۲. و ۳.
(برای شمارهها از نشانههای دیگری نیز میتوان استفاده کرد.)
نکته قابل ذکر در مورد نقطه آن است که نباید در پایان شعر از نقطه استفاده کنیم.
ویرگول یا کاما (،)
- نشانه آن است که باید اندکی در خواندن مکث کنیم. این نشانه برای سهولت و درست خواندن نوشته و برای انتقال معنی جملهها استفاده میشود.
نکته قابل ذکر در این مورد این است که نباید در کاربرد ویرگول افراط کرد. رها کردن ویرگولهای فراوان در متن باعث زشت شدن کلیت متن در یک نگاه میشود. باید دانست که در بسیاری از موارد خواننده مکث میکند و گذاشتن ویرگول اضافی است و باید از آن پرهیز شود.
مثال: وقتی دانشجو بخواهد از بورسیه استفاده کند، باید ابتدا فرم پر کند.
یا: فشار خون بالا یا پرفشاری خون که گاهی به آن پرفشاری شریانی نیز گفته میشود، یک بیماری مزمن است که در آن فشار خون در شریانها بالا میرود.
اگر در جمله چند واژه یا عبارت در کنار هم قرار گیرند که از نظر دستوری یک نقش داشته باشند، معمولاً بین آنها ویرگول قرار میگیرد و در بیشتر موارد، قبل از آخرین کلمه «و» قرار میدهیم. این کار باعث میشود مرتبا از «و» به صورت تکراری استفاده نکنیم.
مثل: احمد، امیر، عباس وهاله در یک گروه قرار گرفتند.
یا: او انسان مرتب، باهوش، احساساتی، زیبا و البته کمی حواس پرت است.
در دو طرف عطف بیان و بدل مورد استفاده قرار میگیرد. برای این مورد از خط تیره هم استفاده میشود.
دوستم، که امیدوارم هر جا هست سلامت باشد، در نوجوانی انسان مهربانی بود.
در میان جملات همپایه نیز میتوان از ویرگول استفاده کرد.
مانند: نه دوستانم به دیدن من میآیند، نه به من توجه میکنند.
برای جدا کردن بخشهای نشانی نیز گاهی از ویرگول استفاده میشود.
مثل: تهران، میدان آرژانتین، انتهای خیابان الوند، ساختمان تولید، گروه کودک و نوجوان. در این مورد از خط تیره هم میشود بهره برد.
گفتنی است قبل یا بعد از حروفی مانند: (تا، که، و، اگر، یا، هم، خواه، اما، ولی، چون، زیرا، بنابراین، پس، اگر و را) معمولا از ویرگول استفاده نمیشود.
نقطه ویرگول (؛)
- نشانه آن است که جمله، پیرو یا متمم یا مکملی دارد.
مانند: تو هم مثل منی؛ گاهی دیوانه و گاهی عاقل.
همچنین وقتی که به نظر میرسد جمله تمام شده است، ولی در واقع هنوز ادامه دارد و نویسنده میخواهد خواننده را به ادامه جمله کامل توجه دهد، از نقطه ویرگول استفاده میکند.
به عنوان مثال پیش از حروف: ولی، اما، زیرا و مانند اینها.
مثل: تو را دوست دارم؛ ولی حاضر نیستم همه عمرم را با تو بگذرانم.
نشانه سؤال (؟)
- نشانه آن است که باید جمله را به صورت پرسشی خواند.
مانند: دوست داری با ما همراه شوی؟
اگر درباره مطلبی شک و تردید وجود داشته باشد، میتوان نشانه سؤال را در پرانتز رو به روی آن قرار داد. مانند:
این نویسنده قرن هشتم (؟) دارای قلمی توانا بوده است.
این تردید میتواند حالت طنز نیز داشته باشد.
مثل: از یک انسان قانونمند (؟) مثل او بعید نبود که به تخلفی چنین گسترده دست بزند.
نشانه تعجب و عاطفه (!)
- نشانه آن است که حالتی عاطفی چون تعجب بیان شده است. مانند:
شگفتا! او مرا انتخاب کرد؛ با این که هیچ شباهتی به خودش ندارم.
چه دردی دارد! اصلا فکر نمیکردم ورزش کردن با چنین دردی در عضلات همراه شود.
هم چنین پس از اسمی که او را مخاطب قرار دادهایم، میتوانیم از علامت تعجب استفاده کنیم. مثل:
خدایا! کمک کن بتوانم بنده خوبی برای تو باشم.
گاهی علامت تعجب، بعد از علامت سؤال میآید؛ در واقع منظور پرسش همراه با حیرت است.
مگه میشه؟! واقعاً؟!
دو نقطه (:)
- نشانه آن است که نقل قول یا توضیح اضافی پس از آن بیان میشود.
مانند: کارشناس در این باره گفت: «هر گونه دخالت در ترکیب دارو ممکن است منجر به عوارض جانبی بیشتر شود.»
قیافه جالبی داشت: یک دست کت و شلوار شیک، یک کراوات ساتن و یک جفت کفش اسپرت.
اینها را که میگویم یادداشت کن و بخر: گوشت، نوشابه، ماست و دوغ.
برای نشان دادن یک ساعت مشخص مانند: ۷:۱۴
باید توجه داشت گذاشتن دو نقطه پس از عنوانها لازم نیست.
گیومه «»
- نشانه آن است که آنچه در میان این دو نشانه قرار میگیرد، نقل قول مستقیم از شخصی است.
مانند: به قول حضرت حافظ: «مرا به رندی و عیب آن فضول عیب کند که اعتراض بر اسرار علم غیب کند»
همچنین وقتی در متن قرار است به واژهای اشاره شود و منظور از آوردن واژه خود آن واژه باشد و نه معنای آن از گیومه استفاده میشود.
مانند: بهتر است این توضیحات را در ذیل بخش «توضیحات تکمیلی» بیاورید.
یا: لطفا نظر خود را درباره نام «پرهام» بیان کنید.
یا: کدام یک از شما کتاب «سرگذشت کندوها» اثر جلال آل احمد را مطالعه کرده است؟
باید توجه داشت که نقل قول غیرمستقیم داخل گیومه قرار نمیگیرد.
مانند: او همچنان معتقد است که میتواند بدون کمک دیگران بر روی پای خود بایستد.
خط فاصله (= خط تیره) (-)
- عبارت یا جمله معترضه (جملههایی که معمولا توضیحی را به مفهوم اصلى جمله میافزایند یا مفاهیمی از قبیل دعا و نفرین را بیان میکنند) میتواند در میان دو خط تیره قرار گیرد.
مثال جمله معترضه توضیحی: «سعدی - بزرگترین سجعنویس ایرانی - در قرن هفتم میزیست.»
مثال جمله معترضه دعایی: «استاد عزیزمان - خدا رحمتش کند - این را به ما گفته بود.»
در هنگام نگارش داستان یا نمایشنامه برای پرهیز از تکرار نام شخصیتها از خط فاصله استفاده میشود. مانند:
مادر: بالاخره آمدی؟
پسر: خیلی خسته شدم.
یعنی نمیخواهی به خاطر دیر آمدنت معذرت بخواهی؟
ای بابا مامان! تو رو خدا گیر نده. حوصله ندارم.
جواب بابا با خودت.
گاهی پس از اعداد از خط تیره استفاده میشود که البته این شیوه توصیه نمیشود.
مانند: ۱- و ۲-
میان بعضی کلمات که باید به همراه هم خوانده شوند نیز از خط تیره استفاده میشود.
مثل: سازمان رفاهی-تفریحی شهرداری یا دو رگه ایرانی-هندی یا قطار تهران-مشهد.
همچنین فاصله میان دو عدد نیز با خط تیره نشان داده میشود.
مانند: قرون ۳-۴ هجری یا صفحات ۴۵-۳۳
برای دستهبندی مطالب نیز میتوان از این شیوه بهره برد:
مادران شیرده
کودکان
افراد در معرض خطر
سه نقطه (…)
- سه نقطه نشان میدهد که بخشی از متن حذف شده است.
مانند: او همچنین اضافه کرد: «ما هرگز زیر بار نمیرویم که یک عده با ما برخورد سلیقهای بکنند و هر جور که میخواهند با ما رفتار کنند… آنها حق ندارند ما را دست کم بگیرند.»
همچنین از این نشانه برای خودداری از نوشتن واژه مقدس نام خداوند به منظور پرهیز از افتادن برگه حاوی این نام در زیر دست و پا و بی احترامی به آن بهره برده میشود.
مانند: ماشا …! انسان هنرمندی هستید که اثری به این زیبایی خلق کردهاید.
یا: ید… به خانه برگشت.
پرانتز (=ابرو، کمان) ()
- نوشته میان پرانتز با متن ارتباطی فرعی دارد؛ بدین صورت که برای ذکر توضیح تکمیلی، مثال، عبارت توضیحی، معنای واژه، ذکر منبع، نشانه اختصاری، ذکر تلفظ کلمه و عبارت، ترجمه کلمات، جملههای دعایی و نفرینی و همچنین نوشتن علامات به کار میرود.
مانند: امیدوارم این گالری (=نمایشگاه) به زودی در همه کشور شناخته شود.
یا: نویسنده معتقد است: «شواهد بسیاری در دست است که وجود حیات در مریخ را اثبات میکند.» (حکیمی، ۱۳۷۴: ۲۴)
گاهی نیز شماره را در میان پرانتز میگذارند.
مانند: (۲) یا ۲)
نکته قابل ذکر در این باره آن است که اگر پرانتز و آنچه در آن نوشته شده است را حذف کنیم، نباید در فهم معنای متن خللی وارد شود.
برای مثال: آن دسته از داوطلبانی که مایلند در شعبه ۲ مؤسسه (خیابان فردوسی) مشغول به فعالیت شوند، باید آن را در زیر فرم قید کنند.
آنچه در پرانتز آمده توضیح بیشتر است، اما با حذف آن خللی در معنای متن وارد نمیشود.
قلاب (=کروشه) [ ]
- نوشته میان دو قلاب به متن اصلی افزوده شده است.
مثال: زرین کوب همچنین معتقد است: «این کتاب عطار [منطقالطیر] نیز به نظم و دارای مفاهیم عرفانی است.»
در این متن منطقالطیر به عنوان توضیحی به سخن زرین کوب افزوده شده است.
فاصله گذاری
- فاصلهگذاری یکی از مهمترین اصلهای نگارشی در زبان فارسی است. رعایت فاصلهگذاری به روانخوانی متنهایی که مینویسیم بسیار کمک میکند. برای خوانایی متنی که مینویسیم، باید بین کلمات یک فاصله قرار بگیرد.
• غلط: بارانمیبارد.
• درست: باران میبارد.
نکته: بعد هر علائم نگارشی رعایت فاصله الزامی است.
نیم فاصله
- از نیمفاصله یا فاصلۀ مجازی هنگامی استفاده میکنیم که دو حرف، کلمه یا عبارت به هم نمیچسبند، اما فاصلۀ مرئی هم ندارند! درحقیقت، نیمفاصله، فاصلهای با عرض صفر بین دو حرف است که از چسبیدن این دو حرف به یکدیگر جلوگیری میکند.
ما به دو دلیل نگارشی و فنی باید از نیمفاصله استفاده کنیم. مهمترین دلیل نگارشی در استفاده از نیمفاصله این است که ما با یک کلمه و یک معنای واحد روبهرو هستیم و کلمهای که نوشتهایم درواقع یک کلمه است نه دو کلمه. اما دلیل فنی استفاده از نیمفاصله در متن به خاطر مرورگرها و نرمافزارهای واژهپرداز مانند Word office است که کلمۀ ما را یک کلمۀ واحد در نظر بگیرند و نه دو کلمۀ مجزا.
اما در بین کدام کلمات باید از نیمفاصله یا فاصلۀ مجازی استفاده کنیم؟
۱) بین کلماتی که از دو بخش تشکیل شدهاند نیمفاصله استفاده میشود.
• مثال: درستنویسی
۲) در نشانۀ جمع «ها» نیمفاصله استفاده میشود.
• مثال: بچهها
۳) در فعلهای مضارع اخباری، ماضی نقلی و ماضی استمراری نیمفاصله استفاده میشود.
• مثال: میخواندم، خواندهام، دارم میخوانم
۴) در ضمیر «آنها» نیمفاصله استفاده میشود.
• غلط: آن ها، آنها
درست: آنها
۵) در واژههای مرکب نیمفاصله استفاده میشود.
• مثال: تعیینکننده
۶) در «ای» نکره نیمفاصله استفاده میشود.
• مثال: خانهای
۷) در پسوندهای «تر» و «ترین» نیمفاصله استفاده میشود. این پسوندها سه استثنا دارند که در آنها لازم نیست نیمفاصله رعایت شود و پسوند به کلمه میچسبد: بیشتر، کمتر و بهتر.
• غلط: قشنگترین، قشنگ ترین
درست: قشنگترین
۸) در صفتهای مفعولی نیمفاصله استفاده میشود.
• مثال: شنیدهشده، مصرفشده
۹) بعضی کلمات نه به هم میچسبند و نه یک فاصلۀ کامل دارند. در این مواقع از نیمفاصله استفاده میشود.
• مثال: درنتیجه، خوشرفتاری و…
در پایان قسمتهایی از رمان معرف آناکارنینا رو با هم مرور میکنیم که خالی از لطف نمیباشد
• من فکر میکنم… اگر این درست باشد که به اندازهی تمام سرها، ذهنهایی وجود دارد؛ پس به اندازهی تعداد قلبها نیز، عشقهای متفاوتی هست.
• با زیر و رو کردن روحمان، ما همیشه بهدنبال چیزی میگردیم که بیخبر در آنجا مانده است.
• خانوادههای خوشحال، همه مثل یکدیگرند؛ اما خانوادههای غمگین، هرکدام بهروش خودشان غمگیناند! تمام دخترهای دنیا به دو دسته تقسیم شده بودند: دستهی اول شامل تمام دخترهای جهان بهجز او، و آنها تمام عواطف معمولی انسانی را داشتند و دخترانی عادی بودند؛ درحالیکه دستهی دوم -فقط خودِ او- هیچ ضعفی نداشتند و از تمام بشریت برتر بودند.
• بعضی اوقات او (آنا) نمیدانست از چیزی که آرزو میکرد، میترسید: چه اینکه آنچه بوده، یا میتوانست باشد را، آرزو میکرد یا از آن میترسید، و مخصوصاً چیزی که آرزویش را میکرد؛ او نمیدانست.
• ممکن نبود اشتباه کرده باشد. در دنیا هیچ چشمان دیگری مثل آن نبود. فقط یک مخلوق در این دنیا بود که میتوانست (و میخواست) که تمام روشنایی و معنای زندگی را برایش متمرکز کند. او خودش بود؛ او کیتی بود.