سامعلیک
امشب درمورد قیلم سینمایی ایروتیک ودر ژانر وحشت Tamara
می خواهم مطالبی رو بگم :
فیلیم سینمایی تامارا

تامارا رایلی یک دختر نوجوان خجالتی اما باهوش است که به جادوگری علاقه دارد و عاشق بیل ناتولی، معلم انگلیسی خوش تیپ خود است. وقتی یک مقاله انتقادی درباره ورزشکاران مدرسه می نویسد، دو تن از ورزشکاران ستاره، شاون و پاتریک، می خواهند انتقام بگیرند. تامارا تلاش می کند تا مراسمی جادویی انجام دهد تا سرنوشت خود را به سرنوشت معلمش پیوند دهد، اما وقتی باید خون خود را بریزد، این مراسم را متوقف می کند.تامارا، دختری غیرجذاب که توسط همسالانش انتخاب می شود، پس از مرگش به عنوان یک اغواگر جذاب برای انتقام گرفتن بازمی گردد.

در آن شب، شوخی توسط شاون و پاتریک، همراه با دوست دختر شاون، کیشا تنظیم می شود. شاون با جعل هویت آقای ناتولی با تامارا تماس می گیرد و او را به اتاق متل دعوت می کند. یک دوربین فیلمبرداری در آنجا قرار می گیرد و تامارا را در حال درآوردن لباس می گیرد. شاون، پاتریک و کیشا به همراه سه نفر دیگر که از این شوخی خبر نداشتند (کلویی، جسی و راجر) این را تماشا می کنند. شاون وارد می شود و به تامارا طعنه می زند و تامارا به طور تصادفی در یک مبارزه کشته می شود. علیرغم درخواست کلویی مبنی بر اطلاع دادن به پلیس، او برای کمک به دفن تامارا باج گیری می شود.

با این حال، وقتی تامارا به کلاس می رود، شوکه می شوند و زیباتر از همیشه به نظر می رسند. آنها خود را متقاعد می کنند که او فقط بیهوش است و راه او را از زمین بیرون می کشند. در حالی که راجر در حال تماشای فیلمی در اتاق سمعی و بصری مدرسه است، تصویر روی صفحه ناگهان به فیلم قتل تامارا تغییر می کند.

راجر نوار را برمی دارد و با تامارا مواجه می شود. او را با توهماتی از این که زنده به گور شده است و با سابقه خود در بریدن عذاب می دهد. سپس او یک پیام تلویزیونی برای کل مدرسه می فرستد که در آن اعلام می کند که نباید “بدی نشنید، بد صحبت نکرد و بدی دید”. سپس گوش و زبان خود را با تیغ برید و سپس به طور مرگبار به چشم خود ضربه زد. تامارا سپس به خانه آقای ناتولی می رود و قصد دارد او را اغوا کند. با این حال، هنگامی که او در برابر او مقاومت می کند، او می گوید که “این فقط یک زمان است”. روز بعد، او از مشاور راهنمایی مدرسه، آلیسون ناتولی، همسر آقای ناتولی دیدن می کند. تامارا با اشاره به مشکلات ناباروری آلیسون و بیل با آلیسون روبرو می شود.

تامارا با درک اینکه پدرش در مورد داشتن رابطه جنسی با او خیال پردازی می کند و اعتیاد به الکل مادرش را رانده است، او را مجبور می کند “بطری را تمام کند” و از او می خواهد که یک بطری آبجو بخورد. در یک مهمانی، تامارا پاتریک و شاون را طلسم می کند و آنها را مجبور به رابطه جنسی با یکدیگر می کند. کیشا سعی می کند تامارا را متوقف کند، اما وقتی تامارا شروع به صحبت در مورد اختلال خوردن کیشا می کند، ناتوان می شود. تامارا به کیشا می گوید که او “پوست و استخوانی است و واقعاً باید بیشتر بخورد”. کیشا شروع به بی‌حوصلگی می‌کند، اما جسی و کلویی او را می‌برند. وقتی کلویی و جسی با آقای ناتولی تماس می گیرند و اتفاقی که افتاده را به او می گویند، کیشا (هنوز تحت طلسم) با تامارا تماس می گیرد و به او می گوید که آقای ناتولی می داند. کیشا توسط کلوئه ناک اوت می شود.

کلویی، جسی و آقای ناتولی به خانه تامارا می‌روند، جایی که پدر تامارا را می‌بینند که آخرین نفس خود را از خوردن بطری آبجو می‌کشد، در اتاق تامارا جستجو می‌کند، آنها یک کتاب طلسم پیدا می‌کنند که تشریفاتی را که او سعی کرده انجام دهد، پیدا می‌کند. آنها متوجه می شوند که وقتی آن شب تامارا را کشتند، خون او ریخته شد. به دلیل ریخته شدن خون تامارا بود که این مراسم به پایان رسید و به او اجازه داد تا از قبر همان طور که هست برخیزد و دیگران را از طریق لمس کنترل کند. در همین حین، تامارا با اطلاع از آنچه دیگران می دانند، شاون و پاتریک را برای کشتن آلیسون به اقامتگاه ناتولی می فرستد. آنها تلاش می کنند، اما آلیسون هر دو را در دفاع از خود با ضربه زدن به گردن پاتریک با یک چاقوی معمولی و ضربه زدن به شاون با یک بیل شکسته می کشد. کیشا و آلیسون هر دو به بیمارستان منتقل می شوند و تحت درمان قرار می گیرند، اما کیشا از خواب بیدار می شود و جسی و کلویی را تعقیب می کند. کیشا قبل از اینکه کلویی دوباره با دست و پا زدن پیتزا، جسی را از پای درآورد، با چاقوی حکاکی او را تا سر حد مرگ می‌کشد.

در اوج فیلم بر روی پشت بام بیمارستان، آقای ناتولی، آلیسون، کلویی و تامارا در نهایت با یکدیگر روبرو می شوند. تامارا تلاش می کند کلویی را کنترل کند، اما از طریق خاطراتش می بیند که کلویی واقعاً به او اهمیت می دهد و متوجه می شود که او تبدیل به یک هیولا شده است. او شکسته می شود و به آرامی به یک جسد تبدیل می شود. قبل از محو شدن، تامارا اراده خود را برای بودن با آقای ناتولی ابراز می کند و به نظر می رسد که او تسلیم امر اجتناب ناپذیر است. آقای ناتولی تامارا را نزدیک نگه داشته و او را می بوسد، سپس خود را با تامارا از پشت بام پرت می کند. ./. زت زیاد

کارگردان
جرمی هفت
نویسنده
جفری ردیک
ستاره ها
جنا دوان کیتی استوارت چاد فاوست