چند سالی میشه که تو شهوانی داستان میخونم. اوایل منم مث خیلیای دیگه برام مهم نبود چی میخونم. مهم این بود که جقمو بزنم و با خوندن نظرات بخندم. اما امروز قصه من فرق میکنه. امروز که به بلوغ فکری رسیدم میفهمم چه قدر داستانای سایت مبتذل و آبکی شدن. مبتذل و آبکی که بودن، امروز یه پسوند تفضیلی “تر” به آخرشون اضافه شد. حجم عظیم و غیر معمول داستانای محارم و گی (اکثرا کونکونک، نه گی به معنای واقعی). مگه چن درصد سکسا با محارمن و چن درصد افراد گی هستم که سهمی به این زیادی در قسمت داستانا دارن؟ اکثرا هم که مطلع هستید، طرف، یه مشت خزعبلات کیری رو تحت عنوان خاطره “کاملا” واقعیش مینویسه. علی ای حال ما مجبوریم که اینها رو تحمل کنیم. چاره چیه؟ هیچ منافاتی با قوانین سایت ندارن. و البته به معدود نویسندگان خوب سایت در این عرصه ها توهین نشه.
از این ها که بگذریم، میرسیم به مشکلی که امروز پیش اومد. با آپ شدن یه داستان. قبل تر ها هم چن داستان که شامل محتوای سکس کودکان یا نوجوانان زیر سن قانونی بودن دیده بودم. وقتی علت انتشار رو جویا شدم، ادمین محترم پاسخی قانع کننده داد که مضمونش این بود که در این ها شخصی بزرگ سال با این افراد رابطه نداشته و این داستانها صرفا خاطرات سکسی فردی هستن، قبل از اینکه به سن قانونی برسه.
اما امروز داستان معلمی در روستا منتشر شد. علت رو از ادمین جویا شدم…
جناب ادمین آیا انتشار چنین داستانی خودش به تنهایی نمیتونه مشوق کودک آزاری باشه؟ طبیعتا وقتی فردی میبینه دیگری از این کار لذت برده ترغیب میشه که اون هم این کار رو انجام بده. و پاسخ شما این بود:
این داستان مشوق پدوفیلی نیست.
واقعیت جامعه است و سانسور کردن واقعیت کمکی به رفع مشکل نمی کند.
مگر این عکسها جزو قوانین سایت “شما” نیستن؟
و در آخر کجای دنیا انتشار مطالب حاوی هر گونه کودک آزاری بدون مشکله؟
کیرم تو دهن کسایی که بچه بازی و کودک آزاری انجام میدهند و علاقه یا فانتزی دارن بیاد داستان بنویسه از همه بدتر کسیه داستانش تایید کنه (از اب کیر ترکیبی چندین نفر به وجود اومده)