اعترافات سکسی

1390/07/19

سلام دوستان من زیاد بلد نیستم بنویسم
میخواستم هر کدوم از دوستان هر جوری که راحته یک یا چندتا اعتراف سکسی بکنید
ببینیم کی صادق تره

13551 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2011-10-11 10:25:09 +0330 +0330

من اعتراف میکنم تو سکس خیلی کم حرفم

0 ❤️

2014-03-31 16:22:22 +0430 +0430

من اعتراف میکنم 22 سال از خدا سن گرفتم ولی تا حالا دستم ب یک دختر نخورده
و حتی دریغ از یک قرار با یکی
من یک باکره ام!

2 ❤️

2014-03-31 20:21:40 +0430 +0430

[quote=r sh]من اعتراف میکنم تو سکس خیلی کم حرفم[/quote]
خیلی هم خوبه
توی سکس باید دل به کار بدی نه اینکه فک بزنی

0 ❤️

2014-04-02 02:43:38 +0430 +0430

عادت کردم موقع سکس چشامو ببندم

0 ❤️

2014-06-22 11:47:04 +0430 +0430

[quote=sextosexi]عادت کردم موقع سکس چشامو ببندم[/quote]
خلوص نیت مهمه چشمات بسته باشه هم اشکالی نداره ?

0 ❤️

2019-05-19 05:30:29 +0430 +0430

یه دفعه یه دختر رو آورده بودم خونه و تو اتاق بودیم، بابام اومد پشت در خونه و فقط چون عادت داشتم این جور مواقع کلید رو بذارم توی در، نتونست بیاد تو و بنده خدا تا ما لباس بپوشیم با عجله، اونجا معطل شد. به بهونه ی کاملا آبکی و خیلی تابلو اینکه دوستمه اومده جزوه بگیره ردش کردم رفت، ولی هفته ی بعدش بابام منو کشید کنار و خیلی محترمانه برای بار صدم در مورد لزوم کاندوم و شرایط بد جامعه و انحطاط اخلاقی توضیح داد ? (blush)

2 ❤️

2019-05-19 05:36:42 +0430 +0430

نمیتونی از من حرف بکشی

1 ❤️

2019-05-19 06:00:09 +0430 +0430

سرباز بودم ، بعد از ۴۵ روز اومدم مرخصی خیلی تو کف کس و کون بودم همه خونواده رفته بودن مهمانی خونه خاله ام بالاخره دختره همسایه رو راضی کردم از خرپشتی اوردمش تو خونه .
سرم رو کرده بودم لای پستونهاش و داشتم میگفتم بووووووو…
که یه هو در اتاق باز شد بابام بود ?هیچی نگفت و در رو بست و رفت بیرون خلاصه یه سکس زهر ماری کردم و منم رفتم مهمونی .
تو مهمونی هر وقت یه کم میگفتم و میخندیدم بابام از اون طرف مجلس میگفت بوووووو…
و این کار رو تا زمان ازدواجم ادامه داد?

5 ❤️

2019-05-19 06:49:15 +0430 +0430
نقل از: کیر_مشکی سرباز بودم ، بعد از ۴۵ روز اومدم مرخصی خیلی تو کف کس و کون بودم همه خونواده رفته بودن مهمانی خونه خاله ام بالاخره دختره همسایه رو راضی کردم از خرپشتی اوردمش تو خونه . سرم رو کرده بودم لای پستونهاش و داشتم میگفتم بووووووو.... که یه هو در اتاق باز شد بابام بود ?هیچی نگفت و در رو بست و رفت بیرون خلاصه یه سکس زهر ماری کردم و منم رفتم مهمونی . تو مهمونی هر وقت یه کم میگفتم و میخندیدم بابام از اون طرف مجلس میگفت بوووووو.... و این کار رو تا زمان ازدواجم ادامه داد?

دمش گرم چه باباي باحالي.

1 ❤️

2019-05-19 06:58:08 +0430 +0430
نقل از: Kamii75
نقل از: کیر_مشکی سرباز بودم ، بعد از ۴۵ روز اومدم مرخصی خیلی تو کف کس و کون بودم همه خونواده رفته بودن مهمانی خونه خاله ام بالاخره دختره همسایه رو راضی کردم از خرپشتی اوردمش تو خونه . سرم رو کرده بودم لای پستونهاش و داشتم میگفتم بووووووو.... که یه هو در اتاق باز شد بابام بود ?هیچی نگفت و در رو بست و رفت بیرون خلاصه یه سکس زهر ماری کردم و منم رفتم مهمونی . تو مهمونی هر وقت یه کم میگفتم و میخندیدم بابام از اون طرف مجلس میگفت بوووووو.... و این کار رو تا زمان ازدواجم ادامه داد?

خيلي خوب بود 🙄

یه چند سالی بابا اینجوری گاییدمون

0 ❤️

2019-05-19 07:13:25 +0430 +0430

اعتراف میکنم هرموقع میخوام سکس کنم کیرم راس نمیشه و نمیتونم بکنم

0 ❤️

2019-05-19 08:15:43 +0430 +0430

منم اعتراف میکنم چون از سکس خشن خوشم میاد یه بار موقع ساک زدن کیر پارتنرم و گاز گرفتم تا اون محکم بکوبه رو بدنم ( اون اصلا از خشن خوشش نمیاد )

0 ❤️

2019-05-19 08:50:47 +0430 +0430
نقل از: کیر_مشکی سرباز بودم ، بعد از ۴۵ روز اومدم مرخصی خیلی تو کف کس و کون بودم همه خونواده رفته بودن مهمانی خونه خاله ام بالاخره دختره همسایه رو راضی کردم از خرپشتی اوردمش تو خونه . سرم رو کرده بودم لای پستونهاش و داشتم میگفتم بووووووو.... که یه هو در اتاق باز شد بابام بود ?هیچی نگفت و در رو بست و رفت بیرون خلاصه یه سکس زهر ماری کردم و منم رفتم مهمونی . تو مهمونی هر وقت یه کم میگفتم و میخندیدم بابام از اون طرف مجلس میگفت بوووووو.... و این کار رو تا زمان ازدواجم ادامه داد?

دهنت سرویس،دوساعته دارم میخندم

1 ❤️

2019-05-19 09:14:59 +0430 +0430
نقل از: Plasman
نقل از: کیر_مشکی سرباز بودم ، بعد از ۴۵ روز اومدم مرخصی خیلی تو کف کس و کون بودم همه خونواده رفته بودن مهمانی خونه خاله ام بالاخره دختره همسایه رو راضی کردم از خرپشتی اوردمش تو خونه . سرم رو کرده بودم لای پستونهاش و داشتم میگفتم بووووووو.... که یه هو در اتاق باز شد بابام بود ?هیچی نگفت و در رو بست و رفت بیرون خلاصه یه سکس زهر ماری کردم و منم رفتم مهمونی . تو مهمونی هر وقت یه کم میگفتم و میخندیدم بابام از اون طرف مجلس میگفت بوووووو.... و این کار رو تا زمان ازدواجم ادامه داد?

دهنت سرویس،دوساعته دارم میخندم

برای زنم تعریف کردم ، انقدر خندید تا خودشو خیس کرد.

0 ❤️

2019-05-19 09:29:29 +0430 +0430

من اعتراف میکنم تو سکس موقع ارضا شدن چشمام رو می‌بندم و آروم قربون صدقه اکسم میرم تا ارضا بشم.

0 ❤️

2019-05-20 03:18:46 +0430 +0430
نقل از: Sevda...77
نقل از: Bad.Omen یه دفعه یه دختر رو آورده بودم خونه و تو اتاق بودیم، بابام اومد پشت در خونه و فقط چون عادت داشتم این جور مواقع کلید رو بذارم توی در، نتونست بیاد تو و بنده خدا تا ما لباس بپوشیم با عجله، اونجا معطل شد. به بهونه ی کاملا آبکی و خیلی تابلو اینکه دوستمه اومده جزوه بگیره ردش کردم رفت، ولی هفته ی بعدش بابام منو کشید کنار و خیلی محترمانه برای بار صدم در مورد لزوم کاندوم و شرایط بد جامعه و انحطاط اخلاقی توضیح داد ? (blush)

از کجا تاپیک 5 سال پیشو پیدا کردی آووردیش بالا (dash) 🙄

ترجیح میدم شده تاپیک های زیرخاکی رو به روز کنم، تا یه تاپیک جدید ولی اضافی ایجاد کنم :)

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «