?ﺁﺩﻣهﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ؛ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻢ‌ﺑﺎﺯﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯾﺸﺎﻥ! ?

?برگ‌ها زمانی میریزند كه فکر میکنن طلا شدن، پس هیچ وقت مغرور نشو ?

?سکه‌ها همیشه صدا دارند اما اسکناس‌ها بی‌صدایند؛ پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود بیشتر آرام و بی‌صدا باشید ?

?کافیست جای زَخمَت را بَلَد باشند؛ آنگاه از اعلاترین نمک‌ها برایت مرهم می‌سازند، همان‌هایی که از جان برایشان مایه می‌گذاشتی! ?

?تولد انسان همانند روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن! بنگر در این فاصله چه کردی؛ گرما بخشیدی؟ یا اینکه سوزاندی…؟ ?

?ﻗﻄﺎﺭﯼ ﺳﻮﯼ “ﺧـــــــــﺪﺍ” ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ…ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪند ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪند…ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩند ﮐﻪ ﻣﻘﺼﺪ، "ﺧـــــــــــﺪﺍ"ﺑﻮﺩ ﻧﻪ بهشت! ?

?چقدر احمقانه هست؛
از یک قهوه تلخ، انتظار فال شیرین داشتن. ?

?ﺯﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩﺵ ﺭﺳﯿﺪ....ﻭﺭﻧﻪ ﺑﺮ ﺳﻨﮓ ﻣﺰﺍﺭﺵ ﺁﺏ ﭘﺎﺷﯿﺪﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ ?

خخخ اول

?زندگی یک مسابقه پانتومیم است؛ حرف دلت را بر زبان بیاوری، باختی! ?

?تازه فهمیدم چرا پشت‌سر مُرده‌ها آب نمی‌ریزند؛ این دنیا ارزش برگشتن ندارد! ?

?زندگی؛ تاس خوب آوردن نیست، تاس بد را خوب بازی کردن است! ?

?چه دنیای عجیبی است؛ برای دروغ‌هایمان خدا را قسم میخوریم ولی به حرف راست که برسیم، می‌شود جان تو! ?

?همانطور که دیگر شلوار پاره نشانه فقر نیست؛ سکوت هم دیگر نشانه رضایت نیست ?

کامبیز جان 5k شدنت مبارک (inlove)

?رفاقت مثل آدم‌برفی میمونه؛ درست کردنش راحت و نگهداشتنش دشوار ?

?اگر نمی‌توانی مدادی باشی که خوشبختی کسی را بنویسد؛ پس حداقل سعی کن پاک‌کن باشی که غم کسی را پاک می‌کند ?

?خداوند به هر پرنده‌ای، دانه‌ای می‌دهد؛ اما آن را درون لانه‌اش نمی‌گذارد ?

?داشتن مغز دلیل بر انسان بودن نیست؛ پسته و بادام هم مغز دارند، برای انسان بودن باید شعور داشت… ?

?*** در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست،
پس برخیز تا چنین مردمی بگریند …*** ?

?درصد کمی از انسانها هفتاد سال زندگی می‌کنند؛ اکثر آنها یک سال را هفتاد بار زندگی می‌کنند. ?

?همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که
“ای کاش”
تیکه‌کلام پیریت نشود ?

?مشکلات امروز تو برای امروز کافی‌ست،
مشکلات فردا را به امروز اضافه نکن … ?

?اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیست
و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید … ?

?ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها،
اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه مثل انسان زندگی کنیم ?

امیر
ما همه مان تنهاییم نباید گول خورد,زندگی یک زندان است.
زندان های گوناگون.
ولی برخی ها به دیوار زندان نقشی میزنند و با آن خودشان را سرگرم میکنند.
برخی ها میخواهند فرارکنند و دستشان را بیهوده زخم میکنند.
و برخی هم ماتم میگیرند…
ولی اصل کار اینست که باید خودمان را گول بزنیم,همیشه باید خودمان را گول بزنیم.
ولی زمانی فرا میرسد که آدم از گول زدن خودش هم خسته میشود

درست ترین شکل عشق آن است که شما چگونه با یک فرد رفتارمیکنید نه اینکه درباره ی وی چه احساسی دارید!

احساس عشق نسبت به دیگران هرگز به ما لطمه نمیزند این انتظار عشق از دیگران است که روح ما را زخمی میکند

انسانها بہ میزان حقارتشان دروغ میگویند
بہ میزان فرهنگشان اعتماد میڪنند 
بہ میزان هویتشان عاشق میشوند
و بہ میزان ڪمبودهایشان آزارت میدهند.

هرچہ حقیرتر باشند بیشتر دروغ
مے گویند تا حقارتشان را جبران ڪنند…
هرچہ فرهنگشان غنے ترباشد
بیشتر بہ دیگران اعتماد میڪنند.
هرچہ هویتشان عمیق تر باشد
درعشقشان وفادارترند
و بہ اندازہ درڪشان میفهمند و 
بہ اندازہ شعورشان بہ باورها
و حرفهایشان عمل میڪنند.

?به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد،
اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند: "مگه کوری؟" ?

?مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی،
بدان که زندگی می کنی … ?

ممنونم روناک عزیز ? ?

ممنون عزیزم ?

?هیچ وقت رازت را به کسی نگو؛
وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی،
چطور انتظار داری کس دیگه ای برات راز نگه داره؟ ?