دختری که موهایش را کوتاه کرده، ترسناک است…
دختری که می داند دیگر موهایش روی شانه هایش نمی افتد !
که می داند وقتی باد بیاید نمی شود موهایش را با دست از روی صورتش جمع کند!
که می داند دیگر نمی تواند جلوی آینه بایستد و سرش را با شدت خم کند تا موهایش همه به سمت پایین بیایند!
دختری که با این همه دانسته رو به روی آینه می ایستد و موهایش را جمع می کند تا ببیند اگر کوتاهشان کند چه شکلی می شود!
دست هایش را لای موها می برد و تصور میکند که آنقدر کوتاه شوند که دفعه ی بعدی موها از لای انگشت هایش بیرون نیایند،
ترسناک است.
اولین صدای قیچی مصادف است با ریختن قسمتی از موهای بلندش روی زمین…
دارد توی آینه خودش را نگاه می کند و به جای جیغ زدن خیره می شود توی چشم های خودش …
نگاهش به دنبال موهاییست که آرام آرام حرکت می کنند و به زمین می رسند…
دختری که دلش نمی لرزد و فقط به همین شکل ادامه می دهد
ممکن است پای هرکسی را نیز از زندگیش کوتاه کند !
دختری که موهایش را کوتاه کرده، ترسناک است.
ممکن است روزی عشقت را از دلش ریشه کن کند !
ممکن است روزی به سفری برود و هرگز بازنگردد !
دختری که موهایش را کوتاه کرده است، می تواند از هرچیزی دل بکند…
| بهنام شوشتری |
چهرههایی وجود دارند که
میارزد که پس از دیدار آنها چشم فرو بندیم و بمیریم
تا ناگزیر نباشیم پیش خود بگوییم:
“ هرگز من او را در بازوانِ خود نخواهم دید… "
| هانری دومنترلان |
شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتیست که از روزگار هجران گفت
نشان یار سفرکرده از که پرسم باز
که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت
فغان که آن مه نامهربان مهرگسل
به ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت
من و مقام رضا بعد از این و شکر رقیب
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت
غم کهن به می سالخورده دفع کنید
که تخم خوشدلی این است پیر دهقان گفت
گره به باد مزن گر چه بر مراد رود
که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت
به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو
تو را که گفت که این زال ترک دستان گفت
مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت
که گفت حافظ از اندیشه تو آمد باز
من این نگفتهام آن کس که گفت بهتان گفت
نه تنها ترسناک نیست اتفاقا خیلی هم سکسی است!! به شرط اینکه 5 صبح زمستون زنگ نزنه بیا بریم کوه !! اگر زنگ زد با وعده سکس پسرای بی سروزبون مردم را خر نکند!! اگر کرد تا نوک کوه نبرد!! اگر برد و بزهای کوهی نگاهتان کردند و با تاسف سرشان را تکان دادند که که خاک بر سرش برای یه مکان داره به ارتفاعاتی میره که ما هم هنوز نرفتیم!! بزها را تایید نکند!! اگر همه اینکار ها را کرد نوک کوه از جیبش یه شکلات کوچک که رویش نوشته است سکس در نیاورد و کف دست پسره مادر مرده نگذارد!! اگر گذاشت حد اقل از بیراهه برگردد که پسر هر بزی میبیند از شرمندگی رویش را آنور نکند!! …اگر اینکارها را کرد آنوقت حق باشماست هم ترسناک است هم مرض دارد...........باید عاشقش شد!! 😀 👿 😁
↩ Esn.nzr
آرزو کردم از یادم برود
هرآنچه مرا بیاد تو می اندازد
و از دست برود هرآن دستی
که مرا در منجلاب تو گرفتار میسازد
آرزو کردم دلتنگی، رفیق نیمه راهم باشد
وقتی غم ها دست از سرِ این تنها برنمیدارند
و لبخند چاره سازِ بغض های دیرینه
آنگاه که اشک ها، درمان دردهایم نمی شوند . . .
حاتمه ابراهیم زاده
↩ shahx-1
😂😂😂😂😂😂😂
حرف آخرتون رو خلاصه بزنید 😂😂😂
↩ salome27
سينه مالامال درد است ای دريغا مرهمی
دل ز تنهايی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسايش که دارد از سپهر تيزرو
ساقيا جامی به من ده تا بياسايم دمی
در طريق عشقبازی امن و آسايش بلاست
ريش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نيست
ره روی بايد جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآيد به دست
عالمی ديگر ببايد ساخت و از نو آدمی
خيز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهيم
کز نسيمش بوی جوی موليان آيد همی
گريه حافظ چه سنجد پيش استغنای عشق
کاندر اين دريا نمايد هفت دريا شبنمی
از اون دختر ترسناکتر، انسانی است که سکوت کرده است،
سکوت، آرامش قبل از طوفان است،
بدتر،
آرامش قبل از سونامی،،،،، ،،،،،،،
سکوت عمیق ترین فریاد است،،،،
↩ salome27
گر خلق کنندم سپر تيرملامت
من باز نگيرم نظر از تير و کمانت
↩ Power M
همچون سراب گمشده در عمق جادهام
از بس عبث دویدهام از پا فتادهام
دست نسیم هر طرفی میکشد مرا
در چنگ بادها گَوَنی بیارادهام
چون طفل نیسوار به جایی نمیرسم
بر مرکب خیال سواری پیادهام
تو تا کجای رفتن خود پرکشیدهای؟
من در کجای ماندن خود ایستادهام؟
باید دوباره طی کنم این راه رفته را
تا هر کجا که یاد تو را جا نهادهام
آنجا که دستهای تو را ای یگانهدوست
در لحظههای گمشدن از دست دادهام
آخر نشد فدایی آن چشمها شوم
غیر از زیان چه بود بگو استفادهام؟!
محمدرضا ترکی
↩ salome27
1- دوس دختر نبود یک فروند یاسی بود!!
2- سالها پیش برای همیشه از ایران رفت!!
3- اگر یه روزی یه جا حبستون کردن و هیچ کار بهتری برای تلف کردن وقت نداشتین خاطراتمو باهاش نوشتم گذاشتم رو سایت!! 👿
↩ Esn.nzr
اشک گاهی جامهای از شعله دربر میکند
آب گاهی شعلهها را شعلهورتر میکند
حسرت ابری که بر دشتی نبارید و گذشت
ساقههای تشنه را در خون شناور میکند
یاد لبخندی که در آیینهها پژمرد و مرد
خاطراتم را پر از گلهای پرپر میکند
با خودم میگویم این بازی فریبی بیش نیست
عشق اما آدمی را زودباور میکند
از خودم گاهی خجالت میکشم پیرانهسر
عشق از بس کارهای شرمآور میکند
غیرت شمشیر زخمی میشود چون در نیام
یادی از میدان جنگ نابرابر میکند
دفتر اشک مرا در جاری باران بشوی
یاد ابری تشنه هم چشم مرا تر میکند!
↩ Asemanaby13
خیلی پیشنهادات بدی بهم میشد و گفتم کلا پیام نداشته باشم بهتره
↩ Asemanaby13
بله درسته ولی خسته شدم و همینجا از بقیه دوستان فرهیخته و پاک و با شخصیت عذرخواهی میکنم 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
↩ Asemanaby13
میدونم و منظورم یه عده بود که اگه پشه ماده نیششون بزنه تا شماره ندند و قرار نزارند ول کن، پشه نیستند
↩ salome27
بله.ولی اگه خواستید می تونید خصوصی پیام بدید.اینجا دیگه بیشتر نمیشه وارد جزیئات شد🌷گل برای شما
↩ shahx-1
با خواندن خاطراتتون به این فکر افتادم که مثل شما با یه عده انسان نمای سایت برخورد کنم ساعت دو شب باهاشون قرار بذارم تا دلم خنک بشه 😂😂😂😂