سکس غیر مجاز من(۱) و (۲)

1401/05/01

سکس غیرمجاز من (۱)
اسم من امیره. شنیدین که میگن همه امیرا شرن. ۱۸ سالم بود که عاشق شدم عاشق افسانه. از اون به بعد تمام در و دیوار محله رو با حروف AA پر کردم افسانه بچه محلمون بود. دانشگاه قبول شدم ولی تمرکز نداشتم وسطای ترم اول مرخصی تحصیلی گرفتم و دربدر افسانه شدم روزا به اسم دانشگاه از خونه میرفتم بیرون و رفت و برگشت افسانه به مدرسه رو نگاه میکردم شبها با رویای افسانه میخوابیدم و صبحها به عشق دیدنش بیدار میشدم مجنون شده بودم خانواده نگران بیماری روحی من شدن و منو بزور فرستادن به ولایت فقط ی هفته طاقت اوردم و برگشتم رویای عروسی با افسانه خواب هر شبم شده بود دوباره منو فرستادن ولایت اینبار با سفارش نگهداری به هر قیمت. ولی من امیرم ایندفعه فقط ۳ روز طول کشید دوباره سروکله م تو محلمون پیدا شد به هیچکس چیزی نمیگفتم فقط دنبال افسانه بودم بار سوم تبعیدم سفت و سخت تر شد عمو و پسر عموم نگهبان من شدن و ۶ ماه منو تحت نظر گرفتن تا اینکه شرایطم کمی نرمال شد و ی روز عموم گفت داداشت داره عروسی میکنه ۲ روز دیگه میریم تهران حالا که حالت بهتر شده تو رو هم میبریم فکر دیدن دوباره افسانه شوق و ذوق رو در من زنده کرد و با اشتیاق زیاد به خونه برگشتم همه خوشحال بودن بالاخره عروسی بود دیگه کم کم شنیدم که همه از خوشگلی عروس حرف میزنن ولی یکدفعه دنیا برام تیره و تار شد عروس کسی نبود جز عشق من افسانه و داماد برادرم آرش. دوباره به هم ریختم کارهایی میکردم که همه میترسیدن هر کسی میرسید ازم میپرسید چت شده دیوونه شدی؟ نمیتونستم حرفی بزنم عروسی داداش بزرگم با افسانه بود عشق رویایی من. همه میگفتن از اول به باباش گفتیم اسمشو امیر نذار.

فسمت دوم
کم کم قبول کردم که افسانه زن داداشمه و تازه کمی آروم گرفته بودم که بابام سر شام به افسانه گفت دخترم اگه مشکلی نیست ازت میخوام تو خونه بی حجاب باشی اینجا فقط امیر به تو نامحرمه که اونم مثل داداشت میمونه کلی صحبت کردن تا افسانه قبول کرد و هر روز لباسهاش بازتر و سکسی تر میشد و من در حسرت وصالش میسوختم و میسوختم تا اینکه تو اوج گیجی و بدشانسی، برای من هم زن گرفتن. دختری بنام رویا که از اقواممون بود رو بمن پیشنهاد کردن و من که برام فرقی نمیکرد پذیرفتم. با خودم گفتم وقتی افسانه زنم نشه دیگه فرقی نمیکنه کی باشه. بعد از عروسی کم کم بیرون رفتنای ما ۴ نفره شد و من راضی بودم که حتی برای چند ساعت تو هفته در کنار افسانه باشم. هر چند شبها، ساعتهای طولانی و سیاهی بودن، که با چشمهای باز به صبح میرسوندم.
ی روز اتفاقی دیدم که آرش با فاصله خیلی کم داشت تو گوش رویا زمزمه میکرد و رویا در حالیکه قلقلکش میومد و لبخند میزد سعی میکرد ازش فاصله بگیره. اول ناراحت شدم ولی بلافاصله فکری به سرم زد و ی نقشه کشیدم. به افسانه گفتم آرش و رویا با هم رابطه دارن همینطور که نگام میکرد قطره های اشک بود که رو صورت نازش پایین میومد و من در نهایت حسرت با پشت انگشتم اونا رو پاک میکردم. سرشو انداخت پایین و گفت خودم میدونم یعنی از قبل حس کرده بودم. آروم سرشو گذاشت روی سینم و گفت امیر، حالا من باید چیکار کنم و من در کمال نامردی، از فرصت استفاده کردم و موضوع عاشقی خودمو در حالیکه اشک میریختم براش تعریف کردم. واقعا نامردی بود ولی ی قدرت خارق العاده تو جسم و روحم منو بجلو‌ هل میداد باید بگی. باید خودتو آروم کنی. مهم نیست چه کسی آسیب میبینه. خودت مهمی. فقط این دفعه رو برای خودت کار کن. فقط همین یک دفعه. مات و مبهوت منو نگاه میکرد و من در حالی که حالم از خودم بهم میخورد بغلش کردم و با لبخند تلخی روی لبهام…

7930 👀
8 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-07-23 17:24:23 +0430 +0430

یه کسی میشناختم این سالها یه دختری رو میکرد فامیل هم بودن باهم . خانواده پسره رفتن خواستگاری همون دختره برای برادر بزرگتره . برادر کوچیکه هم که سالها بکن دختره بود نگفته بود خوب نرین سمت این. خلاصه خواستگاری و نامزدی یک ماه نامزد بزرگه بود . کارای عقد رو هم کردن شب قبل عقد دختره میگه من خوشم از این نمیاد برادر کوچیکه رو مدت هاس باهاش هستم .شد قیامت ولی خوب گرفتنش برای برادر کوچیکه

2 ❤️

2022-07-23 17:30:08 +0430 +0430
0 ❤️

2022-07-23 17:32:02 +0430 +0430

امیر جان، این داستان زندگی خودته عزیزم؟😭

1 ❤️

2022-07-23 17:35:01 +0430 +0430

↩ Rezaa4691
درسته رفیق. روزی صد بار آرزوی مرگ میکردم.

1 ❤️

2022-07-23 17:36:16 +0430 +0430

↩ .nobody.
خرافات قدیمیاست دیگه متاسفانه همه جا هست. من فقط نقل قول کردم.

1 ❤️

2022-07-23 17:37:28 +0430 +0430

↩ Alex davidov
برادرم که نه نمیدونست. حتی شاید خود افسانه هم نمیدونست.

0 ❤️

2022-07-23 17:39:28 +0430 +0430

↩ Soroush_kermanshahi
بازم کوچیکه شانس اورده.

0 ❤️

2022-07-23 17:41:24 +0430 +0430

↩ Pourshadp
پورشاد عزیزم، فقط اینو بدون که من از اول دیوونه نبودم.

0 ❤️

2022-07-23 17:44:54 +0430 +0430
0 ❤️

2022-07-23 17:51:19 +0430 +0430

↩ HrdCor
الانشم نیستی عزیزم وقتی کسی ی همچین سرگذشتی داره و ی همچین قلمی، نمیتونه دیوونه باشه. بقیه داستان؟؟؟ من دل تو دلم نیست بخدا.😞😔😔

1 ❤️

2022-07-23 18:09:57 +0430 +0430

↩ Pourshadp
نوشتنش برام سخته چون روزهایی بود که اصلا تو حال خودم نبودم. بعضی روزها از حافظم پاک شدن از بس که تلخ بودن. خودمو زدم به دیوونگی تا ی کم از رنج و عذابم کم کنم. فعلا تا همینجاش بدون تا ببینم چطور باید ادامه شو بنویسم عشقم. دوستت دارم😘😘😘😘😘😍😍😍😍😍😍

2 ❤️

2022-07-23 21:21:20 +0430 +0430

↩ HrdCor
من نمیدونم. هر چه زودتر باید قسمت دوم رو آپلود کنی.

0 ❤️

2022-07-24 09:30:43 +0430 +0430

↩ Pourshadp
قسمت دوم رو اضافه کردم.

0 ❤️

2022-07-24 09:37:16 +0430 +0430

جالبتر شد. داستان داره پیچیده تر میشه😘

2 ❤️

2022-07-24 10:34:42 +0430 +0430

↩ Pourshadp
درسته🤔

0 ❤️

2022-07-24 15:08:19 +0430 +0430

↩ HrdCor
امیر جان کوتاه بود ولی هیجانش بیشتر شده👏👏👏

1 ❤️

2022-07-24 15:12:02 +0430 +0430


2 ❤️

2022-07-24 19:12:35 +0430 +0430

↩ Pourshadp
قربون تو که اینقدر صادقی😘😘😘

1 ❤️

2022-07-24 20:18:44 +0430 +0430

↩ HrdCor
تی فدا😘

0 ❤️

2022-07-24 21:09:29 +0430 +0430

↩ Pourshadp
عشق واقعی همینه❤️

1 ❤️

2022-07-24 22:54:34 +0430 +0430

↩ HrdCor
الان دیگه جوونا دنبال عشق واقعی نیستن.

1 ❤️

2022-07-26 16:39:05 +0430 +0430

↩ Pourshadp
پورشاد جوون، مثل همیشه پستهایی که میذاری آدمو به فکر وادار میکنه. بسیار زیبا و پرمعنا بود.😘😘😘

1 ❤️

2022-07-26 21:05:23 +0430 +0430

↩ hasti2014
عزیز دلم😍. لطف داری. درسته که این سایت سکسی و از این حرفهاست ولی بنظر من همونطور که از این جنبه ش لذت میبریم باید حواسمون به روابط و احترام به دیگران هم باشه چون نمیخوایم کسی رو ناراحت کنیم. ببخشید زیادی رفتم بالای منبر.

0 ❤️

2022-07-26 22:16:55 +0430 +0430

↩ Pourshadp
من بودم …
زمونه نامردی شده
منم نامردی کردم و پشیمونم
خیلی هم

1 ❤️

2022-07-27 11:17:25 +0430 +0430

↩ HrdCor
امیر جان همین که از این به بعد تکرارش نکنی خیلی خوبه. میدونم که میتونی😘

1 ❤️

2022-07-27 11:21:46 +0430 +0430

↩ Pourshadp
تو بزرگتر مایی اینجا ما گوش بفرمانیم عزیزم❤️❤️❤️

1 ❤️

2022-07-27 11:36:36 +0430 +0430

↩ Pourshadp
مرسی پورشاد جوونم😘

1 ❤️

2022-07-27 15:05:36 +0430 +0430

↩ HrdCor
آفرین پسر خوب راه درستش همینه😘

1 ❤️

2022-07-27 15:09:53 +0430 +0430

↩ hasti2014
❤️❤️❤️😘😘😘

0 ❤️

2022-07-28 07:41:35 +0430 +0430

↩ Pourshadp
Love you 😍😍😍

1 ❤️

2022-07-28 07:55:44 +0430 +0430

↩ HrdCor
Me 2😍

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «