من یه لزبین هستم و دوست دارم نظرتون رو در این باره بدونم.
چون دختر نيستم، شعورم بهم ميگه در مورد لزبين نظر ندم. … در مورد گي بايد بگم که واقعأ افتخار ميکنم که گي هستم و اميدوارم روزي پسر ها از اينکه باور کنند که گي هستند نترسند. متأسفانه حتي در آمريکا که ادعاي حقوق بشر ميکند، کمال بي حرمتي در حق گي ها را در فيلمهاي هاليوودي ميکنند و اين تفکر پاک را دستمايه ي تمسخر و طنز قرار ميدهند. در ايران هم که حتي اگر مجازاتها برداشته شود، اين فرهنگسازي زشت عليه گي ها وجود دارد که آنها را با کلمات بسيار زشت مورد خطاب قرار ميدهند و حتي همين جاويدخان که نسبتأ به گي ها لطف دارند، از ما تعاريف غلط ارائه ميدهند. به اميد روزي که اين احترامي که ما به دگرجنسگرايان ميگذاريم متقابل باشد…
مرسي جاويد جان. ممنون که از من تمجيد کردي، شايد تو از معدود کساني هستي که به اندکي از حقيقت اخلاقي من پي بردند. از کاربران عزيز خواهش دارم که نظراتشون رو اعلام کنند و دوستيابي رو بذارن واسه تاپيکهاي ديگه.
[quote=god-of-sex]متاسفانه بعضی از دوستان بدون این که مطالعه ای یا آگاهی داشته باشن فقط نظر میدن دیگه…![/quote]
الآن دقيقأ منظورت کيه؟
man dost daram shayd tanha chizi ke hasharieem mikoneh lezzzzzzzzzzzzzzzzz 2ta khanomeh
دوست عزیز من نظر خواستی ندارم به عقیدتونهم احترام میذارم فقط یه سوال دارم واقعا چه حسی نسبت به این کار دارین
طبیعت انسان:
مرد برای کردن
زن برای دادن
اگه مرد به مرد تو این زمونه علاقه مند میشه یا زن به زن دلیلش تنوع طلبیه یا نبوده امکانات برای رسیدن به جنس مخالف و پرورش افکار به شکل غلط
[quote=havasnakkk]طبیعت انسان:
مرد برای کردن
زن برای دادن
اگه مرد به مرد تو این زمونه علاقه مند میشه یا زن به زن دلیلش تنوع طلبیه یا نبوده امکانات برای رسیدن به جنس مخالف و پرورش افکار به شکل غلط[/quote]
جالبه. باهم آنلاين ميشين، باهم آفلاين ميشين، همزمان توي يه تاپيک نظر ميدين. و کل محور صحبت هاتون هم مربوط به پروفايل من ميشه. قديميها ميگفتن دشمن دانا بهتر از دوست احمقه. کاش قديميها يه نظري در مورد دشمنان احمق هم ميدادن تا تکليف من با دشمنهاي احمقم مشخص بشه.
خداروشکر که تااین حد خدازده نشدم که لز بشم یا اگه پسربودم گی.بدترین کاره .حال بهم زنه حتی دیدن فیلم یا عکسش.واقعا وحشتناکه که یه پسر یا یه دختر بخودش افتخارمیکنه که لز یاگی س.هرکی که همجنسگراس بیمار روانیه صددرصد .من به گناهش کارندارم که از زنا کردن بدتره .ولی از عاقبتش بترسید حتی اگه خداروقبول ندارید
همجنسگرایی یکی از گرایشهای جنسی است که ویژگی آن تمایل زیباییشناختی، عشق رومانتیک و تمایل جنسی فردی است که تنها متوجه جنس همگون با خود او است. همجنسگرایی همراه با دو گرایش دگرجنسگرایی و دوجنسگرایی، سه گرایش اصلی جنسی را تشکیل میدهند. به فردی که به جنس دیگر گرایش داشته باشد دگرجنسگرا و به افرادی که هم به جنس دیگر و هم به افراد همجنس با خود تمایل دارند، دوجنسگرا میگویند.
براساس اتفاق نظر علوم رفتارشناسی و جامعهشناسی و متخصصان سلامت و سلامت روانی همجنسگرایی فینفسه نمونهای معمولی و مثبت از اختلاف در گرایشهای جنسی انسان است.
امروزه برای اشاره به افراد همجنسگرای مرد از گی که از واژهٔ انگلیسی Gay آمده است و برای همجنسگرایان زن معمولاً واژه لزبین یا لِز که از واژهٔ انگلیسی Lesbian آمده استفاده میشود. البته در گذشته به همجنسگرایان زن، در گفتار ایرانیان طَبَقزن گفته میشده که به عمل طَبَقزنی اشاره داشته است. این اصطلاح امروزه در زبان فارسی بهندرت مورد استفاده قرار میگیرد.
پدیده همجنسگرایی از ابتدای تاریخ، با بشر همراه بوده است و در ادبیات و هنر جهان از زمان بسیار کهن، شاهد اشاراتی به این پدیده هستیم. ادیات توحیدی همچون یهودیت، اسلام و مسیحیت با همجنسگرایی مخالفت کردهاند هر چند که در این رابطه در بین متخصصان دینی اختلاف نظر وجود دارد و به عنوان مثال برخی از مسیحیان همجنسگرایی را گناه نمیدانند.
مشخص کردن این که چند درصد از یک جمعیت همجنسگرا است به دلایل مختلفی برای پژوهشگران دشوار است. امروزه براساس بیشتر مطالعات در جوامع مختلف بین ۲٪ تا ۱۳٪ افراد جامعه همجنسگرا هستند.بسیاری از همجنسگرایان زندگی سالم و تنظیم شده و شادی دارند. همچنین اغلب همجنسگرایان در روابط عاطفی پایدار هستند. بر اساس مطالعات روانشناختی حس عاطفی در همجنسگرایان با حس عاطفی موجود در دگرجنسگرایان برابر است و تفاوتی ندارد. روابط و رفتارهای همجنسگرایانه همانگونه که مورد ستایش واقع شدهاند در طول تاریخ بسته به موقعیت، فرهنگ و زمان وقوع، محکوم نیز شده است. از اواخر سده ۱۸ میلادی جنبشهایی به منظور شناساندن و گرفتن حقوق قانونی برابر همچون حق ازدواج، اتحاد مدنی، سرپرستی فرزندخوانده، استخدام، خدمت در ارتش و دسترسی برابر به خدمات درمانی برای همجنسگرایان بهوجود آمده است.
همجنسگرایی از دید زیستشناسی
تئوری هورمونی پیش از تولد
زیستشناسی عصبی مغز در ایجاد حالت مردانگی تاحد زیادی کشف شده است. استرادیول و تستوسترون که به وسیلهٔ آنزیم ۵-α ردوکتاز تبدیل به دی هیدروتستوسترون میشوند، عمل ایجاد حالت مردانگی را با اتصال به گیرندههای آندروژن (هورمونهای جنسی مردانه که باعث ایجاد صفات ثانویه مانند ریش و کلفتی صدا میشوند) بر عهده دارند. تغییرات جسمی و روانی زمانی ظاهر میشوند که تعداد این گیرندههای آندروژن بسیار کم مانند نشانگان بی حسی آندروژنی و یا بسیار زیاد باشد (مانند زنان مبتلا به پُریاختگی مادرزادی غدهٔ فوق کلیه) بهنظر میرسد همجنسگرایی چه در مردان و چه زنان نتیجهٔ چنین دگرگونیهایی است.
تفاوتهای فیزیولوژیکی همجنسگرایان
تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شدهاند، مانند تحقیقات پیشگامانهٔ عصبشناس سیمون لوی ، نشان میدهند که تفاوتهای قابل توجهی در فیزیولوژی مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا وجود دارد. این تفاوتها ابتدا خود را در مغز، گوش میانی، و حس بویایی آشکار میسازند. لوی در آزمایشی دریافت که مغز ۱۰٪ از مردان همجنسگرای مورد آزمایش تفاوت فیزیولوژیکی آشکاری با همان بخشها در مردان دگرجنسگرا دارد. گاهی نتایج این تحقیقات را به این معنا میگیرند که همجنسگرایی در افراد پدیدهای مادرزادی است. با این حال خود «لوی» میگوید: «تحقیقات من ثابت کنندهٔ یک دلیل ژنتیکی برای همجنسگرایی نیستند. من هیچ قسمتی از مغز را به عنوان یک مرکز همجنسگرا کننده معرفی نکردهام. INAH-۳ بیشتر مانند حلقهای از زنجیرهٔ هستههای شکل دهندهٔ رفتارهای جنسی مردان و زنان عمل میکند تا یک هستهٔ همجنسگرا کننده … و از آنجا که من مغز افراد بالغ را مورد مطالعه قرار دادهام هیچ دلیلی وجود ندارد که نتیجه بگیریم این تفاوتها مادرزادی بودهاند و بعد از تولد به وجود نیامدهاند».تحقیقات لوی مورد انتقادهایی قرار گرفت که یکی از دلایلش انتخاب مردان همجنسگرایی بود که به علت بیماری ایدز جان خود را از دست داده بودند، در حالی که دگرجنسگراهای مورد مطالعه به این بیماری مبتلا نبودند. مقایسهای که بین اندازهٔ INAH-۳ در افراد مبتلا به ایدز دگرجنسگرا و همجنسگرا انجام شد (با وجود کوچک بودن جامعهٔ آماری) نشان داد که اندازهٔ این بخش از مغز در هر دو آنها مشابه است. البته باید توجه داشت که هیچ مدرکی مبنی بر تأثیر ابتلا به ایدز بر اندازهٔ INAH-۳ یافته نشده است. تحقیقات در زنان هنوز به هیچ نتیجه مشابهی منتهی نشده است.
بعضی از تحقیقات اخیر حاکی از ارتباط تعداد برادرهای بزرگتر با همجنسگرایی فرد میباشد. بلانکارد و کلاسن در سال ۱۹۹۷ اعلام کردند هر برادر بزرگتر احتمال همجنسگرایی فرد را تا ۳۳٪ بالا میبرد. این یافته طبق گفتهٔ بلانکارد «یکی از معتبرترین یافتههای اپیدمیولوژیکی است که تا به حال در رابطه با گرایشهای جنسی کشف شده است.» بر طبق این یافته، گفته میشود که هر جنین مذکر در مادر واکنشی ایمنی ایجاد میکند و این واکنش با جنین بعدی تشدید میشود. این جنینها آنتی ژن H-Y که نفش آنها در تغییرات جنسی مهرهها تقریباً ثابت شده را تولید میکنند. و این همان آنتی ژنی است که آنتی بادی مادری H-Y به آن واکنش داده و نیز یادآوری (از نظر ایمنی شناختی) مینماید. سپس آنتی بادیهای H-Y تولید شده توسط مادر به جنین حمله میکنند و کارایی آنتی ژنهای نامبرده را در ایجاد حالات مردانه در مغز جنین پایین میآورند. از این موضوع با نام «اثر ترتیب تولد برادر» یاد میشود.
در مطالعاتی که پسرهای رشد یافته با برادر بزرگتر را با آنها که جدا از برادران خود رشد کرده بودند مقایسه میکرد، کشف شد که تنها متولد شدن از مادری که برای چندمین بار پسری به دنیا میآورد احتمال همجنسگرا بودن را در افراد افزایش میدهد و بزرگ شدن در کنار برادران دخالت چندانی در این مسأله ندارد.درباره زنان نتایج مشابه یا قابل توجهی یافت نشده است.
پزوهشهای جدید اثبات کردهاند مغز مردان همجنسگرا به مغز زنان دگرجنسگرا و مغز زنان همجنسگرا به مغز مردان دگرجنسگرا شبیه است.
ژنتیک
از منظر ژنتیکی تئوریهای کمی به منظور توضیح یک ژن مستقیم برای همجنسگرایی وجود دارد هرچند یک وجود «ژن گی» یک باور عمومی در جامعه است. دیدگاه فراگیر در میان دگرباشان جنسی آن است که آنها از همان ابتدای تولد همجنسگرا به وجود آمدهاند. براساس پاره از پژوهشها ثابت شد که ترتیب چینش ژنوم مادر میتواند بر گرایش جنسی فرزند تاثیرگذار باشد. کشف این موضوع که در نشریه Human Genetics به چاپ رسید به اندیشه وجود ژنی مستقل برای همجنسگرایی یعنی «ژن گی» را دامن زد. پژوهشگران در این تحقیق کروموزم غیرفعال X را در ۹۷ مادر دارای فرزند همجنسگرا و ۱۰۳ مادر دارای فرزند دگرجنسگرا مورد آزمایش قرار دادند. با این وجود برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند که ژنی تحت عنوان «ژن گی» وجود ندارد بلکه رفتار همجنسگرایانه معلول عملکرد چندین ژن است.
در سال ۲۰۱۰ گروهی از محققان کرهای موفق شدند که با حذف ژنی که با رفتارهای تولید مثلی مرتبط بود گرایش جنسی موشهای ماده را تغییر دهند. موشهای ماده مورد آزمایش از آن پس به موشهای جنس موافق خود علاقه نشان میدادند و موشهای نر را پس میزدند و از بوئیدن ادرار موشهای نر خودداری میکردند؛ این در حالی بود که موشهایی که این ژن را حفظ کرده بودند به موشهای نر واکنش نشان میدادند. مسئول این پروژه در این باره گفت: «نبود این ژن باعث میشود مغز موشها همانند مغز موشهای نر عمل کند.»
رفتار همجنسگرایانه در حیوانات
قوهای سیاه همجنسگرا
روی و سیلو ۲ پنگوئن همجنسگرای باغ وحش نیویورک: هنگامی که تخمی واقعی در زیر آنها گذاشته شده از جوجهٔ به دنیا آمده همانند فرزند خودشان نگهداری نمودند.
رفتارهای همجنسگرایانه و دوجنسگرایانه تاکنون در ۱۵۰۰ گونه جانوری - از پستانداران گرفته تا خرچنگها و کرمها - مشاهده شده ولی تصور میشود که رقم واقعی بسیار بیشتر از این باشد. رفتارهای همجنسگرایانه بخصوص در حیوانات گلهزی با زندگی گروهی پیچیده شایعتر است و نقشی اساسی در زندگی آنان بازی میکند. معروفترین حیوان همجنسگرا بونوبو یکی از نزدیکترین خویشاوندان انسان است. این گونه از شمپانزه بهکلی دوجنسگرا است. جانت مانن، پروفسور دانشگاه جورج تاون صریحاً این نظریه را مطرح کردهاست که همجنسگرایی، لااقل در دلفینها مزیتی است که در اثر تکامل به وجود آمده و حملات و تجاوزهای داخل گونهای را به ویژه در نرها کاهش میدهد. مشاهده رفتارهای همجنسگرایانه در حیوانات دلیلی مستحکم بود برای رد ادعای گناه در برابر طبیعت همچنین با استدلال به وجود همجنسگرایی در حیوانات در دادگاه عالی آمریکا قوانین ضد همجنسگرایانه ۱۴ ایالت آمریکا ملغی اعلام گردید.
بعضی پنگوئنهای نر تمایل به تشکیل جفت با نرهای دیگر و لانهسازی مشترک با آنها دارند. در این مواقع از یک سنگ به عنوان جایگزین تخم استفاده میشود. در سال ۲۰۰۴ پارک مرکزی حیوانات واقع در ایالات متحده آمریکا، سنگ یادشده را با یک تخم بارور جایگزین کرد که زوج نر آن را به عنوان فرزند خود بزرگ کردند.باغ وحشهای آلمانی و ژاپنی نیز گزارشهایی دربارهٔ همجنسگرایی بین پنگوئنهایشان منتشر کردهاند. این پدیده همچنین در زیستگاه آبی کلی تارلتون در آوکلند نیوزیلند مشاهده شده است.
معاشقه و دخول کامل در روابط گاوهای نر، به ویژه گاومیش کوهاندار آمریکایی معمول است. چنین روابطی در مادههای نوع دیگری از گاوها رواج دارد.
همجنسگرایی در گوسفندان (که در ۶ تا ۱۰٪ قوچها دیده میشود) همراه با تفاوت در حجم بخشهای معینی از مغز و فعالیتهای شیمیایی است. مطالعاتی که توسط مجلهٔ درون ریز شناسی انجام شد، نشان داد عوامل فیزیولوژیکی و زیست شناختی تأثیرگذارند. نتایج این بررسیها با بررسیهایی که لوی روی نمونههای انسانی انجام داد مشابه است.
گوسفندان نر کوهی آمریکایی نیز از این نظر به دو دسته تقسیم میشوند: آنها که درگیر روابط همجنسگرایانه میشوند و گروه دیگر که اینگونه نیستند.
در میان کبوتران نیز همجنسگرایی نرها دیده میشود. کبوتربازان برای این جفت کبوتران از اصطلاح «جناق» استفاده میکنند.
علاوه بر موارد ذکر شده همجنسگرایی در موجوداتی همچون مارمولک سنجاقک شیرها و حتی حشراتی که در رختخواب زندگی میکنند دیده شده است.
یک چهارم جفتهای قوی سیاه همجنسگرا هستند (اکثرا مذکر) این جفتها با دزیدن لانهها و تخمهای دیگر از آنها نگهداری کرده و از جوجه به دنیا آمده همانند جوجه خود مراقبت میکنند در برخی دیگر از موارد جفتهای نر همجنسگرا با یک قوی ماده رابطه برقرار کرده و پس از اینکه قوی ماده تخم گذاشت او را فراری میدهند.
تفاوتهای زیستشناختی همجنسگرایان با دگرجنسگرایان
گزارشات بیان میکنند مردان همجنسگرا آلت تناسلی بزرگتر و قطورتری نسبت به مردان دگرجنسگرا دارند.
نیمکرههای مغز در مردان همجنسگرا و زنان دگرجنسگرا نسبت به هم موزون است در حالی که نیمکره راست زنان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا نسبت به نیمکره چپ بزرگتر است.
بوی حاصل از زیر بغل در مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا متفاوت است.
مردان و زنان همجنسگرا نسبت به دگرجنسگرایان بیشتر چپ دست هستند.
روانشناسی همجنسگرایان
برای اولین بار هنگامی که واژه همجنسگراییدر ادبیات روانشناسی به وجود آمد روانشناسان به دنبال عاملی ذاتی به عنوان ریشه این پدیده بودند. بیشتر نوشتهها در مورد سلامت روان و بیماران همجنسگرا بر روی افسردگی سوءمصرف مواد و خودکشی درمیان همجنسگرایان تمرکز کرده بود. هرچند که چنین مواردی درمیان دگرجنسگرایان نیز وجود دارد اما با این حال بحث پیرامون ارتباط بین همجنسگرایی و موارد فوق تا سال ۱۹۷۳ هنگامی که همجنسگرایی از لیست بیماریهای روانی خارج شد ادامه داشت و پس از آن روانشناسان دلایل مواردی همچون خودکشی در میان همجنسگرایان را ناشی از تبعیضهای اجتماعی، نگرشهای منفی و موارد دیگر ذکر نمودند.
در ابتدای سده بیستم، مباحثی نظری پیرامون تحلیل روانی درگرفت که ادعا میکرد در همهٔ افراد طی نمو روانی، دوجنسگرایی به وجود میآید. مطالعات عددی آلفرد کینزی در سال ۱۹۴۰ و همچنین دکتر فریتز کلین در سال ۱۹۸۰ تأیید کنندهٔ این نظریات بودند.
مطالعات تازه که با چاپ کتابهای آلفرد کینزی با نامهای «رفتارهای جنسی انسان مذکر» و «رفتارهای جنسی انسان مؤنث» به نتایج مهمی منتهی شد، بیانگر این بود که اکثر مردم در مقاطعی دارای تجربیات و یا عواطف همجنسگرایانه بودهاند. پژوهشهای علمی معاصر ادعا میکنند که اکثریت جامعه انسانی تمایلات دوجنس گرایانه دارند. گرایش جنسی برخلاف آنچه بیشتر مردم تصور میکنند یک متغیر گسسته نیست که به ۲ گروه «دگرجنسگرا» و «همجنسگرا» تفکیک شود، بلکه متغیری پیوسته است که ویژگیهای این گروهها را نیز داراست. گزارشات «کینزی» نشان میدهند که حدود ۴ درصد از افراد بالغ در آمریکا برای تمام عمر منحصراً همجنسگرا هستند و حدود ۱۰ درصد نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنسگرایانه بروز دادهاند. با این حال درصد افرادی که به طور برابر با هر دو جنس رابطه دارند کمتر از میزان مورد انتظار است. این میتواند به علت فشارهای اجتماع بر افراد باشد که آنها را مجبور میکند بر خلاف غرایز درونی خود و به طور ناخودآگاه برچسبهای مطلق هویت جنسی را از قبیل «همجنسگرا» یا «دگرجنسگرا» بپذیرند.
کینزی، به همراه فعالان گروههای LGBT بر جنبههای تاریخی و سیالیت گرایشهای جنسی تأکید میکرد. مطالعات کینزی همچنین نشان داد که گرایش جنسی در دوران حیات فرد در جهات مختلف رشد میکند و به ندرت (و نه لزوماً) امکانات جذب شدن به جنسیت متفاوتی را فراهم میکند. بسیار نادر است که شخصی گرایشهای جنسی خود را تغییر دهد و همچنین بعید است که این اتفاق نادر در صورت رخ دادن «داوطلبانه» باشد. اما گاهی تمایلات جنسی گسترش مییابند و یا دستخوش تغییر شده و جوهرهٔ متفاوتی پیدا میکنند. نظریه فراهنجار ایدههای «ساختار اجتماعی» را مرتبط با قضیه میداند و معتقد است باید به تمایلات جنسی تنها در چهارچوب تاریخی آن نگریست. در این نگاه، گرایش جنسی محصول تأثیرات جامعهاست و یک ویژگی تحت کنترل انسان و ارادهٔ او محسوب نمیشود.
بیشتر روانشناسان با نتایج کلی آزمایشات کینزی موافقند و به رشتهٔ یوستهٔ تمایلات جنسی عقیده دارند، که در آن افراد کاملاً همجنسگرا و کاملاً دگرجنسگرا در دو انتهای بردار و اقلیت قرار دارند و اکثریت را دوجنسگرایان تشکیل میدهند. بعلاوه تقریباً همهٔ روانشناسان هم عقیدهاند که گرایش جنسی در سنین پایین شکل میگیرد و به طور ارادی قابل تغییر نیست.
البته بعضی دیگر از تحقیقات اسلوب کاری کینزی را زیر سؤال برده و نتایج این آزمایش را در برآورد تعداد همجنسگرایان و دگرجنسگرایان اغراقآمیز میدانند. آنها دلیل خود را انتخاب افراد نامناسب برای تحقیق (که شامل همجنسگریان و زندانیهایی که برخی از آنها متهم به تجاوزهای جنسی بودهاند میشود) بیان میکنند. به هر حال نظریات کینزی در رابطه با «رشته پیوستهٔ تمایلات جنسی» هنوز مورد قبولند و با یافتههای تحقیقات زیستشناسی انجام شده بر تفاوتهای ساختاری مغز افراد و حیوانات دارای گرایشهای جنسی مختلف سازگاری دارند.
روابط پدر ـ پسر و شکلگیری رفتارهای جنسی
بخش بزرگی از تحقیقات معمولاً به بررسی روابط فرزند ـ والد و تأثیر آن بر مردان همجنسگرا و دگرجنسگرا میپردازد و احتمال رابطهای بین «فقدان پیوند عاطفی بین والد همجنس» و «شکل گیری همجنسگرایی در پسر» را پیشنهاد میدهند. مطالعات زیادی ادعا میکنند که مردان همجنسگرا در دوران کودکی خود کمتر از همسالان دگرجنسگرای خود مورد علاقه یا توجه پدرانشان بودهاند. «بیبر» در سال ۱۹۷۶ اظهار داشت:
«از سال ۱۹۶۲ که کتابم منتشر شد تا به حال بر روی ۱۰۰۰ همجنسگرا و ۵۰ جفت از والدینشان مطالعه کردهام والگوی مشابهی در ۹۰٪ آنان یافتهام. در تمام مدت آزمایش، حتی یک مرد همجنسگرایی که پدرش اخلاق سازنده و رفتار مهرورزانه داشته باشد ندیدهام. پسری که پدرش به او احترام میگذارد و عشق میورزد هرگز همجنسگرا نمیشود. من به این نتیجه رسیدهام که رفتار والدین بر انتخاب تمایل جنسی کودکان بسیار تأثیر میگذارد.»
بیبر بعدها در سال ۱۹۷۶ گفتههای خود را این گونه ادامه داد:
«ما همواره گفتهایم که یک پسر که پدری با اخلاق سازنده و مهرورزانه دارد هرگز همجنسگرا نمیشود. باید توجه داشت که عکس این گزاره صحیح نیست و هر پسری که پدرش اخلاق مخرب دارد لزوماً همجنسگرا از آب در نمیآید.»
این گزارشات، بهویژه بهعلت جابجا کردن علت با اثر زیر سؤال رفتهاند. به عبارت دیگر علاقهٔ مردان همجنسگرا به داشتن رابطهٔ مستحکمتر با مادر، علت همجنسگرایی نیست، بلکه نتیجهٔ آن است. انجمن روانشناسی آمریکا نیز این نتایج را رد کرده است و اظهار داشته که در جوامع مختلف همجنسگرایان درصد مشابهی از جامعه را تشکیل میدهند. در حالی که اگر روابط خانوادگی دارای چنان تأثیری بود، در جوامعی با فرهنگ خانوادهٔ متفاوت این میزان میبایست متفاوت باشد. این تئوری هم چنین عاجز از توضیح وجود همجنسگرایی در یونان باستان، ژاپن قبل از مدرنیته و فرهنگهای دیگر است و دلیلی برای همجنسگرایی در حیوانات ارائه نمیکند و مثلاً قادر به پاسخ دادن به این سؤال نیست که چرا در گونهٔ قوی سیاه استرالیایی تنها والدین جوجهها زوجهای نر محسوب میشوند؟
یافتههای مطالعات بر حیوانات همجنسگرا به موازات یافتههای موارد انسانی پیش میروند. مطالعاتی که بر روی مغز قوچهای همجنسگرا انجام شده نشان میدهد آن بخش از مغز که در شکل گیری رفتارهای همجنسگرایانه نقش دارد، نسبت به دگرجنسگرایان همان تفاوتهایی را نشان میدهد که در موارد انسانی دیده میشود.
اصلاح رفتار
بعضی درمانگرها، گروهها، یا مؤسسات ادعا میکنند قادر به کمک به همجنسگرایان برای غلبه بر رفتارهای همجنسگرایانهٔ خود هستند. اکثر آنها پیروان ادیان ابراهیمی هستند که در مسلک آنان همجنسگرایی غیرطبیعی و گناه است و یک گرایش جنسی نامطلوب به حساب میآید. این نوع رواندرمانی در جهت حذف علایق همجنسگرایانه و توسط افرادی که همجنسگرایی را یک اختلال یا گناه تلقی میکنند استفاده میشود. این افراد معتقدند ک
همجنسگرایی و مذهب
سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام آشکارا با همجنسگرایی مخالفت کردهاند، اما برخی مسیحیان در این زمینه نظرات متفاوتی دارند، چنان که برخی کلیساها عقد شرعی همجنسگرایان را جاری میکنند و برخی نیز، این عمل را مطرود میدانند. بعضی عقیده دارند که همجنسگرائی خود یک گناه است در حالی که عدهای دیگر تنها اعمال همجنسگرایانه را گناه میدانند.
نظر یهودیت
در آئین یهود، در مذهب ارتدکس رابطه جنسی بین دو همجنس غیر قابل قبول است. اما در سه مذهب دیگر یعنی اصلاحگرا، نوسازمانگرا و محافظهکار همجنسگرایی بعنوان یک شیوهٔ زندگی مورد قبول و اجازه ورود به مرحله خاخامی وجود دارد. هرچند که متخصصان عهد عتیق هم به این نکته اشاره کردهاند که رسم رایج در میان قوم لوط چیزی از جنس همان نوع روابطی بوده است که در یونان باستان و سایر فرهنگهای گذشته رواج داشته و در فرهنگ عرفانی ایران از آن تحت عنوان «صحبت احداث» یا «شاهدبازی» یاد میکردهاند، یعنی رابطهای که همراه با تماس جنسی با کودکان و نوجوانان بوده است، همان که امروز در مناطقی از ایران و افغانستان از آن به عنوان «بچهبازی» یاد میشود. برخی مفسرین تورات چنین گفتهاند که از منظر تورات تنها روابط همجنسخواهانه ممنوع است و عشق همجنسگرایانه همانند عشق دگرجنسگرایانه طبیعی است.
نظر مسیحیت
بیشتر مکاتب مسیحی همجنسگرایان را طرد نمیکنند اما اکثر آنها بر این نکته پافشاری میکنند که روابط همجنسخواهانه گناه است. هرچند که برخی دیگر همجنسگرایی را گناه نمیدانند.در انجیل آمدهاست: «مردی که به همخوابی با مرد دیگر مبادرت کند در حالی که با زنی هم خواب شده است؛ هر دوی آنها مرتکب گناه شدهاند و باید کشته شوند و خونشان بر خودشان است»
کلیساها در قرون وسطی مواضعی سرسختانه از خود در برابر همجنسخواهی نشان میدادند و مجازات همجنسگرایی مرگ بودهاست. در عین حال به نظر میآید نظرات بعضی از اعضای کلیسا چندان در موافقت با نظرات رسمی کلیسا نبودهاست حداقل رفتار و گرایشات جنسی آنها گویای چنین چیزی است و همواره این گمان وجود داشتهاست که در میان کشیشان همجنسگرا و همجنس گرایی نیز وجود دارد. پیتر دامیان یک اصلاح طلب پاپی در تلاشی ناموفق سعی کرد مدارکی را دال بر این ادعا به پاپ ارائه کند.
هم اکنون واتیکان و پاپ به همجنسگرایان و همجنسگرایی روی خوش نشان نمیدهند و آن را گناه میدانند. همچنین کلیسای ارتدکس نیز هرگونه رابطه بین دو همجنس را مردود میداند. با این وجود برخی کلیساها همچون کلیسای انگلیکان کانادا، کلیسای منونایت هلند و کلیسای سوئد و بسیاری دیگر از کلیساها در کشورهایی همچون نروژ و آلمان ازدواج همجنسگرایان را رسمی میدانند و آن را تقدیس میکنند. برخی از اساتید الهیات پیشنهاد کردهاند کلیساهای کاتولیک نباید درهای خود را بر روی زوجهای همجنسگرا ببندد.
در سال ۲۰۱۱ و پس از قتل یکی از فعالان حقوق همجنسگرایان در اوگاندا اسقف اعظم کانتربری بیانیهای صادر کرد که در آن هشدار داده بود نباید از همجنسگرایان چهرهای اهریمنی نشان داد. او افزوده بود سخنانی که چهرهای شیطانی از همجنسگرایان نشان میدهد عواقب خطرناکی دارد. بیانیه او مورد حمایت اکثر رهبران مذهبی انگلیکان قرار گرفت. آنها در حمایت از چنین بیانیه گفته بودند:ما از این سخنان حمایت میکنیم چرا که هیچ کس نباید به خاطر تعصبهای دیگران در ترس و وحشت زندگی کند.
نظر اسلام
رابطهٔ جنسی همجنسان در اسلام از گناهان کبیره است. این عمل از جانب محمد، پیامبر اسلام و تمامی امامان شیعه نهی شده و از عواقب اخروی آن به شدت یاد شده است. مجازاتهای دنیوی سنگینی نیز برای لواط و دیگر کنشهای همجنسخواهانه در نظر گرفته شدهاست. در فقه شیعه و قوانین ایران؛ لواط، که معمولاً دخول کامل مقعدی بین دو مرد تعریف میشود، کیفر اعدام دارد، تفخیذ و قراردادن آلت تناسلی بین دو کپل مجازات حدی ۱۰۰ ضربه تازیانه و در بار سوم یا چهارم اعدام، بوسیدن پسران از روی شهوت و خوابیدن عریان دو مرد یا دو زن در زیر پوشش مشترک، بدون وجود ضرورت، مجازات تعزیری دارد. مساحقه به معنی آلتمالی دو زن نیز مستحق مجازات حدی یکصد ضربه شلاق و در نوبت چهارم مستوجب اعدام است.
در مذهب شافعی فتاوایی از برخی فقها آمده که بر اساس آن لواط با غلام مملوک (عبد) حد ندارد و مخالفینشان نیز آن را به حلال بودن لواط تعبیر کردهاند. برای مثال ناصرخسرو میسراید:
می و قیمار و لواطت به طریق سه امام مر ترا هر سه حلال است، هلا سر بفراز
بهویژه مشهور است مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی لواط را جایز دانسته، هرچند در المؤطای مالک چنین چیزی وجود ندارد و مالکیان نیز آن را قبول ندارند. مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران در این مورد نوشتهاست: «شاهدبازی حرام است و همهٔ پیران و زاهدان کنند. وقتی فقهای اربعه با این اوضاع روبرو میشدند ناچار بودند فتوایی بدهند که نه سیخ بسوزد نه کباب. لذا برخی غلام غیرمملوک را منع و غلام مملوک را تجویز کردهاند.»
بهگفتهٔ آرش نراقی نواندیش دینی برای بررسی دیدگاه اسلام در مورد همجنسگرایی بایستی به تمایز همجنسگرایی و لواط توجه کرد. همجنسگرایی نوعی روش زندگی جدید است که در آن شخص از انکار و سرکوب گرایش جنسی خود دست برداشته و آن را در شیوهٔ زندگی خود رعایت میکند، چنین مفهومی مطلقاً برای پیشینیان شناخته شده نبودهاست. در حالی که لواط در فرهنگ دینی، ادبی و حقوقی به یک عمل جنسی اشاره دارد که عمدتاً بین یک مرد بالغ و یک نوجوان واقع میشود. صرف رابطهٔ جنسی با همجنس شخص را همجنسگرا نمی کند و ممکن است شخصی خود را همجنسگرا بداند ولی رابطهٔ جنسی با همجنس نداشته باشد. به بیان منطقی رابطهٔ این دو عموم و خصوص من وجه است. در قران آنچه به صراحت نهی شده «عمل زشت» قوم لوط است و شواهد و قرائن قرآنی و روایی نشان میدهد که عمل رایج در میان قوم لوط نوعی تجاوز به عنف بوده که بیشتر قربانیان آن کودکان و نوجوانان بودهاند و همانطور که متخصصان عهد عتیق تأیید کردهاند به «شاهدبازی» و «صحبت احداث» شباهت داشته که در یونان باستان و فرهنگ ایرانی-اسلامی هم دیده میشود و البته چنین روابطی امروزه به هیچوجه همجنسگرایی نامیده نمیشوند. همچنین در قرآن هیچ اشارهای به همجنسگرایی زنان نشده، هرچند در پارهای روایات ماجرای «اصحاب رس» و سرنوشت آنها با عمل «مساحقه» ارتباط داده شده، اما در قرآن قرینهای برای پشتیبانی این ادعا موجود نیست. همچنین بر اساس تفسیر المیزان از تفاسیر معتبر شیعی در قرآن آمده است که هنگامی که دو فرشته به صورت دو پسر نوجوان بر لوط ظاهر شدند این قوم به هر نحو خواستار برقراری رابطه جنسی با آنها بودهاند و به خانه حضرت لوط هجوم میبرند که مصداقی از تجاوز و امری است که امروزه از آنان به عنوان بچهبازی یاد میشود. همچنین حضرت ابراهیم با آگاهی به کارهای قوم لوط به دفاع از آنان پرداخت و با خداوند مجادله نمود اما مورد سرزنش خدا قرار نگرفت بلکه حس شفقت او ستوده گشت. به طور کلی دیدگاه مسلمانان در مورد همجنسگرایی به دو دسته تقسیم می شود؛ گروهی که همجنسگرایی را عملی گناه و انحرافی جنسی و قابل تغییر می دانند و گروهی دیگر که همجنسگرایی را به عنوان یک گرایش طبیعی جنسی به رسمیت می شناسند.
با تمام سرسختیهایی که در مقابل همجنسگرایی در میان علمای اسلام وجود دارد تعداد بسیار از کمی از پیشوایان دینی نه تنها اسلام را مخالف همجنسگرایی نمیدانند بلکه ازدواج دو زوج همجنس را به صورت دینی یعنی نکاح به اجرا در میآورند.
از نظر بهاییت
آیین بهایی رابطه جنسی میان مردان را رد میکند و هرگونه رابطه جنسی میان همجنس را تحریم کرده است. مجازات لواط و زنا در بهاییت از پیش تعیین شده نیست و تعیین آن به بیت العدل سپرده شده است. بهاالله در توضیح ممنوعیت روابط همجنسگرایانه گفته است: «هر قدر عشق و محبت بین دو همجنس شدید و خالص باشد، اگر به روابط جنسی منجر گردد نادرست و خطاست.
فرجام لاو! الآن اينايي که گفتي خوب بودن يا بد؟ خداييش حوصله ندارم همش رو بخونم. … جناب بي کس، ما با شما نه خير.
گی رو برای خودم نمیپسندم و از این کار متنفرم ولی به گی ها هم کاری ندارم
تماشای لز هم برای هر مردی تحریک کننده است
چند تا دلیل و مدرک بیارید که هیچ خطری از سمت افراد گی بچه های نازنین ما رو تهدید نمیکنه
والا جدا از بحث فلسفی، شخصا از همجنس بازی بدم میاد، مخصوصا گی به نظرم تهوع آوره! :&
من خودم اولش واقعا حس خیلی بدی نسبت به این موضعات داشتم. وا واقعا جا میخوردم میدیدم یا میشنیدم…یه مدت که رفتم دنبال افرادی که گرایش به همجنس دارن…یه مقداری نظراتم تعدیل شد…
این که میگین از بدو تولد همجنسگرابودین واقعا حرفه چرتیه .واقعا خودتون به قیافه ادمای همجنسگرا نیگا کنید ادم ازشون میترسه .وقتی خدا خودش قومه لوط رونابود میکنه واسه چی باید بنده شو طوری خلق کنه که از بدو تولد همجنسگرا باشه؟؟؟کلا نیگا کن واسه چی انسان بوجود اومده .یکیش واسه بوجود اوردن کسی مث خودمونه .دوتا پسر چجوری میخوان بچه دار بشن؟البته همون بهتر که ادمایی مث شما ریششون خشک بشه .واقعا خدازده این
بچه ها من بيشترين آرزوم ديدن فيلم لز ايرانيه. هركاري كردم پيدا نكردم اگه كسي فيلم لز ايرانيه خوب و با كيفيت داره بهم خصوصي پيام بده. دست گل همتون درد نكنه.
[quote=شيخ متفکر]فرجام لاو! الآن اينايي که گفتي خوب بودن يا بد؟ خداييش حوصله ندارم همش رو بخونم. … جناب بي کس، ما با شما نه خير.[/quote]
فکر کنم خوب بودن شیخ جان
اولا شما میگي که همجنسگراها کمترین آمار جرم و جنایت و تجاوز جنسي را در جامعه دارن. خوب معلومه وقتی همجنس بازها در اقلیت هستن این آمار براي اونها پایینتره. فرض کنید در منطقه اي ۱۰۰ نفر زندگي میکنند که ۹۵ نفر ایراني و ۵ نفر ایتالیایی هستند. پس آمار جرم و جنایت ایراني ها دراین منطقه بیشتر هست.
دوما اینکه میگید از بدو تولد همجنسگرا بودید حرف کاملا بیخودی است
شما بعلت ضعف در پیدا کردن شریک جنسی (از جنس مخالف) و یا مشکلات روانی به جنس موافق رو آوردید
لز که خیییلی حال میده ببینم اما گی دوست ندارم بنظرم گیها و کونی ها باید برن تغییر جنسیت بدن اونجوری بهتر مثل دوجنسه ها.
درود. من با گی کاملا موافقم ولی تا حالا سکس نداشتم به نظرم خیلی حال میده
◄ هر نوع سکسی چه لز چه گی و هر نوع دیگه مثله MFM & FMF & FM &69 و ••• همش بستگی به نوع سلیقه و تنوع سکس طلبی هرکس داره … پس به نطرات هم احترام بگذاریم چه خشمون بیاد چه بد … چون هرکسی با هر نوع سکسی دوست داشته باشه حال می کنه چه ما دوست داشته باشیم چه بدمون بیاد ►
مــن قضاوتی راجبــ خوبــ بودن یـــا بد بودن این عمل نمیکنمـ…!
ولیــ برای خودمـ نمیپسندمش…از لـــز بدمـ نمیاد ولی دوستــــ ندارمـ تجربهـ اش داشتهـ باشمـ!
و اینکهـ هر انسانی تمــایلاتـــ و علاقه مندیـــ هایی داره کهــ چه از نظر مــا خوبـــ و چهـ بد باید بــآ دید احتـــرامـ بهش نگــاه بکنیمـ و قضآوتـــ نــا بهــ جا رو بزاریمـ کنــار!
من واسهـ شون احترامـ قائل هستمـ و گی یا لز بودنشون هیچ تاثیری در رفتار من باهاشون نداره…
به نظرم فقط یه کیر کلفت میتونه یه دختر یا زنو سیر کنه لز یعنی کشک
همجنس گرايى از هر نوعى كه باشه من دوس دارم ولى عاشق گي ام
خب لز كه نيستم ولي ديدنش جالبه. گي هم نيستم و ديدنشم دوس ندارم.