چرا سکس جذاب است؟
by Jared Diamond
مایلید مروری بر کتاب “چرا سکس جذاب است؟” (Why sex is fun) نوشتهی ‘جرد دایموند’ (Jared Diamond) داشته باشید؟
پس چکیدهی زیر را بخوانید:
سوپراستار آمریکایی، مرلین مونرو (Marilyn Monroe)، میگوید: «سکس، جزئی از طبیعت است. من پیرو طبیعت هستم.» مریلین مونرو میدانست که از چه سخن میگوید.
البته ما کاری به روابط او در زندگی شخصیاش نداریم؛ منظور ما دیدگاه او دربارهی سکس و طبیعت است که کاملاً درست بهنظر میرسد. سکس فقط یک رفتار مهیج فیزیکی در انسان نیست؛ شاید بتوان آن را مهمترین رفتار انسان دانست. بدون سکس، گونهی ما هیچ شانسی برای بقا نداشت (و دیگر مرلین مونروای وجود نداشت تا نظریهپردازی کند!). اما بحث ما چیز دیگری است.
نکتهی جالبتری که دربارهی شهوت و سکس وجود دارد، علاقهی عجیب ما انسانها به آن است. ما معمولاً سکس را روی تخت، در تاریکی و پشت درهای بسته انجام میدهیم. معمولاً این کار را خصوصی انجام میدهیم، یا نهایتا یک نفر اضافه را وارد رابطه میکنیم! واقعاً عجیب نیست؟
البته، زیاد هم جای تعجب ندارد، ما اینگونه تکامل یافتهایم.
در چکیدهی کتاب «چرا سکس جذاب است؟»، نوشتهی جرد دایموند، خوانده میشود که:
چرا سکس جذاب است؟
مفهوم کلیدی ۱: انسانها عجیبترین زندگی سکسی را در بین همهی جانوران دارند
اگر سگتان میتوانست نظرش را دربارهی زندگی سکسی شما بگوید، حتما آن را تعجبآور و عجیبوغریب میدانست.
سگتان حتما حیرت میکرد که چطور شما هر روز هفته با هم سکس میکنید، حتی بلافاصله بعد از تمام شدن عادت ماهیانهی زن. این موضوع که انسانها حتی در دوران بارداری هم با هم سکس میکنند، او را سردرگم میکرد.
گذشته از این، سگتان حتما از شما میپرسید که چرا شما انسانها پشت درهای بسته با هم سکس میکنید، و مثل هر سگ سالم و نرمالی جلوی بقیه این کار را انجام نمیدهید.
بدون شک، معیارهای انسان در سکس در جانداران دیگر دیده نمیشود.
درحقیقت، اگر فکر میکردید که رفتارهای جنسی سگتان عجیب است، کمی بیشتر فکر کنید، میبینید که این زندگی سکسی ماست که عجیبوغریب است. کافیست رفتار جنسی ۱۳ میلیون گونهی دیگر از جانوران را درنظر بگیرید که شباهتی با ما ندارد.
حتی اگر مقایسه را محدودتر کنیم و فقط ۴۳۰۰ گونهی پستاندار را در نظر بگیریم، باز هم رفتار جنسی ما عجیب خواهد بود. برای نمونه، پستاندارانی نظیر شیرها، گرگها، و شامپانزهها جلوی چشم دیگران جفتگیری میکنند. آنها به صورت جفتجفت زندگی نمیکنند و مانند انسان خانوادههایی متشکل از دو والد و چند فرزند تشکیل نمیدهند. در عوض، هر یک از جانداران نر یا ماده، افراد مستقلی هستند و فقط برای جفتگیری با دیگران ملاقات میکنند.
درست مانند حالت ایستادن و اندازهی مغز، رفتار جنسی انسان نیز با خویشاوندان نزدیک خود در راستهی نخستیها – از جمله شامپانزههای آفریقایی و بونوبوها – تفاوت دارد.
حالت ایستادن و اندازهی مغز براثر تکامل به انسان قابلیت تکلم داد و انسان را بر سایر جانوران مسلط کرد، پس دلیل این رفتارهای جنسی عجیب چیست؟ تکامل تا چه میزان در شکلگیری این رفتارها نقش داشته است؟ همانطور که در ادامه خواهیم خواند، رفتارهای جنسی ما، مانند تکهمسری بودن، در حقیقت به حفظ بقای گونهی ما کمک کرده است.
چرا سکس جذاب است؟
مفهوم کلیدی ۲: تکهمسری بودن انسان به حفاظت از فرزندان کمک میکند
اگرچه این که پدر یا مادر چهقدر خود را وقف فرزندش میکند، بسته به روابط افراد وشرایط متفاوت است، اما پدرها تا حدودی در حفظ بقای فرزندان نقش دارند. جالب اینجاست که وقتی به رفتارهای جنسی انسانها نگاه میکنیم، درک دلیل آنها برایمان ساده نیست.
یکی از عوامل اصلی که نشان میدهد هر دو والد در قبال فرزند مسئول هستند، این است که هر دو در شکل گیری جنین نقش دارند. همانطور که رها کردن پروژهای نیمهکاره که زحمت زیادی برای آن کشیده شده، کار آسانی نیست، زنی که در طول یک ماه یک تخمک تولید کرده، از نری که تنها اسپرم را تامین کرده است، مسئولیت بیشتری بر گردن خود احساس میکند.
اگرچه تخمک و اسپرم هر دو حاوی کروموزومهای حیاتی هستند، تولید تخمک به منابع جسمانی بیشتری نیازمند است. تخمک همچنین شامل مواد متابولیکی لازم برای رشد جنین است، درحالی که اسپرم تنها چند روز به یک موتور تاژکدار و انرژی کافی برای بهحرکت درآوردن آن نیاز دارد.
بهعلاوه، از نظر تئوری، مردها طوری تکامل یافتهاند که با از خودگذشتگی، جفت و فرزندان خود را ترک نمیکنند. زنها در دوران بارداری و همینطور پس از آن، موظف به نگهداری از فرزند خود هستند، در واقع با توجه به تاثیرات بیولوژيکی بارداری و مواد مورد نیاز جنین، چارهی دیگری ندارند.
مردها، از طرف دیگر، پس از جفتگیری، آمادگی بارور کردن زنان دیگر را دارند و شاید با ماندن کنار فرزند و جفت خود به جای یافتن جفت جدید، امکان گسترش ژنهای خود در نسل بعد را نداشته باشد.
اما همانطور که گفتهایم، همهی گونهها یک هدف مشترک دارند: «انتقال ژنهای خود به نسل بعد»؛ و در انسان بهترین راهکار برای تحقق این هدف، همکاری دو والد در نگهداری از فرزندان است.
بنابراین، حالا میتوان نظام اجتماعی زندگی انسان را درک کرد که در آن پدر با جفت و فرزندش میماند تا از آنها مراقبت کند. در حقیقت دلیل تکهمسری بودن انسان همین است. در انسان، عموماً زن و مرد پس از جفتگیری با هم میمانند، زیرا این کار تنها راه آنها برای حفظ بقای ژنهایشان است.
چرا سکس جذاب است؟
مفهوم کلیدی ۳: سکسِ تفریحی، در انسان غیرضروری یا ناکارآمد بهنظر میرسد اما چگونگی تکهمسری شدن انسان را توجیه میکند
موضوع دیگری که تکهمسری شدن انسان را توجیه میکند، ناهماهنگی زمان سکس و باروری است.
اکثر پستانداران تنها زمانی سکس میکنند که احتمال بارور شدن وجود داشته باشد. اما انسانها اینگونه نیستند. سکس در انسان به زمان چرخهی قاعدگی زن وابسته نیست و حتی در دوران بارداری و یائسگی زن که امکان بارور شدن وجود ندارد هم انجام میشود. اما چرا؟ چون به طور طبیعی، مردها نمیتوانند بفهمند چه زمانی احتمال بارور شدن جفتشان بیشتر است.
برخلاف بابونهای نر؛ بابونها – یا میمونهای آفریقایی دمکوتاه – دقیقاً میبینند که مادهها چه زمانی تخمکگذاری میکنند؛ پوست اطراف واژن مادهها باد کرده و سرخ میشود؛ به طوری که از دور برای نرها قابل تشخیص است.
در انسان، علت تمایل همیشگی مردها به جفتگیری، پنهان بودن فرایند تخمکگذاری زنها است. ما انسانها چون مساعدترین زمان برای جفتگیری را تشخیص نمیدهیم، دائماً درحال سکس کردن هستیم!
این رفتار انسان تا حدودی بیمعنی بهنظر میرسد زیرا رابطهی جنسی غیرضروری – به دلایل زیر – بهضرر یک گونه تمام میشود:
اول ازهمه، ظاهراً تولید پیوستهی اسپرم در نرها، تلاشی بیهوده است. برای نمونه، دانشمندان با بررسی کرمهایی که بر اثر جهش ژنتیکی اسپرم کمتری تولید میکردند، دریافتند که این کرمها عمر طولانیتری از کرمهای معمولی دارند. بهعلاوه، سکس کردن وقت ارزشمندی که میتواند صرف یافتن غذا شود را تلف میکند. و آخرین مورد این است که دو جاندار در حین سکس کردن بیشتر در معرض حملهی یک شکارچی قرار دارند (یا حملهی یک جفت غیرتی!).
در عین حال، الگوی جفتگیریِ بهظاهر ناکارآمد انسان مزیتهایی نیز دارد. احتمالاً دلیل تکامل یافتن تخمکگذاری پنهان در زنان، گسترش تکهمسری شدن انسان و ماندن مردها با جفت و فرزند خود است. زنان غارنشینی را در نظر بگیرید که جفتشان اندکی پس از جفتگیری آنها را ترک کرده است؛ با این اتفاق، خطر حملهی درندگان یا گرسنگی برای مادر و فرزندش بیشتر میشود.
سکس کردن همیشگی انسان، تمایل مردها برای یافتن جفت جدید را کاهش میدهد و این دلیلی برای تکهمسری بودن انسان است. اگر مرد پس از هر بار سکس، بلافاصله بهدنبال باردار کردن زن دیگری میرفت، نمیتوانست بفهمد که دست آخر چند زن را باردار کرده است!
چرا سکس جذاب است؟
مفهوم کلیدی ۴: در انسان، نقش مردها در خانواده فراتر از سکس است
اکثر پستانداران نر بهجز انتقال اسپرم کارکرد مشخص دیگری ندارند و معمولاً از فرزندان و مادر آنها فاصله میگیرند. نرها پس از جفتگیری، جفت خود را ترک کرده و از انجام وظایف پدرانه شانه خالی میکنند.
اما در انسانها اینطور نیست: مردها اغلب کنار همسر و فرزندان خود میمانند.
انسانشناسان این نوع مشارکت مردها را جزئی حیاتی در تکامل انسان میدانند که دلیل آن ناتوانی زادههای انسان در سیر کردن خودشان است (برخلاف زادههای شامپانزهها).
در تمدنهای اولیهی انسانی، مردان با شکار کردن برای فرزندان خود گوشت فراهم میکردند، رفتاری که در تعداد کمی از پستاندارن دیگر مانند گرگها و سگهای شکاری آفریقایی نیز دیده میشود. از آنجا که مردها از زنان ماهیچههای بیشتری داشتند، برای شکار کردن مستعدتر بودن.
اما شکار تنها فراهم کردن گوشت نیست، موضوع پیچیدهتر از اینهاست. هندوهای آچِی که ساکن شمال پاراگوئه بودند را درنظر بگیرید. درحالیکه مردان آچِی حیوانات بزرگ را شکار میکردند، وظیفهی زنان گرفتن نشاسته از ساقهی نخل و جمعآوری میوه و لارو حشرات بوده است. مردان در صورت شکار یک حیوان مقدار غذای خوبی بههمراه میآوردند و البته گاهی دست خالی به خانه برمیگشتند. این درحالی بود که جمعآوری غذا توسط زنها تداوم بیشتری داشت. شاید در دراز مدت بهتر بود که مردها هم نشاستهی نخل جمعآوری کنند، اما آنها هیچ وقت چنین کاری نمیکردند، واقعا چرا؟
این موضوع به جنسیت آنها برمیگردد. در میان هندوهای آچِی، داشتن بیش از یک شریک جنسی، اتفاق نامتعارفی نبود. بنابراین، احتمالاً اگر از زنان آچی نام پدر فرزندانشان را میپرسیدید، نمیتوانستند تنها به یک نفر اشاره کنند. یک زن آچی، تمایل بیشتری به سکس کردن با یک شکارچی ماهر داشت. بنابراین، شکارچیان بهتر بارها بهعنوان پدر انتخاب میشدند.
این موضوع از انگیزهی پنهان مردان پرده برمیداشت: اگرچه مردهای آچی بهاندازهی زنها در جمعآوری غذا موفق نبودند اما از خود رفتاری بروز میدادند که احتمال بقای ژنهایشان (در خزانهی ژنی نسل بعد) را افزایش میداد.
چرا سکس جذاب است؟
مفهوم کلیدی ۵: مردان به فرزندان خود شیر نمیدهند، اما از نظر فیزیولوژیکی این توانایی را دارند!
نقش نرها و مادهها در همهی گونهها مطابق با انتظارات ما نیست. برای نمونه، در اسبهای دریایی این نرها هستند که باردار میشوند، نه مادهها. همانطور که دیدیم، در طول زمان، بدن و رفتارهای جنسی انسان بهطرز شگفتانگیزی تکامل یافته است و نمونهی بارز آن توانایی شیردهی است.
در اکثر پستانداران، توانایی شیردهی به بارداری وابسته نیست. درحقیقت، تحریک مکانیکی نوک سینهها برای ترشح شیر کافی است. در انسان نیز، از یک ماه پیش از تولد نوزاد، زنان میتوانند با دوشیدن سینهها و شبیهسازی شیر خوردن نوزاد، شیر تولید کنند.
جالبتر این است که از نظر فیزیولوژیکی مردان نیز قادر به تولید شیر هستند. در دوران بلوغ است که به تدریج تفاوت میان پستانداران نر و ماده مشخص میشود و عامل آن هورمونها هستند. تزریق هورمونهای استروژن و پروژسترون – که معمولاً در دوران بارداری بیشتر ترشح میشوند – میتواند باعث رشد سینه و تولید شیر در پستانداران ماده یا حتی نر شود.
از سویی، درمان استروژنی سرطان و تزریق پرولاکتین (هورمون محرک تولید شیر در پستانداران) میتواند باعث ترشح شیر در زنان و البته مردان شود.
یافتههای فوق نشان میدهد که طی تکامل انسان، ملزومات شیردهی در مردان نیز حفظ شده است. در ۱۰٪ از پستانداران – شامل شیرها، گرگها، میمونهای گیبون و مارموزت، و انسانها – که همکاری نرها در حفظ فرزندان ضروری است، قابلیت شیردهی در نرها نیز اهمیت داشته، بهطوری که از نظر تئوری هم مادهها و هم نرها قابلیت تولید شیر را دارند.
اما مشخص است که شیردهی وظیفهی مناسبی برای نرها نیست. شیرها را درنظر بگیرید؛ دور کردن کفتارها و شیرهای دیگری که تولهها را تهدید میکنند وظیفهی سودمندتری برای شیرهای نر است. همینطور در اجداد ما انسانها، مردها میتوانستند با حفاظت از قلمروی خود موثرتر باشند تا مراقبت از فرزندان.
چرا سکس جذاب است؟
مفهوم کلیدی ۶: یائسگی یکی از عجیبترین ویژگیهای جنسی انسان است
یکی دیگر از ابداعات شگرف طبیعت، یائسگی است؛ یعنی توقف تخمکگذاری زنان که منجر به نازایی آنها میشود.
نظیر یائسگی انسان در دنیای حیوانات بهچشم نمیخورد. انتخاب طبیعی همواره به دنبال گسترش ژنهایی بوده که شانس زادآوری را در یک گونه افزایش میدهند؛ بنابراین ظاهرا یائسگی زنان با طبیعت در تناقض است بهویژه زمانیکه اکثر حیوانات و حتی جنس نر در انسان، تا آخر عمر قابلیت زایایی دارند.
بهعلاوه، یائسگی وجه تمایز اصلی انسان و شامپانزهها است که کمتر از ما عمر میکنند. سن شامپانزههایی که در باغ وحش تحت مراقبت و سرپرستی قرار میگیرند نیز بهندرت از ۶۰ میگذرد. بدن انسان نسبت به شامپانزهها در شرایط بهتری باقی میمانند و یائسگی به این امر کمک میکند. با توقف باروری، انسان برای مدت بیشتری سالم و سرحال میماند.
تعادل میان باروری و سلامت در هرگونه متفاوت است و عاملی موثر بر میانگین طول عمر آنها بهحساب میآید. برای نمونه، موشها بازسازی جسمانی خود را نادیده میگیرند و هر دو ماه نزدیک به پنج زاده تولید میکنند. به همین دلیل حتی در شرایط مناسب آزمایشگاهی، حدود دو سال عمر میکنند. در مقابل، برخی انسانها حتی تا بیش از ۱۰۰ سال هم عمر میکنند.
زاد و ولد بیش از حد در گونههایی مانند موشها که احتمال مرگومیرشان بیشتر است، معقول بهنظر میرسد. به این ترتیب موشها میتوانند قبل از این که به دام شکارچی بیفتند، زاد و ولد کنند.
یائسگی احتمال ابتلا به مشکلات سلامت در مادرها و فرزندانشان را کاهش میدهد. همچنین، این را در نظر داشته باشید که با افزایش سن زن، احتمال مرگ مادر بر اثر زایمان و نابههنجاری جنینی افزایش پیدا میکند. بهعلاوه، با داشتن فرزندان کمتر منابع غذایی ضروری برای والدین و فرزندان حفظ میشود و احتمال بقای زادهها بیشتر میشود.
یائسگی به دلیل افزایش طول عمر انسان، نقش مهمی در شکلگیری فرهنگها داشته است، بهویژه پیش از اخترع خط. مثلاً، حدود ۳۳۰۰ سال پیش از میلاد و پیش از گسترش نوشتن در بینالنهرین، افراد مسن منابع گرانبهایی از اطلاعات و تجارب زندگی بودند. یائسگی به افراد مسن این امکان را میداد که برای انتقال دانش خود به اندازهی کافی زنده بمانند.
چرا سکس جذاب است؟
مفهوم کلیدی ۷: علائم جسمانی راهکاری تبلیغاتی برای جذب جفت است
بیایید نگاهی به یکی دیگر از حقههایی که در انسان تکامل یافته بیندازیم: علائم جسمانی؛ نشانههایی که در یک نگاه قابل تشخیص هستند و ویژگیهای بیولوژيکی ما را آشکار میکنند، ویژگیهایی نظیر جنسیت، سن، و همینطور احساساتی مثل خشم.
درحقیقت، همهی جانوران برای انتقال اطلاعات مختلف از راههایی مانند علائم شنیداری یا دیداری استفاده میکنند. پرندگان برای جذب جفت آواز خاصی میخوانند یا از طریق پرهایشان جنسیت خود را نمایان میکنند.
این نشانهها، جانوران را در جفتیابی یاری میکند، حتی اگر بروز این نشانهها تهدیدی برای جانشان باشد. به عبارتی دیگر، جانوران برای یافتن جفت به نشانههای دیداری خاصی متکی هستند، اما این نشانهها گاهی به اندازهای چشمگیر است که جان جانور را به خطر میاندازد. دم طاووس را درنظر بگیرید؛ این دمِ دستوپا گیر، پرواز و حرکت بین بوتههای انبوه را مشکل میکند، بهویژه در هنگام نزدیک شدن شکارچیان.
گذشته از این، جانوران از کیفیت ژنهای جنس مخالف خبر ندارند، با این حساب آیا انتخاب یک جفت غیرممکن نیست؟ همیشه نه. برای نمونه، دم طاووس نر به طاووس ماده ثابت میکند که او توانسته درعین زیبایی که نقطهضعفی برای زندگیاش بهحساب میآید، همچنان زنده بماند. بنابراین، آن نر باید ژنهای خوبی داشته باشد.
این نظریهی نقطهضعف چشمگیر در انسان نیز وجود دارد. اندازهی آلت مرد را درنظر بگیرید؛ شاید غیرمنطقی بهنظر برسد، اما این عضو انرژیای که باید صرف رشد اعضای دیگر بدن شود را به خود اختصاص میدهد. و این یعنی بدن مردی که آلت بزرگتری دارد به اندازهای تکامل یافته که به انرژی بیشتری نیاز نداشته است. درست مانند طاووس، آن مرد توانسته با این ویژگی کنار بیاید.
در انسان علائم جسمانی دیگری نیز دیده میشود: ماهیچههای مرد نشانهی توانایی او در جمعآوری غذا و مبارزه با رقیبان است، زیبایی چهره نشانهی مقاومت بیشتر دربرابر بیماری، افزایش سن و جراحت است، و چربی بدن زن نشان میدهد که از سلامت کافی برای حمل و تغذیهی کودک برخوردار است.
امروزه، این دست نشانهها را «جذابیت جنسی» مینامیم. عبارتی که بسیار کلیتر از این مفاهیم پیچیده بهنظر میرسد.
چکیدهی کتاب: «چرا سکس جذاب است؟»
پیام اصلی این کتاب:
سکس فقط وسیلهای برای تفریح یا زاد و ولد نیست؛ بلکه مجموعهای از رفتارها است که برخی از ابتدا در ژنهای ما وجود داشته و برخی بر اثر گزینشهای تکاملی عجیب در ما به وجود آمدهاند. بررسی این رفتارها ما را به بینشی عمیق از چگونگی تکامل، شکل گیری جوامع و رسیدن انسان به بالاترین حلقه از زنجیرهی غذایی طبیعت رهنمون میکند.
کتاب پیشنهادی ما برای مطالعهی بیشتر: کتاب “سرآغاز سکس” (Sex at Dawn) نوشتهی ‘کریستوفر رایان’ و ‘ساسیلدا جِفا’ (Christopher Ryan and Cacilda Jethá).
بحثی که در این کتاب مطرح شده، این است که استدل