کیر غزل

1392/03/11

نیمی از من به دروغی شبیه است که با چشمهای بی گناه تو نسبتی نداشت و حالا تمام من در فصل شعرهای زخمی از پا درآمده است چقدرتو را کم داردباران چشمهای خسته ام که نبودنت را دمادم هاشور میزند باران که ببارد (از تو) انباشته میشوم و آغوش من ای کاش آنقدر بزرگ بودتا همه ی رگه های مهربان تنت در آن جاری میشدند.

2082 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «