رابطه با استاد خوشتیپ

1396/05/05

سلام این اولین داستانیه ک میخوام براتون بنویسم قبلش داستانای زیادی هست ولی اول این یکیو براتون میفرستم فقط لطفا قضاوت و بی احترامی نکنید . .نسیم هستم 23ساله دانشجو هستم ما ی استادی داریم تقریبا 47/48ساله خیلی باشخصیت و جذابه همش سرش تو کار خودشه ب هیچ کسم رو نمیده اصلا انگار هیچ حسی ب دختر یا زن نداره خیلی برام جالب بود چند ترم ب همین منوال گذشت تا اینکه ی روز اخر ترم دیدم درس این استادو پاس نشدم اینم بگم ک منم کار ب کارش نداشتم بهش فکر نمیکردم تا اینکه مجبور شدم شمارشو گیر بیارم و بهش پیام دادم بابت نمره خیلییی اثرار و التماس کردم ک نمره قبولی رو بده واونم خیلی عین سر کلاس برخورد میکرد و قبول کدرد و نمره رو داد تموم شد رفت تا ترم بعد چند ماه گذشت و باز اخر ترم شد و باز من درسشو افتادمو و سر کارم بهش افتاد این بار قبول و جواب نداد روز بعد پیام داد دوباره اصرار و التماس بسیااارررر ک اخر سر قبول کرد و نمره رو داد از منم از خوشحالی بسیار زیاد اون استیکری ک چشاش دوتا قلبه رو براش فرستادم یهو برگشت گفت این استیکر چیه ترسیدم گفتم استیکر شادی و خوشحالیه گفتم ن بخدا سو تفاهم نشده واین حرفا گفت میدونم دختر خوبی هستی ولی مراقب باش منم تشکر کردم و عذرخواهی و تموم شد رفت یک دو ماه بعد موقع سال تحویل دیدم برام ی پیام تبریک اومد تو تلگرام دیدم استاده ذوق مرگ شدم سریع جواب دادم و منم تبریک گفتم چند ساعت بعد ی پست جالب براش فرستادم دیدم جواب داد خلاصه اخرای شب بهش گفتم استاد میتونم بهتون پیام بدمبازم خیلی رسمی بود ی جورایی قبول کرد ی کم باهم حرف زدیم و اینا قبلا ی چیزایی ازش میدونستم فهمیدم جدا شده چندساله تنها زندگی میکنه حدود هشت سال خارج بوده و اتفاقی اومده ب شهرما وموندگار شده خیلی ادم پخته و با سوادیه خیلی با شخصیته و طرزفکرش خیلی خاصه خلاصه باهم صحبت کردیم اصلا باورم نمیشد خیلی خوشحال بودم قرار شد بعد از تعطیلات عیدهمو ببینیم دعوتم کرد ب خونش واقعا اعتماد داشتم بهش و میدونستپ اتفاقی برام نمیفته روز موعود فرارسید رفتم خونش اون روز باهم چایی تکردیم و حرف زدیم و گلاشو بهم نشون داد عاشق گل هستش و تو خونش پر از گل مقل بچه هاش ازشون مراقبت میکرد اون رور تموم شد و رفتم خونمون اتفاقا این ترم با استاد هیچ درسی نداشتم چند روز بعد قرار شد برم سر یکی از کلاساش بشینم منی ک از اون درست فراری بودم و همش میفتادم برا همه عجیب بود ک چطور شده اومدم همینجوری نشستم سر کلاس رفتارش عین همیشه بود رسمی و سنگین حتی نگاهم نمیکرد ناراحت شدم بعد از ده دقیقه اومدم بیرون با یکی از هم کلاسیام رفتیم ی جا نشستیم رفتم اب بخورم نواسم نبود گوشیمد گزاشتم قفلم نبود برگشتم دیدم گوشیم دسته دوستمه خشکم زد عصبانی شدم ازش گرفتم ی نیشخند زد و پرسید استاد پناهیه دو کیه من ی جوری پیچوندمش خیلی ناراحت بودم دختر فضولی بود و میدونستم همه رو پر میکنه استاد خیلی تاکیید کرده بود ک تو دانشگاه کسی متوجه نشه بهش گفتم ی کم ناراحت شد گفت عب نداره بیشتر مراقب کن از این ب بعد اون روزم ک پیشش بودم خیلی عادی گذشت فقط ی کم صمیمی تر بود ک تونست بهم بگه ی مشکلی داره گفت ناراحت نباشم از اینکه سرد برخورد کرده جدیدا ب خانوما احساسی نداره حتی نیاز جنسی خودشم ازیت میشه از این قضیه بارها ک میخواسته ازدواج کنه به زیباترین و خوش اندام ترین خانوما هم احساسی نداشته میدونستم ک خیلیا ارزوشونو ک باهاش باشن با اون سنش ولی اندامش مثل ی پسرجوون بود خیلی ورزش میکرد و بدنسازی میرفت کلا میگم فازش ی چی دیگه بود تو تنهایی خودش با گل و گیاهاش و بودو ورزشو کارش بعد چند روز رفت و امد کم کم بهتر شد بهم نزدیک تر شدیم بوسم میکرد میفهمیدم میخواد ولی نمیدونه ساعت ها تو تختش فقط حرف میزدیم من ی دوس پسر داشتم ک یک سالی میشد باهم بودیم اون خیلی منو میخواست و باهم خوب بودیم و من تو این مدت دوسه دفه از جلو باهاش سکس داشتم چون پردم ارتجاعی بود اون تو رابطه جدی بود منم اولاش اره خلاصه ی روز ک رفتم خونه استادمون ب اسم علی اومد دم در استقبالم مثل همیشه و ی چایی خوردیم بهد اومد بغلم کرد برد تو اتاق خوابش اینارو یادم رفت بگم قدش یک و نود و وزنش حدود هشت و هفت اینا خیلییی خوب بود منم قدم یک و شصت و وزنم پنجاه و چهار راحت بلندم میکرد منم باشگاه میرفتمو حسابی ب اندامم میرسم کونم خوش فرمو سینه هامم ن خیلی بزرگ ن خیلی کوچیک خوش ایست و پوستمم سفید حوشگلم میگن هستم خخخ خلاصه ما رفتیم تو اتاقشو کم کم شردع کرد ب بوسبدن و لب گرفتن میدونستم بازم نمیتونه …

نوشتنم زیاد خوب نیست اگه مشکلی داشت بگید تو ادامش رفع کنم اگرم دوس ندارید ک کلا ننویسم خخخخ

ادامه…

نوشته: نسیم


👍 7
👎 4
9698 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

642188
2017-07-27 21:33:19 +0430 +0430

راستش می‌خواستم بگم خوب نیست ، اما از اینکه دیدم آخرش صادقانه نوشتی خوشم اومد ، و اگه واقعا اولین باره که می‌نویسی خوبه ، ادامه بده.
بالاخره ما هم آدمیم ، می‌فهمیم اولین کار برای هر کسی مشکله .
فقط یه مقدار مطالعه کن ، داستانا رو بخون ، بدون از چی می‌خوای به چی برسی . اتفاق‌ها رو پرت و پلا ننویس . به عنوان یک دانشجو دیگه باید حداقل‌های یک قصه رو بدونی .
نمی‌خوام بیشتر از این بگم که زیادشه ، موفق باشی . بخدا بچه‌ها گناه دارن ، چرا باید به اینجا پناه بیارن . حتی خود منم همینطور ، فقط تنهاییه . انصافا بعد از این کامنت هم میرم. شاد باشید.

0 ❤️

642196
2017-07-27 21:57:58 +0430 +0430

از مسخرگي داستان هم كه بتونيم بگذريم از غلطاي نگارشي فراوونش نميشه گذشت :| يه كم وقت بذار يه ويرايش بكن قبل از ارسال خب

1 ❤️

642210
2017-07-27 23:00:56 +0430 +0430

لایک دوم
خوب بودادامه بده

0 ❤️

642223
2017-07-28 01:47:21 +0430 +0430

خخخخخ و ورم. ننويس

0 ❤️

642227
2017-07-28 03:27:11 +0430 +0430

ای کیر بز سیاه و سفید توی اون مغز پریودت، آخه چرا هرچی موجود تخمی تخیلی هست باید توی ایران ترشحات مغزیش رو بریزه بیرون و موجودات فضایی خارج دیده شدن؟آخه کونی هرترم اگه با اصرار میتونستی نمره بگیری، پس واسه خارش داشتن بایه مرد ۴۷/۴۸ ساله رابطه داشتی؟؟؟ کس مغز، پریود مغز، اسکیزوفرنی، شیزوفرنی، فرنی، آش، شله مشهدی

0 ❤️

642232
2017-07-28 04:35:14 +0430 +0430

خیلی ضایع نوشتی!

0 ❤️

642239
2017-07-28 05:06:10 +0430 +0430

خوب شروع کردی استعداد داری
ولی خرابش کردی
محتواش بد شد
ژانر یا گونه نوشتارت معلوم بود واقعیه ی دختر شهرستانی ولی که واقعا میخورد دانشجو باشه
اما باور پذیری یه بحثه و باور پذیر نوشتن یه بحث دیگست
این رو نمیشه داستان کوتاه کرد مگر خیلی قواعد بدونی
طی 10 خط کوچولو از یک مرد افسرده که تلاش میکنه به خودش برگرده و گذر زمان حد اقل 2 ساله همینگوی هم نمیتونه به سکس برسه
بهتر بود روی موضوع اصلی داستان فکوس میکردی یعنی لانگ شات داستان سکسی واقعی رو به کلوز آپ فانتزی واقعی سکس با استاد و قالب و محتوای این بخش میپرداختی
برای هر حرکت در سکس او دلایل گذشتش رو میووردی و روایت رو منطقی میکردی سپس جلوه میدادی…
تو میتونی ولی حتما نویسندگی رو کلاس برو
با تشکر از شهوانی

0 ❤️

642246
2017-07-28 05:33:51 +0430 +0430

یه کلاکت بزرگ غیر دیجیتالی به صورت باز شده تو کون جهندآبادی که در نقد و تحلیل نگارش این داستان هرچی اصطلاح عالم سینما بود به کار برد،،،، اینبار پایه دوربین و جک دوربین رو بهت تخفیف میدم

0 ❤️

642273
2017-07-28 09:33:16 +0430 +0430
NA

یه سوال؟ چرا هیچکدام از دوست دخترای ما پرده ارتجاعی ندارن؟ فک کنم اسم این نوع پرده رو بای بزارن پمپهش، الان بعضی میگن پمپهش چی هست پمپهش یعنی: پرده مخصوص پریودهای شهوانی 🙄

0 ❤️

642312
2017-07-28 20:13:36 +0430 +0430

کیری میمردی میزدی ادامه داره

0 ❤️

642452
2017-07-29 15:19:33 +0430 +0430

ننویس.قلم کاملا تخمی داری شما…

0 ❤️

646278
2017-08-19 23:59:21 +0430 +0430

غلط های املایی و دستور زبان اصلاح کن، ایی بدک نبود، دیسلایک 6

0 ❤️