سلام دوستان وقت همگی بخیر مسعودم ساکن تهران
چند وقت پیش میخواستم برم کرج هر چی استارت زدم
ماشینم روشن نشد گفتم خب اشکال نداره با مترو میرم
رفتم سوار مترو شدم اکباتان پیاده شدم ساعت حدودای
3 بعد از ظهر بود وارد قطار شدم متوجه شدم سریع السیر
هست که دوستان میدونن فقط ایستگاه های کرج و گلشهر
توقف داره که گلشهر آخریشه رفتم نشستم تو قطار هندزفری انداختم گفتم چند تا آهنگ گوش کنم تا به مقصد برسم
بعد از لحظاتی یه دختر تقریباً 26 یا 27 ساله اومد نشست
ناخودآگاه با لبخند گفتم سلام خوش آمدید اونم با تعجب نگاه
کرد و گفت ممنونم اینم بگم صبح اونروز سمت پارک طالقانی یه پسره تو ماشین داشت یه دختره رو میکرد خیلی حالم بد بود و
دوست داشتم هرجور شده ارضا بشم خلاصه اینکه یه مسیری
طی شد دختره بهم گفت عذر میخوام من بعد از اینکه از کرج برگشتم میخوام برم سمت ترمینال جنوب اگه امکانش هست راهنمایی کنید گفتم بله چشم ما رو صندلی های شش نفره نشسته بودیم که دوستان میدونن سه به سه روبرو هست
من کنار پنجره نشسته بودم دختره روبروم ازون سمت صندلی
اول که بعد از سوالش من یه صندلی کنار تر اومدم و تا خواستم
بهش بگم چجوری اومد نشست کنارم و خیلی مودبانه گفت
اگه میشه رو نقشه بهم بگید هرچی نگاه کردم متوجه نشدم
دختره واقعاً مهربون و با محبت بود سفید و تپلی بود وقتی
کنارم نشست خودمو که بهش نزدیک تر کردم بوی موهاشو
متوجه میشدم بوی شامپو میداد واااااااای خدا یعنی از بوی
تن زن دختر و زن معطر و تازه حموم رفته لذت بخش تر هم
وجود داره ؟؟؟!!! بعد همینطور که داشتم راهنمایی میکردم
تا حدودی بعضاً دستم با سینه هاش تماس پیدا میکرد چون
خودم عمدا طولش میدادم اینو بعضی دوستان فرصت طلب میدونن چی میگم خیلی حال میده وقتی تو گوشی میخوای به
خانم یا دختری چیزی نشون بدی یا بالعکس اون نشون میده
میتونی بهش نزدیک بشی خلاصه بعدش گفتم عذر میخوام
اهل کجایی گفتش من ساکن کرمانشاه هستم تهران یه کاری
دارم الان میرم کرج خونه خواهرم شب دوباره برمیگردم شهر
خودمون بعد بهش گفتم کمی از شهرشون بهم تعریف کنه
گفتم واقعیت من کارم مجریگری و برگزاری همایش و سمینار هست و شهرهای زیادی سفر کردم اما متاسفانه قسمت نشده
شهر شما سفر کنم بعد گوشی مو آوردم نزدیکش باور کنید
دستمو ارزون سمت انداختم رو شونه اش خیلی صمیمی
عکسامو بهش نشون میدادم خوب عکس ها تو بخش گالری
گوشیم تقسیم بندی شده بود بعد تو عکسهای گوشیم یه
عکس داشتم از کیرم البته با شورت گرفته بودم حواسمم بود
که تو گوشیمه منتظر بودم یهو خودش بهش برسه که یهو
اونیکی گوشیم زنگ خورد من مثلاً الکی حواسم را پرت کردم
بهش گفتم شما خودت ببین از گالری عکس های هنری خارج
شدم دادم خودش نگاه کنه بعد ناخودآگاه دیدم رفت تو
قسمت عکس های شخصی که از قضا دومین عکس همون
عکس سالار بود که زیر چشمی دیدم دو سه دفعه رو عکس
زد و نگاه کرد بعد رفت دوباره تو گالری عکس های هنری
بعد دوباره نزدیک تر شدم بهش دیگه طوری که واقعاً بوی
تن و بدنشم استشمام میکردم خیلی تر و تمیز بود
بعد پرسیدم مجردی یا متأهل گفتش نامزد داشتم اما متأسفانه
بهم خورد یعنی حتی عقد هم نکرده بودن بعد از دقایقی با
خودم گفتم هرچه بادا باد اینکه میخواد بره شهر خودشون
معلوم نیست بتونم مخشو بزنم بعداً باهاش باشم یا نباشم
قطارم واقعاً زیاد شلوغ نبود مجموع صندلی کناری یه آقا و
خانم تقریباً میانسال بودن که نمیدونم چرا همون ابتدا
واگن عوض کردن جلو و عقب ما هم دو سه نفری بودن که
همه تو فاز خودشون از طرفی زمان زیادی ام نداشتم گفتم بذار ریسک کنم هرچه بادا باد یهو بدون هیچ مقدمه دیگه ای بهش
گفتم عذر میخوام میشه دستتو. بگیرم خانم مهربون ؟
احساس میکنم اونم تا حدودی گرم شده بود که گفتش شما
که از همون اول پسرخاله شدی راحت باشید بعد خنده اش
گرفت بعد بهش نزدیک تر شدم گفتم خیلی محترم و دوست داشتنی هستی همونجا لبمو گذاشتم رو لبش شروع کردم به
بوسیدن بعد از دو سه دقیقه رفتم سمت گردنش گفت نه نه
جاش میمونه میرم خونه خواهرم گفتم نه عزیزم میخوام فقط
بدن معطر شما را بو کنم لذت ببرم احساس کردم حسابی داغ
شده بود بعد دستمو انداختم رو کیرم اونم زیر چشمی نگاه کرد
ولی خب معذب بود خودم دستشو گرفتم گذاشتم رو پام
برجستگی کیرم و تمام قد سیخ شدنش خورد به دستش
دستشو کنار نبرد دوباره دستشو گرفتم کامل گذاشتم روش
هوس آمیز گفتم بمالش قربونت برم الهی که بماند وسطای
همین کارا یکی دو دفعه دستفروشم آمد و رفت که اونجاها
غلاف میکردیم تو همون حالتا که کیرمو میمالید تو گوشش
میگفتم جوووووووون دوست داری بخوریش دوست داری بکنمت
میگفت نه اینجا که نمیشه ولی خیلی حال به حال شده بودیم
بعد گفتم شل کن دستمو کردم تو شلوار و شورتش کوسش
یه کوچولو مو داشت مشخص بود ولی الآن نمال کی بمال
باور کنید قشنگ آه و اوخش درآمده بود اما خیلی کنترل میکرد
بهش گفتم دوس دارم ارضا بشم گفت چجوری گفتم تو دستتو بکن تو شلوارم کیرمو بمال واقعاً خوروندن بهش خب ریسک
بزرگی بود که از خیرش گذاشتم گفتم بمال آبم بیاد یه کاریش
میکنیم از کیفش دستمال کاغذی بسته ای درآورد همه را رو
هم چیدم گفتم آبم اومد میریزم روش مالید و مالید نزدیکای
گرمدره شدیم دیدم واقعا آبم داره میاد دستمال کاغذی ها را
گرفتم روش ولی بازم جواب نداد آبمو رو دستمم احساس
میکردم گفتم اشکال نداره به حالش می ارزید بعد دوباره
بوسیدم و بوییدم آخرش شماره بهش دادم اما اون نداد
گفتش خودم بهتون زنگ میزنم اگه ناراحت نمیشی گفتم
من باید کرج پیاده بشم عزیزم بماند تو این فاصله که تو هم
بودیم کلی قربون صدقه اش میرفتم کلی ازش انرژی میگرفتم
مطمئنم بعضی از دوستان شروع میکنن به فحش و بد و بیراه
اما شک ندارم ممکنه خیلی از ما سالیان سال تو کف کسی
بمونیم اما هنوزم بجز جق به عشقش کار خاصی انجام ندادیم نهایت در حد مالش سطحی اونم اگه خیلی زررنگ و خوش
شانس باشیم اما بعضی وقتا اتفاق عجیب سکسی ممکنه
واسه هر کدوم از شماها افتاده باشه که هنوزم باورتون نمیشه
من داستانم واقعی بود امروز صبح یکی پیام داد سلام وقت
بخیر خوبین من جایی بودم جواب ندادم بعد از چند ساعت
هرچی پیام دادم و زنگ زدم جواب نداده با شماره دیگه زدم
جواب داد شک ندارم خودشه البته من بعدش قطع کردم
من عاشق بوی تن زنم عاشق معاشقه طولانی ام تو وجود
یه زن هزاران هزار چیز خوب وجود داره خدا خودش تو آیه
قرآن فرموده فتبارک الله احسن الخالقین این آیه شریفه را
بعد از خلقت خانم های گل و محترم نازل کرده خدا جونم
واقعاً شکرت بخاطر خلقت خاتم های گل و معطر و محترم
نوشته: مسعود تهران
این لایک فقط بخاطر هم اسم بودنمونه ولاغیر
بچه کونی دختر کرد کرمانشاه تورو سوسول کون دریده دهاتی رو جر میده بعدم میده شوهر خواهرش مثل سگ بکند کسشعر میخوای تعریف کنی اسم شهر نیار کرمانشاه به ترمینال جنوب ربطی نداره
از قرآن هم واسمون آیه میاره کونی خخخ
اینجوری نگو، بگو رفتم کرمانشاه اونجا چندتا لات و ارازل مث سگ زدنم و کونم گذاشتن الان به تلافیش یه دختر کرمانشاهی رو تو داستان تخمی تخیلیم جنده کردم. واقعیت ماجرا اینه.
میخاسته بره خونه خواهرش بعد آدرس ترمینال واسه شهرستان از تو پرسیده ؟ خب چرا از خواهرش نپرسه ؟! تو مترو بین اون چند نفر دست کردینتو شورت همدیگه همو ارضا کردین ؟! تف تو کص خواهرت واسه کصشری که بافتی
البته آیه بعدش میگه ولعنته الله علی المجردون فی المترو ولجقجقون مع الصابون الگلنارون وفی النار خالدون فیها
ترجمه : لعنت خدا بر مجردان در مترو که جق میزنن با صابون گلنار اینها تا ابد در جهنم گرفتارند.
ریدی ک. اتوبوس کرمانشاه چ ربطی ب ترمینال جنوب داره؟!
گمونم کیر کرمانشاهیه که رفته توی کونت خیلی بهت حال داده
جدایدا مترو شده برزرس اخه کیرن تو اون مغزت که انقدر جق زدی پوکید
بی ناموس کسکش خر خودتی
تو که دروغ نمیگی دسته در ورودی قطار تو کون آدم دروغگو، همون دسته استیل کلفته… میدونی که…
اونی که گفتی آیه نبود کوسخول
اون جمله ایی از محمد بود زمانی که رفته بود خواستگاری برای پسرخوانده اش زید که وقتی دختره رو دید ازبس خوشگل بود اینم راست کرد براش واون جمله معروف را گفت که بعداز مدتی زید فهمید که محمد چشمش زنشو گرفته اومد طلاقش دادوهمون شب پیامبر رفت عقدش کرد برای خودش
کرمانشاه هم ربطی به ترمینال جنوب نداره
الجقی والجقجقون الملجوق
اونوقت اون صندلی کناری ها و روبرو و دور و بر هم لابد کف میزدن و میگفتن سریعتر سریعتر، تف اضافه هم میدادم
کسکش آخه یه دروغی بگو بگنجه
این آیه شریفه روموقع خلقت تو نازل کرده که انقدر اشرف مخلوقاتی جقی پلشت
اخه دیوث از کی کرمانشاه رو از ترمینال جنوب میرن
اول فک کردم فقط جقی هستی بعد دیدم حتی تهرانم تا حالا نرفتی
از موتوری جنس گرفتی عزیز ترمینال جنوب برای غرب کشور مسافر میبره گلم
اوکی ولی کرمانشاه رو از ترمینال آزادی میرن نه ترمینال جنوب