سلام دوستان امیدوارم خوب باشید.
من سامی ام و این داستان یه بخش دیگه از داستان من و ارایشگرم هست(مسیح).
من و مسیح بعد اولین رابطه سافتمون چند بار دیگه اکی شده بودیم
و خیلی حس خوبی بهم میداد یکم مسیح سرد شد چون گی نبود و بای بود.وقتایی که با دختر رل میزد از من یکم فاصله میگرفت
منم خیلی ناراحت بودم از این موضوع چون گفتم همیشه پسر رویاهام ویژگیهای مسیح داشت قد بلند، خوش فیس، تتو های شیک و با کلاس، پیرسینگ‌گوش، بدنساز ، بشدت خوش استایل و شیک و……کلا همه چی تمام.
و از حرفاش متوجه شده بودم هم تو سفراش و هم وقتایی که حالش خوب نیست معمولا میره ماساژ و علاقه زیادی به ماساژ داره. منم یکم بلد بودم اما خیلی اماتور چند باری هم ماساژش دادم اما خیلی چشمش و‌نمیگرفت.
بین اون فاصله گرفتنا‌ تازه فهمیدم میخواد بره ترکیه کلاس های ترید و حداقل یک سالی نبود🥲
اولش داغون شدم ولی خب میدونستم میاد
از این فرصت استفاده کردم کلی کلاس ماساژ و تکنیک و‌ اینا یاد گرفتم تو اون تایم
تا یه روز از استوریش فهمیدم امشب برمیگرده ایران😅
انگار دنیا رو بهم دادن سریع ریپلای زدم کی میرسی کی ببینمت
یکم متعجب گفت چقدر هولی بزار برسم یه استراحت بکنم خبر میدم
دیگه شب و روز نداشتم و بهش نگفته بودم ماساژ یاد گرفتم میخایم ‌سوپرایزش کنم.
یکی دو روز گذشت خبری نشد منم آروم و قرار نداشتم تا بعد حدودا ۶ روز پیام داد کجایی سریع جواب دادم خونم گفت شب بیا😁
سریع رفتم حمام و فول شیو کردم و تمیز و مرتب و‌خوش بو
یه روغن ماساژم گرفتم و رفتم
لحظه اول هر دو شوک شدیم بعد کلی وقت و خب خجالت بینمون برگشته بود یکم. دیگه اروم اروم یخ مون باز شد. گفت این چیه اوردی گفتم روغن ماساژ گفت حالا نه خیلی هم بلدی😂 منم چیزی نگفتم گفتم در همین حد که بلدم بگیر بخواب میخوام ماساژت بدم
و چربش کردم و کارمو شروع کردم . اولش چیزی نگفت یکم تعجب کرده بود یکم که‌ گذشت گفت نه بابا یه کاریا بلد شدیا خوشم اومد
تا اینو گفت ذوق مرگ شدم فهمیدم زحمتام بی نتیجه نمونده و به چیزی که مد نظرشه نزدیک‌ شدم . دیگه ماساژ و ادامه دادم و تکنیک های هپی برا هورنی کردنش اجرا کردم کلااا رفت تو ابرا هورنی ترین حالتی بود که دیده بودمش و کامل تحت تسلطم بود. همیشه بهش میگفتم اگه بخوای سوراخت بخورم هورنی تر بشی ولی قبول نمیکرد اون روز اینقدر شهوتش زیاد بود بی اجازه یهو رفتم سمت سوراخش و شروع کردم لیسیدن سوراخش و هیچ مقاومتی نکرد بر خلاف تصورم از شدت شهوت به خودش میپیچید و سوراخش به صورتم فشار میداد فک نمیکردم اینقدر بتونم هورنیش کنم و شهوتش بره بالا دیگه حالش دست خودش نبود و کلا تو فضا بود. دقیقا این حالش همون چیزی بود که میخواستم این مدت
همینقدر هات همینقدر دیوانه وار رفتم حسابی گردن و گوش و‌ نیپلش و خوردم از شهوت فقط عرق میکرد و ناله و‌ به خودش میپیچید…
اروم اروم رفتم روناشو لیسیدم تخماشو میکردم تو دهنم و از لذت بردنش لذت میبردم‌ یه دفعه کیرشو آورد سمت دهنم فهمیدم تحملش تمام شده خیلییی حرفه و با ولع شروع کردم ساک زدن دقیقا همونجور که دوست داشت. بر خلاف سریای پیش که حداقل باید نیم ساعت ساک میزدم این سری شاید در حد ۱۰ دقیقه ارضا شد.
بشدت بی حال شد هیچ موقع سکسمون اینطوری نبود براش
اینقدر هات و پر هیجان و انرژی بر همینجور که یه گوشه بود
منم خودمو ارضا کردم و لباس پوشیدم بغل و خداحافظی.
خوشحال تر از همیشه چون میدونستم مخش و با حرکات امروزم زدم😁
و واقعا الان ۳سال گذشته خیلی کیفیت سکسمون بالاست و خیلی راضیه
البته الانم گاهی شرایط سخت میشه ولی پایه ثابتم شد بعد ماساژ یاد گرفتنم و‌تکنیکام.
مرسی از وقتی که برا خوندن این داستانم گذاشتید.

نوشته: Sami