کون دادن ساسان به حسام (۱)

1400/08/07

ایام عید بود و من برای تعطیلات عید از بندرعباس برگشته بودم شهر خودمون ۳۵ ساله بودم و بعد از بیشتر از ده سال که از آخرین کون دادنم میگذشت و با وجود وسوسه های زیاد و ور رفتن با خیار و … در نهایت یکی دو شب مونده به عید، مست از مشروب و حشری دل رو زدم بدریا و کونم رو دادم دم کیر یه پسر ۱۹ ساله (خاطره اونشب رو کامل توی یه پست دیگه به اسم کون دادن به یاد قدیم نوشتم که اگه دوس داشته باشین توی همین قسمت گی میتونین پیداش کنین و بخونین) اون چند روز تعطیلات عید همش تو فکر اونشب بودم و کونی که بعد از سالها داده بودم و کیری که خوردم و بی قرار بودم که زودتر برگردم بندرعباس و بازم کار رو تکرار کنم اما اینبار میخاستم یه کیر کلفت تر و بزرگتر رو تجربه کنم توی همون چند روز با چند تا فاعل بندری توی اینستاگرام چت کردم و بالاخره روز پروازم رسید دل تو دلم نبود که زودتر برسم بندرو از فضولی و کنترل خونواده و فک و فامیل آزاد بشم و با خیال راحت تو شهر غریب کون بدم
توی فرودگاه باز اینستارو باز کردم و با یکی به اسم حسام چت کردم ۲۹ ساله بود عکس کیرشو فرستاد توی عکس بدک نبود گفتم امشب میتونی بیای خونم گفت احتمال زیاد گفتم مشروبم میخوری گفت حتمن اونکه خوراکمه!
پرواز کردم و رفتم بندر و خونه خالی و شب شد چند پیک مشروب زدم و سرم داغ شد و کونم داغتر به آقا حسام پیام دادم میتونی بیای گفت الان جایی هستم تا یکساعت دیگه میام
تا کارش تموم بشه و بره خونشون دوش بگیره و بیاد ساعت از ده شب گذشته بود اومد قدش یکم کوتاه بود اما شونه های پهن و بازوهای کلفتی داشت و بنطر قوی میومد ریشم داشت که صورتشو مردونه تر میکرد و پوستشم نسبتن قهوه ای بود که هم از ریشش و هم از رنگ پوستش خوشم اومد
سلام و علیک کردیم و نشست پای بساط مشروب منم رفتم دستشویی اتاق خواب، تر تمیز کردم و اومدم بیرون یه شورت زنونه پوشیدم و کرست بستم و توشو پر کردم و یه لباس ورزشی سفید و چسبون زنونه پوشیدم که تا وسط رونام بود و بقیه پام لخت بالاتنش هم تا روی کورست بود و بعد با چنتا نخ تو در تو از بالای گردن به کمر لباس وصل میشد اومدم جلوش ولی چیزی که انتظار میکشیدم تو چشاش ندیدم یجورایی انگار خیلی خوشش نیومد که زد تو ذوقم نشستم کنارش و اونم مشروب میریخت و میخورد و کم کم زبونش باز شد به حرف زدن و لاف اومدن بعد یهو پاشد و گفت راستش بخای من با این نمیتونم راحت بشینم بعد تیشرتشو داد بالا و از توی شلوارش یه قمه نسبتن بلند درآورد گذاشت روی عسلی کنار مبل یه لحظه تو دلم لرزه افتاد گفتم این چیه دیگه یه لبخندی زد و گف نترس من هر جا بار اول میرم اینو با خودم میبرم چون نمیدونم اونجایی که میرم چخبره شاید برام نقشه کشیده باشن ولی اینجا که اومدم و تورو دیدم خیالم راحت شد من مث چی هم ترسیده بودم هم با دیدن قمه میلم به اینکه بخابم زیر کیرش بیشتر شده بود گفتم آره بابا منکه خودم بهت گفتم بیای اینجا و ترتیبمو بدی دیگه قمه برا چیه نشست و باز مشروب ریخت و گفت نترس این فقط برا بار اوله دیگه نمیبینیش
بعد برام تعریف کرد که دو ماه پیش با یه زنه سیرجانی قرار گذاشته که بهش گفته متطلقس اینم پاشده با همین قمه کوبیده رفته تا سیرجان با هزار شک و تردید که نکنه خفتش کنن ولی وقتی رسیده اونجا دیده زنه واقعیه و یه دل سیری کوسش رو گاییده و خوش و خرم برگشته
بعد یهو برگشت بهم گف باید یه اعترافی بکنم گفتم چی شده گفت راستش تا حالا کون نکردم! شوکه شدم گفتم خوب حالا اینجا چیکار میکنی؟گفت اومدم یبار تجربش کنم شایدم فقط مشروب بخورم و بدون اینکه بکنم برم حالا تا ببینیم چی میشه
همینطور مشروب میخورد از خودش تعریف میکرد و من دیگه کم کم داشتم خسته میشدم و حوصلم سر میرفت منم چنتا پیک باهاش همراهی کردم ولی این لامصب نه مست میشد نه سیر از مشروب مث خرس میخورد و برام تعریف میکرد الان درگیر دادگاهه چون چند ماه پیش همین خیابون بالای خونه ما با ماشین زده به یه نفر و اونو کشته
با اینکه بهم گفته بود تا حالا کون نکرده و به لباس و بدن من خیلی توجه خاصی نمیکرد ولی حس میکردم حرافی ها و لاف اومدناش یجوریه انگار که بخاد منو تحت تاثیر قرار بده که چه مرد خفن و نترس و حتی خطرناکیه
دو ساعتی گذشت و نزدیکای دوازده و نیم شب شد که یهو بعد خوردن یه پیک دیگه با پایین آوردن پیک گفت خوب چیکار باید بکنیم؟؟؟ راستش بعد دو ساعت تحمل حرفای حوصله سر برش هم خسته شده بودم هم از اوج مستی افتاده بودم و خوابم گرفته بود و خیلی دیگه حس دادن نداشتم مخصوصن که اونم خودشو خیلی مایل نشون نداده بود پس گفتم هیچی میخای سکس نکنیم و بری منم خابم میاد زد زیر خنده و گفت نه حالا که اینهمه راه اومدم نکرده نمیرم منظورم اینه سکسو چجوری باید شروع کنیم آخه بهت که گفتم من تجربه کون کردن ندارم گفتم هیچی پاشو برو دسشویی مثانتو خالی کن و کیرتو تمیز کن و بیا بقیش با من
از دسشویی که اومد نشوندمش روی مبل و نشستم جلوش کیرشو مالیدم تا پاشد زیپو کشید پایین و گفت میخوریش؟گفتم حتمن شلوار و شورتشو کامل دادم پایین کیرش هنو نیمخیز بود گذاشتم دهنمو د بخور از کیر اون نوزده ساله ای که قبل عید منو گاییده بود خیلی بزرگتر بود اما بازم به اون کلفتی که من میخاستم نبود یکم که خوردم پاشدم و رفتم اتاق خواب و بهش گفتم بیا اومد و نشست روی تخت و دو تا بالش گذاشت پشتش و تکیه داد و پاهاشو باز کرد منم نشستم بین پاهاش شکمش و سینش وحشتناک مووالو بود که من دوس داشتم. تک پوش و زیر پیرهنشو درآوردم و شروع کردم خوردن کیرش و همزمان انگشتام تو موهای سینه و شکمش بازی میکرد من میخوردم اما هیچ عکس العملی نه آخی نه اوخی نه اوفی از حسام بلند نمیشد گوشیشو گرفته بود دستشو داشت نمیدونم چکار میکرد محکمتر خوردم اما بازم هیچ بهیچ
باخودم گفتم طوری نیس کیرش بره تو سوراخ داغم آخش میره هوا پس کاندومو کشیدم سر کیرش پاشدم و شورتمو درآوردم و در سوراخمو چرب کردم لباس چسبونمو از رو رونام دادم بالا و کشیدمش روی باسنمو و نشستم سر کیرش سرشو دادم در سوراخ چرب شدمو و آروم دادمش داخل سرش یکم بازی کردم تا جا باز بشه و بعد کامل نشستم روی کیرشو و تا ته دادمش داخل یه درد کوچولو دوید تو همه بدنم که بیشتر لذت داش تا درد شروع کردم بالا پایین شدن دیدم باز آقا سرش فقط تو گوشیشه اعصابم ریخت بهم و اون لحظه واقعن دلیل بعضی از بی اعصابی زنهارو درک کردم با بد عنقی کامل گوشیشو گرفتم و پرت کردم یه طرف تخت و گفتم چیکار داری میکنی یه ساعته تو اون گوشیت؟ جا خورد گفت چت شده چرا همچین میکنی؟گفتم مثلن داریم سکس میکنیم خوب دل بده بکار! گفت ببخشید باشه
دستاشو گرفتم و انداختم دور باسنم و شروع کردم بالا پایین شدن سر کیرش و همزمان بازم انگشتام توی موهای سینه و شکمش ور میرفتن حس کردم دستاش روی باسنم محکمتر شدن خوشحال شدم بالاخره داشت حس میگرفت بعد پاهای دراز شدش رو جمع کرد و تاشون کرد و دستاشو انداخت زیر کونم فهمیدم که میخاد خودش از زیر تقه بزنه پس یکم خودمو کشیدم بالاتر و اومدم تو بغلش تا بتونه راحتتر کارشو بکنه
جا که براش باز شد شروع کرد محکم و پر قدرت تلمبه های سریع زدن طوری که توی همون مستی هم تحملش یکم سخت بود و با دستام بالای بازوهاشو چنگ زدم و با هر تقه یه آخ میگفتم که با سرعتی که اون تلمبه میزد میشد آخ آخ آخ اووه اووه آخ!😅
از روی کیرش بلندم کرد یه بالش گذاشتم زیر کونم و خابیدم نشس جلوم و پاهامو از دو طرف باز کرد و کیرو تپوند توی کونم قدرت بدنیش رو از تقه های محکمش میشد فهمید خسته هم نمیشد با اون بدن پشمالو و بازوهای کلفتش دیووونم کرده بود و مث رگبار بارون تقه های محکم میزد توی کونم بیشتر از ده دیقه تقه های تند و محکم
قمبلم بی حس شده بود از شدت تقه ها و بخودم میگفتم تحمل کن الانه آبش بیاد ولی خبری نبود بدنش عرق کرده بود ولی یه نفس تلمبه میزد با حالت ناله گفتم آبت نمیاد پس با خنده گفت اوووه حالا که زوده مگه خسته شدی؟ منم از رو نرفتم گفتم نه بکن یکمه دیگه که زد کشید بیرون فک کردم آبش اومده ولی با کف دس زد برونم و گفت چارپا شو من از شدت خستگی مخم هنگ بود و اولین بار بود همچین جیزی میشنیدم گفتم چی؟ باز گفت پاشو چارپا شو بعد یکم هنگی دوزاریم افتاد میخاد داگ استایل براش بگیرم رفتم تو استایل و تا جا داش براش قمبل کردم و کمر باریک کردم تا شاید زودتر آبش بیاد نشست پشتم و با دستای قویش محکم پهلوهامو گرفت حس خوبی بود و بیشتر کونو براش دادم عقب سر کیرشو گذاشت در سوراخ و تپوند داخل سرم روی تخت بود و حسابی قمبل کرده بودم و نا و نفس نداشتم اما آقامون انگار تازه اول سکسه سر حال و سر نفس تلمبه میزد و من حیرون مونده بودم این چه کمریه چرا آبش نمیاد اونم دس اول
شاید ده دیقه ای گذشت و من دیگه واقعن داشتم از حال میرفتم که حس کردم دیگه تلمبه نمیزنه فک کردم شاید باز میخاد پوزیشن عوض کنه سرمو برگردوندم و گفتم چی شد؟ دیدم سر کیرشو داره میماله روی کون و کمرم نگام کرد و گفت هیچی تموم شد دیگه! گفتم آبت اومد؟ گفت اره دیگه نفهمیدی مگه؟ گفتم نه آبش که اومده بود کشیده بود بیرون و کاندومو درآورده بود و آبشو داش خالی میکرد روی کون و کمر من و من تازه داشتم میپرسیدم چی شده؟ اینقد از حال رفته بودم!😅
پاشد منم همونجا روی شکم دراز کشیدم یه ده دیقه ای بی حال افتادم روی تخت اونم لباساشو پوشید و گوشیشو برداشت اومد دم در اتاق خواب گفت خوب کاری نداری من باید برم خودمو جمع کردم از تخت اومدم‌پایین باهاش تا دم در حال اومدم دم در گفتم خوب چطور بود؟ گفت ای بد نبود ولی من تجربه اول آخرم بود دیگه هیچوقت کون نمیکنم ولی دمت گرم امشب باحال بود و رفت
منم طبق معمول بعد کون دادنام رفتم حموم و لحظه لحظه دادنم رو آوردم تو ذهنم و کون و کیرمو دسمالی کردم تا آبم اومد
ده روزی که گذشت یه روز توی اینستا پیام داد و با سلام و علیک و چخبر و تازه ندادی و … یهو پرسید خوب کی بیام دوباره بکنم؟ از بی میلی اونشبش و سوال الانش تعجب کردم گفتم تو که بار اول آخرت بود گفت ول کن بگو کی بیام بدجور هوس کونتو کردم!
بخاطر اینکه اونشب کونمو درست و حسابی تحویل نگرفته بود کلی امروز فرداش کردم و بعد دو هفته که حسابی حشری شده بود دوباره بهش دادم که قضیش رو توی یه پست دیگه براتون تعریف میکنم.

ادامه...

نوشته: ساسان


👍 6
👎 2
15101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

839618
2021-10-29 01:24:11 +0330 +0330

تو چجور سامانی بعد به سامان کون دادی ؟

1 ❤️

839623
2021-10-29 01:35:11 +0330 +0330

اه چقد بدم میاد از این کلمه « زنپوشی»
پسر باید مث پسر کون بده و خلاص!

5 ❤️

839670
2021-10-29 04:24:32 +0330 +0330

ساسان بعد دادن میشه سامان یا برعکس بعد شورت زنانه مال مامانت بود سوتین و لباس برای کی بود کونی هم کونی های قدیم

0 ❤️

839690
2021-10-29 09:10:06 +0330 +0330

از زنپوشی متنفرم
دکمه سیکو بزن و تعریف نکن آفرین

0 ❤️

839804
2021-10-30 02:04:13 +0330 +0330

آخرش به ساسان دادی یا حسام
داستانو نخوندم از اسمش معلومه چه آش شله قلمکاریه

0 ❤️

839857
2021-10-30 12:25:35 +0330 +0330

سلام عزیزم. سیرجان میایی در خدمتم. البته من سیرجانی نیستم اینجا شاغلم.

0 ❤️