با سلام به شهوانی های عزیز
امید هستم ۲۱ سالمه داستان کاملا واقعی
ماجرا از ۱ سال پیش شروع شد وقتی که رفته بودیم عراق برا زیارت البته من خودم مذهبی نیستم ولی گفتم بار اول برم ببینم چجور یه حالی عوض کنیم. روز دوم بود که رسیده بودیم تو شهر نجف . من صبح زود تر بیدار شدم گرسنم شده بود رفتم بیرون که صبحانه چیزی بخورم . تو راه بودم که بطری آبی که دنبالم بود از کوله افتاد پایین . رفتم برش دارم که دیدم دختر محجبه و خوشگلی اون برداشته که بهم بده . همون موقع ازش تشکر کردم و از اونجا که خیلی ازش خوشم اومد . بهش گفتم ببخشید من گوشیم جا گذاشتم میتونم به رفیقم زنگ بزنم پیداش کنم
اونم موبایلش بهم داد و منم زنگ زدم به موبایل خودم که توی جیبم بود و مثل همیشه سایلنت بود. و بهش گفتم جواب نمیده رفیقم و ازش خداحافظی کردم و سریع سیوش کردم دختر محجبه.
چون اونجا نت نداشتم و … گذشت و سفر ما تموم شد ، وقتی برگشتیم
من چک کردم دیدم واتساپ نداره ولی تلگرام داشت . و من بهش پیام دادم و گفت شماره من از کجا گرفتین و… منم راستش بهش گفتم و اونم اول ادا مذهبی ها در اورد که چرا اینکار کردین نباید پیام بهم بدین و زشت و… ولی همش ادا بازی بود بعد چند روز پیام دادم مخش زدن اونم چراغ سبز نشون داد. اروم اروم گرم شدیم . اسم دختر فهمیدم سوگند ۱۸ سالش و از شیراز .
درسته از شهرمون اصفهان نبود ولی از شانس خوبم یه رفیقام رفته بود شیراز برا دانشگاه خونه اجاره کرده بود و…
به دختر گفتم من چند روز دیگ میخوام بیام شهرتون میخوام ببینمت و…
دختر اول میگف نه نمیشه خانواده میفهمن و اینا انقدر بهش اسرار کردم که راضی شد و خانواده گفتم چند روز میخوام با رفبقام برم شیراز مسافرت
که جور شد و خودم تنهایی یه اتوبوس سوار شدم رفتم شیراز به رفیقمم زنگ زدم باهاش هماهنگ کردم که میام پیشت یه هفته ای و …
وقتی رسیدم آدرس گرفتم از رفیقم تو خیابون ابیاری بود بلد که نبودم تاکسی گرفتم و ادرس دادم و رفتم در خونه رفیقم.
زنگ خونه زدم رفیقم سیاوش اومد در باز کرد و سلام احوال پرسی و…
خونه جمع و جوری بود . نشستم و کمی خوش و بش کردن گف تو کجا اینجا کجا . راستش بگو . منم بهش گفتم هم اومدم یه هوایی بخورم هم یه دختری هست باهاش رفیق شدم اومدم ببینمش و…
رفتم حموم بعدظ یه دوشی بگیرم و به سرم زد شیو کنم اژ سیاوش ژیلت و … گرفتم شروع کردم شیو کردن ‌.
عصر که شد زنگ زدم به سوگند برداشت و گفتم رسیدم و… یه قرار بزاریم ببینمت . قرار گذاشتیم کافه صخره آدرس ازش گرفتم و گفت یه ساعت دیگ بیا . رفتم داخل کافه دیدم به عجب جا لوکس و خوبی . یه کم منتظر شدم تا بیاد وقتی اومد خبری از چادر و… نبود با مانتو و کمی ارایش اومده بود . خیلی خوشگل شده بود . نشستیم و کمی حرف زدیم و… بعد از کافه هم گفتم بریم یه سینما . که رفتیم سینما تو سینما عقب نشستیم . وسطا فیلم بود که دستش که روی دسته صندلی بود گرفتم . اولش شوکه شد و دستش کشید از دستم ولی باز دستش گرفتم دیدم کاری نداره . فیلم تموم شد گفت دیرش شده و باید بره و…ازش خداحافظی کردم و رفتش شبش بهش پیام دادم گفتم روز خیلی خوبی بود خوش گذشت و… چت کردیم تا شب . اروم اروم براش گیف و جوک سکسی فرستادم دیدم واکنشش اوکی و اونم بدش نمیومد . که به حرفای سکسی کشید و گفتم تاحالا سکس داشتی ؟ گفت یه بار با یه فامیلمون در حد لب و مالیدن و اینا . که شب یه سکس چت اساسی باهاش کردم .
فردا صبح گفتم باید یه سکس با این سوگند بکنم حتما . برنامه چیدم به رفیقمم گفتم عصر یه چند ساعتی خونه منو تنها بزاره و بره تا دختر بیارمش خونه .به سوگند زنگ زدم و گفتم بیا ببینمت گفت کجا گفتم بیا خونه رفیقم و… گفت نه و. اینا بهش گفتم رفیقم نیست و خلاصه به هزار زحمت و حرف و… راضیش کردم . ادرس و بهش دادم و اومد زنگ زد و براش در باز کردم دیدم عجب تیکه ای شده ارایش غلیظ کرده و اوف دافی شده دست بهش دادم سلام کردم و نشستیم .منم رفتم براش شربت بیارم شربت اوردم بهش تعارف کردم که چشمش خیره شد به کیرم زیر شلوار خودم دقت کردم دیدم شق معلوم از رو شلوار 🤦🏻‍♂️ نشستم کنارش ایندفه کمی حرف زدیم تلویزیون روشن کردم ماهواره فیلم گذاشته بود داشتیم میدیدیم که دستم انداختم رو شونش و اروم اروم لمسش کردم واکنشی نشون نداد . رونش لمس کردم و… رسیدم به گردنش و. دست زدم به پستونش که گف بسه امید نکن . گفتم بیا حال کنیم هم من هم تو نیاز داریم تو هم میدونم حشری هستی و میخوای کلی حرف زدم تا راضیش کردم فقط براش بخورم و بمالمش اول ازش یه کم لب گرفتم و گردن و گوشش خوردم و نوازش کردم که دیدم حشری شده لباساش درآوردم و سوتینشم در آوردم که دیدم جوون یه پستون تقریبا سایز ۷۰ زد بیرون که میخوردم یکیش یکی دیگش هم میمالیدم دیدم صداش بلند شده و حشری شده بعد این که کلی خوردم اومدم پایین روی نافش اونجا هم کلی خوردم و لیسیدم و رفتم پایین شلوارش در اوردم و از روناش بوسیدم و اومدم بالا از رو شرتش دیدم بعله خیس خیس درش اوردم دیدم به به کس خوشگل و کلوچه سفید خیس خیس کمی مالیدمش که صداش در اومد گف امید بخورش لطفاً شروع کردم لیسیدن کص و چوچولش ناله هاش در اومده بود سرم به کصش فشار میداد میگف بخورش امید تند تر . کمی که خوردم گفتم نوبت تو اومد شلوار و شرتم باهم کشید پایین که گف خیلی بزرگ سایز کیر من ۱۸ و کلفت تقریبا و اروم اروم کمی لیسیدش و گذاشت تو دهنش کمی دندون میزد ولی بعدش یاد گرفت و خوب میخورد که بهش گفتم بسه چون اگ ادامه میداد ابم میومد من هنوز باهاش کار داشتم.
بهش گفتم بزار بکنم . که گف من دخترم و پرده دارم . بهش گفتم از پشت . که گفت درد داره خیلی گفتم یواش میکنم و کارم بلدم و نمیزارم دردت بگیره خلاصه راضیش کردم ،و رفتم از اتاق کرم اوردم و از رفیقم کاندوم گرفته بودم سر کیرم کردم کاندوم و داگی خوابوندمش اول کص و کونش براش لیس زدم و کمی حشریش کردم باز و سوراخ کونش و کیرم چرب کردم اروم فشار میدادم تنگ تنگ نبود معلوم بود یا داده یا قبلا خودش دست مالی کرده و چیزی توش کرده . اروم اروم سرش که رفت تو گفت درد داره و صداش در اومده بود . اروم اروم کیرم عقب جلو میکردم همون سرش که جا باز کنه اروم اروم بیشتر کردم توش دیدم تا اخر تو کون گندشه اولش اخ و اوخ میکرد میگفت درد داره بعد اروم اروم عقب جلو میکردم دردش کم شد و جاش براش لذت داشت . همبنجور که تو کونش تلمبه میزدم کصش اون میمیالید و منم پستوناش گرفتم و میمالیدم ناله میکرد و میگف امید بکن امید بکن عزیزم بکن . اه اه میکرد صداش خونه برداشته بود . بعد ۱۰ دقه عقب جلو کردن دیدم ابم داره میاد گفتم بریزم توش؟ گف نه بریز بیرون که کشیدم بیرون و ریختم رو کمرش با دستمال کاغذی تمیزش کردم . یه کم که حالم جا اومد دیدم اون هنوز ارضا نشده . کصش براش خوردم چند دقه دیدم سرم محکم فشار داده به کصش و بدنش داره میلرزه و صداش در اومده که ارضا شد .
بغلش دراز کشیدم ازش تشکر کردم کمی بوسش کردم . که دید ساعت ۸ گفت دیرم شده باید برم بهش کمک کردم که بپوشه وقتی داشت میرفت دیدم گشاد گشاد راه میره 😂 . به رفیقم زنگ زدم بعدش که رفت گفتم رفتش و بیا . بعد از اون یه بار دیگ چند روز بعدش باهاش سکس کردم و بر گشتم اصفهان . باهاش چتی در ارتباط بودم چند وقتی که بعد چند وقت سرد شده بود کلا قطع رابطه کرد باهام…
ببخشید طولانی شد . داستان واقعی بود ولی خب اولین داستان نویسیم بود جایی مشکل داشت بگین.

نوشته: Omid