از بردگی تا سکس با آنجل (۴ و پایانی)

1399/11/25

قسمت قبل

میس آنجل راه افتادن سمت ویلا، من هم زنجیرم به دستشون بود و دنبال خودشون می کشیدن، هر از گاهی هم یک توف روی زمین مینداختن و من باید میخوردم، نزدیکای ویلا یک درخت بود
+دو زانو شو، قشنگ برو عقب، پاهاتو از دو طرف درخت باز کن، دستاتم به پشت کن دور درخت، انگار داری از پشت درخت رو بقل میکنی، آفرین
رفتن سمت ماشین و یک طناب آوردن و یک جفت کفش با یک صندلی از این تاشو ها، جلوم باز کردن و گذاشتن زمین و رفتن از پشت دستا و پاهامو پشت درخت بستن
+نترس، قرار نیست شب اینجا بخوابی، میخوایم یکم بازی کنیم
منو محکم بسته بودن، باد ملایمی میومد
+زبون بیرون
نشستن روی صندلی و کف کفششون رو میکشیدن روی زبونم، چند دقیقه ای گذشت به همین منوال
+نه، اینطوری فایده نداره
بازم کردن و بردن اونطرف تر کنار یک درخت، جلوترش یک درخت دیگه بود
+بشین تا بیام
رفتن داخل خونه، وقتی اومدن دیدم بات پلاگ دستشونه و یک طناب دیگه خیلی نازک با شلاق چرمی
+کونتو بده بالا
داگی شد و بات پلاگ رو چپوندن توی کونم، بعد مثل دفعه قبل بستنم و خم شدن، طناب نازک رو بستن دور خایه هام و کشیدن و تو کشیده ترین حالت بستن به درخت جلو، حس میکردم پوست خایه هام داره کشیده میشه، رفتن تو و گیره فلزی ها رو آوردن و زدن به سینه هام و شروع کردن یکم با شلاق چرمی زدن روی بدنم، رفتن شکلنگ رو هم آوردن زدن سر آبپاش فیکس کردن روی بدنم و بازش کردن
+حالا شد
بعد همه جای کفششون رو روی زبونم کشیدن، شاید نیم ساعتی اینکارو کردن و حسابی کفششون رو لیسیدم و تمیز شد هر دو کفششون، رفتن سمت در و دمپایی هاشون رو آوردن و اونا رو هم لیسیدم و کفشون رو تمیز کردم، بدنم بسته بود کامل، یک ساعتی تو همون حال داشتم کفش و دمپایی میلیسیدم، خایه هام حسابی کش اومده بود، نوک سینه هام قشنگ فشرده شده بود
+خوش میگذره ؟
_هاپ هاپ
+میخوام جایزه بدم بهت
قشنگ جا به جا شدن روی صندلی و پاشونو که از اون وقت همش لخت روی زمینا بود گرفتن سمت صورتم
_هاپ هاپ
_هاپ هاپ
خیلی خوشحال بودم
زبونم رو آوردم بیرون، یکدونه محکم با پاشون زدن توی صورتم، حالم گرفته شد، پاشونو بردن پایین و توف کردن توی صورتم و دوباره پاشون رو آوردن بالا
+حالا بلیس
حسابی لیسیدم پاشون رو و خیلی کیف داد
دیگه تقریبا نزدیک غروب بود، بازم کردن و بردنم سمت دستشویی ته باغ، بستنم به محکم به سیفون، بات پلاگ رو در آوردن بزرگ ترش رو کردن توی کونم که نفسم داشت بند میومد، بات پلاگ متوسط رو کردن توی دهنم و با چسب روی دهنم زدن و محکمش کردن که همونجا بمونه، جلوم لخت شدن و شاشیدن همونجا و بعد کصشون رو به دماغم (تنها راه تنفسم) کشیدن و رفتن بیرون، حتی شاششون رو نشستن؛ بعد یک سه راهی آوردن و از تو جیبم شارژرم رو برداشته بودن با گوشیم، زدن گوشیمو به شارژ، یک تماس تصویری واتساپ گرفتن و اکسپت کردن و فیکس گوشیم رو گذاشتن جلوم، گفتن از الان تا فردا هر وقت حال کنم بیام بازت کنم اینجایی، حق خوابیدن نداری، هر وقت صدام کنم سریع باید از ته گلوت پارس کنی واسم، شلنگ آب رو باز کردن و درو از پشت بستن و حدود یک ساعت بعد صدای رفتن ماشینشون رو شنیدم
من تمام سعیم رو کردم که خوابم نبره و موفق بودم تا فرداش، نصفه های شب میس شفق هم به تماس تصویری ما اضافه شدن و رفتن، ارباب تا صبح چند باری باهام حرف میزدن و من پارس میکردم با دهن بسته و راضی بودن، صبح ساعت 7.30 بود تماس رو قطع کردن و گفتن دارم میام اونجا
یک نیم ساعتی گذشت، یهو صدای یک مرد رو شنیدم از پشت در که میگفت (کارگر باغ =)
=این قفل رو کی زده اینجا، نکنه لوله ترکیده، بزار یک زنگ به اقا بزنم، سلام آقا، شما در دستشویی رو قفل زدید از اینطرف ؟ ئه پس کار کی بوده ؟ نمیدونم آقا، صدای شیر آب میاد، گفتم شاید لوله ترکیده، قفل رو بشکونم ؟
داشتم میمردم، اگر کارگر منو اونطوری میدید به بابای میس آنجل میگفت، مونده بودم چکار کنم، فقط خفه شده بودم که صدامو نشنوه، یهو صدای بوق اومد و در، ترسیدم که نکنه بابای میس آنجل باشه، یهو صدای میس آنجل رو شنیدم
+تو اینجا چکار میکنی ؟ کی به تو گفته امروز بیای اینجا
خیلی خوشحال شدم که صدای میس میومد
=خانم من فقط اومدم یه سر بزنم، اینجا
+اونجا هر چی هست به تو مربوط نیست، گمشو برو
=خانم آخه صدای
+خودم میدونم صدای چی میاد، گفتم برو
+به بابام که زنگ نزدی ؟
=چرا خانم، راستش، الان
+زنگ بزن بگو هیچی نبوده و اشتباه کردی، زوووود
=چ چشم
صدای قدم های خانم رو شنیدم که به سمت در دستشویی اومدن و صدای اون مرده که دور میشد
=سلام آقا، ببخشید مزاحمتون شدم، اشتباه کردم، قفل نبود در، همینطوری یک قفل روش بود، باز کردم اونجا هم هیچی نبود، فکر کنم صدای آب از جای دیگه بود، آره آقا، همه چی امانه، ببخشید آقا، خداحافظ شما
+گمشو، فردا بیا اینجا رو تر تمیز کن
=چشم خانم
چند دقیقه ای گذشت که فکر کنم مرده رفت، خانم داشتن قفل در رو باز می کردن و در باز شد
+چطوری آقا سگه ؟
+شانس آوردی ها، دیر رسیده بودم کرده بودت
_هاپ هاپ (از ته گلو)
+آخی، گرسنته ؟ بازت کنم ؟
هیچی نگفتم
دست کردن جیبشونو یک کاتر در آوردن و چسب صورتم رو باز کردن (همش میترسیدم نکنه خطی بندازن روی صورتم) پلاگ رو از دهنم در آوردن
+زر بزن ببینم چطور بود دیروز و دیشب ؟
_خیلی خوب بود سرورم، ببخشید اگر جایی من کندی کردم، برده خوبی نبودم، شما خیلی خوب هستید، ممنون منو سگ خودتون کردید، خیلی ممنونم بانو، شما بهترین تحقیرها رو کردید
+بسه دیگه
منو کامل باز کردن و بات پلاگ رو از کونم در آوردن
+گرسنه ای ؟
_هاپ هاپ
+سنگ دستشویی رو بلیس، از دیروز شاشم روش مونده (بلند بلند خندیدن)
خم شدم اینکارو انجام بدم، زنجیرم رو کشیدن
+واست غذا آوردم توله
منو کشیدن سمت خونه، جلوی در که رسیدیم
+همینجا وایسا برم غذای سگ رو بدم، میام
ارباب رفتن و شلنگ به دست اومدن با یک جفت دمپایی
+پاشو وایسا
بدنم گرفته بود و به سختی پاشدم و وایسادم
+پات کن
_هاپ هاپ
شلنگ رو گرفتن سمت بدنم (آبش یخ بود)
+قشنگ خودتو بشور، 5 دقیقه
شلنگ رو روی بدنم میگرفتن و من تند تند کل تنم رو دست می کشیدم و میشستم و تقریبا سعی کردم خودم رو تمیر کنم، شلنگ رو انداختن اونطرف
+همینجا وایسا
رفتن سمت ماشین و لباسام رو آوردن و دادن بغلم
+خودتو خشک کن، گمشو تو مثل یک سگ
سریع اینکارو کردم و رفتم توی خونه و دوباره چهار دست و پا شدم
اومدن پشتم نشستن و رفتم سمت مبل و نشستن و پاهاشونو انداختن پشتم
+میز عسلی رو بیار بزار زیر کفشام
_هاپ هاپ
آوردم گذاشتم و گفتن تخمه و میوه از تو یخچال بیار واسم، سریع اینکارو کردم، ظرف میوه رو گذاشتن روی پاشون، یک موز برداشتن و پوست کندن و پوستشو پرت کردن اونطرف و نشستن به خوردن موز
+بدو سریع بخورش، زوووود
سریع رفتم و تمام پوست موز رو خوردم (حالم داشت بد میشد)
پرتقال رو برداشتن و پوست کندن و پوستش رو هر کدوم رو یک طرف خونه مینداختن و منم تند تند میرفتم و پوستاشو میخوردم، بعدم نشستن به تخمه خوردن و پوستش رو توف میکردن و من میخوردم، بعد از نیم ساعتی
+سیر شدی ؟
_هاپ هاپ
+وقت رفتنه دیگه
_هاپ هاپ
راه افتادیم سمت ماشین
+گمشو صندوق عقب (لباسام رو هم آوردن و انداختن)
+تا وقته تنت کن
_هاپ هاپ
خودشون نشستن پشت فرمون و روشن کردن و از باغ خارج شدن (صدای بسته شدن در اومد)

ارباب چند جایی نگه داشتن و آخر یکجا در صندوق عقب باز شد
+گمشو پایین
_هاپ هاپ (دور و بر بیابون بود)
+بیا تو بشین
خودشون رفتن به سمت نشستن پشت فرمون، رفتم بشینم تو ماشین که دیدم یک خانم جلو نشستن و یک آقا عقب (آقا که تقریبا یک مرده 40 ساله بود) خانمه رو چهرش رو ندیدم اما از تیپش معلوم بود حدود 20 داره
به سختی آب گلوم رو قورت دادم و رفتم نشستم عقب، اقا دست دراز کردن (/آقا)
/سلام
دست دادم بهشون
_سلام
دستشونو کشیدن و یکی خوابوندن توی گوشم
+مگه به تو گفته بودم واسه زر زدن اجازه بگیری ؟
ترسیده بودم، اینکه دایره افرادی که منو توی حالت بردگی میدیدن داشت بزرگتر میشد
_هاپ هاپ
/خوبه
دوباره دست دراز کردن
/سلام
دستشونو گرفتم و پشت دستشونو بوس کردم
/خوبه
دستمو گرفتن و بردن سمت کیرشون که از زیر شلوار مشخص بود بزرگ شده، دست دیگشونو انداختن پشت سرم و سرمو کشیدن سمت کیرشون
/درش بیار بخورش (سرمو فشار میدادن به کیرشون)
حس میکردم که خانمه جلویی برگشته و نگاه میکنه، به سختی کمربند و دکمه و زیپ رو باز کردم و کیرشون رو کشیدم سمت خودم و سرشو کردم دهنم و هی سرمو فشار میدادن پایین تر و به سختی انجام میدادم (=صدای خانم 20 ساله)
=بسشه
+بزار کارشو بکنه
=بابا لازمش داریم
+این دیشب نخوابیده، نمیخوام زیاد اذیتش کنم، امروز یکساعت بیشتر پیش ما نیست، بعدم من کیارش رو نمیشناسم
/دست شما درد نکنه دیگه، شفق مورد اعتمادت نیست ؟
+چرا ولی دوست دارم بیشتر خودمون باشیم، از اولش دوست ندارم همش اینم باشه
=راست میگه کیا، یکم با خصوصیاتمون آشنا بشه، بعد، باشه آنجل جون، ولی شفق که بهت گفته ما…
+حالا نمیخواد جلو این بگی، میگم این توله سگ اونا رو انجام بده
/ولی من دوست دارم تو انجام بدی، در جریانی که
+خیلی لاشی ای، باشه عوضی، ولی جلوی این نه
(هنوز کیر توی دهنم بود و داشتم عق میزدم دیگه و من واقعا نمیدونستم راجع به چی حرف میزنن)
موهامو گرفتنو کشیدن بالا و یک توف انداختن توی صورتم و سرمو چرخوندن سمت جلو
=آخی، معلومه از دیروز حسابی اذیتش کردی ها
خیلی خانم خوشگلی بود، یعنی یک دختر خیلی خوشگل بود
+کار زیادیش نکردم
/ولی بجاش من کارای زیادی میکنم باهاش
=تو این حقو نداری، مگه یادت نیست شفق چی گفت ؟
/خوب تو که کون نمیدی، این سگم که نکنم، آنجل رو بکنم پس ؟
+آره کیا، کون منو همین توله سگ باز کرده، دوست دارم کون بدم بهت
/جلو این ؟
=بیا، آنجل پیش قدم سگش شد
+بیشعور
+آره عزیزم، جلوی این، اینم میاد خایه هاتو میلیسه اون زیر، بد نیست
=گفتی اسمش چی بود ؟
+آقا سگه (بلند خندیدن، من هنوز موهام توی دستای کیارش بود و صورتم رو به کتی (خانم 18 ساله)
=راست میگی، اسمش مهم نیست، بکشش اونور صندلی رو بخوابونم
صندلی رو کامل خوابوندن و من به سختی روی دو زانو پایین پای آقا بودم رو به صندلی کتی، کتی برگشت و تکیه داد به داشبورد و پاهاشو سمت من دراز کرد
=کفشامو در بیار، پاهامو بو کن
سریع این کارو انجام دادم و سرمو چسبوندم به جورابای خیسشون و بو میکشیدم
=جورابامو در بیار، پاهامو بلیس
اینکارو هم انجام دادم، پاهاشون شیرین و خوشمزه بود و پر از عرق
+بسه دیگه، داریم میرسیم (من اصلا نمیدونستم کجا بودیم)
کتی برگشت و صندلی رو برگردوند
/قشنگ بشین رو صندلی
_هاپ هاپ
رسیدیم به یک زائرسرای وسط جاده ای
+مودب و با شخصیت میری از پله ها بالا، واحد 302 وای میستی
من جلوتر رفتم، اونا هم پشت سرم اومدن
/جون، چه کونی داره (آروم حرف میزدن)
+امروز فقط کون من
=ده بار که نمیگن
کیارش در واحد رو باز کرد، میس آنجل زدن توی سم
+از اینجا به بعد سگی بازم
همین که در باز شد، کتی آنجل رو چسبوند به دیوار و شروع کرد محکم لباشو خوردن و من سریع چهار دست و پا شدم و کیارش ضربه میزد به کون کتی و از پشت چسبید بهش، منم سریع خم شدم و روی کفشای میس آنجل رو میلیسیدم
میس آنجل یکم هولشون داد عقب
+خوب بابا وحشیا
رفتن سمت تخت دو نفره ای که اونجا بود و نشستن کنار هم، کیارش نشست، آنجل وسط و کتی اون طرفش، منم جلوی پاهای آنجل سجده کرده بودم
+میدونی اینا میخوان چکار کنن ؟
_هاپ
+میخوان کص و کونی که تو کردی اون روز رو پاره کنن، تو هم امروز فقط باید بلیسی، هر جا رو گفتن و هر جا رو تونستی، شاید دفعه بعد کون تو رفت زیر کیر کیارش و کتی
دو تایی افتادن به جون آنجل، کیارش گردنشو، کتی لباشو میلیسید و دستشون روی سینه هاش گذاشتن و میمالوندنش، صدای آنجل رفته بود بالا و آه و ناله می کردن و منم کفشاش و جوراباشون رو در آوردم و داشتم روی پاهاشونو میلیسیدم و کف پاهاشونو، کیارش پاشد و لباساشو کند و کتی هم همینطور و دوتایی باز افتادن روی آنجل و لباساش رو در آوردن و من رفتم بالاتر روی بدن کیارش و کیا اشاره کرد و رفتم روی بدن کتی رو لیسیدن و دوتایی داشتن بدن آنجل رو میلیسیدن، کتی دست انداخت توی موهامو و کشیدم بالا، رفتم وسط پاهای کتی و سرم خورد به کیر (تعجب کردم، سرمو یکم عقب کشیدم و نگاه کردم و دیدم نه واقعا کیر داره)
=درش بیار توله سگ، بخورش
آنجل به شدت داشت لذت میبرد و همین که سر کیر کتی رو کردم دهنم، کتی توی دهنم ارضا شد و آنجل هم اون زیر شروع کرد به لرزیدن
/چه خبرتونه بابا
دیگه خلاصه این داستان همینطوری پیش رفت و کیر کیارش رو خوردم و شق شد و کرد توی کون آنجل و صداش رفت بالا، کتی بلند شد
=دنبالم بیا
دنبالش رفتم توی اتاق
=قشنگ بخورش و بزرگش کن دوباره
تنشو لیسیدم و از پاهاش تا بالا رو لیسیدم و کیرشو حسابی خوردم و بزرگ شد
=همینجا بمون
(صدای میس آنجل میومد که خیلی مثل اینکه داشت درد میکشید چون واقعا کیر کیارش بزرگ بود) رفت بیرون کتی
/جون، کیر دومم اومد
فهمیدم میخوان دو تایی آنجل رو بکنن، دیگه فقط صدای آه و ناله میشنیدم و حرفای سکسی که میزدن اون وسط و یکجا فقط کتی گفت، اه چقدر گشادش کردی دیوث، کیر من توش گم میشه (فهمیدم که جاشونو عوض کردن)
دیگه یه سری صدا ها اومد
+نخوردم تا حالا (صدای تو گوشی اومد)
/بخور ببینم، خودت گفتی جور سگت رو میکشی
=بخورش واسه منم داره میاد کونی جنده، خاک بر سر این کونی که شده سگ تو
+نکن کیا
(صداها طوری بود که فهمیدم کیا داره به زور آبش رو میده توی دهن آنجل)
/آفرین، حالا قورت بده کامل (صدای تو گوشی اومد)
=کیا بگیرش (داستان اینطوری شد فکر کنم که کتی هم آبش رو کرد توی دهن آنجل)
=جووووون، خوشمزه است ؟
/دوست داره ها کونی
+خیلی دیوثید
/تقصیر خودته، هنوز مونده
=سرشو بگیر روی تخت
چند ثانیه ای گذشت و آنجل تقلا میکرد
/بشین رو صورتش
+نکنید نا…
بعد هم فکر کنم جا بجا شدن و هر دو فکر کنم با کون نشستن روی صورت آنجل، یه ربعی گذشت
+به شفق میگمتون
/همین که پامو ندادم بلیسی مدیون سگتی که خوب لیسیدمون
=بسته ؟ حالا بازم میخوای پیش مرگ سگت باشی ؟
+خیلی دیوثید، شفق گفت فقط سکس
/من بهت گفتم نیاز های دیگه دارم
=راست میگه، گفته بودیم
کتی اومد در رو باز کرد و گفت گمشو بیا بیرون، رفتم بیرون، صورت آنجل خیلی بهت ریخته بود و داغون بود
+کونتو بعد پاره میکنم توله سگ، شنیدی چکارم کردن ؟
=تقصیر خودت بود دیگه
/بریم، پاشو صورتتو بشور و خودتو مرتب کن تابلو نباشه بریم، کار دارم
خلاصه راه افتادیم و اومدیم و سوار ماشین شدیم و اول منو پلیس راه انداختن پایین و رفتن

داستان های منو میس آنجل هنوز هم ادامه داره، و نزدیک به 15 نفر تا الان منو شناختن تو این حالت و همه جوره سرویس میدم، حالا بعد اگر وقت شد باقیش رو مینویسم، این 5 قسمت رو خود میس آنجل گفتن بنویسم براتون

نوشته: برده مشهدی


👍 4
👎 2
11201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

791685
2021-02-13 02:07:07 +0330 +0330

کیر تو شرف تو و توی کسو کون میس انجل که یه جنده بیشتر نیست ولی بازم دم میس انجل گرم که خودشو زیر تانکی تو کرد

2 ❤️

792469
2021-02-17 21:14:19 +0330 +0330

جدا از اینکه همش کصشعر و تخیلات بود
خاک بر اون سرت کنن رفتی برده یه جنده شدی 😂😂😂
طرف زیر دوتا کیر ( کیر مرد و ترنس ) رفته زیر کیر خودتم که رفته بعد اومده میسترس تو شده عجب بابا عجب 🤣🤣🤣🤣🤣
به کسی که برده کونی یه جنده و کونی دیگه میشه چی میگن ؟؟؟ 😂😂😂😂😂😂😂😂

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها