از سکس تا ازدواج

1397/10/01

سلام اسمم میلاده 23سالمه اهل کرمانشا هستم حدود 3سال پیش با ی دختری تو کافی نت دوست شدم که خیلی دختر حشری بود مدتی با هم بودیم هرچی بهش میگفتم خونه خالی میکنم بیا بریم خونه میگفت نمیام اسم دختره هم مهسا بود یروز که هوا خیلی بارونی بود بهم زنگ زد گفت میلاد میشه بیای بریم زیر بارون قدم بزنیم گفتم چشم لباساتو بپوش با ماشین میام دنبالت که بریم
منم خودم لباسامو پوشیدم ماشینو از پارکینگ آوردم بیرون از خونه زدم بیرون بهش زنگ زدم گفتم بیا الهیه گفت خیلی دوره گفتم برای این که کسی شک نکنه باید یکم دور باشی از خونه مهسا تا الهیه حدود ی نیم ساعتی راه هست ما دوتامون کرمانشاه هستیم خونه مهسا اینا 24متری بودن خونه ما نقلیه خلاصه رفتم الهیه حدود 20 دقیقه وایسادم مهسا اومد سوار شد رفتیم ی جای دنج ی پارکینگ پیدا کردیم ماشینو گذاشتیم پارکینگ رفتیم قدم زدن و کلی تنقلات خریدیم و خوردیم
باورتون میشه ما اصلا تا اون روز به طور جدی راجب سکس حرف نزده بودیم بهم گفت میلاد ی چیزی بگم گفتم بگو عزیزم گفت روم نمیشه گفتم مهسا منو تو این حرف هارو نداریم گفت خیلی دوست دارم گفتم همین؟؟؟؟؟؟؟!!! گفت نه ی چیز دیگه هم هست گفتم چی گفت دوست دارم باهات سکس داشته باشم گفتم اگه تو مشکلی نداشته باشی منم مشکلی ندارم گفت فقط ی مشکلی هست
گفتم خوب راحت باش چه مشکلی گفت من نمیخام پردم از دست بره گفتم خوب عشقم از پشت میکنم گفت وااااییی نه خیلی درد داره گفتم خوب پس چیکار کنیم حالا گفتم اگه اینجوری هست بیخیال بشیم گفت نه من به عشقم اعتماد دارم گفتم منظورت چیه مهسا گفت پردمو بزن گفتم دیوونه میدونی داری چی میگی گفت اره میدونم گفتم به آقبتش فکر کردی گفت اگه دوستم داشته باشی منو میگیری
منم چون واقعا خیلی تو این 3سال باهام صادق بود و همه جوره امتحانش کرده بودم قبول کردم کیلید خونه مجردی دوستم رو گرفتم خودش رفت بیرون رفتیم خونه کمی شربت درست کردیم خوردیم دوستم همیشه آدت داره تو خونه مشروب میزاره ی شیشه آوردم با هم داشتیم مشروب مزه مزه میکردیم که وقتی به خودم اومدم لبامون قفل شده بود رو هم
دیگه نمیتونستم تحمل کنم نفسامون تند تند شده بود گفتم مهسا لباساتو در بیار گفت نمیخام باید خودت در بیاری با ی حرکت همه ی لباساشو در آوردم وااااااییییی چی میدیدم سینه هاش خیییلییی بزرگ شده بودن
گفتم حالا نوبت تو هست که لباسای منو در بیاری لباسامو در آورد سریع رفت سراغ کیرم گفت اوووووومممممممم چقدر بزرگ شده میلاد کوچولو گفتم همش مال خودته منم دست گذاشتم رو مهسا کوچولو دیدم که هی داره خیس میشه گفتم جوووووون زبونمو میکشیدم رو چوچولش از ته دل آه میکشید میگفت میلاد بخوررررررش
وااااای وقتی که سر کیرم رو گذاشت رو لباش نمیدونید چه حالی داشتم کیرمو که کامل کرد تو دهنش کیرم داشت میسوخت با زبونش هی با کیرم بازی میکرد این خیلی منو هشری میکرد گفت بسه میلاد شروع کنیم به کار اصلی کیرمو از دهنش در اورد گذاشتم دم سوراخ کسش کاملا خیس بودن هم کیرم هم کس مهسا گفتم مهسا مطمعنی که پردت رو بزنم گفت قسم بخور که ولم نمیکنی گفتم من هیچ وقت ولت نمیکنم اینو که گفتم پاهاشو دورم حلقه کرد با ی حرکت ناگهانی کیرم رو تا ته کرد تو کسش ی جیقی زد که پرده کسش هیچ با کیر من پاره شد پرده گوش خودمم پاره شد اون شب تا خود صبح حدود 4بار کردمش الان که این داستان رو می نویسم ما ازدواج کردیم بچمون هم تو راه هست مهسا هم داره میخونه هرچی مینویسم امیدوارم همتون به کس برسید

نوشته: میلاد


👍 4
👎 10
24318 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

736833
2018-12-22 21:13:15 +0330 +0330

بذار بچه ها انلاین شن حسابتو میرسن

1 ❤️

736840
2018-12-22 21:24:27 +0330 +0330
NA

خوبکه???

0 ❤️

736852
2018-12-22 21:40:28 +0330 +0330

آخرش نفهمیدم چطور با یه حرکت همه لباسارو درمیارن :D

کونی آدم به زن خودش میگه اون دختره؟
بر پدر آدم جقی و دروغگو

4 ❤️

736877
2018-12-22 22:35:38 +0330 +0330

آقبتتو گاییدم مگه امریکاس اینجوری گف بیا بریم‌بکن :/

1 ❤️

736912
2018-12-23 07:02:57 +0330 +0330

من همش دارم سعی میکنم لباس های خودمو با یه حرکت در بیارم نمیشه ???

0 ❤️

736923
2018-12-23 07:38:25 +0330 +0330

این نامردی بعیده ازیه کرمانشاهی،نه باور کن تو سگشونم نیستی!

0 ❤️

736928
2018-12-23 08:53:33 +0330 +0330

٣ سال دوست بودين نكردي كسكم بعد از ٣ سال گفت بيا پردمو بزن !!؟

0 ❤️

736929
2018-12-23 09:04:01 +0330 +0330

دمت گرم همین که دلشو نشکوندی مردی خوب بود داستانت

0 ❤️

736930
2018-12-23 09:31:52 +0330 +0330

چنتا سوال؟
1: لبا چجوری یهویی قفل میشه یه نفر ب منم یاد بده
2:لباس خانمها رو چجوری میشه با ی حرکت دراورد؟
3:شب تا صبح چجوری پیشش موند در حالیکه میترسید باهاش کسی بفهمه باهاش بیرون رفته؟
4:بابا و مامان دختره نگفتن شب تا صبح کجایی؟
5:دختری ک قبلا بحث سکس و باهات پیش نکشید و چحوری فهمیدی حشریه؟

صلوات آخر را جلی تر بفرس

0 ❤️

736946
2018-12-23 11:43:19 +0330 +0330

کونپاره
خاک بر سر پدر اون دختری که رفتی خواستگاری نگفت سواد داری یا نه؟
حالا آقبت به کنار
آدت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا جاکش اینا فدا سرت ی داستان رندوم اینجا بخون
دیگه آخه هشری؟
این املا
حالا تاریخ!کونی پدر تو سه سال پیش باهاش دوست شدی
از اولین سکست تا الان که ازدواج کردی و تولت تو راهه کماکان سه سال از دوستیت میگذره؟
کره خر بقیه از خاندان تو نیستن
وقتی نمیتونییی چرا داستان مینویسی آخه؟

0 ❤️

736964
2018-12-23 13:45:01 +0330 +0330

اقبت يا عاقبت؟؟؟ادت يا عادت؟؟هشري يا حشري؟؟
تا ته كيرتو كرد تو دهنش؟؟؟بفرما اينكاره بوده وداشته اداي تنگارو درميورده ديگه،،بازهم حماسه اي ديگر از يك جقي كهنه كار

0 ❤️

736986
2018-12-23 16:12:20 +0330 +0330

دروغ بود چه دروغی

0 ❤️

737007
2018-12-23 19:53:06 +0330 +0330

چقدر خوب میشد اگه همدیگرو با این معیارای مزخرفتون قضاوت نمیکردید

0 ❤️

737066
2018-12-23 22:45:18 +0330 +0330

داستانت آخر آقبت خوبی نداشت
تازه هشری هم بودی
ولی ریدی
واقعا چقدر چوسخولین شماهااا :/

0 ❤️

737079
2018-12-23 23:49:58 +0330 +0330
NA

آقبت کیریتو گاییدم ننویس کص ننه پدر ننویس چرک پدره ننه کیر دزد آقبت کونی آقبت بیناموس ننویس اینبار بنویسی آقبتتو از عقب دچار عواقب میکنم

0 ❤️

737349
2018-12-25 15:20:36 +0330 +0330
NA

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ وااااااای مردم ازخنده آخه اینقد کسشرم میشه گفت ایخدا چرا آخه مگه بیکاری میشینی این همه کسشر مینویسی

0 ❤️

737360
2018-12-25 17:06:41 +0330 +0330

چه عجب یه داستان خوندیم که بعد سه سال باهم سکس کردن، بقیه داستانا که تو همون هفته اول دختره رو به صد روش میکنن خخخخ

0 ❤️