بیست و چهارسالم بود که با خانومم عقد کردیم البته از سه سال قبلش با هم دوست بودیم و دوران دوستی هم سکس نداشتیم و فقط عشق بازی میکردیم خانومم چهارسال از من کوچکتره و مجبورم اسامی رو عوض کنم چون باجناقام دایم تو شهوانی میچرخن. دو تا خواهرزن دارم که بزرگه متولد شصتو هشته و خیلی کیریه اسمش مهنازه، وسطی که سوژه ما هست اسمش النازه و متولد هفتاده،خانوم منم متولد هفتادو یکه. خانوم من هیکل معمولی داره با قد متوسط صدو شصت و وزن پنجاه، برای همین من عاشق هیکلای توپر و گوشتی ام و چون خانوم من بسیار سرده مجبور بودم همه اش برم جنده خونه و با سکس پولی خودمو ارضا کنم چون کلا خیلی حشریم و نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و شدیدا به سکس اعتیاد پیدا کردم طوری که یه بخشی از درآمدم هزینه خانوم بازی میشه.
از روزی که داماد خانواده شدم فهمیدم شوهر الناز زیاد اهل سکس نیست و سرد مزاجه که بعدها فهمیدم دلیلش اعتیاده و من هم اصلا به خواهرزنام فکر نمیکردم چون واقعا زندگی و زنمو دوست دارم ولی خب همونطور که آدم از یک ثانیه بعدش خبر نداره واقعا یه موقع هایی اتفاقایی می افته که باورش خیلی سخته چون هنوز هم تو شوک هستم و باورم نمیشه چون خانواده خانومم خیلی مذهبی هستن و نماز خونن و هیچ وقت بدون چادر جلو نامحرم نبودن حتی مادر خانومم جلو من با چادر میگرده ولی برعکس خانواده من که اصلا مذهبی نیستیم.
مدتی هست که الناز اینا بخاطر مشکلات مالی باجناقم تو خونه ی پدرزنم زندگی میکنن ،خونشون هم نزدیک خونه ما هست، یه شب
بارونی خیلی سرد ماه آذر که خانومم اینا و مادر خانومم و مهنازو با دوتا باجناقام همگی رفته بودن کرج عیادت یکی از فامیلا که الناز بخاطر دخترش که یک سالشه با بقیه نمیره و تهران میمونه و من هم که بخاطر کارم نتونسته بودم برم تو خونه بودم که خانومم زنگ زد که ماشین خراب شده و ما امشب نمیایم و تو کرج میمونیم منم با اکراه بلند شدم لباس پوشیدم برم بیرون یه چیزی برای شام بگیرم که موبایلم زنگ زد و دیدم النازه که گفت بچه اش مریض شده و برده دکتر و الان کلید تو قفل گیر کرده و پشت در مونده منم گفتم الان میام و راه افتادم رفتم و براش درو باز کردم و رفتم تو که کمکش کنم بچه شو بزاره تو تختش و اومدم برم خونه که دیدم داره از اسمون سیل میاد و منم که پیاده رفته بودم اومدم اسنپ بگیرم دیدم یه مسیر پنج دقیقه ای رو زده سی تومن و پشمام ریخت،الناز بهم گفت این بارون زود بند میاد بشین یه چایی بخور بعد برو و تا دو ساعت بعد کماکان داشت بارون میومد که منم دیدم چاره ای نیست و هرجور هست باید برم خونه که از الناز پرسیدم به خانومم گفتی من اومدم اینجا قفلو درست کنم؟ که گفت نه یادم رفت و منم بهش گفتم نمیخاد بهشون بگی شاید شوهرت ناراحت بشه که من با تو تو خونه تنها بودم که دیدم رنگش قرمز شد و گفت پس همینجا یه درازی بکش تا هر موقع بارون بند اومد بری خونه تون. خودش با بچه اش رفت تو اتاق خواب منم تو یه اتاق دیگه دراز کشیده بودم که یهو برق رفت و خوشبختانه پکیج شوفاژ خاموش شد و خونه کم کم داشت فریزر میشد که الناز اومد بیرونو گفت دارم یخ میزنم،منم به شوخی گفتم تنها راهش اینه که کنار هم باشیم تا یخ نزنیم، یه اخمی کردو گفت خفه شو. اینو که گفت انگار رفتم زیر دوش آب داغ یه دفعه تصور هیکل لختش اومد جلوی چشمام و سکس و … قلبم داشت از سینه ام میزد بیرون و تا حالا تو چنین وضعی نبودم که یه دفعه یادم افتاد که به بقیه نگفته من امشب اونجام و با این فکر دیگه تصمیم خودمو گرفتم که بکنمش چند دقیقه بعد خودمو زدم به اوسکولی و رفتم تو اتاقش و گفتم الناز دارم از سرما میمیرم دیگه نمیتونم تحمل کنم تورو خدا بزار کنارت بخوابم یکم گرم بشم که احساس کردم صداش داره یکم میلرزه و من و من میکنه منم سریع عین بچه ها پریدم رو تخت و کامل ازش فاصله گرفتم و یکم از لحافشو انداختم رو خودم و با اینکه شدید داشت بارون میومد ولی صدای قلب خودمو از شدت استرس میشنیدم و یکم که گوشمو تیزتر کردم دیدم الناز هم نفساش خیلی تند شده و اینم میدونستم که هر اتفاقی بیفته نمیتونه به کسی بگه چون نگفته بود من اونشب رفتم کمکش برای باز کردن قفل در، یکم جسور تر شدم و آروم دستمو گذاشتم رو بازوش و اون آروم برگشت سمت من و گفت چی شده؟ چشماش خمار شده بود و فهمیدم اونم حالش خراب شده دلو زدم به دریا و گفتم الناز بیا فکر کنیم امشب منو تو زنو شوهریم و منتظر واکنشش بودم، آروم اومد جلو نفساش میخورد تو صورتم و یه بوی خیلی خوبی میداد و … آروم لبمو گذاشتم رو لباش و باورم نمیشد اون لحظه اتفاق افتاده قلبم داشت از سینم میزد بیرون و همونطوری که داشتم ازش لب میگرفتم دستمو بردم زیر تاپش و سینه هاشو گرفتم تودستم چه سینه هایی، نرم و خوش فرم ، بعدش دستمو بردم پایین دیدم یه دامنه بلنده و از لای شورتش کوسشو میمالوندم،موهامو گرفتو سرمو برد لای پاش عین بخاری داغ بود وقتی نوک زبونم خورد به کسش یه تکون خورد و موقعی که کسشو میخوردم با فشار پاهاش به سرم داشت کلمو میترکوند که ارضا شد چه جیغی میزد و لحافو گاز گرفته بود و یه چنگ مشتی هم رو بازوی من انداخت بعد کیرمو گرفت دستش و داشت نگاش میکرد انگار تا حالا ندیده بود و منو کشید رو خودش و منم کیرمو کردم تو کسش که خیسه خیس بود و با اینکه خیلی تنگ بود خیلی راحت رفت تو، همونطور که کیرم تو کسش بود بدون اینکه تلمبه بزنم ازش لب میگرفتم و انقدر حشری بود که کسش شدید نبض داشت و یه جوری کیرمو داشت میمکید که داشتم ارضا میشدم، خیلی حشری شده بود و صورتش چون سفید بود از شهوت زیاد سرخ شده بود و من شروع کردم تلمبه زدن و لبامون رو هم بود تا اینکه تو کسش ارضا شدم و همونطور که روش خوابیده بودم چند دقیقه تو چشمای هم نگاه کردیم و از چشماش محبت میبارید، بهم گفت این بهترین سکس عمرم بود منم تو چشماش نگاه کردم و فقط گفتم: الناز عاشقتم! پا شدم لباسامو پوشیدم برم خونه منو لباسمو کشید گفت یه بار دیگه! گفتم من همیشه در اختیارتم! واقعا از شرکت برق کمال تشکر را دارم که با قطع به موقع بهترین لحظات زندگی منو رقم زد و همچنین از اسنپ که با قیمتای خرکی باعث شد من از رفتن منصرف بشم و به وصال خواهرزنم برسم.
نوشته: ارشیا
نخونده دیس لایک چرا چون بی معرفت بی بوته 👎 👎 👎 👎 👎 👎 👎 👎 👎 👎
دمت گرم جالب بود
کردنی رو باید کرد مخصوصا که خواهرزنت باشه و مثل نون زیر کباب باشه
من خواهر شوهر النازم،میگم حتما شوهرم بیاد رنتو بگاد کصکش،فکر اینو نکردی منم تو شهوانی باشم؟😝
آخه پسر خوب باجناقت که معتاد و سرد مزاجه و حتی حال و حوصله کردن زن خودش رو نداره یکسره تو شهوانی چیکار میکنه؟
حتما مثل تو دنبال ساقی خوب میگرده!!!
احتمالا باجناقتم داشته اونور زنتو میکرده؛ شومبولم تو باسنت دیگه ننویس مرتیکه
همش شد که که که که یخورده هم لای که ها داستان مینوشتی خب
عالی بود منم چندساله که عاشق خاهرزنم هستم میدونم منودوسداره چون توی عقدم اون مجردبود و ایقدکه اون باهام راحتبود وهمش توخلوتمن بود زنم نبودحتی یشب تا زساعت جلو خانمم توبغلم داشت حرف میزد اماوقتی شوهرکرد ازم دورشده میدونم فقط کافیه یبار بکنمش دیگه تاابدپایه میشه فقط میترسم وخجالتی ام هستم من بدبختی هرجه صفت وزیبایی ک دوسدارم یه دخترداشته باشه خدا تو وجود وبدن وشورت اون نهاد ارنرمی وچآ وپاها ودست ولب وکون اخ چکارکنم بگید
با خواهر زن باید رفیق شد مثل اب خوردن بهت پا میده اگه باش رفیق بشی
شاه ایکسِ عزیز خوشگل بودن واقعا ربطی به اسم نداره که میگی کسی که اسمش ارشیاس تا سر کوچه ده نفر انگشتش میکنن…
من دیدم یارو اسمش مجید بود ولی خیلی خوشگل بود
خدایی کاری به راست و دروغ داستان ندارم، غلط املایی و نداشتن علائم نگارشی هم ادم میتونه ازش بگذره ولی اینکه اول داستان میگید اسامی رو عوض میکنم ولی با یه اطمینان خاصی میگید اسمش فلانی هست اصلا میرینه تو داستان، خوب تو ذهنت اینا رو بگو بعد اسامی رو عوض کن دیگه، تا خواننده بتونه داستانتو بخونه
منکه توکتم نمیره و باور نمیکنم
با اخترام دیس لایک دارم
لطفا به شعور خواننده توهین نکنید
میشه همچین چیزایی رو بگین خواب دیدین که پذیرشش واسه ادن ممکن باشه
تو ۲۴ سالته زنت ازت ۴ سال کوچیک تره متولد ۷۱ خیلی بد میرنی😂
ارشیا از جنس موادی که زدی حس میکنم همونی هستی که ارمین زنش ایدارو.گایید. همون بیغیرته. نه؟
ی جوری پیچ و تابش میدی توهم کمثلا ما باور کنیم ها🙄
😳 سلام جقی، جقول، مجلق، مطمعنم ی سکس بدرد بخور با زنت نداشتی و توقع داری باجناقت جور تو رو هم بکشه ولی این کار رو نمیکنه و حالا هم توهم زدی.
Kamranghadri
ار مقام معظم رهبری تشکر نکردی
دهنت سرویس ، روده بر شدم از خنده
نمیدونم شما که اینقدر بکنید و حال میدید .به قول خودتون با هر کی سکس میکنید طرف میگه بهترین سکس عمرش بوده …چرا زن خودتون رو درست و حسابی نمیکنید؟
ایشالا همه خانمای داغ ناکام به شوهر خواهراشون برسن
ارشی جون فکر کنم تو از نمکی جنس میگیری مشتی صابون گلنار هم به این راحتی بهت حال نمیده اسگل باجناقت تو سایت هستش و هرشب ترتیب نامزدت رو میده مشنگ جقی
مگه برق نرفته بودتاریک بود چطور دیدی صورتش سرخ شده😁
خخخخ … چقدر خندیدم.
آخه مشنگ! با این چیزایی که تو تعریف کردی اگه نفهمند گاوند!!!
گیریم اسم آدما و حتی اسم اون شهر (کرج) و حتی دلیل اینکه همهشون رفتند و الناز نرفته رو عوض کردی!!! بازم اگه یه ذره شعور داشته باشن با این روندی که تو تعریف کردی اگه متوجه نشن که همون گاوی هستند که اول گفتم!!!
راستشو بگو ، اون باجناقت نبود که اومد توی تخت و بهت گفت فکر کن زن منی و یه دست اساسی گاییدت؟
احتمالا وقتی داشتی این داستانو مینوشتی هنوز روی سوراخ کونت دستمال کاغذی گذاشته بودی که شورتت خونی نشه !
ناراحت نباش ، کس میخ جغی مثل تو اینجا زیاده !!!
دمت گرم خواهرزن رو باید همچین بکنی که چهاردست و پا راه بره و لحاف رو چنگ بزنه دمت گرم 👍👍👍👌👌👌👌
من شوهر النازم ببینمت کونت گذاشتم تازه منم کرج زنتو گاییدم الان نوبت خودته
دمت گرم
واقعا سکس با خواهر زن فوق العاده من تجربه شو دارم
الان دایق و باجناغت تو شهوانی لچرن با این همه چیزی که گفتی واقعا نمیشناسنت؟ دیوث؟ 😂 حالا تو زن شوهردار کردی ولی مطمئن باش یکی ام زن تورو میکنه
بیا اینکه میتونستی قسمت سکسی شو بیشتر و بهتر بنویسی بازم خوب بود
ای کاش همه خواهرزنها مثل خواهرزن تو راحت پایه سکس میشدن.
ما بایه نفر رفیق میشیم دوماه پشت گوشی از سکس حرف میزنیم بعدم که میبریمش و تنها میشیم طرف با کلی ادا اطوار و نه آوردن و دست آخر با اجبار میکنیمش، اونوقت این مشنگا با یه دقیقه تنها شدن کص میکنن😁 آخه کی اینجوری به دادن راضی میشه، آدم به کسی که چند ماهه باهاشه هم نمیتدنه بگه بیا بغلم ک گرم بشیم تو چجوری این جمله رو به خواهرزنت زدی که هیچ چیزی بینتون نبوده
ابرو بادو مهو خورشیدو فلک در کارند تا ارشیا بتونه به خواهر زنش تجاوز کنه اونم نه تنها شاکی نمیشه اشتراک میگیره و تبدیل میشه به مشتری دائمی!! کسی که اسمش ارشیاست تا سر کوچه بره ده نفر انگشتش میکنن اونوقت تو بکن یه فامیلی؟ میدونم چاخانه ولی امیدوارم به زودی از سازمان زندانها بابت کونی شدنت و از قوه قضائیه و مامورین اعدام بابت خلاص کردن ما از شرت هم تشکر کنی!! 😁