سلام مریم هستم ۳۳ساله ساکن تهران چندین ساله متاهلم قد۱۷۰ وزن ۶۶ پوست سفید خوش چهره با سینه و کون برجستع که تقریبا محاله کسی تو کفم نباشه چه تو فامیل چه همسایه و همه جا حمید شوهرم توانایی کردن منو نداره یعنی تو این همه سال فقط خوابیده روم ۵دقه نهایت جلو عقب کرده بعدشم سریع خوابش میبره من میمونم کلی شهوت و سردرد خیانت بهش چندین بار کردم از شوهرخواهرم و شوهردخترعموم تو مسافرت تا تعمیرکار سیننک‌ظرفشویی که داستان همشون نوشتم براتون اگه آپلود شده باشه
حمید همیشه تو خونه میگ بهم لخت باشم بخاطر همین هیچوقت سوتین نمیبندم تو خونه هفته هایی که ماموریت نیس و خونس لختم میکنه میگ باید لخت باشی تو خونه نکه آخه هر دقیقه خوب میکنه منو… بگذریم این داستان برای روزی که افغانی سرایدر سره کوچمون زیرش تا حد خفه شدن رفتم
از اونجا که گفتم همه تو کفم هستن دروغ نگفتم این بدبختم سره کوچه ما سرایدار خونه نیمه ساختس جلو خونه میشینه هروقت رد میشم منو با چشاش میخوره نه اون هرکی تو محل باشه یه بار که حمید ماموریت بود من آمپر زده بودم حسابی داغ با شرت لامبادا تو خونه بودم و یه تاب
زنگ زدم آبجیم حرف بزنم باهاش که از اون حالت در بیام ولی بسنده نکرد داشتم روانی میشدم از تو کوچه دیدم افغانیه که اسمش عماد بود قده بلند قیافه زشت و به شدت دیرارضاام بود به چشمم خورد حشرم دوباره به مغزم تسلط پیدا کردم گفتم برم هم اون از کفم دربیاد هم من یه حالی کنم لباسامو پوشیدم روی همون تاب یه مانتو تنم کردم بدون سوتین و یه شلوار لی ام که همیشه رنگ یخی میپوشم تنم کردم رفتم سمتش ۲دل بودم یوقت کسی نبینه ولی ساعت ۱۰بود کوچه خلوت رسیدم سره کوچه منو دید جاخورد چشاش خورد سینه هام که بخاطر خوش فرمیش از رو مانتو بدون سوتین داشت جرمیداد بیاد بیرون من واستادم بهشم نگاه نکردم یه چند دقه که اون غلطی کنه داشتم ناامید میشدم که با لهجه داغون افغانی گف خانوم منتظر که هستید گفتم هیچی اومدم هوا بخورم گف چه عالی منم همیشه اینجا هوا میخورم گفتم اع هواش چجوریه گف تاالان خوب نبود بوی شما خوب ترش کرد بااون قیافه لهجه داشت لاس میزد گفتم مگه چه بویی دارم گف بماند خانوم گفتم باشه
زن داری؟ گف بله خانوم ولی دیارم هستن
گفتم تنهایی چی میکنی خب گف تلفنی حرف میزنم باهاشون گفتم باشه خب زندگی سخته فشار زندگی بالاس تنهاشون گذاشتی گف نه زوره دستمو مبخورم خب گفتم عجب یکم یخم باز شد گفتم کفه پام خیلی میسوزه کفشمو درآوردم جوراب نداشتم داشت کف پامم با چشاش میخورد عوضی گفت خانوم میخواید بشینید اینجا داخل کانکس گفتم نه خوب میشم دولا شدم کفشمو بپوشم کونم یه نمور معلوم شد گف خانوم یه چیز بگم دعوام نکنید گفتم چی گف شما واقعا معرکه هستید خوش بحال شوهرتون گفتم ارع دیگ خوشبحالش گفت کاش منم زنم مث شما بود من بهشت دیگ نمیخواستم گفتم مگه چمه گف خوشگل ناز بدن توپر میزون هر مردی دیوونه میکنید خانوم گفتم الان تو دیوونع شدی گف من ۴ماه دیوونه شدم خانوم گفتم خب درمون میخوای؟
گف از خدامم باشه گفتم پس دنبالم بیا بریم خونم گف نه خانوم بریم داخل کانکس گفتم چی من داخل اون آشغالدونی نمیام گف بخدا تمیزه کسی توش نمیره شما داخل بیا گفتم باشه یه دور و بر نگاه کن تا برم تو از پلش رفتم بالا رفتم داخل همون لحظه عماد اومد تو گف خوش اومدی بشین خانوم نشستم هی نگاه میکرد گفتم فقط میخوای نگاه کنی اومد بالا سرم شالمو دراورد کش موهامو باز کرد مانتومو دراورد گف یا پیغمبر چه سینه هایی تابمم سریع دراورد افتاد به جون سینخ هام خیلی محکم میخورد طوری که دردم میومد یکی۲بار سعی کرد ازم لب بگیرع نذاشتم خیلی قیافش داغون بود سینه هامو ول نمیکرر منم چشامو بسته بودم اونم اوم اوم میکرد و میخورد لیس میزد و میمالید شلوارمو باز کرد با شرط کشید پایین گف امشب حوری آوردم منزلم به رونام دست میکشید نیشگون میگرف میگف اوف خانوم خوابم یابیدار گفتم ببینم چی میکنه شروع کرد کسمو خوردن عالی میخوزد زبونش داخل کسم میچرخوند آب انداخته بود اونم از پاهام گرفته بود فهمیده بود خوشم اومده منم اهم دراومده بود چشامو بسته بودم اونم میخورد سرشو فشاز دادم رو کسم آبم اومو لرزیدم گف خوشت اومد گفتم اره گف دهنتو امشب میگام جنده خانوم کیرشو دراورد گف بخور گفتم نه گف بخور دیگ بو میداد پشمم داشت گفتم نه گف مگه دسته خودت هست جنده هی میمالید به لبم من دهنمو باز کردم شروع کردم خوردن اونم تلمبه میزد تو دهنم تف خالی شده بود صورتم گف بچرخ دهنمو پاک کردم چرخیدم کیرشو گذاشت رو کسم یهویی کرد تا خایه توش منم افتادم زمین اونم افتاد روم جیغ ریزی زدم گفتم وحشی اروم گف اروم نداریم اینجا گردنمو با ارنجش گرف تویی شروع کرد صدای شاپ شاپ کونم تو کانکس بلند شده بود دستم رو ارنجش بود کم فشار بده ولی اون کارشو میکرد سینه هامو میمالید و میکرد گفتم اروم بکن خفه شدم اشغال گف حوری میکنمت تا یه هفته هوس کیر نکنی کم کم داشتم کنار میومدم با این پوزیشن که به بغل خوابوندتم پامو داد بالا از بغل کیرو کرد توش یه دستش سینم یه دستش رو کسم میمالید گردنمم میخورد بااین پوزیشن دیگ روانی شدم اهههم حسابی دراومده بود میگفتم بکن تندتر بمال برام اااای بزن سینه هامو بمال ااای اوووف جون بزن اررره تا تههه ببر نفسم بالا نمیومد اونم نفساش تند شده بود واقعا خوب کمر میزد منو چرخوند باز خودش نشست پامو باز کرد کرد توش جفت دستاش سینه ها منو میچلوند میگف جنده ۴ماهه تو کفتم شروع کرد تویی زدن چشام باز بود دیدم چه عرقی کرده ولی تلمبه هاش محکم تر میشد جوری که سینه های من با هر تلمبه جا به جا میشد کل بدنم سنگینشو تحمل میکرد فقطط اهه میکشیدم گفتم من بازم داره میاد اومد پایین تر صدای نفساش تو صورتم بود منم چشامو بستم تا به کسم دست زدم بدنم شروع کرد لرزیدن پیچ و تاب میخوردم میگفتم درار درار اونم محکم تر منو گرفته بود ولم نمیکرد یه چند ثانیه توش نگه داشت چشامو باز کردم با صدای نالان گفتم توروخدا تمومش کن بسه دیگ گفت ۱۰دقه تحمل کن وای خدا داشتم دیگ بدن درد میگرفتم که با جفت دستش گردنمو یهو گرف فشار داد کپ کردم صدای خرخر میدادم با دستم سعی داشتم رای نفس پیدا کنم اصلا حس نمیکردم یه کیر دراز تو کسم باشه همین حالت صورته من برای اون بس بود تا وحشی تر بشی محکم تر داشت فشار میداد و میکرد من داشتم پیچ وتاب برای نفس میکشیدن میگردم اون داشت واقعا خفم میکرد چهرش ترسناک شده بود که با چند تا داد دستشو برداشت کیرشو دراورد سریع با کونش نشست روسینم تااومدم نفس بگیرم کیرشو کرد تو دهنم ۴_۵تا تلمبه بد تو دهنم زد که داشتم بالا میاوردم بعد خودش سرمو گرفتش محکم چند ثانیع کیرمو نگه داشت ته حلقم تمام آبش پاچید تو حلقم تا دراورد از روم بلند شد منم قرمز شده بودم سعی داشتم تف کنم تمام آبشو اخرین بار که آب یکی خورده بودم آبه حمید شوهرم بود اوایل ازدواج که حالم بد شده بود لخت داشتم سرفه میکردمو نفس میگرفتم حالم جااومد دیدم افتاده یه ور کیرش خوابیده گفتم چه گهی میخوری اشغال گف جنده بود درد داره خب خانوم گفتم خفه شو بی ناموس خندید لباس داشتم میپوشیدم با شرتم کسمو تمیز کردم که خیس بود اومدم بپوشم شرتمو گرف گف ماله منه این گفتم بده میخوام بپوشم گف نه دفعه بعد اومدی بهت میدم گفتم گمشو دیگ منو نمیبینی تااینو گفتم یه انگشت بد کرد منو گف تازه پیدا کردم گفتم نمیخواد داشتم میرفتم ولی اون هنوز انگشت میکرد اخرم تشر بهش رفتم که ولم کن دیگ جنبه نداری چه غلطی کردم از کانکس اومدم پایین رفتم خونه تو آیینه دیدم موهام پریشون شده رفتم حموم تمام سینم جای دست و قرمزه تا چند وقتم با شوهرم با پیرهن سکس میکردم دیگ ام پیشش نرفتم بااینکه اون اصرار فراوان داشت ممنون از همراهیتون اگ دوس داشتید جریان بردار شوهرم و دوستشو تعریف میکنم.

نوشته: مریم