انتظارش رو نداشتم (۱)

1401/04/20

سلام رفقا
اسمم سیناست
دوسال پیش من بایه دختر دوست شدم اسمش مونا بود،مونا اپن بود منم تقریبا هفته ای سه بار میکردمش.خیلی بیرون نمیرفتیم بیشتر واسه سکس باهاش بودم، واسه همین خیلی از من شاکی بود.اینا مهم نیست، چیزی که ترغیبم کرد داستانو بنویسم از اینجا شروع میشه.
یه بعداز ظهر تصمیم گرفتم برم واسه ماشین جدیدم سیستم ببندم،رفتم پیش علی که سیستمو ضبط و و باندو واسم نصب کنه،من کنار ماشین وایساده بودم علی هم تو ماشین کابل کشی هارو انجام میداد که یهو دیدم از دور دوست دخترم داره به سمتم میاد، به علی گفتم داش اینی که داره میاد دوس دخترمه آمارو داشته باش که علی از ماشین پیاده شد گفتش اونکه خانوممه بغلیشم خواهرشه! منم که هنگ بودم هیچی نگفتم تا اینکه مونا اومد جلو و خواهرشو بهم معرفی کرد، ازم پرسی مگه با علی آشنایی؟ که گفتم همیشه ماشینمو پیش علی میاوردم،خلاصه یکم صحبت کردیم خانوم علی هم خیلی تحویلم گرفت،بعد از ده دقیقه مونا وخواهرش مریم از ما جدا شدنو رفتن،به علی گفتم داش من نمیدونستم مونا خواهر خانومته، که علی گفت نه بابا این چه حرفیه اتفاقا بهتر که تو باهاشی،بهانه ای شد چهار تایی بریم بیروم، گفتم در خدمتم. کار ماشین تموم شد من از پیش علی اومدم و سریع زنگ زدم به مونا، بهش گفتم تابلو شدیم یا همه چی اوکیه؟مونا گفت اتفاقا خیلی خوب شد مریم گفت شب بریم یه وری. منم اوکی دادم و گفتم خبر از شما.علی ساعت 9 بهم زنگ زد گفت بیا دنبالم بچه هدرو سوار کنیم بریم بیرون، منم رفتم سوارشون کردم رفتیم کوس چرخ زدیم،یه شام خوردیمو به سمت خونه حرکت کردیم،علی گفت داش بریم خونه یه مشروب بزنیم،گفتم دیروقته یه شب دیگه، وقت بسیاره،که با اصرار فراوونه دوتا خواهرا ناچار شدم برم خونشون. رفتیم بالا علی بهم گفت بریم اتاق لباس راحت بهت بدم که با وجود مخالفت من ولی بازم با اصرار یه شلوارک بهم داد پوشیدم،اومدم تو حال رو مبل نشستم، علی گفت من یه دوش پنج دقیقه ای میگیرم میام، علی رفت حموم منم سرم تو گوشی بود که مونااز اتاق اومد بیرون، چشام چهارتا شد!!! یا تاپ شلوارک خیلی باز پوشیده بود، بهش گفتم جلو علی ضایع نیست؟ گفت همیشه همینجوری لباس میپوشه و اصلا مهم نیست، در حال هضم کردن قضیه بودم که مریم اومد بیرون با یه لباس بدتر از مونا، یه ساپورت کوتاه تا زیر زانو که برجستگی کوسش خیلی تابلو بود با تاپ گشاد که سینهاشو با اغماض نگه داشته بود.مریم رفت تو آشپزخونه بساط مشروبو آماده کنه موناهم پرید تو بغل من شروع کرد به لب گرفتم منم همراهیش کردم متوجه شدم که خواهرا هر جفت جنده ان، داشتیم لب میگرفتیم که یهو دستشو به کیرم رسوند که بهش گفتم نکن خیلی تابلوی، که اونم دستشو برداشت خلاصه از هم جداشدیم علی هم از حموم اومد بیرون و نشستیم پای بساط مشروب، علی ساقی شد واسه چهار تامون پیک میریخت،سه تا پیک رفتیم بالا که مریم بلند شد آهنگ گذاشت تا برقصیم، علی و مریم بلند شدن مشغول رقصیدن شدن، در حین رقص دست علی رو کون مریم بود و دائم از هم لب میگرفتن، مونا بهم گفت پاشو برقصیم که منم پاشدم و شروع کردم به رقصیدن،مونا لبشو نزدیک میکرد که لب بگیره ولی من بخاطر علی طفره میرفتم که مونا گفت بابا علی مثل خودمونه راحت باش، علی بهم گفت داداش راحت باش که منم با اوکی دادن علی با مونا همراهی میکردم یکم که رقصیدیم دوباره مشغول پیک زدن شدیم،خانوما کشیدن کنار،منو علی دو تا پیک ریز زدیم بساطشو جمع کردیم، من اومدم پیش مونا بغلش کردم علی هم رفت تو بغل مریم، یه دودقیقه نشسته بودیم که مونا بهم گفت بیا بریم تو اتاق!!! گفتم چی میگی بابا تابلوی، اینا اینجا نشستن منو تو بریم اتاق؟که یهو مثل جنده ها به مریم گفت، خواهری سینا باهام نمیاد تو اتاق من تنهایی میترسم، مریمم بهم گفت آقا سینا میشه باهاش برین تو اتاق؟منم گفتم چشم میرم، رفتیم تو اتاق مونا مثل وحشیها پرید تو بغلم شروع کرد به لب گرفتن، اینقدر حشری بود که داشت دیوونم میکرد،بهش گفتن اینجوری خیلی ضایع بود که بهم گفت علی و مریم منتظر بودن ما بیایم تو اتاق تا بتونن سکس کنن،دیگه دیدم اینجوری نمیشه منم همراهش شدم و جفتمون لخت شدیم و شروع کردیم به سکس کردن، مونا چنان کیرمو همراه خایه هام تو دهنش کرده بود که احساس کردم الان دیگه خفه میشه، 69 شدیم تا منم کوسشو بخورم وقتی شرو کردم به خوردن صدای ناله های مونا بلند تا حدی که یهو در باز شد و مریم اومد داخل، شوک شدم گفتم چرا اومدی داخل؟ گفت صدای خواهرم اومد نگران شدم، اومدم ببینم چه خبره؟تو هنوز نکردیش اینجوری هوار میکشه؟ پشت بند مریم علی اومد داخل گفت داش هوای مونای مارو داشته باش! دیگه اندک حجب و حیا هم از بین رفت و منم از خدا خواسته در راحتترین حالت ممکن خودم قرار گرفتم و با کونده رویی تمام مونارو برگردوندم و جلو اونا کردم تو کوسش.نمیدونم ولی انگار از تماشای اونا کیرم بزرگتر شده بود، با شدت تمام میکردمش موهاشو گرفته بودم و از پشت شدت تلمبه هام رو به افزایش بود،مریم دستش رو کوسش بود و علی هم کیرشو میمالید انگار  مسخ سکس من و مونا شده بودن، مونارو برگردوندم و خودم رو تخت دراز کشیدم تا مونا رو کیرم بشینه، مونا هم مثل یه جنده حرفه ای سوار کیرم شده بود،تو همین لحظات بود که علی آبش اومد و همه رو خالی کرد رو شکم زنش، مریمم که هنوز ارضا نشده بود همچنان کوسشو میمالید ودوست داشت با دیدن صحنه سکس ما خودشو ارضا کنه که همین اتفاق هم افتاد و مریم هم ارضا شد و بی حال کف اتاق دراز کشید، منم شدت ضراباتمو بیشور کردم و موقعی که داشت آبم میمود مونارو هل دادم و آبمو رو صورتش خالی کردم.
تا اون لحظه بهترین سکس زندگیم بود تا به حال چنین فضایی رو تجربه نکرده بودم، دوتا خواهرا رفتن حموم منم رو به علی گفتم تو تا به حال مونارو کردی؟علی هم گفت بارها کردمش اونم جلوی زنم، بهش گفتم چجوری زنت با این مسئله کنار اومد؟بهم گفت یکبار مچ زنشو گرفته و فهمیده با یکی تو رابطست بعد ازاینکه با این مسئله کنار اومدم نوع رابطمون بازتر شد و خود مریم خواهرشو واسم آورد تا بکنم، در ضمن مریم و مونا در گذشته سکس های زیادی داشتن که سر فرصت واست تعریف میکنم. خواهرا از حموم اومدن بیرون و من علی هم رفتیم حموم دوش گرفتیم. اومدیم بیرون لخت نشستیم روبروی هم، هیچ کس لباس نپوشید، مریم میوه آورد یکم میوه خوردیم و همگی رفتیم سمت اتاق تا بخوابیم، من و مونا تو اتاق علی اینا خوابیدیم، به مونا گفتم خیلی حال کردم دمت گرم،نمیدونستم همچین جنده ای هستی! خواهرتم که دست کمی از تو نداره، خندیدو گفت خوشحالم دوست داشتی حالا بعد ازاین کلی سوپرایز واست دارم.
دیگه کم کم خوابیدیم فرداش جمعه بود ولی علی باید صبح میرفت مغازه واسه یه ماشین سیستم میبست، ساعت نزدیکای 10 بود که دیدم یکی داره کیرمو ساک میزنه بلند شدم دیدم مریمه، گفتم مرین جان الان آخه سر صبح؟ مونا که تازه از خواب پاشده بود گفت راست میگه دیگه وایستا صبحونه بخوره یکم جون بگیره،مریگ رضایت داد و همگی بلند شدیم بریم صبحونه بزنیم…
ادامه دارد

نوشته: سینا


👍 39
👎 6
76601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

884326
2022-07-11 01:27:53 +0430 +0430

ی دستی سختته تایپ کردن؟مرین و مریگ
خب دستتو از تو شورتت در بیار مجبور نیستی که ی دستی خالی ببندی جوردی ال😐

0 ❤️

884327
2022-07-11 01:32:54 +0430 +0430

کیر که نیست لوله مسلسل
سرش بده اونور نزنی لت و پارمون کنی

4 ❤️

884339
2022-07-11 01:56:18 +0430 +0430

من جدیدأ داستانهای شهوانی رو که میخونم حس میکنم یکدفعه اکثراً میره تو فاز فیلمهای آمریکایی که همه رقاص درجه یک هستن و زود پا میشن میرقصن اونم به سبک اسپانیایی و دست روی کون و لب تو لب!!!
خدایی این فقط حس منه یه شما هم همین حس رو دارید؟

4 ❤️

884364
2022-07-11 02:52:51 +0430 +0430

من با خوندن داستانای شهوانی بعضی وقتا دلم میخواد از شهرمون ببام ایران اما نمیدونم کجای ایران اینجوریه

2 ❤️

884460
2022-07-11 20:08:09 +0430 +0430

سر و ور کمتر ببافین

1 ❤️

884510
2022-07-12 01:38:29 +0430 +0430

بنام خدا سینا چون شیرم دهنت

0 ❤️

884627
2022-07-12 17:15:50 +0430 +0430

منم حس دفعه اولم رو یادم نمی ره 😂
اما با تماشاگر حال می ده

0 ❤️

884780
2022-07-13 19:44:16 +0430 +0430

🤣🤣کسکش پورن هاپه مگه؟

1 ❤️

888235
2022-08-03 07:12:26 +0430 +0430

Etefaqan man ba hamin 2 ta esm refigh daram ke khaharan va haminjori ham hastan 😀
edamasho benevis bebinam khodeshonan ya na 😂 😂

0 ❤️