با سلام و عرض ادب امروز که این داستان رو میخوام نقل کنم از خاطرات اولین تجربه فان مون هست
من مهیا و شوهرم ارش ۳۲ ساله داری ۲ فرزند زندگی عاشقانه و آرومی خداروشکر داریم و ۱۲ سال هست ازدواج کردیم الان کنار هم این داستان رو واسه شما عزیزان می نویسم
حدود سال ۹۴ با فانتزی های زوجی ضرب موازی تریسام آشنا شدیم ولی تا به دیشب که ۷ سال از اشنایی مون با این فانتزی ها می گذشت تجربه عملی کردن هیچ فانی رو نداشتیم داستان آشنایی مون با این فانتزی ها رو بخوام شرح بدم حدود ۲ساعت نوشتشن زمان میبره اما سعی میکنیم حتما در آینده واستون تعریف کنیم که خیلی جالبه توی این سالها با خیلی زوج ها آشنا شدیم مهمونی پارتی مسافرت با زوج ها رفتیم اما بنا به دلایل شخصی رابطه سکس با کسی نداشتیم و فقط در حد حرف زدن توی سکس خودمون بود و واسمون لذت بخش بود (ارش میگه خوب بگو دلیلت رو😁) اره چون من حسودم روی ارش دوس ندارم با یکی بجز من سکس داشته باشه البته عشقم تا حالا خودش هم از ته دل نخواسته و مطمعنم نمیخواد 😉 هندونه بذارم زیر بغلش 😁
یکم از خودمون بگم و بریم سراغ تجربه فانمون
من قدم ۱۷۰ و زنم ۶۳ سایز سینه هام ۷۵ کون بزرگ و خوش فرم (ارش گفت به این نکته اشاره کنم😉) به قول ارش سکسی
و عشقم ارش هم قد ۱۷۶ وزن ۸۰ سایز ۱۷ و خوش فرم خوردنی 😊 بینهایت مهربون و دلسوز
باهم خیلی رفیقیم و خط قرمزهایی رو واسه خودمون داریم
داستان از حرف های که آرش توی سکسمون میگفت شروع شد که میگفت دوس داری الان کنار من یه کیر دیگه بره توی کست دوتایی بکنیم و خیال پردازی های چندین ساله که من همیشه حرفاش رو در حد فان و غیر قابل تجربه برداشت میکردم ارش خیلی روی من حساسه من تنها بازار میرم باید لباس پوشیده و بلند بپوشم ولی موقعی که باهم هستیم میگه هرچی کوتاه تر قشنگ تر😁 منم وقتی باهاش میرم بیرون کلا کوتاه تنگ بدن نما می پوشم چندین بار هم آقا دعوا کرده با این اون توی بازار که چرا به من نگاه میکنن منم تا مرز ترس مرگ میرم و بعد میخندم میگم خب خودت میگی اینطور بپوش وقتی با منی تقصیر اونا چیه دعوا راه میندازی و دوتایی میخندیم
ارش بعد ۷ سال کار کردن روی روان من از بس توی سکس از یه مرد دیگه گفت دیگه شوخی من با اون شده بود پس کی دیگه واقعی و هربار فقط به شوخی می گفتم و درونم ترس و دلهره داشتم تا یه روز از سرکار توی چت گفت یکی رو پیدا کردم با خنده گفتم اره تو راست میگی گفت بشین وقت منو نگیر😁 گفتم چیه باز امشب کون میخوای
گفت ساعت ۸ آماده شو خوشکل کن من از سرکار اومدم بریم بیرون لباس هایی رو که خودش دوست داشت بپوشم انتخاب کرد حتی تا کفشم رو منم خونه مامانم بود که بچه ها رو گذاشتم اونجا گفتم میخوام با آرش برم خرید بطرف خونه راه افتادم و حرفشو جدی نگرفتم ولی طبق سلیقه اون لباس پوشیدم آرایش کردم و آماده بودم تا بیاد خونه که بریم گفتم طبق معمول میخوایم شام بریم بیرون و خرید از بازار طرقبه
اومد خونه و منو بوسید گفت مثل همیشه گفت قربون شکل ماهت بشم
یه دوش گرفت و آماده شد به من گفت یکم شراب توی بطری ۳۰۰ سی سی بیارم توی مسیر بخوریم منم بطری رو پر کردم و یکم هله هوله برداشتم و سوار ماشین شدیم و شروع کرد به صحبت کردن و به من گفت شراب رو بخورم منم نم نم ریختم و خوردم گفت داریم میریم شام بیرون با دوست جدیدمون گفتم زوج هستن گفت نه یه پسر ۲۷ساله اسمش ماهان هست بعد چت با ۲۰۰ نفر اینو واست پسند کردم خانم خوشکل وفادارم رو سوپرایز کنم منم خندیدم گفتم شوخی شدی 😁 جدی نگرفتم عکسش رو نشونم داد بازم باور نکردم گفت اره این ، یه پسر خوشکل و ورزشکار تو عکس بود گفتم این عکسه ، سرم گرم شده لپهام گل انداخته بود از شراب هی میگفت بخور منم خوردم به بازار طرقبه رسیدیم رفتیم خرید کردیم از فروشگاه دیدن کردیم ارش همش در حال چت کردن بود ساعت ده ونیم شد گفت بریم واسه شام رفتیم اخر طرقبه رستورانی که همیشه میریم از ماشین پیاده شدم دیدم ارش با ماشین کناری احوال پرسی میکنه گفتم شاید دوستشه یهو منو صدا کرد گفت ماهان هستن و اینم همسرم مهیا دستش رو به طرف دراز کرد و گفت از آشنایی با شما خرسندم من هنگ بودم و هنوز باور نشده بود همون پسره توی عکس تعارف کرد رفتیم داخل رستوران شدیم همون جای همیشگی نشستیم گارسون سفارش گرفت و رفت من از خجالت سرم رو بالا نمی کردم باورم نمیشد اخه ارش گفت من برم سرویس دستام رو بشورم من پاشو نیشگون گرفتم ولی محل نذاشت و رفت سرویس بهداشتی منم سرم رو با گوشی گرم کردم ماهان گفت از عکس تون خیلی زیباتر هستین من گفتم عکس من ؟ عکس من رو کجا دیدین فهمیدم کار ارش بیشعور بوده گفت خیلی بهم میاین نگاه کردم بهش گفتم مرسی چهره ش مثل عکسش بود باورم نمیشد هنوز کار ارش رو فکر میکردم خوابم ارش اومد و گفت باهم آشنا شدین ماهان گفت مهیا خانم خیلی سر به زیر و خانم هستن خندیدم گفتم الان خوبه مشروب خورده از نظر من ریلکسه گفت ارش من واسه تو دارم دیگه فضای دوستی رو ارش و ماهان آماده کردن صحبت کردیم و شام خوردیم و از رستوران داشتیم بیرون میرفتیم ماهان رفت حساب کنه که ماهان گفت من گفتم مهمون من هستین ناراحت شدم ارش گفت دفعه بعد شما رفتیم دم در و خداحافظی کردیم
تا سوار شدیم ارش گفت پسند کردی خانم
گفتم ارش خفه شو با خنده
توی مسیر در موردش حرف زدیم گفتم پسر خوبی دیده میشد
توی مسیر بچه ها رو برداشتیم و رسیدیم خونه
من با بچه ها رفتن بخوام ارش با گوشیش چت میکرد پیام داد بهم بچه ها خوابیدن بیا
اومدم بیرون شروع کرد به لب گرفتن از من گوشام گردنم سینه هام رو خورد بعد شورتکم رو در آورد و آروم آروم زبونش رو روی کصم بازی داد منو بشدت حشری کرد حالت ۶۹ شدیم و من واسش ساک زدم و اون مال منو میخورد بلند شد و افتاد روی من کیرشو اروم آروم کرد توی کسم گفت قربون کس تنگ خانمم بشم و شروع کرد به تلمبه زدن و از ماهان حرف زدن گفت دوس داری کیرشو کنار من تجربه کنی من با آه اخ می گفتم اره میخوام میگفت دوس داری دوتایی بذاریم توی کصت من حشری شده بودم و به ماهان فکر میکردم با آه گفتم اره اره من میخوام ارضا شم همزمان هردو باهم ارضا شدیم دوش گرفتیم بعد گفت پس میخوای من گفتم نه نمیخوام و رفتیم توی اتاق خواب منو بغل کرد و گفت هروقت خانم خوشکلم امادیگش رو داشت به من بگه من اوکی میکنم تجربه کنه
نوشته: مهیا
عالیییی.امیدوارم این مسائل تو ایران اوکی بشه
سلام تازه از مشهد برگشتم تهران ، خیلی خیلی هم چنین موردی و حال میکنم و اینکه اگر همسرم احمق نبود حتما چنین مواردی و انجام میدادم ولی خیلی احمق بود و با اینکه این کاره هم بود دست به کار خریت زد و همه چیز و یکباره خراب کرد منم فهمیدم ترتیبی دادم که بزودی مثل یک احمق زندگی اش را شروع میکنه و باید مانند یک احمق هم تمام زندگی و آینده اش را با بدترین حالت پایان نیده . منم دیگه کاری به کارش ندارم . اگر درست بود و رو راست بود با من و حرکتی نمیکرد که من و ناراحت کنه زندگیش را در کمتر از سه ماه به وضعیتی که در رویاهایش میدید میرساندند کاری که برای خودم کردم الان برایش میکردم
منم خیلی توی سکس میگم بهش ولی اصلا قبول نمیکنه
منم این حس رو دوست دارم
آخه گوسفند یه اسمی انتخاب کن لا اقل نوشتنش رو بلد باشی اونی که تو منظورته محیاست اونی که نوشتی مُهَیاست
زود باش عزیزم منتظرم، خودم میام هردو رو میک…
خب اینکه نفر سوم بیاد تو سکس یعنی فاتحه زندگی رو باید خوند
این رو از رو زندگیهایی که دیدم پاشیده میگم
بعدچند تا تجربه دیگه حسی به همسرت نخواهی داشت
وفقط سکسهای دوطرف بخاطر ادامه تریسام هاتون میخواد بشه
فانتزی تو سکس بد نیس برای تحریک و به ارگاسم رسوندن زن ولی اینکه بخوای عملی بکنیش خیلی سخت میشه زندگی خیلی
لایک دادم
من نفر سوم بودم برای دو زوج بار اولی که همدیگرو دیدیم اینقدر ضربان قلبم بالا رفت حس کردم دارم خواب میبینم چون فانتزی چندین سالم بود که داشت به حقیقت میپیوست واقعا همینطوریه سالها طول میکشه کسی رو بپسندی و زمان بر هستش و البته کمی ترس چون نمیدونی طرف مقابلت کیه و قراره چه اتفاقی بیفته
سیچیم اغوزیه .بهت تبریک میگم شما ب درجه رفیع کس کشی رسیدی .سیکم اغوزی .چاقال
منم خیلی دارم تلاش میکنم فانتزی رو وارد سکس کنم البته خب با مقاومت بانو روبرو هستم
اسم خودتم بلد نیستی درست بنویسی ؟ از خط اول معلومه کسشره بقیه ش رو نخونین
مشهدی ام، اگه دوس دارین بیشتر باهم آشنا بشیم🤗🤗😘
من و شوهرم هم دنبال این فانتزی هستیم خیلی هیجان داره ولی نمیشه به هر کس اعتماد کرد اگه کسی بود که با حال بود واسم کم نزاره دهنش هم قرص باشه شوهرم هم خوشش بیاد دوس داریم تجربه کنیم فقط ما قم هستیم زوج با حال هم اگه بود که ی رابطه سالم باشه بزنیم و برقصیم مشروب بخوریم بهم پیام بده اگه اوکی بودن دعوتشون میکنیم خونمون خوشبگزرونیم و از زندگیمون لذت ببریم خودمون همه امکانات داریم ولی کسی نباشه فقط واسه سکس بیاد و بره و خسیس باشه اگه مورد اعتماد باشه میتونه پایه دوستی همیشگیمون باشه کسی بود پیام بده ۰۹۳۵۹۷۲۹۲۱۲ قم
عالی نوشتی افرین زوج دوست داشتی و با کلاس مون
از داشتن دوست هایی مثل شما خوشبختیم
پایدار باشین👍
مدال افتخار داشاق طلایی بابت اینهمه روشنفکری بشما تعلق میگیره