سلام دوستان من امیرم البته اسم مستعار م و48سالمه ماجرا برمی‌گرده به دهه 60زمان جنگ من یه سالی میشد بالغ شده بودم و دوتا داداش که یکیشون همسنم بود و یکی یکسال نیم کوچکتر من باهاشون سکس میکردم یروز که بارون آمده بود و مسیر جایی که باهاشون سکس میکردم گلی بود تصمیم گرفتیم که امروز نکنمشون اونا واسم جق بزنن راستی نگفتم من کیرم بزرگه البته اونموقع 15سانت میشد خیلیم بقول اونایی که باهاش طرف شدن خوش خوراکه خلاصه توپیاده رو کوچمون بعد خونمون یه خونه تازه ساز بود که جلوی خونش نیم متر بالاتر از سطح پیادرو بقیه بود سه تا اونجا نشستیم که از سر کوچه تقریبا نیم تنمونو نبینم طرف دیگه خونه همسایه بغلی ما بود که عروس جون داشت 23سالش بودو یه دختر 9ماهه داشت خلاصه من کیرمو از تو شلوارم ،(کردی,) درآوردم اونا خیلی دوسداشتن کیرمو جوری که هر وقت میدیدنش دیگه توجهی نمی‌کردن کجان شروع میکردن از قدوهیکلش تعریف کردن که همون موقع عروس همسایمون توالت که تو حیاط خونه و دقیقاً پشت مابود رفته بودو شنیده بود و خیلللللللللی سریع اومد درحیاطوباز کرد که این کیر تعریفیو ببینه که با صدای در من کیرمو کردم تو شلوارم که ندید ولی فهمید پرسید چیکار میکنید گفتم جوک میگیم با یه لبخند که می‌گفت خر خودتی رفت تو ولی اون که خیلی حشری بود و شوهرشم که خانوم باز بودو خیلی هم باهاش سکس نمی کرد و اون تعریفای بلند بلند از کیرم حالشو خراب کرده بودو یجورایی دنبال سوژه جقش میگشت که یواشکی رفته بود روسقف توالت واش به خرتوپرتای روسقف گیر کرد با صداش دوباره کیرمو کردم تو شلوارم وچون کسیو ندیدیم ودوستام گفتن گربه بوده و دوباره کیرمو درآوردن و شروع کردن واسم مالیدنو جق زدن عروس همسایمون که اسمش فریده بود همونجا ابش اومده بود البته بعد بهم گفت چند روز بعد وقتی مامانم داشت کتکم میزد چون خیلی وقت بود که تلویزیون مون خراب و تو تعمیرگاه بودمن واسه دیدن کارتون لج گرفته بودم که تلویزیون میخوام با شلنگ ازتوحیاط شروع به زدن کرد البته من فرار کردم تو کوچه فریده هم که تو حیاط بود،(آشپزخونه) اونجا بود سریع خودشم بما رسوندو منو پشت خودش پناه داد که مامانم نزدم که البته خیلی هم از پشت منو بخودش فشار می داد و بعد شم منو با مخالفتای مامانم برد خونشون که با برادر شوهرش که کلاس۴ابتدایی بود کارتون ببینم کرسی داشتن برادر شوهرش جلو تلویزیون درازیده بودمن واون رفتیم زیر کرسی حین دیدن کارتون ازم راجبه دختری که تو کوچمون بودو تازه نگاهامون به هم معنی دار شده بودو اونم دیده بود سوال میکرد من خجالت می کشیدم وچیزی نمیگفت من فقط لبخندی میزدم به سوالات که یکدفعه دستشو گذاشت رو رونمو گفت کلک می‌دونی دنبال کیرم. گفتم چطور گفت ای ناقلا دست گذاشتی رو حشری ترین دختر کوچه که سریع ترتیبشو بدی من گفتم که چیزی تواین مورد نمی‌دونم چشمات اینو از کجا میدونید که گفت آخه مثه خودمه منم خیلی حشریم من گوشام از خجالت قرمز شد شروع کرد دست شو روی رونم جابجا کردن و گفت وای چقدر م خجالتی بدش گفت راستی تا حالا با دختر بودی که گفتم نه گفت پس باید یه سری چیزا رو بهت بگم که پیوندش کنی و ازت بخواد که باهاش حال کنی من هی سرخ میشدم از خجالت که گفت چی داداشا تو کوچه کیرتو درمیارنو واست جق میزنن خجالت نمی‌کشی حالا از حرف =ای من خجالت می کشی راستی چه کیر بزرگی داری خوشبحال مریم راستی یادت باشه اون دختره نکنی تو کسش بکن توکونش البته آروم جرش ندی با این حرفا و مالیدن رونم که داشت قسمت میرم حرکتش میداد خجالت جاشو به شهوت دادم میرم سفت سفت شده بود که با فهمیدنش سریع از تو شلوار شروع به ورفتن کردو با تعجب ازاندازش می‌گفت می‌گفت اندازه کیر شوهرشه کمی که زمان گذشت دوتامون داغ داغ بودیم که گفت میخوای کوس ببینی گفتم کوس کیو که لحافو از رو پاش پایین آوردم دامنشو آورد بالا وای چه کسی بزرگ باچوچوله قهوه‌ای تیره که رنگش بیشتر حشری م میکرد با انگشت نوک چوچولشو آورد بالا نوکش قطره قطره ازش آب میومد بیرون گفتم جیش داری گفت نه گفت اون پیش آبه دیوونم کردی و دستمو گذاشت روش آروم شروع کرد به مالیدن کوسش روابرا بودم گفت حال میده گفتم خیلی گفت کیرتو بکنی توش تازه میفهمی حال چیه وچند روز بعدش م کیرمو کرد تو کسش واقعا خیلی باحال بود

نوشته: پیمان