اولین سکس من با دختر خاله مادرم

1402/03/28

با عرض سلام و خسته نباشید
دوستان این داستان برمیگرده به حدود سال ۱۳۹۸ من آرشم و اون موقع ۱۸سالم بود
یه پسر سبزه و هیکلی با قد ۱۷۸ یه روز از ایام تعطیلات عید بود به محلمون رفته بودیم به همراه خانواده من در اون موقع کار دی جی میکردم و حسابی سرم شلوغ بود ولی رابطه هایی که داشتم به سکس ختم نشده بودن و میشد گفت که باکره بودم هنوز به خونه ی خاله ی مامانم رفتیم دوتا پسر و سه تا دختر داره خاله مامانم یکی از دخترا مطلقه بود و تازه جدا شده بود میگیم مریم (اسم تغییر کرده) مریمو اونجا دیدم قبلا هیچ وقت همو ندیده بودیم چون اون بچه بود ک شوهر کرده بود و رفته بود سمت خوزستان خلاصه روزی ک همو دیدیم خیلی از هم خوشمون اومده بود ولی خب من جرات گفتنشو نداشتم یکم که هم صحبت شدیم و فهمید ک من کارم چیه جلوی خونوادم به بهونه ی اینکه برای مجلس تولدش دعوتم کنه و برم دیجی کنم شمارمو گرفت راه افتادیم به سمت خونه مادر بزرگم ک دیدم پیامک داد که رسیدی و فهمیدم که بله اونم خوشش اومده از من یه دختر بسیار سفیدددددد تپل گوشتی قد متوسط حدود ۱۶۵ سینه های هشتاد و پنج و کون خوش فرم وقتی به شهر خودمون برگشتم اونم اونجا زندگی میکرد داخل خوابگاه دانشجویی یه روز پیام داد میشه ببینمت و خلاصه که رفتم دیدنش باهم بستنی خوردیم و قدم زدیم ولی کل مسیر داشتم دید میزدم هیکل سکسیشو و حس میکردم میدونه و از قصد میذاره که ببینم یا شرایطو جوری میکنه که بیشتر معلوم باشه چند روزی بهم دیگه پیام میدادیم تا اینکه بالاخره یخمون باز شد و کم کم شوخیای سکسی میکردیم یه روز گفت که ارش اهل مشروب هستی گفتم آره چرا که نه خلاصه که دعوتمون کرد رفتم به ادرسی که داده بود دیدم بعله یه پسر و یه دختر دیگم هستن که دختره میشد دختر خواهر مریم و اون پسره دوست پسرش بود نشستیم اشنا شدیم و دور هم کلی مشروب خوردیم مست مست بودم که دیگه شب شده بود رفت تو اتاق و صدام کرد گفت ارش میای رفتم تو اتاق دیدم ک رختخواب پهن کرده و خوابیده و یه ملحفه کشیده رو خودش گفت خوابت نمیاد گفتم چرا گفتم بچه ها چی گفت تو حال میخوابن خلاصه درو بستم اومدم کنارش دراز کشیدم ولی نه زیر ملحفه اول داستان گفتم بهتون که هنوز باکره بودم و آماتور. پشتشو کرد به من که یعنی بخوابه وای هیکلش معرکه بود کون گنده و پهن روی یه کمر نسبتا باریک داشتم دیونه میشدم رفتم زیر ملحفه ولی رو کمر دراز کشیده بودم یکم که گذشت دیگه خودش طاقت نیاورد گفت ارش بغلم میکنی هیچی نگفتم و با کلی دلهره بغلش کردم که دیدم بعلهههه هیچییییی تنش نیس وای برای یه لحظه کل تنم بی حس شده بود خواستم دستمو بکشم که گرفت دستمو و نذاشت گفت چیه مگه گرمم بود گفتم خب درست نیس گفت خب باشه پس توهم لباسات در بیار که مثل هم باشیم من اینجوری خجالت میکشم لباسام با کلی خجالت همونجور در اوردم ولی بازم شرتم پام بود 😂 الان که بهش فکر میکنم میگم چقد تو کسخل بودی پسر کیرم حسابی شق شده بود و هی خودشو میمالید بهم داشتم دیوونه میشدم گفت ارش شرتتم در بیار منم شرت ندارم خب منم در اوردم دیگه خجالت نمیکشیدم شرتمو ک در اوردم گفت ارش میشه پاشی و یه چی بذاری پشت در ما خوابیم اینجوری حسین و نازنین نیان ببینن زشته گفتم باشه رفتم و وقتی داشتم برمیگشتم نگام میکردم و وقتی دراز کشیدم بازم رو کمر کنارش خوابیدم و گفت جووون چه کیری داری پسر خندم گرفت گفت یه بار دیگه مجبورم کنی بگم بغلم کن میزنم تو سرتا خودت نباید بذاری از بغلت در بیام ومنم گفتم باشه و بغلش کردم کونش گرمممممم و نرم انقد نرم که کیرم میخورد بهش تا نصف کیرم حس میکردم میره تو بسکه نرمه کونشو داد بالا کیرم افتاد لای پاش وای کسش انقدر داغ و خیس بود که حس میکردم دارم میسوزم گفتم مریم گفت هیچی نگو و بکن شاید باورتون نشه و بعضیا بیان انتقاد کنن من این اولین داستانمه و واقعیتو گفتم گفتم باشه ولی شاید باور نکنید میکردم وسط کسش خیسسسس اونم ناله یواش میکرد خودمم داشتم میمردم ولی هرکار میکردم سوراخش پیدا نمیکردم که بکنم توش 😂 دیگه بعد دو دقیقه تلاش ک نمیتونستم خودش گرفت با دستاش و کردش تو کسش وای انقد داغ و تنگ بود که حد نداشت برا چند ثانیه کاملا خشکم زده بود و لذت میبردم یه جیغ یواش کشید اولش ک رفت توش و نگه داشت گفت ارش شیطون این کیر به این بزرگیو چطوری تو شرتت قایم میکنی کسی نفهمه این لامصب ک نمیتونه بدون صاحب بمونه خلاصه خیلی حال میداد یهو بدون هیچ حرفی کیرمو تا دسته کردم تو کسش جیغی زد که نازنین و حسین فهمیدن و یه خنده یواش کردن گفت حییوون چخبرته پارم کردی و کلی چیم گفت اروم که شد یواش یواش عقب و جلو میکرد که یهو ابم اومد شاید کلا دو سه دقیقه طول کشید گفت چرا انقد زود و بهش گفتم جریانو که اصلا تا حالا رابطه نداشتم کیرمو در اورد ملحفه رو زد کنار اومد روم و شروع کردیم لب گرفتن کلی لب گرفتیم لباش پروتزی بود و حسابی کیف میداد زبونشو مبخوردم زبونمو میخورد اومد سراغ گردنم نفسم میگرفت وقتی میک میزد زبونشو گذاشت وسط سینم کشید تا اومد دور نافم پرش داد و مستقیم رفت پایین و رسید به کیرم سر کیرمو کرد تو دهن که داشتم واقعا از شدت لذت جون میدادم خیلی حرفه ای میخورد دستشو حلقه کرده بود دور کیرم و سرشو میک میزد میاورد بیرون زبون میکشید همه جاشو یهو رفت سراغ تخمم که خیلی حساس بودم و نذاشتم ادامه بده با دستام سینه های بزرگ‌و گوشتیشو گرفته بودم ناله میکرد و کیرمو میخورد باز ابم اومد و همشو خورد خیلی شرمنده بودم که ابم میاد و نمیتونم بهش یه حال حسابی بدم گفتم شرمنده خندید و گفت حالا کارت دارم کیرمو باز مک زد تا شق شد اومد نشست روم و کیرمو تنظیم کرد این دفعه ذره ای صبر نکرد و تا ته کردش تو اخ نرم و گرم و لیز دیونه کننده بود دستاشو گذاشت رو سینم و شروع کرد بالا پایین کردن تا سرش میاورد بیرون و تا ته میکرد تو و از ته دل اه میکشید ناله ی منم در اومده بود لذت میبردم ولی این دفعه ده دقیقه ای شده بود که داشتم میکردم و آبم نیومد اومد پایین گفت فیلمم ندیدی آخه تو لعنتی؟ خندیدم گفت چرا ؟ گفت خب خسته شدم تو بکن داگی شد کیرمو تنظیم کردم و هل دادم تو که با یه جووووووون از ته دل شروع کرد ، تلمبه زدنو شروع کردم ولی کونش وحشتناک خوشگل و بزرگ بود با هر تلمبه من میلرزید و من دیونه میشدم جیغ میکشید ارش بکن محکم تر که نازنین از توی حال صدا زد مریم حالت خوبه ؟ مریمم جواب نمیداد و میگفت بکن و اه اه میکرد گفتم مریم ابم داره میاد گفت بریزش تو منم محکم تلمبه زدم و کیرمو تا ته کردم تو و نگه داشتم همه آب کیرمو خالی کردم تو کسش فقط ناله میکرد و لذت میبرد بی جون شدم افتادم روش هی قربون صدقم میرفت و دست میکشید تو سرم بعد که پاشدم خودمون تمیز کردیم خیلی حس بدی داشتم ضعف و سستی توی دست و پام اولین سکسم سه بار ارضا شدم این سکسا هفت هشت بار دیگه اتفاق افتاد یه بارم نازنینو کردم یه بارم سه تایی سکس کردیم اگه خوشتون اومد حتما داستانای اونا رو هم مینویسم براتون .

نوشته: آرش


👍 23
👎 15
79801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

933718
2023-06-19 01:19:48 +0330 +0330

تو بلاشک
اول نیم لیتر اسپرسو زدی
بعد دو بسته ترامادول
سه رول گل
یه بیست گرم تریاک
پنج گرم‌شیشه
در اخر هم دو لیتر روغن ترمز زدی
و گرنهداین حجم از کسشعر و بی معنی نویسی دلیلی دیگه نداره

7 ❤️

933728
2023-06-19 01:52:35 +0330 +0330

بنظرم کس و شعر محض بود و اصلا ارزش خوندن ن اشت
تراوشات یه ذهن مریض و جقی

2 ❤️

933749
2023-06-19 02:56:22 +0330 +0330

آرش جان از کمپانی مارول مزاحمت میشم
میشه بیای برای ما سناریوهای تخیلی بنویسی؟
قهرمان فیلم هم یه دیجی که وقتی کص میبینه کصشر میگه!

0 ❤️

933780
2023-06-19 06:12:50 +0330 +0330

بنویس

0 ❤️