سلام
میخوام خاطره اولین کون دادنم را بگم اگه از داستان کی خوشتون نمیاد نخونید .
اسم من امیره و الان ۲۲ سالمه این داستان برمیگرده به موقعی که ۱۷ سالم بود، محرم بود و مثل همیشه با بچه ها توی طبقه دوم حسینیه نشسته بودیم ، حالا ما همیشه وقتی که دور هم جمع میشیم یه کاری باید بکنیم . اون موقع تازه من رفته بودم تو اون اکیپ برا همین طبق رسوم باید سایز کیر منو از روی شلوار دست میزدنو اندازه می گرفتن . سایز من اون موقع ۱۷ بود و خر کیر محل بود یه پسرم داشتیم که به بکن محل معروف و خیلی خوشگل و خوش هیکل بود و اسمش محمد بود . منم رفته بودم تو کفش تا منو بکنه .
یکی از بچه ها گفت بیاید جرعت حقیقت بازی کنیم و همه اوکی دادن ، دو نفرم باید انتخاب می کردیم که جرات حقیقت را روی کاغذ بنویسن ، از شانس من بچه ها منو بچه مثبت میدیدن و منو انتخاب کردن ، از اونور من خودمو زدم به خریت که من چی بنویسم خلاصه محمدم با من راهی کردن اونور سالن که کسی نبینه چی می نویسیم . منم که خودمو زده بودم به خریت قلمو دادم دست محمد و شروع کردم به مالیدن میرم از روی شلوار که یخ منو و اون باز شه ،
منم که تو کف اون بودم حسابی شق کرده بودم و نوک میرم از شلوار زد بیرون و دید .
منم که به خودم ریده بود گفتم الان میره به همه می که آبروم میره ، ولی برعکس گفت چقدر درازه ( اونی که قبلاً کیرم و از روی شلوار دست زده بود این نبود ) .
من خر کیف شدم و می خندیدم ، بعد گفت میشه دست بزنم و منم از خدا خواسته گفت اره
اونم یه دست زد و کیرش هی بلندتر میشد .
بعد یک دقیقه گفت بیا یه کاری کنیم من جرات دارو برای نفرای چپ و راست می نویسم و تو بیا بشین سمت راست من ، منم اوکی دادم .
اینم بگم که طبقه دوم غذاخوری بود و آشپزخونه داشت و بچه ها کارهاشونو اشپزخانه انجام می دادن که هم در داشت هم بزرگ بود .
خلاصه نوشتن که تموم شد من رفتم سمت راستش نشستم و گرد شدیم اولین جرات به اون افتاد و نوشت باید برای سمت راستیت حق بزنی ، من خودمو زده به انکار که نه و دیگه به بهونه فحش ناموس و اینا پاشدم رفتم اینجوری نه وجهم خراب شد نه فرصتو از دست دادم .
رفتم آشپزخانه و درو بستیم دیگه حالا من بودم و محمد .
کیرش و در آورد گفت داگی شو دستت را بزار روی سکو و خم شو ، منم گفتم نه و صدا میپیچه و منم تا حالا ندادم گفت حله پس ساک بزن .
من خم شدم و کیرشو کردم تو حلقم با اینکه ۱۷ سالش بود ولی عجب کیری داشت کلفت و دراز حداقل ۱۸ سانت بود مزه بهشت میداد منم از پورن ساک زدن یاد گرفته بودم و یه جوری می خوردم که آهش بلند شد بعد ۱۰ دقیقه آبش اومد تو دهنم و همه را تف کردم ، بار اولم بود خیلی وارد نبودم ، تهش قرار شد وقتی بقیه دارن ناهار می خورن ما به بهونه آوردن موتورش بریم خونشون .
ناهار و شد ماهم جمع کردیم و رفتیم سمت خونشون تو راه خونه همش اسپنک میزد در کونم ، منم کیف میکردم رسیدیم خونه درو که بست شروع کرد ازم لب گرفتن ، راه افتادیم سمت اتاقش و رسیدیم گفت وایسا برم وازلین بیارم و رفت منم از فرصت استفاده کردم و لخت شدم و داگی روی تخت شدم و سوراخم و گرفتم سمت در اومد تو یه جون گفت و لخت شد و کیرشو درآورد من و گفتم نمی خوام تو سوراخ کنی گفت پس لاپایی میزنم من اوکی دادم و رو تخت خوابیدم تقریبا ده دقیقه بود که لاپایی میزد و گفت حیف این کون نیست که نکنمش من گفتم پس آروم بکن تو سوراخ و بدون معطلی کل سوراخم و لیسید و به کیرش وازلین زد و یه سره کل کیرش را با زور کرد تو و من یه داد کشیدم قشنگ یه دردی کل وجودم را گرفت . ولی بعد دو دقیقه آروم شدم و شروع کرد به تلمبه زدن و بعد چهار پنج دقیقه یه گرمایی تو کونم حس کردم بعدم رفتم دستشویی و خودم شستم .
این بود داستان من و محمد البته بازم با هم سکس کردن که بعداً براتون تعریف می کنم
نوشته: امیر
حالا یک کون هم به من میدی حیف اون کون خوشگل به ناشی نده به من بده که قدر اون کون خوشگلت را می دانم
حرف حسینیه و هیت شد . یه آهنگی بود میگفت کاشکی بشه یه روز زیر علم بمیرم . منم میگم کاش بشه یه روز زیر کیر بمیرم …اوووف
چراغ 9 مین دیس لایک خودم واست روشن کردم کونی خجالت بکش عوضی تو ماه محرم و تو حسینیه کون دادن تو آشپزخونه هیت چه با افتخار هم تعریف میکنه وافعا نهایت لجن بودن تو ثابت کردی.
میرت توی کون پدرت. غلط املایی یبار، بقیش میشه ابنه بودن
این همه کونی زیاد شده.میترسم منم فردا کونی بشم خخخخخ