بالاخره شد

1401/07/30

سلام، پابلو هستم (اسم مستعار)
اینجا می خوام داستان های جنسی و سکسی خودم، مربوط به قسمت علاقه مندی ام به همجنسم، یعنی مردها، را بنویسم.
من بایسکشوال هستم، یعنی هم به زنها علاقه دارم و هم به مردها و از سکس با هر دو لذت میبرم. سعی می کنم حس خودم را در شرایطی که برام پیش اومده بود بیان کنم.

تو ایران که بودم، خیلی به بعضی تیپ ها و مردها، مخصوصا سن بالاها توجه میکردم. همیشه سعی میکردم لای پاشون را نگاه کنم، ببینم چه خبره :)
یه مدیر داشتم که با هم خیلی خوب بودیم، درینک می کردیم و وقتی بیرون همدیگرو میدیدیم با هم روبوسی می کردیم، خیلی دوسش داشتم و خیلی دوست داشتم باهاش وقت بگذرونم، خیلی هم آدم حسابی بود. یه بار دوتایی رفتیم مسافرت خارج از کشور، تو اتاق همش به این فکر بودم که چطوری می تونم بهش نزدیک تر بشم. اگر تجربه الانم را داشتم، مستقیم بهش می گفتم چی میخوام… یه یار با هم رفتیم بار، خیلی درینک کردم و بعد که برگشتیم، من را برد خوابوند تو وان حموم، که بهتر بشم. تو حالت مستی بهش چند بار گفتم بیا تو هم، که نیومد… نشد

بعد که اومدم کانادا، می دونستم دیگه نمی تونم ببینمش و سعی کردم یه راه دیگه ای برای این حسم پیدا کنم. متوجه شدم تو شهری که زندگی میکنم، دو تا حمام گی هست که مردها میان برای اینکه بتونن با همجنسشون رابطه داشته باشن. خیلی خوب بود همونی بود که میخواستم… اولین بار که میخواستم برم، کلی از قبلش برنامه ریزی کردم، به خودم رسیدم، مسواک و دهان شویه و یه کمی هم درینک. البته این جور جاها درینک کردن یا مست رفتن توشون مجاز نیست و باید خیلی کم باشه. این یکی خیلی نزدیک به محل کارم بودم. رفتم تا دم درش، چند بار با ماشین از جلوش رد شدم و یه حسی بهم می گفت برو تو برو تو… تردید داشتم. سایتشون را دوباره چک کردم، دیدم تمشون اینکه محیط را خیلی تاریک می کنن که آدم ها راحت باشن، زنگ زدم ازشون همین را پرسیدم. نمی دونم چرا زنگ زدم و نمی دونم که چرا باز نرفتم. همین الان هم یادمه چه دلهره ای داشتم… نشد

چند روز بعد تصمیم گرفتم برم اون گی حمام دورتره. تم اونها برای یک شب تو هفته یه چیزایی تو مایه های سافت سکس خودمون بود و اینکه اطلاعات تو برای ورود تو سیستم شون ثبت نمی کردن، به نظر خیلی ایده ال بود (که البته هنوزم خوبه). حدود نیم ساعت رانندگی بود، بعد که رسیدم تو پارکینگ، درینک کردم که حداقل دیگه خجالتی نباشم و بتونم برم تو. یک آبجو خوردم با یه شات کوچیک ویسکی. خوب بود خیلی و بعد بالاخره تونستم برم تو. موقع ورود بهم دو تا حوله داد، دوتا کاندوم و دوتا لابریکنت. برای خودم یه اتاق با تی وی گرفتم و بعد از اینکه لخت شدم و حوله را پیچیدم دور خودم اومدم بیرون که دوش بگیرم. دوش ها روبروی اتاق ها بود با چند تا پله بالاتر و یه دیوار کوتاه بینش. پشت دوش دستشویی بود، و سمت راست دوش، سونای بخار. حس خوبی داشت وقتی داشتم بدون شرت جلوی بقیع دوش می گرفتم :) سمت چپ تو راهروی اصلی، پلی روم بود. رفتم توش، داشتم کشف میکردم چیزهای جدیدی. تاریک بود، یه چند نفر داشتن تو ردیف بالا با هم بازی می کردن. طوری طراحی کرده بودن که اگر کسی می رفت ردیف بالا، کسی که پایین بود می تونیست راحت کیرشو ساک بزنه. تو هم ردیف پایین دو تا اتاق بود که به عنوان گلوری هول ازش استفاده میکردن. یعنی یکی می رفت توی یه اتاق، کیرشو از اون سوراخه رد می کرد و اون یکی که اینور بود، بدون اینکه بدونه اون ور کیه، می تونست براش ساک بزنه.
خیلی آدم ها عجیب نگاه می کردن و انگار نمی تونستن راحت به کسی بگن چی میخوان و بیرون پلی روم، همشونو حوله شون را دورشون نگه داشته بودن. داشتم راه می رفتم تا ببینم که میتونم کسی را پیدا کنم دیدم یه اقای کانادایی سن بالای چهارشونه، کیرشو از بین حوله داده بیرون و داره بالا و پایینش می کنه. کیرش هم خیلی خوب بود :) و من از اونجایی که درینک کرده بودم و کمتر خجالت می کشیدم، تا رسیدم بهش گفتم دوستداری با هم بازی کنیم که گفت آره. رفتیم دوباره دوش گرفتیم و رفتیم تو اتاق من.

خیلی مرد گرمی بود، تا رفتیم تو اتاق و حوله هامون را برداشتیم، همدیگرو بغل کردیم، چقدر بدنش قوی بود… سینه هاش یک کم مو داشت که سفید بود و کیرش و کیرش. هم کلفت بود، هم سیخ و هم دراز. فکر کنم سیخش را اصلا نمی شد ساک زد یعنی تو دهن جا نمی شد.

موقعی که بغلش کردم یه لحظه یاد مدیرم افتادم و به عشق اون یه کم بیشتر خودم را بهش چسبوندم.
بعدش بعش گفتم ماساژ دوست داری که خیلی استقبال کرد. داشتم کمرشو می مالیدم، کونش را هم داد بالا، با انگشتم با کون و پروستاتش ور رفتم و بعدش با کیرش ور رفتم. همزمان کیرشو می مالوندم، کیر سکسی شو و با کونش ور می رفتم که آبش اومد :) گفت ببخشید نمیخواستم بیام اما من راضی بودم. داشتم با یه مرد سن بالای خوش هیکل کیر گنده ور می رفتم و آبشو آورده بودم. بعد یه کم با هم حرف زدیم و از خودمون گفتیم. و بعد گفتم بیا بریم دوباره دوش بگیریم. رفتیم همدیگرو شستیم و برگشتیم. و این دفعه نشت رو تخت و من براش شروع کردم ساک زدن. کیرش دیگه اونقدر سیخ نبود و میشد خوردش :) خیلی خوشمزه بود، حسم خیلی خوب بود. گفتم کاش اون روز، توی اون وان حموم اون اتفاق میوفتاد…

یه کم که ساک زدم براش، دراز کشید و این دفعه یه کم لابریکنت زدم براش و شروع کردم کیر و پروستاتشو مالوندم و نوک سینه هاشو خوردم. خیلی حال میداد به خودم. کیرم سیخ سیخ شده بود و اون هم داشت با دستش کیرم را میمالید. از پوزیشنش هم خیلی راضی بود و بهم گفت خیلی حرفه ایی، که نبودم البته و فقط داشتم حال می کردم. تو همین حین گفت داره آبم میاد و منم بیشتر ادامه دادم و آبش را ریختم روی شکم و پای خودش و بعد یه کم استراحت کردن پا شد و خودش را پاک کرد. داشت که می رفت، دوباره همدیگرو را بغل کردیم، یک کم طولانی تر…

حس های متفاوتی داشتم، حس قدرت بدن یه مرد، حس گرم بودن بغلش، حس آزادی، حس اینکه تونستم به چیزی که تو فکرم بود برسم و ازش راضی بودم… شده بود

(بعد که ایشون رفت، من چون هنوز آبم نیومده بود موندم و اتفاق های جالبی افتاد که بعدا می نویسم)
مخلصم

نوشته: Pablo


👍 15
👎 2
21601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

899836
2022-10-22 01:42:40 +0330 +0330

هی درینک میکردم درینک میکردم
این درینک و تازه یاد گرفتی!!؟؟

1 ❤️

899861
2022-10-22 09:34:59 +0330 +0330

شیشه درینک تو کیون آدم دروغ گو

2 ❤️

899869
2022-10-22 12:09:32 +0330 +0330

درنیک کیرم دهنت

0 ❤️

900247
2022-10-25 18:33:36 +0330 +0330

به اونهایی که در خصوص درینک کامنت گذاشتن باید بگم که بله واقعی واقعی بود و نه، تازه یاد نگرفتم و خیلی وقته درینک میکنم و در آخر امیدوارم تو هم گیرت بیاد درینک اینجوری کمبود نداشته باشی…
جالبه عرزشی های فضای مجازی اینجا هم هستن، ۴ تا کامنت مشابه. خوب یک کم درینک کنید حداقل که مخ تون باز بشه و یک چیز جدید بگید

از دوستان عزیزی که لایک کردن و کامنت دلگرم کننده گذاشتن هم تشکر می کنم و با قدرت به نوشتن بقیه اش هم ادامه می دم.

1 ❤️

974957
2024-03-14 00:40:07 +0330 +0330

خیلی زیبا و روان مینویسی . استعدادش رو‌داری . احساست رو‌خوب منتقل کردی . آفرین

0 ❤️

975298
2024-03-16 05:33:45 +0330 +0330

عالی نوشتی عالی

0 ❤️