سلام ،اسم مستعاره من پريسا هست،از خودم تعريف نميکنم،اما موهام قهو ايي روشن،قدم 167،صورتمم کوچيکه،و سفيد،کلا هم خيليها کس ليسيما کردن اما فقط عاشق يه پسر شدم،اين داستانا خودتون بخونيد و در مورد راست و دروغ بودنش خودتون تصمیم بگيرين،لطفا کسشعر ننويسين… داستان از اونجايي شروع شد ک من دبيرستانم را عوض کردم و وارد يه اکيپي شدم،ک اکثرا جنده بودن(نميدونستم ک چجورين ) من درسم خيلي خوب بود،اما يه مشکلي پيش اومد واسم ک از درس خوندن متنفر شدم،و برا تسکين دردم سيگار کشيدن را شروع کرده بودم،توي اون اکيپي ک رفته بودم بچها با حال و با مرامي بودن،(اول کار ) اما بعدا چهره واقعي خودشونا نشون دادن. باباي صدف(بچه هاي همون اکيپ) يه زن ديگه داشت ،واسه همين خونشون اکثرا خالي بود،منم روزا بعد از مدرسه ب بهونه ي درس خوندن ميرفتيم خونشون،صدف و ميترا،يکي دوتاي ديگه،لز ميکردن اما من خوشم نميومد از اين کار،چند باري ميخواستن منا ب زور تو رابطتشون بکشن،اما نرفتم،اما خوب خدايي واسم لذت بخشم بود،اما خوب ،يه جورايي ميترسيدم،بگذريم… راستي بچها اهل همه چيزي بودن،از سکس با مرد زن دار گرفته تا مواد و مشروب…(اينا را وقتي فهميدم ک ديگه خيلي دير بود،و بهشون وابسته شده بودم،اگه از همون اول ميدونستم،شايد اصلا اين اتفاقا نميفتاد…)
خلاصه،يه روز ک خيلي حالم بد بود و رفته بوديم پاتوق هميشگيمون،صدف کوني،ب زور منا مست کردن،ديگه حالم دست خودم نبود،شلوارما کشيدن پايين و شروع کردن ب خوردن کسم،خدايي لذتي داشت ک قابل توصيف نيس،اما اون موقع خلاف سنگينه من سيگار بود،ونميخواستم وارد اين حور رابطه ها بشه،ب هر حال ديگه اون موقع کاري از دستم بر نميومد،واقعا هيچ کاري نميتونستم بکنم،بعد از اون روز من ب خاطر اين کارشون تقريبا باهاشون کات کردم،و کلي هم تهديداي الکي و تخمي کردم ک مثلا بترسن… اين صدف مادر جنده،فک کرده بود دارم واقعي حرف ميزنم و کينه ي اون حرفاما برداشته بود.
يک ماهي گذشت،و ميترا يه جورايي پا در ميوني کرد ک با هم آشتي کنيم،خلاصه منم قبولم کردم و رفتيم خونشون،اما وقتي رفتم در خونشون 2 تا پرايد بود،يکم شک کردم و ترسيدم،خلاصه،وقتي وارد شدم ديدم اي دل غافل،2تا پسر لخت مادر زاد تو سالن نشستن،تازه فهميدم جريان از چ قراره،اما تا اومدم برم بيرون صدف کوني،يه چيزي جلو دهنم گرفت ک بيهوش شدم و ديگه يادم نمياد چي شد،وقتي بهوش اومدم،ديدمدست و پاهاما بستن و يه کير گنده تو کسمه،گريم گرفت،(من واسه اين ک دختر بودنما حفظ کنم ب عشقم دست رد زدم،حالا اينحوري گايده شدم…) بعدم ميترا اومد کسشا جلو دهنم گرفت و مجبورم کرد ک بخورمش…،صدفم زير کيره پسره،داد و فرياد ميزد،،بعدم دوباره بيهوشم کرد و انداختم سمت باغ رضوان،وقتي بهوش اومدم ديدم ساعت 9شبه،نميدونستم چ کار کنم،از طرفي گريه ميکردم و از طرفيم تو فکر بد بخت شدنم بودم،از طرفيم ،حالا چجوري برم خونه؟ ن پول داشتم،ن لباسم درست و حسابي بود،اون شبا رفتم خونه يکي از دوستام،… خيلي فکر کردم ک ازشون شکايت کنم،خيليم راحت ميتونم بگاشون بدم،اما خوب سر ابروم ميترسم،بابام هم ک تو اصفهان نسبتا سر شناسه،خيلي ميترسم ک بابام بفهمه… ترو خدا راهنماييم کنين (پريسا)
boro shekayat kon polis aberoto nemibare va makhfiane peidashoon mikoneo dahaneshoono saf mikone
badesham behet ye govahi salamat midano rahat mitooni ezdevaj koni
age shekayat nakoni bayad ta akhare omr hasrate ye zendegi khoobo madar shodano dashte bashi
shekayat kon ta dir nashode
برو شکایت کن آبروم بره ینی چی؟ این حق توئه… اونا بت تجاوز کردن باید سزای کارشونو ببینن
تنها راهش همینه باید بدوزی
شکایتم بکن تو تقصیر نداشتی ک ابروت بره بهت تجاوزکردن
agar dust dari beduni biya khisusi ta behet begam
lahne neveshtanet bishtar be ye dokhtare lashi va ya pesre mikhore na ye dokhtare masoom vali age vaghyan dokhtari boro shkayat kon basateshono jam kon hadaghal 4 ta dige badbakht nashan
پریسا ببین اتفاقیه که افتاده biggrin
تو که دیگه جنده شدی بیا منم بکنمت blum3
استعداد جنده بودن داری که پارت کردن biggrin
یه نیم متر پرده هم بخر بکنش تو کست مشکل حل میشه lol
تو اگه کست نمی خارید نمیرفتی بعدش چرا همش بیهوشت می کردن حالاشم اگه خواستی من میتونم هم درستت کنم هم اونا را ادبشون کنم اگه خواستی بیا
نترس
برو شکایت کن
اینجور پرونده ها علنی کسی نمیفهمه
بعدم خود قاضی دستور میده پزشک با لیزر برات درستش میکنه انگار نه خانی رفته نه خانی اومده
ولی اگر شکایت نکنی چند سال دیگه به مشکل بر میخوری
اول که تخصیر ودته دومن که تخصیر خودته سومن اگه کست درد نمی کرد نمی رفتی ولی به نظر من به پدر و مادرت فقط بگی خودشون صلاح کارو بهتر میدنن
نمیدونم نظراتا میخونی یا نه …
یادت نردا اشتباهی اول از خودت بودس …
دختری که سیگار میکشه بخاط بقول خودش یه مشکل که حالا هرچی بوده بعدش پاتوق نشین میشه با چهارتا جک و جنده و نوع بیان و حرف زدنش هم پر از فحشهایی هست که منه پسر بخوام بدم یخورده خجالت میکشم باید منتظر همچین اتفاقاتی باشه …
یه چیزی هم جالبه شب نزدیک باغ رضوان انداختنت شب رو رفتی خونه ی یکی از دوستات بعد همون بابای سرشناست نگفت دخمل بابا شب کجا بودی ؟
من دختر دیدم پاک و معصوم تا حدی که به چشمای کسی نگاه نمیکنه ادا و بازی هم نبوده و واقعا دختر خوبی بوده اما سر یه اشتباه همین اتفاق واسش افتاده …اونم چند سال به هیچکس نگفت فقط با غصه و خودخوری سر کرد بهترین موقعیتاش رو از دست داد …
اگه راست میگی و واقعیت داره برو شکایت کن و پیگیری کن توی این موارد قانون مدافع شماست خودتو هم اصلاح کن سعی کن یه جور دیگه زندگی کنی …
به حرف اینهایی هم که میگن بیا پردتو بدوزم و … گوش نکن اولن این کار باید با حکم پزشکی قانونی باشه وگرنه میری مخفیانه بدوزن ببخشید بدتر پارت میکنن … نوع زندگیتو تغییر بده از اینها هم شکایت کن حکم دادگاه بهت میدن بعدشم با خیالت راحت ازدواج کن پسرای زیادی هستن که خوب بودنت واسشون مهمه نه یه پرده که پاره شده و حالا حتما باید بری بدوزی … نزار پرده ی نجابت و حیای دخترونت پاره بشه …
خواهر برو پردوتو بدوز و شکایت کن بدبخت مبشن. راحت میشی میرن پای طناب دار
خدایی نترس برو یه پول مشتی بده پردتو بدوز و ب زندگی عادیت برگرد و دیگه دنبال رفیق نا باب نباش و روابط اجتماعیتو با بقیه و دوستای سالمت بیشتر کن
پسرجون حالا این داستان رو نوشتی که چی بشه؟ داشتی جلق میزدی هرچی تو مغز معیوبت بود اومدی داستان کردی، تو نوشتن هم لهجه داری عقبمونده؟
کس لیسیما کردن، این داستانا بخونید چیه دیگه عقبمونده lol
بازم ملت جوگیر شدن یه کسخل یه کسشری نوشته blum3
سلام به نظر من به پدر مادرت بگو برو ازش شکایت کن و پردتو بدوز
اگه حرفات راست باشه بهتره اصلا شکایت نکنی فقط به چند نفر پول بده تا کونشونو پاره کنن
عزیزم شما شکایت بکن بعدشم به شما تجاوز زوری شده حکمش اعدام یا حبث عبده اگر هم شکایت کنی نمیان تو روزنامه بزنن که فقط افراد نزدیک می فهمن اونم برای حمایت شما فکر می کنی پدرت دهنتو سرویس می کنه ولی اصلا اینجور نیست چون پدر از بچه خودش نمی گذره حتی اگه مقصر باشه که شامل حال تو نمی شه یا اینکه آدرسی از دختر بدی که من خودم دهنشو سرویس کنم ولی راه اول هم دهنش بیشتر سرویس می شه هم قانونیه و توی شکایت هیچوقت کوتاه نیاید و دلتون نسوزه دلت برای خودت بسوزه
به نظرم تخیلات بود! به دو دلیل: اولا که گفتی پدرت سرشناس بود دوم که اون افراد آشنا بودند! تجاوز به این شکلی که تو گفتی و با داروی بیهوشی معمولا از طرف غریبه ها (طوری که راحت شناسایی نشن) و همچنین روی دختران بی پدر و مادری که طرف خیالش راحته که بعد از تجاوز مشکلی براشون پیش نمیارن انجام میشه! نمی گم بهت تجاوز نشده ولی خیلی اغراقش کردی! احتمالا بعد از پارتی شبانه مست کردی و مواد و نعشه و بعدش گاییده شدی! اگه این طور باشه که احتمالا هم هست اگه شکایتم کنی جرم تو چندین برابره! چون به اراده خودت رفتی پارتیه که آخرش معلومه چی پیش میاد
بیا واست پرده تو بدوزم