سلام به همه ای عزیرانی شهوانی داستانی را که می خواهم تعریف کنم واقعی هست فقط با اسمهای مستعار. اسم من مسعود هست والان ۳۰سال سن دارم از ۶یا۷سالگی عاشق همجنسم می شدم نمی دانستم که چرا این حس را به همجنسانم دارم یک بار وقتی ۱۵سالم بود عاشق یک مردسن بالا شدم خیلی دوستش داشتم چند سال عاشقش بودم همیشه دلتنگش بودم دلم می خواست از احساسم به او بگم ولی نمی دانستم که چه جوری بهش بگم یه روز تصمیم گرفتم که یه نامه ای بنویسم و براش بفرستم تو اون نامه از احساساتم بهش گفته همه چیز را بهش نوشتم اینک چندسال عاشقشم و بلخره نامه را به دستش رسوندم ولی او توجهی به من نکرد و براش مهم نبود که من عاشقش هستم تواین راه من خیلی عذاب روحی کشیدم اوبه این مسئله بی توجه بود بعدازچندسال ازمحله ما رفت نمی دانم کجا رفت دلم بهش خیلی تنگ شده بود من در ایام نوجوانی یک بار سکس داشتم فقط یک بار همیشه آرزو داشتم زیر اون مردباشم و ارضا بشم همیشه با خودم فکرمی کردم که کیرش خیلی بزرگه ولی هیچ وقت کیرش را ندیم چندسالی از رفتنش گذشت تا این ۷سال پیش عاشق مردی ۳۶ساله شدم اسمش رضابود او قیافه ای دوستداشتنی و هیکل خوبی داشت چهارشونه بود خلاصه بدنش خیلی خوب بود به هر طریقی که شد باهش دوست شدم اوایل بهش نگفتم که عاشقشم کم کم بهش گفتم و او هم عشقی را که بهش داشتم را قبول کرد ولی در مورد سکس باهم حرف نمی زدیم من هم همیشه حشری بودم و با یادش جق می زدم وخودم را ارضا می کردم یک شب وقتی توماشینش نشسته بودیم در مورد گی باش حرف زدم اونم خوب گوش می کرد وبهش گفتم که من این جوری هستم وچندسال هست که عذاب می کشم و نیاز به یه کیرکلفت دارم که اتش من راخاموش کنه رضا بدون اینکه مخالفت کنه قبول کرد. وای باورم نمی شدکه رضا قبول کرده که من را بکنه اون شب خانواده اش منزل نبود به من گفت بریم توخونه ش من هم قبول کردم من را بردحموم وتمام موهای بدنم را خودش تمیز کر حتی موهای سوراخم را تمیزکردبعدش ازحموم اومدم بیرون داشت لباسهایش را درمی اورد شورتش را که درآورد وای کیرش خیلی کلفت بودرنگش هم سیاه بود بعدش دادتو دستم من هم کلی باکیرش بازی کردم فکرکنم دیرارضامی شدبعدش یکمی ژل آوردوزدتوسوراخم حسابی با سوراخم وررفت بعدشیه کاندوم آوردوبه کیرکلفتش زد کیرش را تنظیم کردویواش یواش زدداخل سوراخم ازبس کیرش کلفت بودنمی رفت سوراخم می سوخت ولی کیرش کامل نمی رفت بعدش یه خورده بیشتر باز شل کردم بلخره کیره رفت خیلی دردداشتم ولی بهش نگفتم درد دارم بعدش وقتی کیرش کامل رفت توسوراخم بهش گفت همونجا نگهداره تا سوراخم جا باز کنه وقتی یک خورده جا باز کردشروع کرد به تلمبه زدن چند مدل من را گاید. چندسال بود آرزوی چنین موقیعتی را داشتم. این قدرتلمبه زد تا ابش اومد وکاندوم پراب شده بود کیرش واقعا کلفت بود سوراخم به اندازه ۳ناخن جا باز کرده بود بعدازچندسال دوباره طعم کیر را چشیدم اونم کیر کسی را که عاشقش بود. و این داستان ادامه دارد.
نوشته: مسعود
دیوث میخاستی فقط یکی پیدا بشه بره تو رو تمیز کنه و پشماتو بزنه پلشت
خب چرا از همون اول نوجوونی نمیاید با من مچ بشید تا که تا اخر هر سنیارضاتون کنم، چون از اون نوجونی با خودم بودید
میذارید بعد اینکه با همه بودید بعد پیام میدید😂
خوب الان بعده 20 سال برگشتی که چی بشه،که باز بگی کیر می خوام،اصلا تو این 20 سال کجا بودی،یه بار شد زنگ بزنی بگی حاله کیرت چطوره،بعد الان انتظار داری هنوز از راه نرسیده ما کیرو دو دستی بزاریم تو پیشدستی تقدیم جنابعالی کنیم،اصلا هم اینجوری نیست گفته باشم.
منی که دارم اندازه 3تا تاخن حساب میکنم😐🤔
ولی این چه طرز تایپ بود؟داستان بد نبود ولی انگار وسطاش شروع کردی جق زدن پر از غلط املایی شد اخرشم که ارضا شدی سریع داستانو تموم کردی!
اولش فک کردم زندگینامهء یک کونی از دوره سلجوقیانه
بعدش دیدم نه
یک کونی سه ناخنی از دورهء آخوندیانه🙄😜
چرا اخه کتابی مینویسی؟؟مگه اینجا کلاس زبان فارسیه
این چه ادبیات تخمی ایه اخه
بعدش تو سنت خیلی کم تر از این حرف هاس یک
و دوما حرفی دیگه ندارم جناب عاشق خان
کاش تکنولوژی انقدر پیشرفت کنه که بشه یه دسته بیل از طریق همین جا بکنم تو کونت
این قدری که تو پی گیر دادن بودی دنبال هر کاری می رفتی الان در قله های موفقیتش داشتی می دادی به جون کونت.